بايسته‏هاى خدمتگزارى به خلق خدا

مقدمه
قرآن كريم و ائمه معصومان براى خدمت شايسته به بندگان خدا، شرايط و بايدهايى را در نظر گرفته‏اند كه عمل به آنها توسط كارگزاران نظام اسلامى و مردم خدمتگزار، مى‏تواند به خدمتى شايسته و مطلوب الهى و خدمتى كارآمد در مسير حل معضلات جامعه اسلامى بينجامد.

الف: انگيزه خدمت گزارى

1) خدمت خالصانه، نه سودمدارانه
خدمتگزارى از توصيه‏هاى هر نظام ادارى به كاركنانش است. با اين تفاوت كه اكثر نظامها از خدمتگزارى اهدافى سودمدارانه در مسير منافع و قدرت خود دارند و خدمت ابزار استعمار مدرن است. بنابراين هرگاه منافع حاكمان در خطر باشد، از خدمت چشم مى‏پوشند و همه چيز را فداى بقاى قدرت مى‏كنند، اين نوع خدمت همواره در لايه رويى و امور دنيايى متوقف مى‏شود و چون نوعى رياكارى است به لايه‏هاى زيرين تعاملات اجتماعى و نيز لايه‏هاى اصلى (امور معنوى و دينى) نفوذ نمى‏كند، اما در انديشه قرآنى خدمت با انگيزه الهى و خالصانه صورت مى‏گيرد «اى رسول ؛نزديك است كه اگر امتت به قرآن ايمان نياورند، جان خود را از شدت حزن و تأسف بر آنان هلاك سازى»(1)و «همانا رسولى از جنس شما براى هدايت خلق آمده كه از شدت محبت و نوع پرورى، فقر و پريشانى و جهل و فلاكت شما بر او سخت مى‏آيد و بر آسايش و نجات شما بسيار حريص و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است».(2)
با اين ديدگاه آنچه مهم است الهى بودن خدمت است به حجم و گستره آن، لذا گاهى يك نگاه مى‏تواند عبادت شمرده شود. امام سجاد (ع) فرمود: «نظر المؤمن فى وجه اخيه المؤمن للمودّة و المحبّة عبادة ؛(3) نگاه مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روى دوستى و محبت عبادت است.» و آنگاه كه به رسول خدا گفتند: دو مرد بنى اسرائيلى هستند يكى نماز واجب را مى‏خواند و سپس مى‏نشيند و خوبى‏ها را به مردم ياد مى‏دهد و ديگرى روز را روزه مى‏گيرد و شب را عبادت مى‏كند، رسول خدا فرمود: برترى اولى بر دومى مثل برترى من بر كمترين شماست.(4) در اين سخن رسول خدا ارزش خدمت دينى و معنوى را بسيار فراتر از عبادت صرف مى‏داند. قرآن كريم بارها خدمت ريا كارانه را نكوهش مى‏كند و بر خدمت الهى، موحّدانه و خالصانه تأكيد مى‏ورزد.
«والّذين ينفقون اموالهم رئاء الناس و لا يؤمنون بالله و لاباليوم الاخر… ؛(5) و كسانى كه اموالشان را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏كنند و به خدا و روز پسين ايمان نمى‏آورند.»
مثال آنچه در اين زندگى دنيا مصرف (انفاق) مى‏كنند، مانند مثال بادى است كه در آن سوزندگى است كه بر كشتزار گروهى كه بر خودشان ستم كرده‏اند بوزد و آن را نابود سازد و خدا به آنان ستم نكرده و ليكن برخود ستم كرده‏اند.(6) بر اين اساس هرچند ممكن است كارگزارى تمام عمر خود را هم به مردم خدمت كند، اما چون انگيزه الهى در كارش نبوده، گويى به كشتزارى كه يك عمر برايش صرف كرده، آتش انداخته و همه را خود از بين برده است.
تفسير اين آيه را در اين كلام امام زين العابدين (ع) بجوييم كه فرمود: حق صدقه و زكاتى كه مى‏دهى اين است كه بدانى آن (پس اندازى نزد پروردگارت) و امانتى است كه شاهد نمى‏خواهد.(7) 2) بى چشم داشت بودن
وقتى كارگزاران اسلامى هدفشان از خدمت كسب رضايت الهى باشد، مسلم است كه از مردم انتظارى نخواهند داشت. مراجعه به آيات قرآن كريم نشان مى‏دهد هيچ كدام از پيامبران در مقابل خدمات گسترده دينى و معنوى خود اجرى از كسى نخواسته‏اند و تنها چشم داشت آنان از خدا بوده است. تنها از رسول اكرم (ص) در 8 آيه قرآن اجر نخواستن نقل شده است،(8) مانند «قل لا اسئلكم عليه اجراً ان هو الاذكرى للعالمين».(9)
3) قدرت طلب نبودن و شايسته‏سالارى در خدمتگزارى
اگر انگيزه از حكومت، مديريت و كارگزارى الهى باشد، مسابقه و پيشى گرفتن در كسب مقامها هم براى كسب محبوبيت الهى بيشتر و مغفرت الهى خواهد بود. «و خدا و فرستاده را اطاعت كنيد باشد كه شما مشمول رحمت شويد و بر همديگر پيشى بگيريد به سوى آمرزش از پروردگارتان و بهشتى كه پهنه آن آسمانها و زمين است.»(10) بنابراين هدف كارگزاران كسب رضاى الهى از طريق خدمت است پس اگر كسى را بشناسد كه بهتر از آنها بتواند خدمت رسانى كند، بايد اين مقام را به او بسپارد. رسول خدا فرمود: «هر كس عهده دار فردى از مسلمانان شود در حالى كه مى‏داند از او سزاوارتر و آگاه‏تر به قرآن و نسبت پيامبر هست، اين كار را به او نسپارد، به يقين به خدا و رسول خيانت كرده است.»(11)
اين سخن از مقام معظم رهبرى هم قابل توجه است: خصوصيت ديگر هم مخصوص من و شماست، يعنى مايى كه به خاطر مسئوليت هامان حوزه اقتدارى داريم، چه كوچك چه بزرگ، اين مضمون آيه‏اى است كه تلاوت كردم، «تلك الدار الآخرة نجعلها للذين لا يريدون علواً فى الارض و لافساداً ؛دنبال استعلا و سلطه جويى و برترى جويى بر مردم نباشيم. اين كار سخت است. اما ممكن و لازم است، سلطه جويى آفتى است كه قدرت مداران عالم را هميشه تهديد كرده و بسيارى را لغزانده است. ما كه قوى‏تر از آنها نيستيم، بايد مواظب و مراقب باشيم تا نلغزيم. از امير المؤمنين (ع) نقل شده است كه فرمود:…اين آيه اصلاً براى قدرت‏مندان و ولات و مسئولان است. از رؤساى سطح بالا گرفته تا مديريت‏هاى ميانى و تا هر كجا كه حوزه اقتدارى وجود دارد. بعضى تصور مى‏كنند قدرت يا ثروت ذاتاً شرّ است، در حالى كه اين طور نيست… ما از اين قدرت چگونه استفاده مى‏كنيم اگر استفاده خوب كرديم، خير است.اگر در خدمت مردم قرار داديم، خير است. اگر در خدمت ترويج اخلاق و معنويت و صلاح و رستگارى انسانها قرار داديم، خير است».(12)

ب: بايدهاى خدمتگزارى در عمل

1- سرعت در خدمتگزارى
تفسيردقيق آيه «سارعوا الى مغفرة من ربكم»(13)را بايد در كلام رسول خدا جست و جو كرد و به عنوان يكى از مصاديق مهم سرعت در غفران به تسريع خدمت رسانى كارگزاران اشاره نمود. رسول خدا مى‏فرمود: از سكوت و بى توجهى اهانت‏آميز بپرهيزيد. به اينكه يكى از شما فرمانده يا كارگزارى باشد، آنگاه زنان بى شوهر، يتيم و مسكين به شما مراجعه كنند و بگوييد منتظر باش تا رسيدگى كنم و آنها را به ذلت و خوارى واگذاريد، و خواسته شان را انجام ندهيد و حتى چيزى هم نگوييد كه بروند و سپس فردى پولدار و با موقعيت بيايد، بلافاصله او را در كنار خود بنشانيد و از درخواستش بپرسيد و بى درنگ دستور رسيدگى دهيد».(14) اين حديث علاوه بر تأكيد بر اصل سرعت در خير، به تبعيض قائل نشدن در سرعت در خدمت رسانى هم تأكيد فراوان دارد. دستور امام على (ع) هم به كارگزارانش همين بود «ومنها اصدار حاجات الناس يوم ورودها عليك…؛(15)از آنها (وظايف مخصوص زمامداران) برطرف كردن نيازهاى مردم در روز ورودش به تو است». 2) توجه به آسيب پذيرها
