در روزهاى نخستين ارديبهشت ماه جارى مجلس شوراى اسلامى شاهد اجتماعاتى از بانوان مسلمان تهرانى و خانواده شهدا بود كه با در دست داشتن پرچمها و پلاكاردها و ايراد سخنرانى خواهان رسيدگى به وضع ناهنجار مفاسد اجتماعى بويژه بى حجابى گسترده در كشور و هتك حرمت حدود شرعى و ارزشهاى اسلامى زير نگاه مسئولين بودند! اجتماع كنندگان در برابر خانه ملت ساعتها ايستاده و از نمايندگان مجلس خواهان پاسخگوئى به مطالبات به حق خود بودند كه سالها فرياد كردند و از كسى پاسخ نشنيدند و گوش شنوائى نبود كه به درد مردم توجه كند و مردانه به ميدان بيايد و فضاى آلوده اجتماعى را پاكسازى كند. در همين حال تنى چند از نمايندگان مجلس به ميان مردم آمده و با تأكيد به حقانيت مطالبات آنها در اين خواسته كه از سراسر كشور به گوش مىرسد، به آنان قول مساعد دادند كه پيگير مطالبات مردم بوده و اقدامات لازم را معمول دارند ولى آيا به اين مقدار مىتوان اكتفا كرد و پاسخ مردم داده شد؟ و آيا اين تنها مجلس شوراى اسلامى است كه بايد پيگير اين مسائل باشد؟ و آيا مجلس به عنوان نهاد قانونگذار به تنهائى مىتواند اين معضل بزرگ اجتماعى را حل كند؟ و آيا اصولاً خلأ قانونى در برخورد با مفاسد و مفسدان و مروجان فساد و مرتكبان منكرات وجود دارد كه مجلس در رفع اين كاستى بكوشد؟ سالهاست كه قانون مصوب چه از سوى مجالس شوراى اسلامى پيشين و چه مصوبههاى ستاد انقلاب فرهنگى در موضوع مبارزه با مفاسد از جمله بدحجابى و به عبارت صحيحتر بى حجابى و توليد و فروش و پوشش لباسهاى مبتذل وجود دارد و مجازاتهاى سنگينى از قبيل زندان، تعطيلى محل كسب و جرائم مالى و تنبيه بدنى براى متخلفان در قانون پيش بينى شده ولى آيا براى يكبار اين قانون به اجرا درآمده است؟
آيا با سيل لباسهاى جلف و مبتذل كه از خارج مىرسد و يا در داخل توليد مىشود برخوردى صورت گرفته و آيا بر اتحاديههاى توليد لباس نظارتى وجود داشته و يك توليدى به جرم توليد لباس مبتذل تعطيل شده و آيا يك فروشگاه به جرم عرضه اين لباسهاى نامشروع براى يك روز بسته شده است و آيا با مانكنهاى خيابانى و عروسكهاى بازارى به جرم پوشيدن اين لباسها برخوردى بوده است؟ و در همين روزها كه سينههاى مردم با غيرت و خانوادههاى شهيد داده لبريز از خشم و تنفر نسبت به وضع موجود زنانى است كه لباسهاى چسبان و چاكدار و نازك در بر مىكنند و بىشرمانه در خيابانها و فروشگاهها و حتى برخى اماكن دولتى و دانشگاهها ظاهر مىشوند و دست در دست مردان به احساسات مردم لبخند مىزنند و باندهائى كه زمينه انحراف جوانان را فراهم
مىكنند و فساد و فحشاء و فرار دختران و قاچاق نواميس را دامن مىزنند برخورد جدى بوده است؟! آيا گوش شنوائى هست كه اين آژير خطر را بشنود، اين كشور كه مردم صدها هزار شهيد و معلول و مفقودالأثر تقديم انقلاب كرده و امروز از لوث شدن احكام اسلامى خون دل مىخورد و به دفاع از ارزشها بپاخيزد و بدون مجامله و ملاحظه يك كار جدى و مؤثر و پيگير بكنند كه خدا را خوش آيد و خلق را راضى كند؟! آيا اينهمه دستگاههاى تبليغاتى و هنرى و رسانهاى در جستجوى ريشهيابى اين وضع اسف بار و چارهجوئى بودهاند؟!…
مىدانيم كه حجاب علاوه بر بعد شرعى و اجتماعى و خانوادگى و تأثيراتى كه در ساير فضاهاى اخلاقى و خانوادگى دارد در شرائط كنونى بعد سياسى نيز به خود گرفته است، چرا دولتهاى مدعى دموكراسى مثل فرانسه حق تحصيل را از يك دختر دانشآموز با حجاب سلب كرده و يك روسرى را تحمل نمىكنند؟ چرا رضاخان نوكر بيگانه در نخستين مأموريت خود در كشور ايران به برداشتن حجاب از سر زنان اقدام كرد و همين سياست را بيگانگان و استعمارگران در كشورهاى اسلامى ديگر به اجرا گذاشتند؟ براى اينكه حجاب پرچم اسلام است و نشانگر تعهد و غيرت دينى مردان و زنان مسلمان، امروزه حجاب روحيه انقلابى و پرخاشگر عليه فرهنگ ابتذالگر غربىها است. ولى از اين نكته مهم نبايد
غفلت ورزيم كه همين سياست را عوامل بيگانه در كشور انقلابى ما دارند اجرا مىكنند، چندى قبل يكى از ديپلماتهاى آمريكائى با شادمانى گفته بود طرحهاى ما در صدور فرهنگ غربى به ايران اسلامى به ثمر نشسته و دليل آن چهره شهرهاى بزرگ ايران است كه زنان را با لباس مبتذل در خود جاى داده است. آيا اين اعترافها و نظائر آن براى دولتمردان، مردان ما و متوليان فرهنگ هشدار دهنده نيست؟! آيا با وجود اين مناظر زشت و خلاف شرع و هنجار شكن و صحنههاى پشت پرده آن در خيابانها و بازارها و اماكن عمومى و پاركها و حتى دانشگاهها و صدور آن به خارج كشور…نبايد يك عزم جدى را براى يك حركت گسترده و يك ساز و كار اجرائى و قاطع تاكنون بوجود آمده باشد؟ كدام كار فرهنگى؟
عجيب اينست كه هرگاه سخن از مفاسد اخلاقى و ابتذال و بدحجابى به ميان مىآيد، بويژه در فصل بهار و تابستان كه يك مانور فصلى از سوى نيروى انتظامى صورت مىگيرد كه آن هم در جاى خود صحيح است عدّهاى مىگويند بايد به جاى برخوردهاى فيزيكى كار فرهنگى كرد و مفاسد، ريشه يابى و بطور اصولى با آن مبارزه شود. ما نيز مىپذيريم كه كار فرهنگى در اولويت اول قرار دارد و برخورد فيزيكى در اولويت دوم كه آن هم ضرورى است و
حاكميت نمىتواند نسبت به جرائم مشهود و مفاسد آشكار بىتفاوت باشد، چرا كه امر به معروف و نهى از منكر از وظائف دولت اسلامى است كه قرآن بر آن تأكيد ورزيده است. اما دو نكته را بايد مد نظر داشت نخست اينكه: با توجه به اولويت كار فرهنگى، آيا ما كدام كار فرهنگى را بايد بكنيم؟ چه كسى عهده دار است؟ از كجا بايد شروع كنيم؟ از چه ابزارى در ارشادگرى بايد بهره بگيريم؟ اينها و نظائر آن دهها سؤال است كه پاسخ داده نشده است.
آيا بيست و هفت سال كه بر انقلاب مىگذرد كافى نبود، اوضاع فرهنگى خود را اصلاح كنيم؟ آموزش و پرورش را، دانشگاهها و آموزشگاه و رسانهها و مطبوعات و كتابهاى درسى و فيلم و كتاب و سينما و ساير ابزارهاى فرهنگى را؟
آيا ثمره انقلاب فرهنگى همين فضاى اجتماعى و فرهنگى است كه مشاهده مىكنيم، آيا اين جوانان پسر و دختر در كدامين سرزمين تربيت شدهاند؟ مىدانيم كه دهها رسانه و ماهواره و هزاران نوع نوار و ابزار ديگر براى پراكندن بذر فساد در داخل و خارج شبانه روز مشغول اند تاميان اين نسل و اسلام انقلابى فاصله بيندازند هرچند نبايد از دست آوردهاى مثبت در فرهنگ و پيشرفتهاى علمى و فنى و روحيه مذهبى و عرفان و معنويت ميليونها جوان ايرانى مسلمان غفلت كرد كه در زيارت و عمره و حج و اعتكاف و قرآن و نماز و نيايش موفق بوده و رتبههاى علمى ارزشمندى را در جهان كسب كردهاند.اما نبايد بپذيريم كه حاكميت طى سالهاى گذشته در حد انتظار در فرهنگ سازى و تربيت اين نسل سرمايهگذارى نكرده و در برابر هجوم فرهنگى بيگانه خود را مسلح ننموده، بويژه در سالهاى حاكميت تساهل و تسامح شيرازهها پاشيده شد كه امروز جمع كردن آن در نهايت دشوارى است، چرا كه فساد و عوامل و مظاهر و آثار ويرانگر آن كم نيست و اگر اين روند ادامه پيدا كند معلوم نيست نسل حاضر و نسل بعدى به كجا خواهد رفت و فروپاشى خانوادگى كه نتيجه همين بى بندو بارى و روابط نامشروع و ديگر عوامل پنهان و آشكار است، چه ضربههاى مهلكى بر پيكر جامعه فرود خواهد آورد!
اما نكته دوم اينكه همه جا كار فرهنگى كار ساز نيست. چرا كه بسيارند كسانى كه قصد تخريب اخلاق و ترويج فساد و مواد و فحشاء و لااباليگرى را دارند با اينها از كار فرهنگى نمىتوان سخن گفت. اينجا اقدام قانونى لازم است، مانند غده چركينى كه جز با جرّاحى قابل علاج نيست. اينجا بايد با تيغ قانون به عرصه آمد و با مفسدان اجتماعى برخورد قانونى و جدى شود و برخورد خيابانى ضرورتى اجتنابناپذير است. همانگونه كه قانون پيشبينى كرده است حاصل آنكه كار فرهنگى و اقدام قانونى هر دو ضرورى است همانگونه كه نظام تربيتى و حقوقى و كيفرى اسلام به تفصيل درباره آن سخن گفته و البته هيچ جامعه ديگرى اجازه نمىدهد با ارزشهاى بنيادين وى بازى كند و حكومت نمىتواند نسبت به آن بى تفاوت باشد… چرا فرصت سوزى
و اما امروز مسئوليت ما از هر زمان ديگر سنگينتر است چرا كه مجلس و دولت و قوه قضائيه با ايده اصولگرائى به ميدان آمدهاند و ملت با تمام وجود آماده همكارى است لذا مسئوليتها از گذشته سنگينتر است. بايد متذكر شوم كه مجلس هفتم نسبت به مسائل حياتى جامعه و خدمت رسانى به مردم و از جمله فرهنگ اهتمام فراوان داشته و دارد. كميسيون فرهنگى با جديت تمام پيگير مسائل فرهنگى در همه زمينهها بوده و تا آخر خواهد بود. دهها جلسه با مسئولان فرهنگى چون ارشاد، سازمان ملى جوانان، صدا و سيما، دست اندركاران ورزش و… داشته و به تحقيق و تفحّص از عملكرد گذشته متصديان فرهنگى پرداخته و طرحهائى چون تسهيل ازدواج جوانان و ساماندهى مد و لباس را با توجه به وضع موجود دنبال كرده و پيگير آن خواهد بود و البته اين وظيفه كميسيون آموزش و تحقيقات نيز هست كه مسائل دانشگاهها را از بعد علمى، اخلاقى و تربيتى بطور جدى پيگير باشد و در سالم سازى دانشگاهها از عناصر ناصالح و انحرافها اهتمام ورزد، همانگونه كه ساير كميسيونها به تناسب مسئوليت در اين خصوص مىتوانند نقش آفرين باشند تا كار فرهنگى و اجتماعى و آموزشى و تربيتى سامان گيرد و اين مسئوليت براى انقلاب فرهنگى كه چهرههاى علمى و اجرائى مؤثرى را در خود جاى داده همچنان جدى است. در اين شرائط هيچ كس حق ندارد در انجام وظيفهاى كه شرع و قانون بر عهده وى نهاده كوتاهى كند كه پيش خدا مسئول و در نظر ملت شرمسار خواهد بود. با اين حال بر اين باوريم كه از ظرفيتهاى موجود و امكاناتى كه در اختيار ماست در حد انتظار استفاده نكردهايم و بايد آن را جبران كنيم. دولت و مسئوليتهاى جديد
و اما مسئوليت دولت با توجه به شرائط موجود داخلى و خارجى، اقتصادى، سياسى و فرهنگى از هر زمان ديگر بيشتر است. مخصوصاً مسئله فرهنگ ويژگى خاص دارد. با همين فلسفه است كه رئيس جمهور محترم در نامه تاريخى خود به رئيس جمهور آمريكا از فرهنگ آسمانى و بازگشت به مكتب پيامبران سخن گفته، هرچند از آن سوى گوش شنوائى نباشد اما رسالت اسلامى ما ايجاب مىكند كه ديگران را به خير و معنويت فرا خوانيم كه اين سيره صالحان و در صدر آنها پيامبران خدا بوده است… بارى مسئوليت دولت در پاسدارى از ارزشها و حريم فرهنگ اسلامى غير قابل انكار است. بويژه دولت اصولگراى كنونى كه نبايد فراموش كرد رويكرد مردم به دكتر احمدى نژاد در انتخابات با اين انتظار بود كه كمر به احياى ارزشها بر ميان بندد و سهل انگاريهاى گذشته را مرمت كند و مردم رنگ و بوى اسلام را بيشتر از قبل ببينند. مسائل فرهنگى كه عنصر اصلى انقلاب است زير گردو غبار سياست و اقتصاد گم نشود هرچند شعار خدمت و عدالت نيز از جلوههاى فرهنگ اسلامى است كه اميد تحقق آن را داريم. با اين حال فرهنگ به مفهوم خاص آن ساز و كار خاص و توجه مخصوص طلب مىكند حقيقت اينست كه به عقيده نگارنده امروز كشور ما به يك انقلاب فرهنگى واقعى به مفهوم اسلامى و دينى آن نياز مبرم دارد نهادهاى آموزش و فرهنگى و دانشگاهى و مطبوعاتى و رسانهاى ما با چالشهاى جدى روبرو هستند كه وزارتخانههاى مربوطه چون وزارت آموزش و پرورش و آموزش و تحقيقات و فرهنگ و ارشاد اسلامى و همچنين دستگاههاى اجرائى به يك تحول بنيادين نياز دارند تا دست آورد اين نهادها را مردم منطبق با موازين شرع بنگرند متأسفانه سيماى فرهنگى و اخلاقى شهرهاى ما تدريجاً سيماى خيابانهاى پاريس و لندن را به خود گرفته،، فروشگاهها، نوارها، سىدىها،مجلات با عكسهاى مبتذل زنان هنرپيشه و تبليغات سينمائى تدريجاً رجعت به عصر طاغوت را حكايت دارد…مردم ديندار با بى صبرى تمام از دولت و مجلس و قوه قضائيه مىخواهند براى اين وضع كه تهديد جدى براى انقلاب اسلامى است چارهاى بينديشند و متأسفانه در عمل اثرى نمىبينند. نمايشگاههاى كتاب نمايشگاه مد و آرايش عروسكهاى خيابانى شده و پاساژها و مغازهها آكنده از مدها و تيپهاى خلاف شرع است و شعار مبارزه با مفاسد اخلاقى نقش بر آب شده است و از حجاب اسلامى بر ديوارها تنها نوشتارى ديده مىشود و همين هاست كه بازگشت به اسلام و شعائر ارزشى را جدىتر مطرح مىسازد.
در همين حال تأكيد بر اينست كه دولت محترم و عناصر وابسته به دولت روابط خود را با حوزهها و علما و مراجع عاليقدر بيش از پيش مستحكم كند، در تصميمات خود نظر بزرگان را بگيرد چرا كه حوزه و مرجعيت ركن ركين كشور و پشتوانه دين و ملت و دولت است كه بدون آن تصميمات ناقص و حركتها ابتر خواهد بود. چه در غير اين صورت تنشهاى فكرى در مسائل اسلامى و اجتماعى پيش مىآيد كه اثرات زيانبار آن جبران كردنى نيست.
پاورقي ها: