چندى پيش عبداللّه دوم پادشاه اردن در گفتگويى با روزنامه صهيونيستى هارتص بخش ديگرى از روابط محرمانه سياسى – امنيتى و استراتژيك كشورش را با رژيم صهيونيستى برملا كرد.
عبداللّه دوم در اين گفتگو مدعى شد مىتوان حق بازگشت آوارگان فلسطينى را برچيد و حق دريافت خسارت را براى اين آوارگان اخراج شده از خانه و كاشانههايشان جايگزين آن كرد.
وى تأكيد كرد، اردن و اسرائيل در مقابله با حماس، حزب اللّه و ايران در يك سنگر واحد قرار دارند.
البته بيان چنين سخنانى از سوى پادشاه اردن چندان هم تعجب آور نيست.
محمد حسين هيكل انديشمند و روزنامه نگار معروف مصرى در يكى از كتابهاى خود در مورد نحوه شكلگيرى اردن مىنويسد:اين كشور بنا به دستور وينستون چرچيل وزير مستعمرههاى انگليس بعد از جنگ جهانى اول و در چارچوب توافقنامه انگليسى – فرانسوى “سايكس – پيكو” در شرق رود اردن تشكيل شد تا اهداف مورد نظر انگليس محقق شود و در اين چارچوب شاهزاده عبداللّه اول به عنوان پادشاه اين كشور برگزيده شد.
در راستاى همين اهداف بود كه انگليسىها “جون باگوت گلوپ” انگليسى را به عنوان فرمانده ارتش اردن منصوب كردند و عبداللّه دوم هم نام او را “گلوپ پاشا” گذاشت. نام ارتش تحت امر گلوپ پاشا هم “لشكر عربى” بود تا حقيقت اين ارتش و نقشى كه بايد در منطقه ايفا كند پشت اين نام پنهان شود.
در اين مجال مايه دنبال ذكر سلسلهوار مواضع و نقشى كه اردن در حمايت از رژيم غاصب صهيونيستى داشته نيستيم نقش هايى كه از مسايل امنيتى و نظامى آغاز و اردن را تبديل به ديوار حايلى براى حمايت از صهيونيستها در برهههاى زمانى مختلف كرد.
اما نقش اين كشور در سركوب سازمانهاى مبارز فلسطينى هرگز فراموش نمىشود.
محمد حسين هيكل با توجه به اطلاعات وسيع از مسايل پشت پرده از نقش شاه اردن در گرفتارى، مصر در جنگ 1967 سخن مىگويد و از نسل كشىهاى اعمال شده عليه مبارزان فلسطينى در سپتامبر سياه سال 1970 سخن مىگويد.
ساختار سياسى اردن همواره سعى دارد تا راهبرد اردنى را براى حل و فصل مسئله فلسطين به كار گيرد و يا تحميل فدراتوير يا كنفدارتيو بر كرانه باخترى زمينه نفوذ امنيتى وادارى اردن را بر سرنوشت اين منطقه فراهم ساخته، مانع از شكلگيرى ساختار فلسطينى مستقل شود.
اين مسئله به وضوح از توافق اردن با رژيم صهيونيستى در كنفرانس مادريد در سال 1992 هويدار است در اين چارچوب با توجه به مخالفت صهيونيستها با مشاركت هيئت مستقل فلسطينى، هيئت فلسطينى به عنوان بخشى از هيئت اردنى در اين كنفرانس حضور يافت.
پس از امضاى توافقنامه اسلو و به رسميت شناختن رژيم صهيونيستى توسط سازمان آزاديبخش فلسطين، اردنىها كه طرح خود را ناكام يافته بودند اقدام به قطع ارتباط اقتصادى، مالى و خدماتى با كرانه باخترى كردند و چندى بعد هم رهبران حماس را زا خاك اين كشور اخراج نمودند. اردنىها در چارچوب قرار داد وادى عربى بخشهايى از خاك خود را براى مدت 99 ساله به رژيم صهيونيستى اجاره دادند و همواره روابط امان با آمريكا و انگليس و رژيم صهيونيستى بر خلاف منافع محيط عربى و اسلامى بوده و هست. شاه حسين يكى از مهمترين حاميان رژيم صدام حسين در جنگ عليه جمهورى اسلامى ايران بود، پسرش عبداللّه هم از آمريكايىها در حمله عليه بغداد در سال 2003 حمايت كرد و اردن يكى از مهمترين مهرههاى محاصره آمريكايى – صهيونيستى عليه ملت فلسطين و بايكوت دولت منتخل حماس بود. در بعد امنيتى هم روابط امنيتى اردن با رژيم صهيونيستى و تبادل اطلاعات در مورد مجاهدين و مبارزين فلسطين به طور مستمر ادامه دارد، به نحوى كه مىتوان گفت شبكهاى گسترده از روابط امنيتى و اطلاعاتى بين دو طرف موجود مىباشد. در اين ميان همكارى امنيتى اردن با سازمانهاى امنيتى آمريكايى از جمله سيا و اف بى آى هم بسيار قابل توجه است و اين سازمانها پايگاههايى را در چارچوب آنچه كه به جنگ عليه تروريسم شهرت يافته در اردن دارند. مسئله تأسف بار اين است كه اكثر رهبران عرب امروز ديگر رژيم صهيونيستى را براى خود يك دشمن نمىبينند.
شيمون پرز معاون نخست وزير رژيم صهيونيستى پس از نشست اخير وزراى امور خارجه كشورهاى عربى كه در آن خواستار به كارگيرى ابتكار عمل عربى شده بود گفت: «رهبران عرب امروز درك بهترى از خطرات تهديد كننده خويش پيدا كردهاند و در اين چارچوب اسرائيل ديگر در رأس هرم خطرات تهديد كننده آنها نيست.»
از آن تأسف بارتر اينكه اردن امروز در حالى كه از سوى كشورهاى عربى مأمور پيگيرى اجراى ابتكار عمل عربى و فراهم كردن زمينه برقرارى روابط عربى – صهيونيستى شده است كه خود از مدتى پيش پرچمدار معرفى ايران و برنامههاى صلحآميز هستهاى اين كشور به عنوان خطر اصلى تهديد كننده عربها مىباشد. از نظر اردنىها رژيم صهيونيستى اكنون به هم پيمانى براى عربها تبديل شده است و امپراطورى هستهاى رژيم صهيونيستى كه هم اكنون نيز سرزمينهاى عربى را در اشغال خود دارد ديگر دشمن محسوب نمىشود.
سخن آخر اينكه رژيم صهيونيستى و رهبر آن اولمرت كه طعم تلخ شكست را از مقاومت فلسطينى و لبنانى چشيده است، امروز يك چشم خود را به تلاشهاى صورت گرفته براى شكست مقاومت در منطقه عربى و اسلامى دوخته و چشم ديگرش معطوف توافقنامه مكه و گامهاى برداشته شده رهبران عرب براى سازش كه خود يك رؤياى ديرپاى صهيونيستى است، معطوف كرده است.
پاورقي ها: