رفاه و آسايش در عصر ظهور

بخش قابل ملاحظه‏اى از جرم و جنايات، ناشى از فقر و تنگدستى است؛ چرا كه فقر و تنگدستى «به دين و ايمان انسان لطمه مى‏زند، عقل را از كار انداخته، قوت و قدرت تشخيص درست را از او مى‏گيرد و باعث كدورت و دشمنى مى‏شود.»(1)
حضرت على(ع) فقر را به مرگ بزرگ تشبيه نموده و به فرزندش اين گونه توصيه مى‏كند: «انسانى كه در پى كسب معيشت خود است را ملامت مكن، زيرا در فقر و تهيدستى، خطاهاى او، زياد مى‏شود. اى فرزندم! فقير حقير است، سخن او شنيده نمى‏شود و مقام او، شناخته نمى‏گردد، شخص فقير، اگر راستگو باشد، دروغگويش خوانند و اگر زاهد باشد و پرهيزگار، او را نادان گويند. فرزندم هر فردى كه به فقر مبتلا شود، به چهار خصلت نيز مبتلا شود: سستى در يقين، كاستى در عقل، رقت و سستى در دين و كم شدن حيا در صورت، پس پناه به خداى متعال از فقر».(2)
صبر و تحمل در برابر مشكلات و تنگناهاى اقتصادى از ناحيه‏ى افراد معمولى جامعه، كارى است بس مشكل، اكثريت جنگ‏ها و ناهنجارى‏هايى كه در سطح كشورها و جوامع انسانى به وجود مى‏آيد، مشكلات و نزاعهاى خانوادگى، عدم ازدواج جوانان و تن دادن به بى‏عفتى، دزدى و تجاوز… به خاطر فقر، محروميت و تهيدستى است. شخص فقير و تهيدست اگر از راه‏هاى مشروع و قانونى براى رفع نيارهاى طبيعى خود، روزنه‏اى پيدا نكند، به ناچار دست به دزدى، تجاوز و كلاهبردارى و… خواهد زد. اگر در پرونده‏هاى سارقين مسلح و حرفه‏اى هم دقت شود؛ اين نكته ديده مى‏شود كه اكثراً در مراحل اوليه و ابتدايى براى رفع نيازهاى ضرورى خود، اقدام به دزدى و كلاهبرداى نموده‏اند، ولى با تكرار آن، رفته رفته به دزدان حرفه‏اى و خطرناك، تبديل شده‏اند و اين كلام زيباى پيامبر گرامى اسلام(ص) است كه: «فقر موجب روسياهى انسان در دنيا و آخرت مى‏شود».(3) و در جاى ديگر از شر كفر و فقر، به خداى خود پناه مى‏برد(4) و مى‏فرمايد: «فقر انسان را در آستانه كفر قرار مى‏دهد».(5) از حضرت اباذر، تربيت شده در مكتب پيامبر اسلام(ص) نيز نقل شده است كه: «از كسى كه غذا در منزلش پيدا نمى‏شود، تعجب مى‏كنم كه چگونه شمشيرش را بر مردم نمى‏كشد».(6) مبارزه اسلام با فقر
دين مقدس اسلام براى قطع و نابودى ريشه‏هاى فقر و محروميت، كه مايه‏ى بسيارى از ناهنجارى‏هاى اجتماعى و اخلاقى مى‏باشد، راهكارهاى اقتصادى را در دستور كار قرار داده است. از قبيل تشويق و ترغيب به كار و كوشش، دورى از سستى و تنبلى، اخذ ماليات و توزيع عادلانه‏ى آن در بين افراد فقير و بى‏بضاعت… تا از اين طريق، جلوى نظام‏هاى طبقاتى را مسدود نمايد و از فقرا و مستمندان دستگيرى كرده باشد.
به راستى اگر روزى ماليات اسلامى، خمس و زكات… به صورت كامل اخذ و جمع‏آورى شود و در بين فقرا و مستمندان واقعى، به گونه‏ى عادلانه تقسيم و توزيع شود، چه انقلاب عظيم اقتصادى به وقوع خواهد پيوست، آيا باز هم فقير و نيازمندى باقى خواهند ماند كه به خاطر فقر و فلاكت، به مال و ثروت ديگران، چشم دوخته و در گوشه و كنار اجتماع، اقدام به دزدى تجاوز بنمايد و با اعمال خلاف قانون و رواج بى‏عفتى… چهره‏ى اجتماع انسانى را مخدوش نموده، نظم، آسايش و امنيت اجتماعى را سلب كند؟ جواب قطعاً منفى است، لذا امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «اگر همه مردم زكات اموال خود را بپردازند مسلمان فقير و نيازمندى نخواهد ماند. و مردم فقير، محتاج، گرسنه و برهنه نمى‏شوند مگر به خاطر گناه ثروتمندان».(7) رفاه و آسايش در عصر ظهور
آن‏چه از روايات استفاده مى‏شود اين است كه در عصر طلايى ظهور حضرت حجت(عج)، مشكلات اقتصادى جامعه‏ى بشرى در سطح كلان حل خواهد شد. رفاه و آسايش پديد خواهد آمد و عوامل سلطه بر فكر و فرهنگ و اقتصاد از بين خواهد رفت و با زدودن فقر و تهيدستى، زمينه‏ى رشد و تكامل مادى و معنوى انسان‏ها فراهم خواهد شد، احاديث و رواياتى كه رونق اقتصادى در عصر ظهور را بيان مى‏كند، فراوان است، لذا به چند دسته از اين روايات اشاره مى‏شود: الف. نزول بركات آسمانى‏
محصولات كشاورزى عمده‏ترين عنصر در رونق اقتصاد جوامع بشرى محسوب مى‏شود كه خود وابسته و متوقف بر نزولات آسمانى و باران‏هاى مناسب فصلى است. طبق تصريح آيات و احاديث شريفه، رعايت تقوا، احكام الهى و اجراى عدالت و برابرى، و رفع ستم، تبعيض و بيدادگرى… نزولات آسمانى را در پى خواهد داشت، لذا در سوره‏ى نوح مى‏خوانيم: «سپس گفتيم: از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او آمرزنده است تا از آسمان براى شما پى در پى باران فرستد و شما را به اموال و فرزندان، مدد كند و برايتان بستان‏ها و نهرها بيافريند».(8) و در آيه‏اى ديگر مى‏خوانيم: «اگر مردم آبادى‏ها، ايمان آورده و تقوا پيشه ساخته بودند، بركات آسمان و زمين را به روى ايشان مى‏گشوديم».(9)
در عصر ظهور حضرت حجت(عج) با توجه به حاكميت اصل عدالت و برابرى و اجراى دقيق احكام الهى بر كل جهان هستى، رحمت الهى و بركات آسمانى در قالب نزول باران‏هاى مناسب فصلى، تجلّى بيشترى پيدا خواهد كرد و زمينه‏ى رشد محصولات كشاورزى فراهم خواهد شد.
