اين روزها سخن از ضعف ساز و كار مشورت در دولت و برخى بازتابهاى آن است پيش از آنكه به تأييد يا رد اين نگاه نسبت به دولت جديد بپردازيم، مناسب است به جايگاه مشورت از ديدگاه عقل و شرع و تجربه نگاهى بيفكنيم.
از منظر عقل، جاى ترديد نيست كه همه عقلاى عالم مشورت را مىستايند و به آن ارج مىنهند و در عمل از آن بهره مىگيرند. دليل مطلب اين است كه عقل و خرد آدميان محدود است و عقل محدود نمىتواند به همه جوانب يك موضوع احاطه پيدا كرده و صوابترين رأى و نظر را برگزيند. به جز بندگان برگزيده خدا انبياء و ائمه هدى، هيچكس نمىتواند ادعا كند تفكر و انديشهاش به انتخاب درست و بدون خطا دسترسى دارد. با توجه به اين مقدمه بديهى، نياز انسان به مشورت و استفاده از عقل و تجربه ديگران اصلى است انكارناپذير كه انكار آن جز استبداد به رأى نخواهد بود كه عواقب نامطلوب آن تباهى و گمراهى و هلاكت است.
به اين مطلب سخن ارشادى اميرمؤمنان(ع) هدايتگر است آنجا كه مىفرمايد: «من استبد برأيه هلك و من شاور الرجال شاركها فى عقولها؛(1) هر كس مستبد به رأى باشد هلاك شود و آن كس كه با مردان مشورت كند شريك عقل و خرد آنان باشد و از آنان بهره خواهد گرفت.
اين كلام حكمتاش به آثار سودمند مشورت در بهرهمندى از عقل مردان خرد و انديشه و صاحبان فكر صحيح اشاره دارد و به عواقب استبداد به رأى مىپردازد كه همانا هلاكت و ناكامى و بدفرجامى است در اين جهت ميان مسائل فردى و اجتماعى فرقى نيست و همه را شامل مىگردد با اين تفاوت كه در مورد فرد عواقب نامطلوب به افراد محدود مىشود اما در مسائل اجتماعى خرابى و ناكامى ملك و ملت را در بر مىگيرد و در عرصه سياسى بدفرجامترين دولتها و ملتها كسانى بودهاند كه حاكمان خودكامه بر آنها حكم مىرانده كه حاضر نبودند به رأى خردمندان و حكيمان ارج نهند و از رهنمود آنان بهره گيرند.
قابل ذكر در همين فراز سخن اينكه استبداد به رأى نه تنها حاكميت را از اتخاذ يك سياست عاقلانه محروم مىكند بلكه عقل و خرد ناصحان را بىاثر و ناكام مىسازد، در فضاى استبداد نه تنها انديشهها رشد نمىكند بلكه بسيارى از خردمندان و مصلحت انديشان نيز به پاى استبداد قربانى مىشوند و يا به جاى اينكه چراغ راه ملتها و دولتمردان باشند توجيهگر سياستهاى جاهلانه مستبدان شده و به كاسه ليسى و نوكرى تن مىدهند اينست كه عقل و خرد مىميرد و مصالح ملتى به پاى اين سوداگرى قربانى مىشود. بنابراين استبداد به رأى شخص مستبد را به هلاكت مىكشاند و عامل تباهى ملك و ملت نيز مىشود. نظام شورائى در اسلام
شريعت والاى اسلام به اصل مشورت و شورا بيشترين اهتمام ورزيده و همانگونه كه مىدانيم قرآن كريم مشورت در مسائل اجتماعى را در زمره صفات اهل ايمان مىشمارد: «والذين استجابوا لربهم واقاموا الصلاة و امرهم شورى بينهم و مما رزقناهم ينفقون؛(2) آنانكه دعوت پروردگارشان را اجابت كنند و نماز را بپادارند و امورشان را با مشورت سامان دهند و از آنچه روزى دادهايم انفاق مىنمايند.»
جالب است كه آيه كريمه فوق، مشورت در امور جامعه اسلامى را در رديف نماز، زكات و اجابت دعوت الهى قرار داده كه وابستگى سياست و عبادت و اقتصاد را بيانگر است و پاسخى است به آنانكه ميان دين و سياست مرزبندى مىكنند كه اين خود موضوع ديگرى است.
جايگاه مشورت به پايهاى است كه نه تنها مردم عادى بدان نياز دارند بلكه خداوند حكيم پيامبر بزرگوار خود را كه عقل كل است به مشورت فرا مىخوانده و مىفرمايد: «فبما رحمة من اللّه لنت لهم ولو كنت فظّاً غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفرلهم و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على اللّه انّ اللّه يحبّ المتوكلين؛(3) در پرتو رحمت الهى با مؤمنان نرمخو شدى و اگر بد خلق و سنگدل بودى از پيرامونت پراكنده مىشدند، پس، از آنان در گذر و براى آنها طلب آمرزش كن و در كارها به مشورت بپرداز و آنگاه كه عزم كارى كردى به خدا توكل كن كه خدا توكل پيشهگان را دوست مىدارد.»
اين آيه كريمه – همانگونه كه ملاحظه مىكنيم – به بيان چند مطلب اخلاقى و اجتماعى مىپردازد: در آغاز از نرم خوئى پيامبر (ص) به عنوان يك خلق ستوده ياد مىكند و تأكيد مىورزد كه تندخوئى و سخت دلى موجب پراكندگى مردم از پيرامون حضرتش خواهد شد و اين خود يكى از دستورالعملهاى مديريت در جامعه اسلامى است كه رهبران دينى و زمامداران بايد آغوش مهرشان براى مردم گشوده باشد همانگونه كه امروزه شعار مهرورزى در سياست دولت عنوان مىشود كه البته اگر از شعار به وادى عمل آيد محور وحدت است و همدلى و صميمت خواهد بود. و در همين حال آيه كريمه تأكيد مىورزد كه پيامبر(ص) براى خطاكاران امت آمرزش طلبد و از خطاها و لغزشهاى آنان درگذرد و سخت گير نباشد و بدينوسيله در هدايت آنان بكوشد كه اين خود يك بحث اخلاقى اجتماعى است كه مسؤولان امر نبايد از آن غفلت ورزند كه موضوع لطيف و آموزنده و راهگشا جهت پيوند امت با رهبران و حاكمان و دولتمردان است.
اما آنچه محور بحث ماست توصيه به مشورت به شخص پيامبر است، در حالى كه رسول گرامى اسلام از بالاترين منزلت علم و حكمت و عصمت برخوردار است و به فكر و نظر ديگران نياز ندارد. پس مشورت با كدامين فلسفه به عقل كل توصيه شده است؟ شايد رمز مطلب اين باشد كه در نظام تشريعى و مديريتى اسلام به اصل مشورت و نظام شورائى بها داده شود و به عنوان يكى از مسائل راهبردى مطرح گردد تا بدانجا كه شخص پيامبر(ص) نيز بدان مأمور مىشود تا ديگر رهبران و حاكمان نيز بياموزند كه بدون مشورت با اهل حل و عقد تصميمگيرى نكنند، مردم را در مسائل سياسى اجتماعى مشاركت دهند. به عبارت ديگر توصيه پيامبر به مشورت دو نكته را در بر دارد يكى اينكه درسى باشد براى ديگران كه مستبد به رأى نباشند و از مشورت و رايزنى در امور غفلت نورزند و اين اصل به فراموشى سپرده نشود ديگر آنكه به عقل مردم بها داده شود و بالندگى خرد و انديشه را موجب گردد و از مشاركت مردم در امور استفاده شود و شخصيت و اعتماد به نفس امت احيا گردد چرا كه مشورت، پيام شايستگى و لياقت براى مستشار است و اين اعتماد و باور مردم نسبت به خود را همراه دارد كه در نظام اسلامى جايگاه شايستهاى دارد.
نكته قابل ذكر ديگر در آيه كريمه اينست كه پس از دستور به مشورت از عزم و توكل سخن مىگويد، با اين بيان كه عزم و تصميم نهائى پس از مشورت از آن پيامبر است، يعنى مشورت موضوعى را در بستر افكار و انديشهها قرار مىدهد تا در مورد آن به بحث و شور بپردازند اما در نهايت عزم و اقدام با رهبرى نظام است بويژه شخصيت والائى چون پيامبر اكرم(ص) و البته مىتوان اين قاعده را به جانشينان قانونى و شرعى پيامبر تسرى داد كه خود بحث ديگر است.
بنابراين حسن مشورت و رايزنى اصلى است انكارناپذير كه عقل و شرع بدان گواهى مىدهد. سخنى با دولت محترم
و اما آنچه در صدر مقال بدان اشاره شد، عملكرد دولت است كه نياز به بحث و بيان دارد. بدون شك دولت نيز بر آن نيست كه بدون مشورت و رايزنى به اداره كشور بپردازد و يا نسنجيده به انتخاب مديران اقدام كند اما نكاتى در اينجا وجود دارد كه توجه دولت را بدان جلب مىكنيم.
دولت محترم مقدارى بسته عمل مىكنند چه در باب مشورتها و چه گزينشها، بسته فكر مىكنند چرا كه دائره مشورتها را گسترش نمىدهند بلكه آن را به جمعى از همكاران درونى تشكيلات محدود مىسازند اينست كه تصميمگيرىها بعضاً ناقص و ناكام است. اينجانب در روزهائى كه رئيس جمهور محترم براى معرفى وزيران خود در مرحله نخستين به مجلس آمدند نامهاى نوشتم كه موضوع اصلى آن بحث مشورت بود و تأكيد نمودم كه در مشورتها از دائره پيرامون خود فراتر رفته و از ديگر صاحبنظران كه سابقه و تجارب عميق در دوران انقلاب دارند استفاده كنند، جوان گرائى خوب ولى بسيارى نكات را مردان تجربه ديده درك مىكنند كه جوانان به ژرفاى آن راه ندارند، به سراغ اينان نيز بايد رفت. امروزه بحمداللّه تعامل خوبى ميان اركان نظام وجود دارد و قطعاً در گذشته فرصتى به اين خوبى فراهم نبوده است چرا از اين فرصت استفاده نمىشود، چرا بايد بسته فكر شود و بسته اقدام گردد و سنجيدهتر عمل نشود؟
با تعامل كم نظيرى كه ميان مجلس و دولت وجود دارد آيا بهتر نبود در مورد معرفى وزيران پيشنهادى قبل از رأىگيرى مشورت لازم مىشد تا اينهمه وقت براى بحث و نظر و رد و ايراد صرف نشود و تعدادى از وزيران پيشنهادى رد نشوند؟! نبايد در گزينش همكاران و مديران بسته و يكجانبه عمل كرد كه سبب انزواى دولت مىباشد. در طول سالها مديريت كشور قطعاً افراد كاردان و مجرب و با ايمان وجود دارند كه اينها سرمايههاى كشورند چرا از اينها استفاده نشود؟ و يا حداقل به عنوان مشاور مورد مشورت قرار نگيرند. جابجائى مديران هر چند در گذشته نيز بوده ولى به نظر مىرسد آيهاى درباره آن از آسمان نازل نشده است. گذشتهها خطى و جناحى عمل مىكردهاند و اين سيره غلطى بوده، بنابر اصل شايسته سالارى است نه خط و جريان سياسى با توجه به اين اصل قدرى بايد سعه صدر نشان داد از نيروهاى كارآمد و شايسته كه در گذشته هم بودهاند بهره گرفت و با آنان مشورت كرد. علاوه بر اينها در جامعه ما و در حوزه و دانشگاه چهرههاى قوى وجود دارند، نمايندگان مردم در مجلس هستند و بالاتر از همه مراجع معظم تقليد كه نگرانيهائى دارند و حتماً بر دولتمردان است با آنان بيشتر تماس بگيرند و از رهنمودهاى آنان استفادده كنند از مشورتهاى لازم با ديگر صاحبنظران دريغ نورزند كه سر از نوعى استبداد بيرون آورد. به اميد آنكه دولت اصولگرا كه اميد ميليونها انسان مؤمن را همراه دارد عميقتر، سنجيدهتر و اصولىتر عمل كند و در راه اهداف عاليه خود موفق باشد… پاورقي ها:پىنوشتها: – 1. نهج البلاغه، قصار 161.2. سوره شورى، آيه 38.3. سوره آل عمران، آيه 159.