دانستنيهايى از قرآن‏

بد مكن كه بد افتى‏
«استكباراً فى الارض و مكر السىّ‏ء و لا يحيق المكر السىّ‏ء الّا بأهله.. فهل ينظرون إلّا سنّت الاولين فلن تجد لسنّت الله تبديلاً و لن تجد لسنّت الله تحويلاً». (سوره فاطر، آيه 43)
همانا آن مستكبران درزمين گردنكشى كردند و نيرنگ بد نمودند و همانا نيرنگ بد جز به صاحبش بر نمى‏گردد. اهل مكر و نيرنگ جز شيوه پيشينيان انتظارى نمى‏كشند، پس هرگز در روش و سنت الهى تغييرى نمى‏بينى و هرگز براى روش خدا تبديلى نخواهى يافت.

از آيه شريفه استفاده مى‏شود كه دو گونه مكر وجود دارد يكى مكر نيكو و ديگرى كه در آيه از آن ياد شده، مكر و نيرنگ بد است. راغب در مفرداتش گويد: «المكر صرف الغير عما يقصده بحيلة، و ذلك ضربان: مكر محمود و ذلك أن يتحرى بذلك فعل جميل و على ذلك قال تعالى: «و الله خير الماكرين» و مذموم و هو أن يتحرى به فعل قبيح قال تعالى: «لا يحيق المكر السىّ‏ء إلّا بأهله». مكر به معناى حيله اى است كه ديگرى را از كارى كه دارد باز دارد. و اين بر دو گونه است يكى مكر نيكو كه در پى كار خيرى باشيم مانند سخن خداى متعال كه مى‏فرمايد: و همانا خداوند بهترين ماكران و حيله كنندگان است . و ديگرى نكوهيده كه در پى كار بدى باشيم مانند سخن خداى متعال كه مى‏فرمايد: “و همانا مكر بد جز با صاحبش به ديگرى احاطه نكند.”
و اينكه خداوند مى‏فرمايد: “لا يحيق” يعنى اصابت نمى‏كند و نازل نمى‏شود و مستقر نمى‏شود جز در آن. البته ممكن است از نظر دنيوى طرف مقابل، رنج و زيان و ضرر بسيار ببيند و زجر بسيار بكشد ولى به هر حال چه در دنيا و چه در روز جزا مكركننده نتيجه نيرنگ بدش را خواهد ديد. چه بسا در همين دنيا دير يا زود به جزاى مكر خويش برسد و اگر نرسيد بى گمان در روز رستاخيز نتيجه دردناكى در انتظارش است چرا كه خداوند عادل است و مقتضاى عدالت همين است كه نيرنگ بد، نتيجه بدى براى صاحبش داشته باشد همانگونه كه آيه شريفه نيز توضيح مى‏دهد و سپس بر اين امر مهم تأكيد مى‏كند كه اين سنت الهى است و همچنان كه پيشينيان به آن گرفتار شدند ديگران نيز به همين سنت الهى آزمايش مى‏شوند و اين سنت خدا است كه هرگز تبديل نمى‏شود و هيچ تغييرى در آن پيدا نمى‏شود.
در امثال عرب آمده است كه “من حفر حفرة وقع فيها” اگر كسى براى ديگرى گودى بكند خود در آن افتد يعنى اگر نيرنگى براى آزار رساندن به كسى كند خود به همان نيرنگ گرفتار آيد. و ايرانيان نيز گويند:
بد مكن كه بد افتى‏
چَهْ مَكَنْ كه خود افتى‏
در اين جهان خود شاهد بسيارى از موارد نيرنگ بد بوديم كه دچار صاحبانش شد. صدام حسين كه لعنت خدا بر او باد به توسط آمريكاى جنايتكار جنگى تمام عيار در ايران اسلامى نوپا برافروخت كه قصدش نابودى ايران اسلامى بود و همه شاهد بوديم كه خود صدام به دست اربابانش چنان به ذلت و خوارى افتاد كه در جستجوى او به هر سوراخ موشى نزديك مى‏شدند تا اينكه او را با آن وضع آشفته و موهاى سر و ريش ژوليده در يكى از سوراخهاى زيرزمينى جستند و پس از مدتى زجر و بدبختى به سزاى اعمال بد خويش در دنيا رسيد و با خوارى و ذلت به جهنم واصل شد تا آنكه در روز رستاخيز جزاى آن همه جنايت را ببيند.
و خود نيز شاهد بوديم كه كويت آن همه به صدام كمك كرد و در جنگ تحميلى بالاترين نقش خدمت و اخلاص را در كمك بلا عوض به صدام و صداميان نمود و چيزى از خفتن جنگ تحميلى نگذشته بود كه خود صدام به سراغ آن رفت و آن را اشغال كرد و آرزوهاى حاكمان كويت را بر باد برد. و اين نتيجه فورى و حتمى كمك كردن به گرگ است كه بى رحمانه دوست و دشمنش را طعمه خود قرار مى‏دهد. و چه گويم كه از اين نمونه‏ها بسيار است و بر آن ترسم كه نيرنگ كنندگان خانگى نيز به جزاى نيرنگ خود دير يا زود گرفتار آيند و وقتى به خود آيند كه كار از كار گذشته باشد.
بگذريم.. زهرى گويد: از رسول خدا روايت شده كه فرمود: “مكر مكنيد و نيرنگ كنندگان را يارى نكنيد كه خداى تعالى گويد: “و لا يحيق المكر السىّ‏ء الا بأهله” و ستم مكنيد و ستمكاران را كمك ننمائيد كه خداوند گويد: “إنما بغيكم على أنفسكم”.
فهل ينظرون: ينظرون يعنى ينتظرون. پس آيا انتظار نمى‏كشند و اين استفهام به معنى نفى است يعنى مكاران و نيرنگ كشان انتظار نمى‏برند و چشم نمى‏دوزند مگر به سنت الهى در باره گذشتگان وپيشينيان كه همان تعذيب آنان بود به خاطر تكذيب و مكرشان نسبت به پيامبران و رسولان خدا ز و همانا اين سنت و قانون خدا تبديل شدنى و تغيير شدنى نخواهد بود يعنى هيچ كس عذاب و كيفر خدا را نمى‏تواند مبدل به ثواب و مزد كند. و چه مزدى!! مگر كيفر نيرنگ بد جز عذاب دردناك است؟! در اين آيه دو واژه تبديل و تحويل آمده است. آيا هر دو به يك معنى هستند و تنها براى تأكيد ذكر شده اند يا اينكه هر يك معناى جداگانه اى دارد؟ تبديل يعنى چيزى را به كلى عوض كنند و تغيير كامل دهند يعنى آن را پس زنند و چيز ديگرى را جايگزينش كنند ولى تحويل معنايش اين است كه آن شى‏ء را به نحوى تغيير دهند و دگرگون سازند. بنا بر اين سنتها و قوانين الهى نه تنها تبديل نمى‏شوند بلكه تحويل و تحويل و دگرگونى نيز در آنها پيدا نمى‏شود كه خود فرمود: “حلال محمد حلال الى يوم القيامة و حرام محمد حرام الى يوم القيامة” و نه تنها حلال و حرام و احكامش بلكه قوانينى را كه تشريع كرده است و يا تكوينا ايجاد نموده هرگز تغييرپذير نيست.

پاورقي ها: