شهيد دكتر مصطفى چمران‏

 
خدايا مى‏خواهم فقير بى‏نياز باشم كه جاذبه‏هاى مادى زندگى مرا از زيبايى و عظمت تو غافل نگرداند، خدايا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغاى كشمكش‏هاى پوچ مدفون نشوم.
خدايا درمندم و بندبند وجودم از شدت درد صيحه مى‏زند، تو مرا در بستر مرگ آسايش بخش.
خسته شده‏ام، پير شده‏ام، دل شكسته‏ام.
نااميدم، ديگر آرزويى ندارم، احساس مى‏كنم كه در اين دنيا ديگر جاى من نيست با همه وداع مى‏كنم و مى‏خواهم فقط با خداى خود تنها باشم.
خدايا به سوى تو مى‏آيم از عالم و عالميان مى‏گريزم تو مرا در جوار رحمت خود سكنى ده. (بخشى از نيايش شهيد دكتر مصطفى چمران)
در روزهاى فرجامين خرداد ماه، اسوه جهاد والگوى عرفان، شهيد دكتر مصطفى چمران – در حالى كه بيشترين سالهاى عمر خود را در جبهه‏هاى مختلف در راه نبرد براى حق گذرانده بود – به رفيق اعلى پيوست، او كه رادمردى از تبار شمشير بود آنان كه به جان پيمان مى‏سپردند و جان بر سر ميثاق خدايى خويش مى‏نهند. «من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا اللّه عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظرو ما بدلوا تبديلا»
در سراسر آسمان حيات شهيد چمران ستاره‏هاى درخشان جهاد و سلحشورى مى‏درخشند و براى مردان مردى چون او چه باك از مرگ كه مرگ اينان «مردن» نيست بلكه حياتى تازه است كه تا ابد جاودان مى‏شوند.
شهيد چمران در سال 1311 متولد شد. دوران ابتدايى را در مدرسه انتصاريه و متوسطه را در البرز و دارالفنون گذرانيد و تحصيلات خود را در دانشكده فنى ادامه داد.
وى در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلى دانشجويان ممتاز به آمريكا اعزام شد و پس از تحقيقات علمى در جمع مشهورترين دانشمندان جهان در كاليفرنيا با ممتازترين درجه علمى موفق به اخذ دكتراى الكترونيك و فيزيك پلاسما شد.
وى از 15 سالگى در درس تفسير قرآن مرحوم آيت اللّه طالقانى در مسجد هدايت و درس فلسفه و منطق استاد شهيد مطهرى حاضر مى‏شد. او از اولين اعضاى انجمن اسلامى دانشجويان دانشگاه تهران و از نيروهاى فعال ملى شدن صنعت نفت بود. شهيد چمران در آمريكا با كمك بعضى از دوستانش براى نخستين بار انجمن اسلامى دانشجويان آمريكا را پايه‏ريزى كرد و به همين سبب بورس تحصيلى او از سوى رژيم شاه قطع شد.
شهيد چمران پس از 15 خرداد 1342 همراه بعضى از دوستان همفكر خود رهسپار مصر مى‏شود و به مدت دو سال در زمان عبدالناصر، سخت‏ترين دوره‏هاى چريكى و جنگهاى پارتيزانى را مى‏آموزد و بهترين شاگرد اين دوره شناخته مى‏شود و فوراً مسؤوليت تعليم چريكى مبارزان ايرانى را به عهده مى‏گيرد. او با ناسيوناليسم به دور از اسلام به شدت مخالف بود و وقتى در مصر ديد كه مسلمانان به سبب اشاعه ناسيوناليسم و «پان عربيسم» از هم دور مى‏شوند. به جمال عبدالناصر اعتراض كرد و عبدالناصر در جواب اعتراض او گفت كه جريان ناسيوناليسم قوى‏تر از آن است كه وى بتواند با آن به مقابله برخيزد.
بعد از فوت عبدالناصر، شهيد چمران به همراه امام موسى صدر، سازمانى را در لبنان پايه‏گذارى كرد به نام «حركت المحرومين» كه جناح نظامى آن «سازمان امل» نام دارد.
آن شهيد پس از پيروزى انقلاب پس از سالها هجرت و جهاد به وطن باز مى‏گردد. با شروع جنگ تحميلى به همراه حضرت آيت‏اللّه خامنه‏اى، ستاد جنگهاى نامنظم را تشكيل مى‏دهد كه اين تشكيلات موجب مى‏شود كه بسيارى از شهرهاى ميهن اسلامى از جمله: اهواز، دزفول و انديمشك و…از خطر سقوط برهند.
از افتخارات بزرگ شهيد چمران در طول جنگ تحميلى، شكسته شدن حصر سوسنگرد است كه وى در اين عمليات به شدت زخمى شد.
فتح تپه‏هاى «اللّه اكبر» و پيروزى «دهلاويه» از ديگر نقاط درخشان كارنامه مجاهدتهاى او بود كه رهبرى آنها را با پاى مجروح بر عهده داشت و سرانجام در 31 خردادماه 60 در حالى كه جسم و جانش براى معبود پر مى‏كشيد رو به معراج حق نهاد. يادش گرامى باد.

پاورقي ها: