پيامبراعظم (ص) اين‏گونه بوده‏اند، ما چگونه‏ايم؟

سال 1385را رهبر حكيم و فرزانه انقلاب، سال پيامبر اعظم ناميده‏اند، گذشته از بازتاب ابعاد سياسى و جهانى اين ابتكار، براى ما پيروان آن حضرت فرصت مغتنمى است كه در اين سال ضمن آشنايى بيشتر با زندگانى رسول اعظم، اعمال، رفتار و كردار خويش را با آن يگانه اسوه برتر جهانيان تطبيق دهيم. زندگانى پيامبر اسلام و ائمه معصومين (ع) سرمايه عظيمى است جهت تربيت انسانهاى نمونه و ارائه آنها به عنوان الگو و سرمشق به ديگران است اين درس را قرآن‏كريم به شاگردان مكتب اسلام آموخته است كه «لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنه» در واقع بخش مهمى از توفيق يك مكتب فكري در پرورش پيروان خود، ارائه و تثبيت الگوها و نمونه‏هاي مورد قبول خويش است. اين الگوها به منزله شاخص سمت و جهت حركت به جانب كمال مطلوب بر بستر مكتب را عملاً مشخص نموده، از انحراف و سقوط رهروان جلوگيرى مى‏نمايند.
آدمى هميشه در پى آن بوده كه انسان‏هاى نمونه و ايده‏آل را در جهان بيرون، مشاهده كند و با الگو گرفتن از آنان، رفتارهاى فردى و اجتماعى خود را سامان دهد؛ زيرا آنچه كه انسان‏ها را در مسير پرورش استعدادهاى خويش و سير الى الله مدد مى‏رساند و پيشرفت و ترقى را ميسر مى‏سازد، پيروى آگاهانه از اسوه‏ها و الگوهاست؛ چون انسان الگو و نمونه، راه‏هاى پرخطر و صعب‏العبورى كه در پيش روى ديگر انسان‏هاست، به سلامت گذرانده و از پيچ و تابهاى آن و آفت‏هاى مسير، همراهان و دوستان راه، علل و نحوه شتاب گرفتن و يا كند شدن و ديگر مشكلات، به خوبى آگاه است. از اين‏رو، گفته‏اند: مدل‏سازى رفتارى و انتخاب الگو، يكى از نيازهاى اساسى انسان است.
خداوند متعال، كه خالق انسان است و بر تمامى نيازهاى وي آگاهى كامل دارد، با برانگيختن پيامبران از ميان خود مردم و معرفى پيشوايان معصوم (ع) و عالمان وارسته، اين نياز انسان را پاسخ گفته است. قرآن‏كريم نيز به صراحت تمام، پيامبر اسلام(ص) و را به عنوان الگو و اسوه معرفى نموده و مى‏فرمايد: براى شما در پيامبر(ص) تأسى و پيروى خوبى است، مى‏توانيد با اقتدا كردن به او خطوط زندگى خويش را اصلاح و در مسير صراط مستقيم قرار گيريد.
به بهانه نامگذارى شايسته اين سال به نام پيامبر رسول اعظم(ص) برخى از ويژگى‏هاى شخصيتى و رفتارى آن آن وجود مقدس را فهرست‏وار تقديم عاشقان كوى نبوى (ص) مى‏كنيم:
پيامبر از هيچ كس مدح و ستايشى را نمى‏پذيرفت.
هرگاه بر جمعى وارد مى‏شد هر جا كه خالى بود، مى‏نشست.
خوشرو، بشاش و نرم و ملايم بود.
خزانه‏دار زبان خود بود، مگر آنجا كه ضرورت ايجاب مى‏كرد.
خود به بازار مى‏رفت و وسايل خريداري شده را به خانه مى‏برد.
اگر كسى با او سخن مى‏گفت با همه وجودش گوش مى‏كرد.
اگر با كسى مصافحه مى‏كرد، هميشه بعد از طرف، دست خود را مى‏كشيد.
به صله رحم اهميت زياد مى‏داد.
در سلام دادن بر ديگران پيشى مى‏گرفت.
همگان به او دسترسى داشتند و خود را از ديگران پنهان نمى‏ساخت.
هرگاه كسى از ياران خود را غمگين مى‏ديد با شوخى و مزاح او را شاد مى‏كرد.
در ميان جمع، نگاه خود را ميان اصحاب خود تقسيم مى‏كرد.
هرگز پاهاى مبارك خود را در ميان ياران دراز ننمود.
با مردم براساس فهم و شعورشان سخن مى‏گفت.
هرگاه يكى از برادران مومن خود را سه روز نمى‏ديد، از حال او جويا مى‏شد.
هيچ فردى را مذمت و بدگويى نمى‏فرمود.
اسرار هيچ‏كس را جويا نمى‏شد.
در حق مردم پدرى مى‏فرمود و همگان در نظرش يكسان بودند.
آن حضرت مشتاقانه وقت نماز را انتظار مى‏كشيد و هرگز از نماز خسته نمى‏شد.
خشم را جز در مواردي كه حرمت حق زير پا گذاشته نمى‏شد، نمى‏شناخت.
در امور مهم با ياران خود به مشورت مى‏پرداخت.
خنده او تبسم بود.
همسايه را فراوان سفارش مى‏كرد.
خود پيراهنش را مى‏دوخت و كفشش را وصله مى‏كرد.
به زيارت اهل قبور مى‏رفت و از بيماران عيادت مى‏كرد.
با تهيدستان دوست و نزديك بود و حاجت آنان را برآورده مى‏ساخت.
برترين مردم نزد آن حضرت كسانى بودند كه تقوايشان بيشتر بود.
بزرگ هر طايفه‏اى را احترام مى‏نمود.
وضع مردم را از مردم جويا مى‏شد.
در تحركات نظامى تيزبين بود و تحركات نظامى ايشان در نهايت پنهانى صورت مى‏گرفت.
هنگامى كه به حريم حق تجاوز صورت مى‏گرفت، هيچ چيز خشم او را فرو نمى‏نشاند تا اين كه آن را ياري نمايد.
هنگام خروج از منزل مى‏فرمود: بنام خدا، توكل كردم به خدا، خدايا از اين‏كه گمراه شوم يا كسى را به گمراهى سوق دهم از اين‏كه بلغزم يا سبب لغزش ديگرى شوم، از اين‏كه مظلوم واقع گردم يا به كسى ظلم روا دارم، از اين‏كه سبب جهالت و نادانى كسى باشم يا ديگرى مرا به سمت جهل و نادانى سوق دهد، آرى از همه اينها به تو پناه مى‏برم.
پاورقي ها: