شهيد مدرس
آنها از مدرس مىترسيدند. مدرس يك انسان بود، يكنفرى نگذاشت پيش برود كارهاى او را تا وقتى كشندش.يكنفرى غلبه مىكرد بر همه مجلس، بر اهالى كه در مجلس بودند غلبه مىكرد… مجلس آنوقت تا مدرس نبود مثل اينكه چيزى در آن نيست. مثل اينكه محتوا ندارد. مدرس با آن عباى نازك و با آن – عرض بكنم – قباى كرباسى وقتى وارد مىشد، مجلس مىشد – يك مجلس – طرح هايى كه در مجلس داده مىشد، آن كه مخالف بود مدرس مخالفت مىكرد و مىماساند مطلب را. وقتى كه روسيه در يك قضيهاى (كه الآن يادم نيست) اولتيماتوم داد به ايران و آوردند به مجلس و قواى نظامىاش هم حركت كرده بودند به طرف تهران يا قزوين كه اين را قبول كنند. مجلس(آنطور كه حالا نقل مىكنند) مجلس بهت شان زده بود كه بايد چه بكنند. قوا، قواى شوروى است، مقاومت نمىتوانيم بكنيم، قبول اين هم كه خيانت است. آنجا نوشته است كه يك روحانى با دست لرزان آمد و گفت حالا كه ما بايد از بين برويم چرا خودمان از بين برويم؟ ما اين را ردش مىكنيم. رد كرد، همه هم قبول كردند. آنها هم هيچ كارى نكردند. اينها مىبينند يك انسان وقتى در يك ملت پيدا بشود مىتواند كه مجراى امور را از آن طريقى كه آنها مىخواهند برگرداند، آن چيزى كه آنها مىخواهند نگذارند بشود، كوشش كردند نگذارند انسان پيدا بشود. (16/3/58)
… شما ملاحظه كردهايد، تاريخ مرحوم مدرس را ديدهايد كه يك سيد خشكيده لاغر – عرض مىكنم – لباس كرباسى… يك همچو آدمى در مقابل آن قلدرى كه هركس آنوقت را ادراك كرده مىداند كه زمان رضاشاه غير زمان محمدرضا شاه بود، آنوقت يك قلدريى بود كه شايد تاريخ ما كم مطلع بود، در مقابل او همچو ايستاد، در مجلس، در خارج – فلان – كه يك وقت گفته بود سيد چه از جان من مىخواهى؟ گفته بود كه مىخواهم تا تو نباشى، مىخواهم تو نباشى. اين آدم… مىآمد در مدرسه سپهسالار كه مدرسه شهيد مطهرى است حالا، درس مىگفت: من يك روز رفتم درس ايشان، مثل اينكه هيچ كارى ندارد، فقط طلبهاى است دارد درس مىگويد. اينطور قدرت روحى داشت، در صورتى كه آنوقت در كوران آن مسائل سياسى … بود كه بايد حالا بروند مجلس و آن بساط را درست كند. از آنجا، پيش ما، رفت مجلس. آنوقت هم كه مىرفت مجلس، يك نفرى بود كه همه از او حساب مىبردند. من مجلس آنوقت را هم ديدهام، كانّه مجلس منتظر بود كه مدرس بيايد. با اينكه با او بد بودند ولى مجلس كانّه احساس نقص مىكرد وقتى مدرس نبود. وقتى مدرس مىآمد مثل اينكه يك چيز تازهاى واقع شده، اين براى چه بود؟ براى اينكه يك آدمى بود كه نه به مقام اعتنا مىكرد و نه به دارائى و امثال ذلك، هيچ اعتنا نمىكرد.
… از هيچ كس نمىترسيد. وقتى كه رضا شاه ريخت به مجلس… فرياد مىزدند آن قلدرهاى اطرافش كه زنده باد كذا و زنده باد كذا، مدرس رفت و ايستاد و گفت كه مرده باد كذا، زنده باد خودم، خوب، در مقابل او شما نمىدانيد حالا، در مقابل او ايستادن يعنى چه و او ايستاد. اين براى اين بود كه از هواهاى نفسانى آزاد بود، وارسته بود، وابسته نبود. (7/6/61)
در عصر شكوفايى انقلاب اسلامى ، بزرگداشت مجاهدى عظيم الشأن و متعهدى برومند و عالم بزرگوارى كه در دوران سياه اختناق رضاخانى مىزيست، لازم مىباشد. زيرا در زمانى كه قلمها شكسته و زبانها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دريغ نمىكرد.
در آن روزگار در حقيقت حق حيات از ملت مظلوم ايران سلب شده بود و ميدان تاخت و تاز قلدرى هتاك در سطح كشور باز و دست مزدوران پليدش در سراسر ايران تا مرفق به خون عزيزان آزاده وطن و علماى اعلام و طبقات مختلف آغشته بود. اين عالم ضعيف الجثه با جسمى نحيف و روحى بزرگ و شاداب از ايمان و صفا و حقيقت و زبانى چون شمشير حيدر كرار، رويارويشان ايستاد و فرياد كشيد و حق را گفت و جنايات را آشكار كرد و مجال را بر رضاخان كذايى تنگ و روزگارشان را سياه كرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزيز و ملت شريف نثار كرد و به دست دژخيمان ستمشاهى در غربت به شهادت رسيد و به اجداد طاهرينش پيوست.
