بخش قابل ملاحظهاى از جرم و جنايات، ناشى از فقر و تنگدستى است؛ چرا كه فقر و تنگدستى «به دين و ايمان انسان لطمه مىزند، عقل را از كار انداخته، قوت و قدرت تشخيص درست را از او مىگيرد و باعث كدورت و دشمنى مىشود.»(1)
حضرت على(ع) فقر را به مرگ بزرگ تشبيه نموده و به فرزندش اين گونه توصيه مىكند: «انسانى كه در پى كسب معيشت خود است را ملامت مكن، زيرا در فقر و تهيدستى، خطاهاى او، زياد مىشود. اى فرزندم! فقير حقير است، سخن او شنيده نمىشود و مقام او، شناخته نمىگردد، شخص فقير، اگر راستگو باشد، دروغگويش خوانند و اگر زاهد باشد و پرهيزگار، او را نادان گويند. فرزندم هر فردى كه به فقر مبتلا شود، به چهار خصلت نيز مبتلا شود: سستى در يقين، كاستى در عقل، رقت و سستى در دين و كم شدن حيا در صورت، پس پناه به خداى متعال از فقر».(2)
صبر و تحمل در برابر مشكلات و تنگناهاى اقتصادى از ناحيهى افراد معمولى جامعه، كارى است بس مشكل، اكثريت جنگها و ناهنجارىهايى كه در سطح كشورها و جوامع انسانى به وجود مىآيد، مشكلات و نزاعهاى خانوادگى، عدم ازدواج جوانان و تن دادن به بىعفتى، دزدى و تجاوز… به خاطر فقر، محروميت و تهيدستى است. شخص فقير و تهيدست اگر از راههاى مشروع و قانونى براى رفع نيارهاى طبيعى خود، روزنهاى پيدا نكند، به ناچار دست به دزدى، تجاوز و كلاهبردارى و… خواهد زد. اگر در پروندههاى سارقين مسلح و حرفهاى هم دقت شود؛ اين نكته ديده مىشود كه اكثراً در مراحل اوليه و ابتدايى براى رفع نيازهاى ضرورى خود، اقدام به دزدى و كلاهبرداى نمودهاند، ولى با تكرار آن، رفته رفته به دزدان حرفهاى و خطرناك، تبديل شدهاند و اين كلام زيباى پيامبر گرامى اسلام(ص) است كه: «فقر موجب روسياهى انسان در دنيا و آخرت مىشود».(3) و در جاى ديگر از شر كفر و فقر، به خداى خود پناه مىبرد(4) و مىفرمايد: «فقر انسان را در آستانه كفر قرار مىدهد».(5) از حضرت اباذر، تربيت شده در مكتب پيامبر اسلام(ص) نيز نقل شده است كه: «از كسى كه غذا در منزلش پيدا نمىشود، تعجب مىكنم كه چگونه شمشيرش را بر مردم نمىكشد».(6) مبارزه اسلام با فقر
دين مقدس اسلام براى قطع و نابودى ريشههاى فقر و محروميت، كه مايهى بسيارى از ناهنجارىهاى اجتماعى و اخلاقى مىباشد، راهكارهاى اقتصادى را در دستور كار قرار داده است. از قبيل تشويق و ترغيب به كار و كوشش، دورى از سستى و تنبلى، اخذ ماليات و توزيع عادلانهى آن در بين افراد فقير و بىبضاعت… تا از اين طريق، جلوى نظامهاى طبقاتى را مسدود نمايد و از فقرا و مستمندان دستگيرى كرده باشد.
به راستى اگر روزى ماليات اسلامى، خمس و زكات… به صورت كامل اخذ و جمعآورى شود و در بين فقرا و مستمندان واقعى، به گونهى عادلانه تقسيم و توزيع شود، چه انقلاب عظيم اقتصادى به وقوع خواهد پيوست، آيا باز هم فقير و نيازمندى باقى خواهند ماند كه به خاطر فقر و فلاكت، به مال و ثروت ديگران، چشم دوخته و در گوشه و كنار اجتماع، اقدام به دزدى تجاوز بنمايد و با اعمال خلاف قانون و رواج بىعفتى… چهرهى اجتماع انسانى را مخدوش نموده، نظم، آسايش و امنيت اجتماعى را سلب كند؟ جواب قطعاً منفى است، لذا امام صادق(ع) مىفرمايد: «اگر همه مردم زكات اموال خود را بپردازند مسلمان فقير و نيازمندى نخواهد ماند. و مردم فقير، محتاج، گرسنه و برهنه نمىشوند مگر به خاطر گناه ثروتمندان».(7) رفاه و آسايش در عصر ظهور
آنچه از روايات استفاده مىشود اين است كه در عصر طلايى ظهور حضرت حجت(عج)، مشكلات اقتصادى جامعهى بشرى در سطح كلان حل خواهد شد. رفاه و آسايش پديد خواهد آمد و عوامل سلطه بر فكر و فرهنگ و اقتصاد از بين خواهد رفت و با زدودن فقر و تهيدستى، زمينهى رشد و تكامل مادى و معنوى انسانها فراهم خواهد شد، احاديث و رواياتى كه رونق اقتصادى در عصر ظهور را بيان مىكند، فراوان است، لذا به چند دسته از اين روايات اشاره مىشود: الف. نزول بركات آسمانى
محصولات كشاورزى عمدهترين عنصر در رونق اقتصاد جوامع بشرى محسوب مىشود كه خود وابسته و متوقف بر نزولات آسمانى و بارانهاى مناسب فصلى است. طبق تصريح آيات و احاديث شريفه، رعايت تقوا، احكام الهى و اجراى عدالت و برابرى، و رفع ستم، تبعيض و بيدادگرى… نزولات آسمانى را در پى خواهد داشت، لذا در سورهى نوح مىخوانيم: «سپس گفتيم: از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او آمرزنده است تا از آسمان براى شما پى در پى باران فرستد و شما را به اموال و فرزندان، مدد كند و برايتان بستانها و نهرها بيافريند».(8) و در آيهاى ديگر مىخوانيم: «اگر مردم آبادىها، ايمان آورده و تقوا پيشه ساخته بودند، بركات آسمان و زمين را به روى ايشان مىگشوديم».(9)
در عصر ظهور حضرت حجت(عج) با توجه به حاكميت اصل عدالت و برابرى و اجراى دقيق احكام الهى بر كل جهان هستى، رحمت الهى و بركات آسمانى در قالب نزول بارانهاى مناسب فصلى، تجلّى بيشترى پيدا خواهد كرد و زمينهى رشد محصولات كشاورزى فراهم خواهد شد.
از پيامبر گرامى اسلام نقل شده است كه: «امت من در زمان ظهور مهدى، به نعمتهايى دست مىيابند كه پيش از آن، در هيچ دورهاى دست نيافته بودند. در آن روزگار آسمان باران فراوان دهد و زمين هيچ رويدنى را در دل خود نگاه ندارد».(10)
در جملهى ديگر باز از پيامبر اكرم(ص) مىخوانيم: «در آخر الزمان در ميان امتم، مهدى قيام مىكند، خداوند كران تا كران قلمرو حكومت جهانى او را توسط باران، سيراب مىسازد، زمين، گياه و نبات خود را مىروياند، او اموال را عادلانه به مردم اعطا مىكند و به دامدارى و دامپرورى و رونق اقتصادى اهميت مىدهد و امت را عظمت مىبخشد.»(11)
و نيز فرمودهاند: «آبها در دولت مهدى، فراوان مىشود و زمين بركات خود را چندين برابر مىكند.»(12)
حضرت على(ع) نيز راجع به رونق اقتصادى در عصر ظهور و نزول بركات آسمانى در آن دورهى طلايى مىفرمايد: «چون قائم قيام كند، آسمان چنان كه بايد، باران بارد و زمين گياه روياند… به گونهاى كه زن از عراق در آيد و تا شام برود و جز بر زمينهاى سرسبز گام ننهد…».(13) ب. آبادانى زمين و استخراج منابع
در عصر ظهور حضرت حجت(عج) از يك طرف با اجراى احكام و استقرار نظام عدالت و برابرى، و نابودى ظلم، ستم و تبعيض و بى عدالتى در تمامى چهره و ابعادش، زمين نيز بركات «منابع و ذخاير» خود را بدون هيچ گونه امساكى عرضه خواهد كرد. و از طرف ديگر با پيشرفت علوم و فنون، كشاورزى و دامدارى نيز رونق گرفته و محصولاتشان چندين برابر خواهد شد. با توسعهى علم و دانش، تمامى منابع و ذخاير رو زمينى و زير زمينى، شناسايى و كشف شده همه و همه دست به دست هم خواهند داد و در جهت تأمين رفاه و آسايش انسان، در آن عصر طلايى و رؤيايى بسيج و استخدام خواهند شد.
در حديثى راجع به عصر ظهور مىخوانيم: «انسان در عصر حاكميت جهانى حضرت مهدى، هر آنچه از انواع دانههاى زراعى بر زمين بيفشاند، هفتصد برابر، برداشت مىكند همانگونه كه خداى متعال در قرآن كريم فرموده است: «مثل آنان كه مالشان را در راه خدا انفاق كنند، به مانند دانهاى است كه از يك دانه، هفت خوشه برويد و در هر خوشهاى صد دانه باشد، و خداوند براى هر كس كه بخواهد مىافزايد».(14)
در جاى ديگرى مىخوانيم: «حكومت او، شرق و غرب جهان را فرا مىگيرد و گنجهاى زمين، براى او ظاهر مىشود و در سرتاسر جهان، جاى ويرانى باقى نخواهد ماند، مگر اينكه آن را آباد خواهد ساخت».(15)
در عصر ظهور حضرت مهدى(عج) با كشف منابع و ذخاير زمينى و توزيع عادلانهى آن، درآمد سرانهى آحاد جامعه، بالا رفته و با رفع نيازهاى افراد، فقر و تهيدستى، از كل جهان، رخت بر برسته، غنا و بىنيازى تحقق عينى پيدا خواهد كرد. لذا از حضرت على(ع) نيز نقل شده است كه: «زمين آنچه در اعماق خويش دارد، براى او، بيرون دهد و همه امكانات و بركات خويش را در اختيار او گذارد.»(16) امام باقر(ع) نيز مىفرمايد: «زمين براى قايم ما در هم پيچيده مىشود… و در روى زمين جاى ناآبادى باقى نمىماند.»(17) ج. اخذ ماليات و استرداد ثروتهاى غصبى:
از جملهى اقدامات و برنامههاى اقتصادى حكومت حضرت مهدى (عج) كه نقش مؤثرى در ايجاد رفاه و آسايش اقتصادى و خشكاندن ريشههاى فقر و محروميت در كل جهان دارد؛ اخذ ماليات اسلامى و توزيع عادلانهى آن، در بين افراد مستمند، عليل و بيمار و مستحق خواهد بود. آنگونه كه در روايات آمده است، تاركين ماليات اسلامى و مانعين از پرداخت زكات، مجازات سنگينى در انتظارشان خواهد بود. لذا در روايتى مىخوانيم: «خون دو كس در اسلام هدر است، ولى اين حكم را كسى اجرا نمىكند تا حضرت قايم(عج) قيام كند، يكى خون مرد زندار زناكار است كه آن حضرت او را سنگسار مىكند و ديگر خون كسى است كه از پرداخت زكات خوددارى مىكند. حضرت مهدى(عج) گردن او را خواهد زد.»(18)
در عصر ظهور، ماليات اسلامى به صورت دقيق، جمعآورى و كاملاً عادلانه توزيع و تقسيم مىگردد و نظام طبقاتى حاكم قبل از ظهور، نابود گرديده و جامعهاى مبتنى بر معيارهاى اسلامى و انسانى، به وجود خواهد آمد. جامعهاى كه در آن، با نفى تبعيض و بىعدالتى، همه از امكانات رفاهى، بهرهمند خواهند شد. در عصر حكومت حضرت مهدى(عج) حقوق غصب شدهى انسانهاى مظلوم، حتى اگر در زير دندانهاى انسانهاى ظالم و ستمگر هم باشد، گرفته شده و به صاحبان اصلى آن، مسترد خواهد شد.(19)
بذل و بخششهاى خود سرانه و غاصبانهاى كه قبل از ظهور صورت مىگيرد. و عدهاى از طريق رفاقت و پارتىبازى به نان و نوايى مىرسند، در دورهى حكومت حضرت مهدى(عج)، اين اموال و اراضى به صاحبان اصلى آن برگردانده خواهد شد و نظامهاى ظالمانه و غاصبانهى حاكم فعلى بر جهان، نابود خواهد گرديد. لذا از امام صادق(ع) نقل شده است كه: «هنگامى كه قايم آل محمد(ص) قيام كند، قطايع از ميان مىرود و ديگر اقطاعى در ميان نخواهد بود».(20) قطايع، زمينهايى از اراضى خراجى است كه از راه امتياز، به نزديكان حكّام و سلاطين؛ داده مىشود و اين گونه بذل و بخششهاى خود سرانه، موجب تشكيل طبقهى ممتاز در جامعه مىگردد.
آرى! حضرت حجت(عج) با قاطعيت و نظارت دقيق، جريان اقتصادى جامعهى بشرى را، سر و سامان مىدهد، تمام ثروتها و ذخاير زيرزمينى و روزمينى كه در اختيارش قرار مىگيرد، به صورت عادلانه؛ تقسيم و توزيع نموده، جلوى فعاليتهاى خود سرانه و آزمندانهى زراندوزان دنياطلب را مىگيرد و از چپاول ثروتهاى مردمى و مكيدن خون انسانهاى مظلوم و مستضعف، توسط افراد زالوصفت و فرصت طلب، جلوگيرى نموده و عوامل اصلى فقر، محروميت و كمبود را از ميان بر مىدارد.
از امام باقر(ع) نقل شده است كه: «همهى اموال جهان در نزد مهدى گرد آيد، آنچه در دل زمين است و آنچه بر روى زمين، آنگاه حضرت مهدى به مردم بگويد: بياييد و اين اموال را بگيريد. اينها، همان چيزهايى است كه براى به دست آوردن آن، قطع رحم كرديد. و نزديكانتان را رنجانيديد، خونهاى بناحق ريختند و مرتكب گناهان شديد، بياييد و بگيريد».(21)
در جاى ديگرى مىفرمايد: «مهدى در سال دو بار. به مردم مال بخشد و در ماه دو بار امور معيشت بر آنان دهد… تا نيازمندى به زكات، باقى نماند، و صاحبان زكات؛ زكاتشان را نزد محتاجان آورند، و ايشان نپذيرند، پس آنان زكات خويش در كيشههاى نهاده در اطراف منازل و خانهها بگردند تا محتاجى را پيدا كند، و مردم بيرون آيند و گويند: ما را نيازى به پول شما نيست… پس دست بخشش گشايد چنان كه تا آن روز كسى آنچنان بخشش اموال نكرده باشد».(22) د. اجراى عدالت اجتماعى:
از ويژگىهاى منحصر به فرد دوران حكومتهاى مهدى(عج) كه در احاديث و روايات معصومين(ع) فراوان ذكر شده و مورد تأكيد و توجه قرار گرفته است، استقرار عدالت اجتماعى در تمام زواياى زندگى جامعهى بشرى از جمله عدالت در تقسيم بيتالمال و توزيع ثروتهاى ملى و مردى؛ مىباشد. تعبير «يملأ الارض قسطاً و عدلدً كما ملئت ظلماً و جوراً» تعبير آشنايى است كه از طرق مختلف، در دهها حديث كه دوران طلايى و زندگىساز عصر ظهور را ترسيم مىكنند؛ آمده است. در پرتو اصل محبوب عدالت اجتماعى است كه نابسامانىهاى سياسى، ستم اجتماعى و ظلم اقتصادى كه زايدهى نظام ظالمانهى تبعيض، ستم و بىعدالتى است، سامان مىيابد.
طبق حديث شريفى از امام صادق(ع) لطافت و نسيم زندگىساز عدالت اجتماعى در عصر ظهور، تا اقصى نقاط جهان و زواياى ناپيداى منازل و خانههاى مردم نفوذ كرده، مأمن و مسكن آنان را گرما و حرارت ويژهاى خواهد بخشيد.»(23) و در پرتو گرما و لطافت عدالت اجتماعى و بستر مناسب آن عصر و زمان است كه دين و دنياى مردم؛ حيات انسانى و زندگى معنوى جوامع بشرى؛ سر و سامانى گرفته و همه چيز، جان تازهاى خواهند گرفت.
فراهم آوردن رفاه و آسايش و ايجاد شرائطى كه در آن؛ آحاد جامعهى جهانى، كتاف زندگى داشته و اضطراب و نگرانى، از اين ناحيه، احساس نكنند. در سرلوحهى برنامههاى كارى حكومت حضرت مهدى(عج) قرار دارد. حضرت با توزيع عادلانهى بيتالمال و درآمدها و نظارت دقيق به دستگاههاى اجرايى و اقتصادى حكومت، زمينهى لازم، براى رفاه و آسايش همگانى را فراهم خواهند كرد. به گونهاى كه ساكنان آسمانها و زمين، از شرائط به وجود آمده، راضى و خشنود خواهند شد.
ابوسعيد خدرى مىگويد: «پيامبر(ص) فرمود: به مهدى بشارتتان مىدهم. او به هنگام اختلاف مردمان، از ميان امت من ظهور خواهد كرد و ساكنان آسمانها و زمين از او خشنود خواهند شد. او مال را درست درست تقسيم مىكند. مردى پرسيد: درست درست چيست؟ فرمود: ميان همه به صورت مساوى(24) در حديث ديگرى مىخوانم كه: مهدى(عج) ميان مردم، در تقسيم اموال، به مساوات رفتار، مىكند به طورى كه ديگر نيازمند و محتاجى يافت نمىشود».(25)
از مجموع آيات و روايات در خصوص عصر ظهور، به اين باور استنباط مىرسيم كه با حاكميت نظام عدالت گستر آن حضرت، و نزول بركات آسمانها و زمين و نظارت دقيقت بر امور اقتصادى، معضل بزرگ فقر و محروميت كه مؤثرترين عامل در بروز ناهنجارىهاى اجتماعى، به حساب مىآيد، از جامعهى بشرى بر چيده خواهد شد. و با ايجاد رفاه و آسايش موعود، پديدههاى دزدى، تجاوز، بىعفتى، رشوه و اختلاس كه مولود ناميمون فقر و تهيدستى است، از بين رفته، ترس، نگرانى اضطراب و ناامنى، جايش را به محيط صلح، صفا، صميميت و امنيت خواهد داد. در آخر دو نكتهى مهم و اساسى را يادآور مىشويم:
الف: اگر راهكارهاى مطرح شدهى عصر ظهور، در شرائط فعلى نيز، رعايت شود، يقيناً خيلى از مشكلات و نارسايىهاى فعلى از جمله مشكلات اقتصادى جهان، مرتفع خواهد شد. و فاصلههاى عميق و آزار دهندهى طبقاتى از بين خواهد رفت. زيرا اگر در دنياى متمدن و صنعتى امروز كه اكثريت جمعيت جهان را انسانهاى گرسنه و برهنه تشكيل مىدهند علت آن كمبود امكانات اقتصادى و فقدان ابزار و وسايل رفاهى نيست بلكه زاييده و معلول نظام ظالمانهاى است كه فعلاً بر جهان حكومت مىكند. نظام ظالمانهى استضعاف و استكبارى كه در سايهى آن، عدهاى بر توسن مراد خويش نشستهاند، غرق و در تنعمات و افراط در لذائذ، آنان را به گونهاى مست و مغرور ساخته است كه دنيا را براى تاخت و تاز و جولان خويش، كوچك و محدود مىبينند و هيچگونه مانعى را در برابر خواستههاى خويش احساس نمىكنند.
در طرف ديگر عدهى كثيرى از انسانهاى فقير و بىبضاعت كه حتى از تأمين مايحتاج اوليه خويش، عاجز و ناتوان هستند، صحنههاى رقتانگيزى را ايجاد كردهاند كه تماشاى آن، دل هر انسان منصفى را به درد مىآورد. به جرأت مىتوان گفت يكى از عمدهترين علل و عوامل تراژدى تلخ دردناك انسانى معاصر، تبعيض و بىعدالتى است كه اگر روزى اين دوگانگى محو و نابود شود و عدالت و برابرى، جايش را بگيرد، يقيناً اوضاع و احوال انسان و جهان، دگرگون خواهد شد.
ب: تأمين رفاه و آسايش در عصر ظهور، بدين معنى نيست كه انسان،گل سرسبد هستى، خليفهى خدا در زمين، بسان حيوانات وحشى، بدون مانع و رادعى، سرگرم لهو و لعب شده و به عيش و نوش بپردازد. منزلت و جايگاه رفيع انسانى خويش را فراموش كند. زيرا چنين تلقى و رويكردى، نه تنها با هدف خلقت انسان سازگارى ندارد، بلكه در زاويهى كاملاً مخالف آن قرار دارد. و هدف آن است كه انسان در فضاى سالم به وجود آمده، بدون داشتن مشكلات جانبى، بتواند روح و روان خويش را در اقيانوس بىكران معارف الهى و انسانى، صيقل دهد. راه سعادت و رستگارى را با دقت و سرعت بيشترى طى كند. و در نهايت، لياقت و شايستگى راهيابى در جوار حق را به دست آورد.
به اميد آن روز پاورقي ها:پىنوشتها: – 1) نهج البلاغه، حكمت 319: «يابنى اِنّى اخاف عليك الفقر فاستعذ باللَّه مِنه، اِنّ الفقرَ منقصه للدين مدهشه للعقل داعية للمقت».
2) ميزان الحكمة، ماده فقر، حديث 15993: «لاَتلُم انساناً يَطلُبُ قُوتَه، فَمَنْ عَدِمَ قُوُتُهُ كَثُرَت خطاياه يا بنى الفقيرُ حقيرٌ لايسمع كلامه و لا يعرف مقامه لو كان الفقير صادقاً يسمونه كاذباً لو كان زاهداً يسمونه جاهلاً يابنى من ابتلى بالفقر…».
3) مشكينى، على، المواعظه العدديه، قم، المطبعة العلمية، 1385: «الفقر سواد الوجه فى الدارين».
4) ميزان الحكمة، ماده فقر، حديث 15985: «اللهم انّى اعوذبك من الكفر و الفقر».
5) همان: «كاد الفقر اَنْ يكونَ كفراً».
6) فرضاوى، دكتر يوسف، فقر و غنا، ترجمه نادر على عادل، تهران، دفتر نشر فرهنگ قرآن، 1363.
7) وسايل الشيعة، ج 9، باب 1 از ابواب زكات، حديث 6: «ولو اَنَّ الناس ادّوا زكاة اموالهم ما بقى مسلم فقيراً محتاجاً… و اِنَّ الناس ما افتقروا و لا احتاجوا و لا جاعوا و لاعروا اِلّا بذنوب الاغنياء».
8) نوح/ 12 – 10: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * يُرْسِلِ السَّمَآءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا * وَ يُمْدِدْكُم بِأَمْوَ لٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَل لَّكُم…».
9) اعراف/ 96: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالأَْرْض».
10) بحارالانوار، چاپ تهران، ج 51، ص 83: يتنعم امتى فى زَمَنِ المهدى نعمة لم يتنعموا قبلها قط يرسل السماء عليهم مدراراً..»
11) .
12) عقد الدرر، باب 7، چاپ مسجد جمكران، ص 194، يخرج فى آخر امتى المهدى يسقيه اللَّه الغيث و تخرج الارض نباتها و يعطى المال صحاحاً…».
13) بحارالانوار، ج 10، ص 104، چاپ تهران: «ولو قد قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لاخرجت الارض نباتها… حتى تمشى المراة بين الراق الى الشام لاتضع قدميها اِلّا على النبات».
14) عقد الدرر، فصل 7، ص 211: «يزرع الانسان مداً يخرج له سبعمأة كما قال اللَّه تعالى كمثل حبّة انبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مأة حبّة و اللَّه يضاعف لمَن يشاء.
15) نهج البلاغه، خطبه 138: «و تخرج له الارض افاليذ كبدها و تلقى اليه سلما مقاليدها».
16) نهج البلاغه، خطبه 138:«و تخرج له الارض افاليذ كبدها و تلقى اليه سلما مقاليدها».
17) كمال الدين، ص 331 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 191: «القايم منا… تطوى له الارض… فلايبقى فى الارض خراب اِلّا عمر».
18) معجم احاديث الامام المهدى، ج 4، ص 140 ؛ بحارالانوار، ج 79، ص 42: «دَمانِ فى الاسلام لايقضى فيهما اجد بحكم اللَّه حتى يقوم قائما، الزانى المحصن يَرِجمُهُ و مانع الزكاة يضرب عنقه».
19) المهدى الموعود المنتظر، ج 1، ص 279.
20) بحارالانوار، ج 52، ص 309، تهران: «اذا قام قائمنا اضمحلت القطايع فلا قطائع».
21) غيبت نعمانى، ص 237: «… و تجمع اليه «القائم» اموال الدنيا من بطن الارض و ظهرها فيقول للناس: تعالوا الى ما قطعتم فيه الارحام و لَسفَكْتُم فيه الرماء الحرام و ركبتم فيه ما حرّم اللَّه عزوجل».
22) بحار الانوار، ج 52، ص 390، تهران: «و يطعى الناس عطايا مرّتين فى السنّة و يرزقهم فى الشهر رزقين… حتى لاترى محتاجاً الى الزكاة و يحىء اصحاب الزكاة بزكاتهم الى؟؟؟ من شيعته فلايقبلونها فيصرونها و؟؟؟ فى دورهم فيخرجون…».
23) بحارالانوار، ج 52، ص 362: «ما واللَّه ليدخلن «القايم» عليهم عدله جوف بيوتهم…».
24) صاقى گلپايگانى، لطفاللَّه، منتخب الا ثر، چاپ دوم، انتشارات حضرت معصومه(ع)، ص 197:«ابشّركم بالمهدى يبعث في امتي علي اختلاف من الناس و زلازل فيملأ الارض قسطاً و عدلدً كما ملئت جوراً و ظلماً يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض».
25) بحارالانوار، ج 51، ص 88: «ويسوى بين الناس حتى لاترى محتاجا الى الزكاة».