خداوند توجه به ضعفا و مستمندان و درماندگان را به طور جدّى در آيات الهى نشان داده است،(16) مانند «والذين استجابوا لربّهم و اقاموا الصلاة و امرهم شورى بينهم و مما رزقناهم ينفقون»(17) و «ان الذين يأكلون اموال اليتامى ظلماً انّما يأكلون فى بطونهم ناراً و سيصلون سعيراً؛(18)در حقيقت كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى‏خورند جز اين نيست كه آتش در درونشان مى‏خورند و به زودى در شعله فروزان در آيند» و «و آت ذاالقربى حقّه والمسكين و ابن السبيل…»(19)ترجمان اين آيات را در بعد حكومتى آن در اين سخن رسول (ص) مى‏شنويم: «ابلغونى حاجة من لا يستطيع ابلاغ حاجته…نياز كسى را كه خودش نمى‏تواند، به من برسانيد. كسى كه نياز حاجتمندى را كه ناتوان است، به حاكمى رساند، خدا او را روز قيامت بر صراط، ثابت قدم نمايد».(20) امام على (ع) هم مى‏فرمود: از يتيمان خردسال و پيران سالخورده كه راه چاره‏اى ندارند و دست نياز برنمى دارند، پيوسته دلجويى كن كه مسئوليتى سنگين بر دوش زمامداران است، گرچه حق تمامش سنگين است، اما خدا آن را بر مردمى آسان مى‏كند كه آخرت مى‏طلبند، نفس را به شكيبايى وا مى‏دارند و به وعده‏هاى پروردگار اطمينان دارند. پس بخشى از وقت خود را به كسانى اختصاص بده كه به تو نياز دارند تا شخصاً به امور آنان رسيدگى كنى و در مجلس عمومى با آنان بنشين و در برابر خدايى كه تو را آفريده، فروتن باش و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور كن تا سخنگوى آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفت و گو كند».(21) 3) شكيبايى در مسير خدمتگزارى
رسول اكرم (ص) كه عظيم‏ترين خدمات مادى و معنوى را براى مسلمانان به ثمر رساند در آيات فراوانى دعوت به صبر در مسير مذكور شده است. حضرت به خاطر تحمل تكذيب مخالفان،(22) دعوت به صبر مى‏شد و تحمل وى در برابر تبعيد و اخراج از مكه،(23) نسبت سحر و ديوانگى،(24) گمراه خواندن و فريب خوردن،(25) شاعر داشتن،(26) و… در دههاآيه مورد تأكيد قرار گرفته است. امام على (ع) در پرتو همين آيات و سيره عملى رسول خدا مى‏فرمود: «انصفوا الناس من انفسكم و اصبروا لحوا ئجهم فانكم خزّان الرعية و وكلاء، الامّة ؛(27)در روابط خود با مردم انصاف داشته باشيد و در برآوردن نيازهايشان شكيبا باشيد. همانا شما خزانه داران مردم و نمايندگان ملت هستيد». وامام سجاد (ع) هم هرگاه نيازمندى نزدش مى‏رسيد مى‏فرمود: «آفرين بر كسى كه بار مرا به آخرت حمل مى‏كند».(28) 4) محبت و تواضع به مردم
آيات قرآن سيمايى مهربان، متواضع و با محبت از رسول خدا(ص) ترسيم مى‏كنند. در يك جا او را به طرد نكردن مؤمن فقير فرا مى‏خواند،(29) دعوت به تحقير نكردن يتيم مى‏كند،(30) از او مى‏خواهد نيازمند را نراند،(31) در سايه رحمت الهى مهربان است،(32) با مؤمن گنهكار برخورد شايسته داشته باشد،(33) مردم را ملاحظه مى‏كند،(34) و… خداوند از رسول اكرم مى‏خواهد بال (عطوفت و فروتنى) خود را براى مؤمنان پيرو فرود آورد.(35) خفض جناح نشانه تواضع است و بايد رابطه پيشوايان با امت متواضعانه باشد.(36) امام على (ع) از مالك اشتر بال گسترى، فروتنى و نرمخويى با مردم را مى‏خواهد.(37)
در آيه‏اى ديگر رهبرى مهربانانه پيامبر با مردم را ناشى از رحمت الهى مى‏داند «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظّاً غليظ القلب لانفضّوا من حولك»(38)از نگاه قرآن اين محبت البته دو طرفه‏اى است. آموزه‏هاى علوى نشان مى‏دهد كه اساس رابطه كارگزار با مردم بايد همين محبت الهى باشد، لذا حتى اگر ناتوان از خدمت هم شد، بايد رحمت و عطوفت را از وى دريغ نكند. «رحمت به مردم را در دل خود جاى بده و به آنها احسان و نيكى كن…» و «وقتى از كمك به ضعيفان بازماندى، مهر و محبت تو آنان را فرا گير شود».(39) 5) امانتدارى در خدمت
از شرايط مهم قرار گرفتن در مقام كارگزارى و خدمتگزارى، رعايت امانتدارى است و كارگزار بايد به عنوان يك امانت به قدرتى كه به او سپرده شده نگاه كند و از آن فقط براى خدمت سود برد. از اين روى حضرت يوسف وقتى مى‏خواهد خود را براى خزانه دارى معرفى كند، مى‏گويد:
«اجعلنى على خزائن الارض انى حفيظ عليم؛ مرا بر منابع اين سرزمين بگمار كه نگهبانى دانايم».(40) و اين در حالى بود كه قبل از آن سلطان مصر به وى گفته بود تو امروز نزد ما جايگاه دارى و درستكار و امين هستى.»(41)اگر چنين ديدگاهى بين حاكمان و كارگزاران جريان پيدا كند و به قدرت به عنوان ابزار خدمت بنگرند هرگز از آن به نفع نزديكان سوء استفاده نخواهد كرد. امام على(ع) مى‏فرمود: «زمامداران، خواص و نزديكانى دارند كه خود خواه و چپاولگر و در معاملات بى انصاف اند ريشه ستمگاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان و به هيچ كدام زمين واگذار مكن و چنان رفتار كن كه قراردادى به سودشان بسته نشود كه به مردم ضرر رساند.»(42)و مى‏فرمود «براى عموم زيردستانت آنچه را براى خود و خانواده ات مى‏پسندى، دوست بدار»،(43) و از كارگزارش مى‏خواست به همگان يكسان نگاه كنند تا بزرگان در آنان طمع نكنند و ناتوانان از اجراى عدالت نااميد نشوند.(44) در همين فضاى فكرى است كه كارگزاران امكانات بيت المال را هم به عنوان ابزار اختصاصى خدمت خواهند نگريست و معناى واقعى استفاده اختصاصى ممنوع را با جان و دل خواهد فهميد. امام على(ع) چه زيبا فرمود: «نوك قلمهايتان را نازك كنيد، از زياده نوشتن بپرهيزيد زيرا اموال مسلمانان قبول ضرر نمى‏كند.»(45) 6) خدمت با كيفيت برتر
آنچه باعث شد اهل بيت (ع) به «مقام نيكوكاران» برسند، انفاق و بخشش از بهترين چيزها بود. آنان با اينكه روزه بودند ضرورى‏ترين مواد حياتى يعنى غذايشان را به فقير و اسير و يتيم دادند.(46) به عنوان نمونه ديگر امام حسين (ع) مى‏فرمود: چون من شكر دوست دارم، از آن هم انفاق مى‏كنم و خدا فرموده است «لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا مما تحبون ؛(47) هرگز به مقام نيكوكاران نمى‏رسيد مگر از آنچه دوست داريد، انفاق كنيد.»(48) بنابراين حاكمان و كاركنان نظام اسلامى بايد بالاترين توان خود را به كارگيرند و بهترين نوع خدمت را به مردم تقديم كنند تا مصداق (انفاق كنندگان از دوست داشتنى‏ترين‏ها) شوند. 7) منت نگذاشتن بر مردم
اگر مقام خدمتگزارى نعمتى الهى براى فرصت خدمت و كسب قرب الهى شده ديگر منت گذاشتن بر مردم معنايى ندارد و آن كه به خاطر خدمات مديريتى و خود به مردم منت مى‏گذارد عملاً نشان مى‏دهد كه خدمات او براى كسى جز خدا بوده است و روشن مى‏شود كه تمام آنچه انجام داده از بين رفته و چيزى براى آخرت ذخيره نشده است.(49) امام خمينى (ره) مى‏فرمود: «اين طبقه هستند كه به ما الآن منت دارند و از اول منت داشتند. همين‏ها بودند كه هيچ توقعى هم ندارند… ما را اينها آورده‏اند و وكيل كرده‏اند… ما بايد ولى نعمت خودمان را از آن قدردانى كنيم و خدمت كنيم.»(50) رهبر انقلاب هم معتقد است: «مسئولان بايد كار را با دل سوزى براى مردم انجام بدهند بايد بدون منت انجام بدهند و مُراجع خود را احترام و تكريم كنند، آنها را تحقير نكنند، بر آنها منت نگذارند…»(51) از امام سجاد (ع) روايت شده است كه فرمود: «به خاطر صدقه بركسى منت نگذار، زيرا قدمى به سود خود برداشته‏اى اگر منت بگذارى، در امان نيستى كه روح صدقه گيرنده را آزرده و خود را معيوب كرده‏اى، زيرا اين كار تو نشانه آن است كه صدقه را به خاطر خود نداده‏اى و گرنه به كسى منت نمى‏گذاشتى.»(52) پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1. سوره كهف، آيه 6. 2. سوره توبه، آيه 128. 3. تحف العقول، ص 282. 4. ميزان الحكمة، ح 13824. 5. سوره نساء، آيه 38 و سوره توبه، آيه 53-55. 6. سوره آل عمران، آيه 117. 7. تحف العقول، ص 259. 8. سوره انعام، آيه 90، سوره يوسف، آيه 104، سوره مومنون،آيه 72، سوره فرقان، آيه 57، سوره نساء، آيه 47، سوره قلم، آيه 46. 9. سوره انعام، آيه 90. 10. سوره آل عمران، آيه 132 – 133. 11. مكاتيب الرسول، ج 2، ص 625، بحار الانوار، ج 75، ص 345. 12. بيانات رهبر انقلاب در ديدار با مسئولان نظام، 15/5/1382. 13. سوره آل عمران، آيه 132. 14. كنزالعمال، ج 6، ص 29، ح 4705. 15. نهج البلاغه، نامه 53. 16. ر.ك به: تفسير مراغى، ج 5، ص 17، المنير، ج‏5، ص 128،كبير فخر، ج 27، ص 177، نمونه ج 2، ص 464، الجديد، ج 2، 255، نمونه، ج 6، ص 5، كشف الاسرار، ج 6، ص 479، و ج 5، ص 680. 17. سوره شورى، آيه 38. 18. سوره نساء، آيه 10. 19. سوره اسراء، آيه 26. 20. بحار الانوار، ج 3، ص 384. 21. نهج البلاغه، نامه 53. 22. سوره انعام، آيه 35. 23. سوره محمد، آيه 13. 24. سوره ذاريات، آيه 52. 25. سوره نجم، آيه 2. 26. سوره الحاقه، آيه 41. 27. نهج البلاغه، نامه 51. 28. بحارالانوار، ج 46، ص 98. 29. سوره انعام، آيه 52. 30. سوره ضحى، آيه 9. 31. سوره ضحى، آيه 10. 32. سوره آل عمران، آيه 130. 33. سوره انعام، آيه 54. 34. سوره احزاب، آيه 37. 35. سوره شعرا، آيه 215. 36. سيره پيامبران در قرآن، آيت الله جوادى آملى، ج 7، ص 124. 37. نهج البلاغه، نامه 27. 38. سوره آل عمران، آيه 159 و ر.ك به: سيره رسول اكرم در قرآن، ج 8، ص 288، و سوره احزاب، آيه 43، سوره كهف، آيه 6، سوره فاطر، آيه 8. 39. غررالحكم. 40. سوره يوسف، آيه 55. 41. همان، آيه 54. 42. نهج البلاغه، نامه 53. 43. بحارالانوار، ج 72، ص 27. 44. نهج البلاغه، نامه 27. 45. بحارالانوار، ج 93، ص 49. 46. سوره انسان، آيه 9. 47. سوره آل عمران، آيه 92. 48. تفسير كنزالدقائق، ج 3، ص 159، و سوره بقره، آيه 267. 49. سوره بقره، آيه 262 – 275. 50. صحيفه امام، ج 16، ص 25. 51. ديدار رهبرى با مردم، 6/10/1372. رك به: كافى، ج 2، ص 296، حديثى از امام جواد (ع). 52. تحف العقول، ص 259.