در واقع شهيد بزرگ ما مرحوم مدرس كه القاب براى او كوتاه و كوچك است، ستاره درخشانى بود بر تارك كشورى كه از ظلم و جور رضاشاهى تاريك مىنمود. و تا كسى آن زمان را درك نكرده باشد، ارزش اين شخصيت عالى مقام را نمىتواند درك كند. ملت ما مرهون خدمات و فداكارىهاى اوست. و اينك كه با سربلندى از بين ما رفته، برماست كه ابعاد روحى و بينش سياسى و اعتقادى او را هرچه بهتر بشناسيم و بشناسانيم. (28/6/63) رهنمودهاى مقام معظّم رهبرى
پرچم اسلام امروز شجاعانه در ايران برافراشته شده و ايران اسلامى به خود مىبالد كه راه رشد علمى و پيشرفت كشور و حل مشكلات را از راهها و آموزشهاى اسلامى پيگيرى مىكند و چنين واقعيتىموجب تشويق و الگوپذيرى مسلمانان و احساس خطر جدى نظام سلطه جهانى شده است.
… بايد ضمن تأكيد بر مشتركات و محكمات نظام اسلامى، از هرگونه اقدام و سخنى كه باعث عميقتر شدن كدورتهاى دوران انتخابات مىشود، جداً پرهيز كرد.
… حفظ ارزشهاى انقلاب به معناى اهتمام براى ايجاد اميد و روحيه عزم و كار در ميان مردم بويژه جوانان است و حفظ روحيه انقلابى هيچگاه به معناى بازگشت به برخى بىانضباطىهاى طبيعى اول انقلاب نمىباشد.
…ائمه جمعه بايد با تبيين مكرر ارزشهاى واقعى انقلاب اسلامى، موجب تبديل شدن اين ارزشها به يك طبيعت رايج در فضاى زندگى مردم شوند.
…موج اقبال جوانان بسوى دين و معنويت يك واقعيت است كه دليل آن نيز انتخابات اخير رياست جمهورى مىباشد زيرا در اين انتخابات، اكثر رأى دهندگان كه جوانان بودند، برغم وجود برخى شعارهاى جذاب مادى و شعارهاى آميخته با مفاهيم سياسى رايج غربيها، به شعارهاى عدالت خواهانه، اصول گرايانه و ارزشهاى انقلاب گرايش پيدا كردند كه بايد قدر اين واقعيت دانسته شود.
… بايد براى هرگونه ارزيابى، به رئيس جمهورى و اعضاى دولت امكان و فرصت كار داده شود اما متأسفانه برغم گذشت دو ماه و نيم از آغاز به كار دولت جديد برخى توقعات و انتظاراتى مطرح مىشود كه شش ماه و يا يك سال بعد از آغاز به كار دولتهاى قبلى، آنها مطرح نمى شد.
… امام جمعه بايد از موضع يك پدر، رفيق و مشاور امين با مردم ارتباط برقرار كند.(24/8/84)
(رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار آقاى جلال طالبانى، رئيس جمهور عراق و هيئت همراه، با اشاره پيوندهاى دينى فرهنگى و تاريخى دو ملت ايران و عراق) فرمودند: پيشرفت، امنيت، استقلال و قدرت عراق مايه اقتدار و اعتزاز جمهورى اسلامى ايران است و ايران هيچ حدى براى همكاريهاى دوجانبه و گسترش روابط قائل نيست.
… ملت عراق، ملتى بزرگ و داراى قابليتهاى فراوان است و اين ملت در آينده نه چندان دور، با فايق آمدن بر سختيها، ناامنيها و ويرانيهاى كنونى، در جهان اسلام خواهد درخشيد.
… امنيت شما، امنيت ماست و استقلال و قدرت شما مايه افتخار ماست و در اين زمينهها به شما كمك مىكنيم.
… جمهورى اسلامى ايران، دولت آمريكا را مسؤول همه جنايتها و ترورهاى كنونى در عراق و مصائب و رنجهاى مردم اين كشور مىداند.
… حضور بيگانگان در عراق، حضورى خسارت بار براى مردم اين كشور است و دولت و ملت عراق مىتواند با ارائه جدول زمانبندى، خواستار خروج اشغالگران شوند، كه البته آمريكا و انگليس در نهايت، با تجربهاى تلخ، مجبور به ترك عراق خواهند شد.
… موضع رئيس جمهور و دولت عراق در اين خصوص موضع بسيار خوبى بوده است.
… چنانچه موضع دولت و ملت عراق مستحكم نباشد، درخواستها و فشارهاى آمريكا پايانپذير نخواهد بود، ضمن آنكه تلاش برخى عناصر در عراق براى جلب رضايت آمريكا سودى نخواهد داشت. زيرا عراق و همسايگانش در منطقهاى باقى خواهند ماند و حضور آمريكا موقت است.(1/9/84)
پاورقي ها: