نظارت عمومى، امر به معروف و نهى از منكر از عوامل پيشرفت‏

##تهيه و تدوين: حجةالاسلام و المسلمين محمد رضا مصطفى پور##
اساسى‏ترين شرط صلاح و سعادت جامعه آگاهى به حدود و وظائف است و اگر جامعه‏اى از بهترين قوانين و مقررات، هرچند كامل و پيشرفته، برخوردار باشد ولى افراد جامعه نسبت به آن آگاهى نداشته و به بايد و نبايدهاى اجتماعى و حقوقى و اخلاقى و… معرفت نداشته باشند نمى‏توانند شاهد سعادت و خوشبختى باشند و به عبارت ديگر: صرف داشتن قوانين كافى نيست بلكه در مرحله اول، همه افراد جامعه بايد به آن آگاهى داشته باشند و در مرحله دوم بايد آن آگاهى و آشنايى به عمل بيانجامد و در رفتار همگان مشهود گردد در غير اين صورت بى‏نتيجه و فاقد اثر مطلوب است.
پس آگاهى به وظايف و قوانين و مقررات و عمل به آن دو شرط لازم در صلاح و سعادت جامعه و در نتيجه پيشرفت جامعه است.
براى اين كه قوانين و مقررات در جامعه به عمل منتهى شود نيازمند به ضمانت اجرايى است و اين ضمانت اجرايى گاه درونى و گاه بيرونى است ضمانت اجرايى درونى قوانين و مقررات همانا ايمان به خدا و قيامت است، اگر انسانى در پرتو تربيت صحيح به ايمان دست يابد و خدا را ناظر بر اعمال خود بداند و بيابد كه پيوسته در محضر خداست و قيامتى وجود دارد كه او بايد پاسخگوى اعمال خود باشد، به گونه‏اى عمل مى‏كند كه علاوه بر صلاح و سعادت دنيوى، خوشبختى و سعادت ابدى خود را رقم مى‏زند كه طبيعى آن عمل به قوانين و مقررات خواهد بود.
بايد توجه داشت كه تنها ضمانت اجراى درونى در همه شرائط و براى همه انسان‏ها كارايى ندارد از اين رو بايد ضمانت اجرايى بيرونى نيز وجود داشته باشد از اين رو در نظام‏هاى دنيا از نيروى انتظامى و قوه قضائيه به عنوان ناظر و ضامن اجراى قوانين اجتماعى ياد مى‏كنند اما در اسلام علاوه بر ضمانت اجراى درونى و ضمانت اجراى بيرونى مانند نيروى انتظامى و قوه قضائيه، همه آحاد جامعه را ناظر و ضامن اجراى قوانين مى‏داند. نه تنها همگان را موظف به اجراى وظائف مى‏داند بلكه همگان را ناظر بر اجراى مقررات مى‏داند. زيرا همگان را مسؤول مى‏داند تا در پرتو اين نظارت همگانى به فلاح و رستگارى برسند.
قرآن كريم فرمود: «ولتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون؛(1) بايد از شما امتى باشد كه به خير دعوت كرده و امر به معروف و نهى از منكر كنند و آنان همان رستگارانند.»
امر به معروف و نهى از منكر وظيفه‏اى است كه اگر عملى گردد يك شبكه گسترده فرهنگى و اجرايى از مجموعه افراد ملت به وجود مى‏آورد كه در آن هر فردى در مقابل آن چه كه در محيط اطرافش مى‏گذرد بى تفاوت نمى‏ماند، كارهاى نادرست را مورد انكار و نهى قرار مى‏دهد و انجام دهنده‏اش را به واقعيت آشنا و از آن برحذر مى‏دارد و بر كارهاى خوب تأكيد مى‏كند.
زيرا مى‏داند در پرتو اين وظيفه هم خود رستگار مى‏شود و هم جامعه به پيشرفت گام برمى‏دارد بنابراين مى‏توان گفت امر به معروف و نهى از منكر كه روح آن، همان مسؤوليت نظارت همگانى است به عنوان يكى از وظائف مؤمنان، جامعه را به سوى تمدن و پيشرفت و ترقى سوق مى‏دهد.
