آموزه‏هاى تربيتى در سيره پيشوايان

اشاره‏
انسان موجودى است سالك و پويا كه فطرتاً داراى حسّ «كمال جويى» است. اين ضميمه آدمى را از درون به حركت وا مى‏دارد تا او را به كسانى كه مظهر كمالات هستند، نزديك كند.
پيشوايان معصوم(ع) به عنوان مظهر و نماد كمالات الهى جهت تحقق چنين هدفى علاوه بر ترسيم راه هدايت و رستگارى، در فرايند تعليم و تربيت، شيوه‏ها و راهبردهاى بسيار مؤثّرى را به كار برده‏اند كه هر كدام چراغ راه ره‏پويان و نردبان تعالى روح و انديشه است و سعادت و سيادت انسان‏ها از اين رهگذر تأمين مى‏شود، لذا در اين نوشتار با توجه به سيره عملى آنان به بررسى اين شيوه‏ها و بيان مسايل تربيتى و نكات باريك روان شناختى آن خواهيم پرداخت. اميد است كه مورد توجه و عنايت پويندگان راه ولايت و امامت قرار گيرد. الگودهى‏
يكى از كارآمدترين روش‏هاى تربيت روش «الگودهى» است.
بى‏ترديد ارايه الگوى مناسب و سرمشق حقيقى به افراد بر تربيت آنان از جنبه‏هاى گوناگون اثر مى‏گذارد. از اين رو خداوند همه انبياء به خصوص رسول اكرم(ص) را به عنوان «اسوه حسنه» معرفى كرده است و مى‏فرمايد: «لقد كان لكم فى رسول اللّه اسوةٌ حسنةٌ…؛(1) به راستى براى شما خصلت‏ها و روش پيامبر خدا(ص) سرمشق نيكو و پسنديده است.» بنابراين پيامبر اكرم(ص) در تمام ويژگى‏هاى انسانى و در همه زمينه‏ها الگوست.
حضرت على(ع) با پيروى كامل از رسول خدا(ص) ايشان را به عنوان بهترين الگو براى عموم مردم به خصوص اصحاب و يارانش معرفى مى‏كند.
آن حضرت خطاب به عموم مردم فرموده‏اند: «و اقتدوا بهدى نبيّكم فانّه افضل الهدى و استنّوا بسنّته فانّها اهدى السّنن؛(2) به سيرت پيامبرتان اقتدا كنيد كه برترين سيرت است و به سنّت او گرايش يابيد، زيرا هدايت كننده‏ترين سنّت هاست.»
مقصود حضرت على(ع) در اين فراز از كلامش، ارايه الگوهاى مثبت و حقيقى است كه همان روش الگودهى است كه در خارج تحقق يافته و اين خود مى‏تواند به دو صورت ارايه شود: الف – ارايه الگو از خويشتن‏
در اين شيوه مربى رفتار و صفات مطلوب را عملاً در رفتار خود منعكس مى‏كند. امام صادق(ع) در اين‏باره مى‏فرمايد: «كونوا دعاةً للنّاس بغير السنتكم…؛(3) مردم را با عمل هدايت و راهنمايى كنيد نه با زبان.» از ديدگاه امام صادق(ع) بهترين مربى و الگو كسى است كه رفتارش گفتار وى را تأييد نمايد. با اين عمل صداقت مربّى براى متربّى ثابت مى‏شود و شك و ترديد متربّى را براى الگوبردارى از بين مى‏برد. ب – ارايه الگو از ديگران‏
در اين شيوه مربى اسوه‏ها و الگوهاى مطلوب را به متربى معرفى مى‏كند و خصوصيات شخصيتى و سيره فردى و اجتماعى آن‏ها را براى وى تبيين مى‏نمايد، مثلاً پيامبر گرامى اسلام (ص) اهل بيت خود را به مردم معرفى كرده و آنان را به تبعيّت از ايشان فرا خوانده است؛ تا جايى كه اهل بيت(ع) را به كشتى نوح تشبيه كرده است: «انّ مثل اهل بيتى كسفينة نوحٍ(ع) من ركبها نجا؛(4) مثل اهل بيت من مانند كشتى نوح است كه هر كس بر آن سوار شود نجات مى‏يابد.» الگوپردازى‏
هدف از اين شيوه ارايه الگوهاى فرضى است. در اين شيوه مربى الگوهاى مطلوبى را در نظر گرفته و به بيان اوصاف و فضايل اخلاقى آنان مى‏پردازد و زمينه را طورى فراهم مى‏كند كه مربى را به تجسّم يك الگو بكشاند. مربى بيش‏تر با بيان خصوصيات و نشانه‏ها به اين مهم دست مى‏يابد و هر قدر از مهارت و هنرمندى بيش‏ترى برخوردار باشد، در پردازش الگوهاى مطلوب موفق‏تر خواهد بود.
در روايات و متون اسلامى نمونه‏هاى فراوانى براى اين نوع روش الگويى مشاهده مى‏شود، به عنوان مثال رسول خدا(ص) در توصيف مؤمن مى‏فرمايد: «الا انبّئكم بالمؤمن؟ من ائتمنه المؤمنون على انفسهم و اموالهم و الا انبّئكم بالمسلم؟ من سلم المسلمون من لسانه و يده؛(5) آيا مؤمن را به شما معرفى كنم؟ كسى كه ساير مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.»
هم چنين حضرت على(ع) در خطبه همّام خطابه بلندى در وصف متّقين بيان مى‏كند. همه اين‏ها در جهت ارايه الگوهاى مطلوب و متعالى به متربّيان مكتب تربيتى اسلام است، طى اين بيان‏ها پيشوايان معصوم(ع) به توصيف و پردازش الگو مى‏پردازند تا متربّى با ترسيم آن در ذهن خود از آن ويژگى‏ها پيروى كند. الگوزدايى‏
يكى ديگر از شيوه‏هاى تربيتى در سيره معصومين(ع) روش «الگوزدايى» است، به اين معنا كه الگوها و شخصيت‏هاى منفى چنان ترسيم مى‏شوند كه نوع دلزدگى و نگرش منفى در متربى نسبت به آن الگوها پديد مى‏آيد. اين شيوه تربيت به دو صورت قابل اجراست كه در روايات و احاديث مصاديق فراوانى براى آن يافت مى‏شود: صورت اول اين است كه مربّى در قالب بيان صفات، خصوصيات و نشانه‏هاى الگوهاى منفى، سعى در دورساختن متربى از آن الگوها دارد، مثل اين سخن پيامبر(ص) كه فرموده‏اند: «علامة الظّالم اربعةٌ يظلم من فوقه بالمعصية و يملك من دونه بالغلبة و يبغض الحقّ و يظهر الظّلم؛(6) نشانه‏هاى ظالم چهار چيز است: با نافرمانى به ما فوق خود ستم مى‏كند، با غلبه و زور بر زير دست خود حكم مى‏راند، حق را دشمن مى‏دارد و ستم را آشكار مى‏كند.»
امام حسن عسگرى(ع) درباره پست‏ترين بندگان فرمود: «بئس العباد عبدٌ يكون ذاوجهين وذالسانين يطرى اخاه شاهداً و يأكله غائباً ان اعطى حسده و ان ابتلى خانه؛(7) بدترين بندگان، بنده‏اى است كه داراى دوچهره و دو زبان باشد، در حضور برادرش او را مى‏ستايد و پشت سر او را مى‏خورد. اگر به او چيزى عطا شود، حسد مى‏ورزد و اگر گرفتار گردد، به او خيانت مى‏كند.»
صورت دوم اين است كه مربى با نهى مستقيم، متربى را از همراهى و مصاحبت با الگوهاى بد منع كند. در اين مورد روايات فراوانى وجود دارد، مانند سخن امام جواد(ع) كه فرمود: «ايّاك و مصاحبة السّرير فانّه كالسّيف المسلول يحسن منظره و يقبح اثره؛(8) از همراهى و رفاقت با آدم شرور و بد جنس بپرهيز، زيرا او مانند شمشير برهنه است كه ظاهرش نيكو و اثرش زشت است.» پند و اندرز
پند و اندرز از روش‏هاى مؤثّر در تربيت است، زيرا انسان ذاتاً نياز به موعظه و نصيحت دارد و گرايش‏هاى فطرى او با موعظه و پند شكوفا مى‏گردد. امام على(ع) به فرزندش امام حسن مجتبى(ع) وصيّت مى‏كند كه: «… و احى قلبك بالموعظة…؛(9) دلت را با موعظه زنده كن» زيرا موعظه حسنه دل‏هاى غافل را بيدار نموده و به حركت در مى‏آورد.
پيامبر اكرم(ص) به عنوان مربى نمونه بارها در تربيت و پرورش افراد اين روش را به كار مى‏بردند. آن حضرت در برخورد با مشركان و يا اهل كتاب با زبان بسيار نرم و محبت‏آميز آن‏ها را به اسلام دعوت مى‏كردند و همين روش موجب جذب افراد مختلف مى‏گرديد تا اين كه به زودى قلمرو سرزمين اسلام گسترش يافت.
در سيره حضرت سيدالشهداء(ع) مى‏بينيم كه جوانى خدمت ايشان رسيد و گفت من فرد گناه‏كارى هستم و نمى‏توانم جلوگناهان خود را بگيرم. مرا موعظه‏اى فرما!
امام حسين(ع) فرمود: پنج كار انجام بده، آن گاه هرچه مى‏خواهى گناه كن:
1- روزى خدا را مخور 2- از حكومت خدا بيرون رو 3- جايى را انتخاب كن كه خداوند ترا نبيند 4- وقتى عزرائيل براى گرفتن جان تو آمد او را از خود بران 5 – زمانى كه مالك دوزخ ترا به سوى آتش مى‏برد، در آتش وارد مشو، بعد هر گناهى مى‏خواهى بكن!(10)
جوان اندكى فكر كرد و شرمنده شد و در برابر واقعيت‏هاى مطرح شده، چاره‏اى جز توبه نداشت. نظارت و مراقبت‏
تربيت به وسيله نظارت و مراقبت از رفتار در تربيت افراد بسيار مؤثر است و نقش اساسى در اصلاح رفتار فرد دارد.
از آن جا كه نوع بشر نيازمند مراقبت و نظارت است، انسان بايد احساس كند كه ناظران و مراقبانى از بيرون بر اعمال و رفتار و عملكرد او نظارت دارند و نسبت به كارهاى گذشته بايد مورد بازپرسى قرار گيرد.از اين رو روش مراقبت در تربيت فرد اهميت بسزايى دارد.
امام على(ع) سخت مراقب كارگزاران خود بود و بر كارهاى ايشان كاملاً نظارت داشت و به صورت پنهان و آشكار عملكرد آنان را ارزيابى مى‏كرد. در همين زمينه امام به مالك اشتر چنين فرمان مى‏دهد: «…تفقد اعمالهم و ابعث العيون من اهل الصّدق و الوفاء عليهم فانّ تعاهدك فى السِّرِّ لامورهم حدوةٌ لهم على استعمال الامانة و الرّفق بالرّعيّة…؛(11) كارهاى كارگزارانت را وارسى كن و افراد شايسته و داراى صداقت و وفا را بر رفتار آنان مراقب ساز، زيرا بازرسى پنهان در كار آنان، آن‏ها را به امانت دارى و نرمى با مردم وادار مى‏سازد.» تحسين و تشويق‏
از موفّق‏ترين شيوه‏هاى تربيتى، روش تشويق و ترغيب افراد است. اين شيوه علاوه بر اين كه محرّكى بسيار قوى در تغيير رفتار به سوى اهداف مطلوب تربيتى است، در شكوفا سازى استعدادهاى درخشان و نهفته انسانى نقش فوق العاده دارد.
تجربه نشان داده است كه تشويق مناسب و به جا مى‏تواند نهفته‏ترين استعدادهاى درونى انسان را زنده كند و در مرحله پيشرفت و سازندگى قرار دهد.
انس بن مالك مى‏گويد: يكى از كنيزان امام حسن(ع) شاخه گلى را به حضور آن حضرت هديه نمود. امام حسن(ع) آن شاخه گل را با كمال ميل پذيرفته و به او فرمود: ترا در راه خدا آزاد كردم. من به عنوان اعتراض گفتم: در مقابل اهداء يك شاخه گل او را آزاد كردى؟
امام(ع) فرمود: خداوند در قرآن به ما چنين ياد داده و فرموده است: «و اذا حيّيتم بتحيّةٍ فحيّوا باحسن منها…؛(12) و هرگاه كسى به شما تحيّت گويد، پاسخ آن را بهتر بدهيد.» سپس فرمود: پاسخ بهتر همان آزاد كردن اوست.(13) تذكر و يادآورى‏
ياد نعمت‏ها و ياد صاحب آن‏ها انسان را به انجام كارهاى خوب و نيك وامى‏دارد و از پليدى و زشتى‏ها باز مى‏دارد. اگر كسى قلبش با ياد خدا آباد گشت، اعمال و رفتار او اصلاح مى‏گردد. به همين جهت است كه پيامبران الهى در شيوه تربيتى خود، مردم را به يادآورى نعمت‏هاى خدا دعوت مى‏كردند و از اين راه آنان را اصلاح مى‏نمودند.
امام على(ع) در اين زمينه مى‏فرمايد: «و كن للّه مطيعاً و بذكره آنساً و تمثّل فى حال تولّيك عنه اقباله عليك يدعوك الى عفوه و يتغمّدك بفضله و انت متولٍّ عنه الى غيره؛(14) و خدا را اطاعت كن و به ياد او انس‏گير و يادآور كه تو از خدا روگردان هستى و در همان لحظه او روى به تو دارد و تو را به عفو خويش مى‏خواند و جامه كرم خويش بر تو مى‏پوشاند در حالى كه تو از او روى گردان هستى و به غير او توجّه دارى.» نيكى در برابر بدى‏
در تعليم و تربيت تنبيه و تشويق دو روش براى تربيت و اصلاح رفتارهاى انسان به شمار مى‏آيد، بدين صورت كه خطاكاران را تنبيه و افراد خوب را تشويق مى‏نمايد. البته تشويق هميشه بر تنبيه مقدّم است و تا زمانى كه از تشويق بتوان استفاده كرد، نبايد به تهديد و تنبيه متوسّل شد. خداوند به پيامبر اكرم(ص) مى‏فرمايد: «ادفع بالّتى هى احسن السّيئة؛(15) اى پيامبر! آزار و بدى‏هاى مردم را با احسان و نيكى پاسخ بده.» امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه سفارش مى‏كند كه با افرادى كه خطاكار هستند با احسان و نيكى رفتار شود. ا
امام على(ع) در اين زمينه مى‏فرمايد: «خدايا! مرا بر آن دار كه بد كردارشان را به نيكى پاداش دهم و از ستم كارشان با عفو و بخشش درگذرم و درباره ايشان خوش گمان باشم.»(16) از دعاهاى فوق استفاده مى‏شود كه راه تربيت و اصلاح بدى‏ها منحصر به تنبيه و كيفر نيست، بلكه به وسيله بخشش و احسان مى‏توان به اصلاح بدى‏ها پرداخت! چنان كه انسان خطاكار از كيفر عبرت مى‏گيرد و خطاهايش را ترك مى‏كند، گاهى از احسان ديگران نيز فطرتش بيدار مى‏شود و از كردار بد خود پشيمان مى‏گردد و به راه حق مى‏گرايد. توبه‏
يكى ديگر از روش‏هاى تربيتى سازنده كه در سيره معصومين(ع) روى آن سخت تكيه و پافشارى شده است، «توبه» و بازگشت به سوى خداوند متعال است و تاريخ نيز در صفحات بى‏شمار خود آثار گران بها و گران سنگ تربيتى و سازندگى توبه را در خود ثبت كرده است.
توبه تنها يك روش نيست، بلكه يك مكتب تربيتى وسيعى است كه همه را زير بال خود مى‏گيرد، نه جنس مى‏شناسد، نه مال و ثروت، نه سن، نه سواد، نه علم و نه مرز پايانى، بنابراين هر كس با هر حالت و در هرجا بخواهد مى‏تواند به اين فضيلت الهى روى آورد.(17)
قرآن كريم در مورد ضرورت و لزوم توبه به صراحت مى‏گويد كه همه نياز به توبه دارند: «…و توبوا الى اللّه جميعاً ايّه المؤمنون؛(18) اى مؤمنان! همگى به سوى خدا توبه كنيد.» اين آيه خطاب به كفار نيست، بلكه به مؤمنين است آن هم نه فقط به مؤمن گناهكار بلكه عموميّت دارد.
امّا مرتكبان معصيت، بيش‏تر به توبه نيازمند هستند و هرچه زودتر بايد اين كار را انجام دهند.
اگر انسان پس از ارتكاب معاصى توبه نكند، آرام آرام صفحه دل او تيره و تار مى‏شود و سرانجام مغضوب خداوند واقع خواهد شد.
امام صادق(ع) در اين زمينه مى‏فرمايد: «هنگامى كه شخصى مرتكب گناه مى‏شود، در قلب او نقطه سياهى به وجود مى‏آيد، پس اگر توبه كند، از بين مى‏رود و اگر گناهان او زياد شود، ديگر رستگار نخواهد شد.»(19)
از مهم‏ترين آثار روش توبه اين است كه فرد گناهكار با ترك گناه و اصلاح خويشتن نسبت به آينده اميدوار مى‏شود. قرآن كريم در اين باره مى‏فرمايد: «…لاتقنطوا من رحمة اللّه انّ اللّه يغفر الذنوب جميعاً؛(20) اى بندگان خدا! از رحمت خداوند مأيوس نشويد، زيرا خداوند همه گناهان را مى‏بخشد.» پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1. سوره احزاب، آيه 21. 2. نهج البلاغه، محمد دشتى، خطبه 110، ص 210. 3. اصول كافى، كلينى، ج 2، ص 83. 4. بحارالانوار، ج 23، ص 120. 5. مأخذ قبل، ج 2، ص 235. 6. تحف العقول، ابن شعبه حرانى، ص 243. 7. همان، ص 518. 8. مسند امام الجواد(ع) عزيز اللّه عطاردى، ص 243. 9. نهج البلاغه، نامه 31، ص 520. 10. بحارالانوار، ج 78، ص 126. 11. مأخذ قبل، نامه 53، ص 578. 12. سوره نساء، آيه 86. 13. بحارالانوار، ج 43، ص 343. 14. نهج البلاغه، خطبه 223، ص 456. 15. سوره مؤمنون، آيه 96. 16. صحيفه سجاديه، دعاى 26، بند 3. 17. ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 283، ص 20. 18. سوره نور، آيه 31. 19. اصول كافى، ج 2، ص 271. 20. سوره زمر، آيه 53.