از اين جهت است كه در قرآن مسلمانان را به دليل اين كه به چنين سلاحى مجهزند به عنوان بهترين امت معرفى كرده است و فرمود: «كنتم خير امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر(2) شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم ظاهر شده‏ايد امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنيد.» بر اساس اين آيه جامعه‏اى كه مى‏خواهد بهترين باشد بايد اين معيار را مورد توجه قرار دهد و آن را مورد توجه جدى و عمومى قرار دهد يعنى با اصل امر به معروف و نهى از منكر، همه افراد در برابر سلامت جامعه مسؤول‏اند و درصدد مبارزه با مفاسد و آلودگى‏ها بر مى‏آيند. و با حربه امر به معروف و نهى از منكر با آن‏ها برخورد مى‏كنند و با انجام اين وظيفه به نا بسامانى‏هاى اجتماعى پايان مى‏دهند. آثار اجراى امر به معروف و نهى از منكر
امام باقر(ع) فرمود: «ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر فريضة عظيمة بها تقام الفرائض و تأمن المذاهب و تحلّ المكاسب و تردّ المظالم و تعمرالارض و تنتصف من الاعداء و يستقيم الامر؛(3) امر به معروف و نهى از منكر مسئوليت بزرگى است كه با آن همه فرائض و واجبات برپا مى‏شود، راه‏ها با آن امن مى‏گردد. كسب و كار مردم حلال مى‏شود. حقوق افراد تأمين مى‏گردد. در پرتو آن زمين آباد مى‏شود، از دشمن انتقام گرفته مى‏شود و همه كارها روبراه مى‏گردد.»
با توجه به اين كه جامعه پيشرفته جامعه‏اى است كه مقررات در آن اجرا مى‏شود و حقوق همه انسان‏ها، رعايت عدالت تأمين مى‏گردد و آبادانى در آن تحقق پيدا مى‏كند پس امر به معروف و نهى از منكر كه نتيجه اجراى آن امور ياد شده است از عوامل پيشرفت خواهد بود. وحدت اجتماعى و نظارت همگانى‏
با توجه به اين كه قرآن در سوره آل عمران در آغاز انسان را به وحدت اجتماعى از پرتو اعتصام به حبل الله دعوت مى‏كند و به دنبال آن وظيفه نظارت همگانى را مطرح مى‏نمايد. استفاده مى‏شود كه اگر امر به معروف و نهى از منكر نباشد، عوامل مختلفى كه دشمن بقاى وحدت اجتماعى هستند، همچون موريانه، از درون ريشه‏هاى اجتماع را مى‏خورندو آن را متلاشى مى‏سازند بنابراين حفظ وحدت اجتماعى بدون نظارت عمومى ممكن نيست. امر به معروف و نهى از منكر وظيفه‏اى عقلى
با توجه به اين كه انسان‏ها در اجتماع زندگى مى‏كنند و بين آن‏ها پيوند اجتماعى برقرار است هيچ كار بدى در اجتماع انسانى به نقطه خاصى محدود نمى‏شود. بلكه هر چه باشد همانند آتشى ممكن است به نقاط ديگر سرايت كند پس به حكم عقل بايد جلوى سرايت اين آتش را گرفت تا ديگران به آثار سوء آن مبتلا نشوند و به عبارت ديگر: به لحاظ اين كه در اجتماع اگر زيانى متوجه آن گردد، ضرر اجتماعى است وبه دليل عقل افراد اجتماع محيط زيست خود را پاك نگهدارند و براى پاك نگه داشتن آن از هرگونه تلاش و كوششى خود دارى نكنند. پس به حكم عقل بر هر انسانى لازم است ديگران را با دلسوزى راهنمايى كرده و آن‏ها را به كار خير تشويق و از خطر و انحراف جلوگيرى كنند. امر به معروف و نهى از منكر روش انبياء الهى
امام باقر (ع) فرمود: «ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر سبيل الانبياء و منهاج الصلحاء؛(4) امر به معروف و نهى از منكر راه پيامبران الهى و روش صالحان است.
كار اصلى انبياء الهى ارشاد مردم و وادار كردن آن‏ها به انجام معروف و بازداشتن آن‏ها از انجام منكر است تا در پرتو آن جامعه اصلاح شود از اين رو حضرت شعيب پيامبر(ع) به قوم خود فرمود: «و ما اريد ان اخالفكم الى ما انهاكم عنه ان اريد الّا الاصلاح ما استطعت؛(5) غرض من از آن چه شما را نهى مى‏كنم مخالفت با شما نيست بلكه تنها مقصود من تا آن جا كه بتوانم اصلاح امر شماست.»
در تورات و انجيل وقتى پيامبر اسلام را معرفى مى‏كند مى‏فرمايد: «يأمرهم بالمعروف و ينهاهم عن المنكر؛(6) اى پيامبر شما را به معروف امر و از منكر نهى مى‏كند» بنابراين همه پيامبران الهى و شايستگان براى اصلاح مردم و برقرارى سامان اجتماعى اين وظيفه بزرگ را انجام مى‏دادند. وعده الهى به مؤمنان و وظيفه مؤمنان در برابر آن‏
خداى سبحان به مؤمنان وعده داد كه به آن‏ها حكومت الهى اعطاء كند «وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنّهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكننّ لهم دينهم الذى ارتضى لهم و ليبدلنّهم من بعد خوفهم أمناً يعبدوننى لايشركون بى شيئاً؛(7) خدا به كسانى از شما كه ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند وعده مى‏دهد كه آن‏ها را قطعاً خليفه روى زمين خواهد كرد، همانگونه كه به پيشينيان خلافت روى زمين را اعطا كرد و دين و آئينى را كه براى آن‏ها پسنديده پا برجا و ريشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس را به امنيت و آرامش مبدل مى‏كند، آن چنان كه تنها مرا مى‏پرستند و چيزى را براى من شريك نخواهند ساخت.»
خداى سبحان در اين آيه به كسانى كه داراى دو صفت ايمان و عمل صالح باشند سه نويد داده است:
1- استخلاف و حكومت روى زمين
2- نشر آئين حق، حق به طور اساسى و ريشه دار در همه جا.
3- از ميان رفتن تمام اسباب خوف و ترس و وحشت و ناامنى. كه نتيجه اين امور سه گانه پرستش آزادانه خدا و گردن نهادن به فرمان الهى و چيزى را شريك خدا قرار ندادن است.
با توجه به اين كه خدا در اين آيه به مؤمنان و كسانى كه عمل صالح انجام دهند، وعده حكومت الهى داده است از آن‏ها مى‏خواهد كه وقتى به زمامدارى رسيدند آنها نيز بايد به عهد خود وفا كنند «الذين ان مكنّاهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزكات و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور؛(8) آن‏ها كسانى هستند كه هرگاه در روى زمين به آن‏ها قدرت بخشيديم نماز را برپا مى‏دارند و زكات را ادا مى‏كنند و امر به معروف و نهى از منكر مى‏نمايند و در تمام اين امور ياد شده هدفشان خداست.»
بر اساس اين آيه انسان‏هايى كه در پرتو عنايات الهى به قدرت رسيدند و بر دشمنان پيروز شدند، همچون خودكامگان و جباران به عيش و نوش و لهو و لعب نمى‏پردازند و در غرور و مستى فرو نمى‏روند. بلكه پيروزى‏ها و موفقيّت‏ها را نردبانى براى ساختن خويش و جامعه قرار مى‏دهند. ارتباطشان را با خدا محكم و با خلق خدا پايدار مى‏سازند و با امر به معروف و نهى از منكر اساس جامعه سالم را پى ريزى مى‏كنند. قدرت و امر به معروف و نهى از منكر
از آيه فوق استفاده مى‏شود كه امر به معروف و نهى از منكر تنها يك موعظه و نصيحت عاجزانه در برابر خلافكار نيست بلكه مأموريتى از موضع قدرت است، زيرا بدون قدرت نمى‏توان از منكرات جلوگيرى كرد.
ناگفته پيداست كه اين قدرت در سايه وحدت و اطاعت از رهبرى عادل و شجاع و بصير و دانستن تخصص‏هاى گوناگون و رشد علمى و هوشيارى عموم مردم پيدا مى‏شود.
از اين رو خدا در اوصاف مؤمنان فرمود: «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكاة و يطيعون اللّه و رسوله اولئك سيرحمهم اللّه انّ اللّه عزيز حكيم؛(9) مردان و زنان با ايمان دوست و ولىّ و يار و ياور يكديگرند، آن‏ها را به نيكى‏ها دعوت مى‏كنند و از زشتى‏ها و بدى‏ها باز مى‏دارند، نماز را به پا مى‏دارند و زكات را مى‏پردازند، فرمان خدا و پيامبر را اطاعت مى‏كنند، خداى سبحان به زودى آن‏ها را مشمول رحمت خويش مى‏گرداند زيرا خدا عزيز و داراى قدرت و حكيم است.» پيامدهاى ترك امر به معروف و نهى از منكر
در آيات و روايات پيامدهاى سوئى براى ترك اين وظيفه بزرگ الهى ذكر شده است كه به مواردى از آن‏ها اشاره مى‏شود.
1- سلطه ستمگران و اشرار
حضرت امير(ع) در وصيتش به فرزندانش و همه انسان‏ها بعد از ضربت خوردن آن حضرت فرمود: «لاتتركوا الامر بالمعروف و النهى عن المنكر فيولّى عليكم شراركم ثم تدعون خياركم فلايستجاب لكم؛(10) امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه بدان شما بر شما مسلّط مى‏گردند. آن گاه هرچه خدا را بخوانيد، استجابت نمى‏كند.»
2- مرده‏اى بين زندگان‏
حضرت مولى الموحدين در سخنى فرمود: «تارك لانكار المنكر بلسانه و قلبه و يده فذلك ميّت الاحياء؛(11) تارك و رها كننده منكر با دست و زبان و قلب مرده‏اى بين زندگان است.
3- مغبوض خدا واقع شدن‏
پيامبر اسلام(ص) فرمود: «ان اللّه عزّ و جلّ ليبغض المؤمن الضعيف الذى لادين له فقيل: و ما المؤمن الضعيف الذى لادين له قال الذى لاينهى عن المنكر؛(12) خداى سبحان مؤمن ناتوانى را كه دين ندارد مبغوض مى‏دارد از آن حضرت سؤال شد كه مؤمن ضعيف بى دين كيست؟ آن حضرت در جواب فرمود: آن انسانى كه نهى از منكر نمى‏كند.»
4- نابودى بركت‏ها و از دست دادن يارى الهى‏
پيامبر اسلام(ص) فرمود: «لاتزال امتى بخير ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و تعاونوا على البرّ و التقوى فاذا لم يفعلوا ذلك نزعت منهم البركات و سلّط بعضهم على بعض و لم يكن لهم ناصر فى الارض و لافى السماء؛(13) امت من پيوسته بر خير است مادامى كه به معروف امر و از منكر نهى مى‏كند و بر نيكى و تقوا همكارى دارد، هنگامى كه اين فريضه الهى را انجام ندهد بركت‏ها از آن‏ها باز ستانده و بعضى بر برخى ديگر سلطه پيدا مى‏كند و براى آن يارى كننده‏اى در زمين و آسمان نخواهد بود.»
با توجه به آثارى كه بر ترك امر به معروف و نهى از منكر متوجه انسان و جامعه مى‏شود روشن مى‏گردد كه اگر جامعه بخواهد در برابر سلطه ستمگران و اشرار و گسترده شدن فساد و تباهى‏ها مصونيت پيدا كند بايد اين فريضه بزرگ الهى را به بهترين شكل و با تمام قوت و قدرت به انجام برساند. شيوه‏هاى امر به معروف و نهى از منكر
يكى از مسائل مهمى كه در امر به معروف و نهى از منكر بايد مورد توجه قرار گيرد شيوه‏هاى امر به معروف و نهى از منكر است، و بهترين شيوه براى امر به معروف و نهى از منكر همان شيوه‏اى است كه انسان‏هاى كامل و انبياء الهى در پيش گرفتند، پيامبر اسلام (ص) مأمور بود كه با حكمت و موعظه حسنه و جدال احسن مردم را به سوى توحيد دعوت كند: «ادع الى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتى هى احسن»(14) چرا بايد برخى را با حكمت و برخى را با موعظه حسنه و برخى را با جدال احسن دعوت كرد؟ براى اين كه ظرفيت فكرى، روحى و علمى مردم متفاوت است گروهى را بايد با استدلال و گروهى را بايد با موعظه و گروهى را با مجادله دعوت كرد. بنابراين بايد با رعايت ظرفيت افراد شيوه مناسب را انتخاب كرد و او را اصلاح نمود.
علاوه بر آن گاهى در امر به معروف و نهى از منكر بايد زمينه‏هاى فساد و نابسامانى اجتماعى و گناهان را از بين برد از باب مثال بايد از راه ايجاد اشتغال زمينه سرقت و دزدى را از بين برده از راه تأمين نيازمندى‏ها در حد معقول از رشوه‏خوارى جلوگيرى كرد بايد با فراهم كردن شرائط جهت ازدواج از انحرافات اخلاقى و فحشاء جلوگيرى كرد، با پر كردن ايام فراغت به روش صحيح فرصت انحراف و فساد را از دست افراد گرفت و در مجموع بايد در مرحله اول از شيوه پيشگيرى استفاده شود و در صورت مؤثر نبودن پيشگيرى از شيوه درمان بهره‏برد و با فساد برخورد كرد. غيبت كردن عامل انحطاط
چنان كه امر به معروف و نهى از منكر عامل پيشرفت و ترقى جامعه است در برابر آن غيبت كردن عامل انحطاط است يعنى اگر انسانى در غياب انسان ديگرى به بدگويى بپردازد به لحاظ اين كه نشانه ضعف و ناتوانى و عجز انسان است، عامل انحطاط خواهد بود، حضرت على(ع) فرمود: «الغيبة جهد العاجز(15) غيبت تلاش و كوشش آدم عاجز و ناتوان است.»
انسان عاجز وقتى توان امر به معروف و نهى از منكر را نداشت و پشت سر كسى كه به تبهكارى تن مى‏دهد غيبت مى‏كند تا خود را سبك كند نه آن كه شخص تبه‏كار را اصلاح كند علاوه بر آن كه به لحاظ شرعى كار حرامى را انجام داده است، نشانه ضعف نفس و فقدان شهامت و شجاعت است. فقط شخص غيبت كننده از خود عقده گشايى مى‏كند، اما اين شخص مشكلى از جامعه را حل نكرده است.
قرآن كريم كه غيبت كردن را خوردن گوشت برادر مرده مى‏داند نشانه همين مسئله است كه انسان مرده در برابر ديگرى مقاومتى ندارد از اين رو هر انسانى مى‏تواند مرده را جابجا كرده و يا از گوشت او بخورد. انسانى كه پشت سر ديگرى غيبت مى‏كند به لحاظ اين كه خود فرد تبه‏كار حضور ندارد مشكلى از مشكلات جامعه را حل نمى‏كند و حتى شايد موجب افزودن مشكلى از مشكلات جامعه شود زيرا فردى كه از او غيبت مى‏شود از خود مقاومت نشان مى‏دهد و خود را بى‏گناه جلوه مى‏دهد.
بنابراين اگر جامعه‏اى افراد آن امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند به دليل اين كه داراى قدرت و توان و شجاعت و شهامتند با انجام اين وظيفه الهى جامعه را از نابسامانى مى‏رهانند و او را به سوى پيشرفت و ترقى سوق مى‏دهند از اين رو پيامبراكرم(ص) فرمود: «لن تقدّس امّة لايؤخذ للضعيف فيها حقه من القوى غير متعتع؛(16) ملتى كه حق ناتوانان را از زورمندان بدون اضطراب در سخن گفتن و بدون بهانه‏اى بازنستاند رستگار نخواهد شد» و على(ع) فرمود: بالاترين جهاد سخن حق پيش روى حاكمى ستمكار است. اما در مقابل آن انسان ناتوان كه شهامت رويارويى با ستمگران را ندارد به غيبت او مى‏پردازد كه نتيجه آن افزايش ستم و فساد خواهد بود و با گسترده شدن ستم و فساد جامعه دچار انحطاط خواهد شد. پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1. سوره آل عمران، آيه 104. 2. همان، آيه 110. 3. وسايل الشيعه ج 16، ص 119. 4. همان. 5. سوره هود، آيه 88. 6. سوره اعراف،آيه 157. 7. سوره نور، آيه 55. 8. سوره حج، آيه 41. 9. سوره توبه، آيه 71. 10. نهج البلاغه، نامه 47. 11. همان، كلمات قصار 374. 12. وسايل الشيعه، ج 16، ص 122. 13. همان، ص 123. 14. سوره نحل، آيه 125. 15. كلمات قصار، شماره 462. 16. نهج البلاغه، نامه 53، بند 111.