از پيامبر گرامى اسلام نقل شده است كه: «امت من در زمان ظهور مهدى، به نعمت‏هايى دست مى‏يابند كه پيش از آن، در هيچ دوره‏اى دست نيافته بودند. در آن روزگار آسمان باران فراوان دهد و زمين هيچ رويدنى را در دل خود نگاه ندارد».(10)
در جمله‏ى ديگر باز از پيامبر اكرم(ص) مى‏خوانيم: «در آخر الزمان در ميان امتم، مهدى قيام مى‏كند، خداوند كران تا كران قلمرو حكومت جهانى او را توسط باران، سيراب مى‏سازد، زمين، گياه و نبات خود را مى‏روياند، او اموال را عادلانه به مردم اعطا مى‏كند و به دامدارى و دامپرورى و رونق اقتصادى اهميت مى‏دهد و امت را عظمت مى‏بخشد.»(11)
و نيز فرموده‏اند: «آب‏ها در دولت مهدى، فراوان مى‏شود و زمين بركات خود را چندين برابر مى‏كند.»(12)
حضرت على(ع) نيز راجع به رونق اقتصادى در عصر ظهور و نزول بركات آسمانى در آن دوره‏ى طلايى مى‏فرمايد: «چون قائم قيام كند، آسمان چنان كه بايد، باران بارد و زمين گياه روياند… به گونه‏اى كه زن از عراق در آيد و تا شام برود و جز بر زمين‏هاى سرسبز گام ننهد…».(13) ب. آبادانى زمين و استخراج منابع‏
در عصر ظهور حضرت حجت(عج) از يك طرف با اجراى احكام و استقرار نظام عدالت و برابرى، و نابودى ظلم، ستم و تبعيض و بى عدالتى در تمامى چهره و ابعادش، زمين نيز بركات «منابع و ذخاير» خود را بدون هيچ گونه امساكى عرضه خواهد كرد. و از طرف ديگر با پيشرفت علوم و فنون، كشاورزى و دامدارى نيز رونق گرفته و محصولات‏شان چندين برابر خواهد شد. با توسعه‏ى علم و دانش، تمامى منابع و ذخاير رو زمينى و زير زمينى، شناسايى و كشف شده همه و همه دست به دست هم خواهند داد و در جهت تأمين رفاه و آسايش انسان، در آن عصر طلايى و رؤيايى بسيج و استخدام خواهند شد.
در حديثى راجع به عصر ظهور مى‏خوانيم: «انسان در عصر حاكميت جهانى حضرت مهدى، هر آنچه از انواع دانه‏هاى زراعى بر زمين بيفشاند، هفتصد برابر، برداشت مى‏كند همان‏گونه كه خداى متعال در قرآن كريم فرموده است: «مثل آنان كه مال‏شان را در راه خدا انفاق كنند، به مانند دانه‏اى است كه از يك دانه، هفت خوشه برويد و در هر خوشه‏اى صد دانه باشد، و خداوند براى هر كس كه بخواهد مى‏افزايد».(14)
در جاى ديگرى مى‏خوانيم: «حكومت او، شرق و غرب جهان را فرا مى‏گيرد و گنج‏هاى زمين، براى او ظاهر مى‏شود و در سرتاسر جهان، جاى ويرانى باقى نخواهد ماند، مگر اينكه آن را آباد خواهد ساخت».(15)
در عصر ظهور حضرت مهدى(عج) با كشف منابع و ذخاير زمينى و توزيع عادلانه‏ى آن، درآمد سرانه‏ى آحاد جامعه، بالا رفته و با رفع نيازهاى افراد، فقر و تهيدستى، از كل جهان، رخت بر برسته، غنا و بى‏نيازى تحقق عينى پيدا خواهد كرد. لذا از حضرت على(ع) نيز نقل شده است كه: «زمين آن‏چه در اعماق خويش دارد، براى او، بيرون دهد و همه امكانات و بركات خويش را در اختيار او گذارد.»(16) امام باقر(ع) نيز مى‏فرمايد: «زمين براى قايم ما در هم پيچيده مى‏شود… و در روى زمين جاى ناآبادى باقى نمى‏ماند.»(17) ج. اخذ ماليات و استرداد ثروت‏هاى غصبى:
از جمله‏ى اقدامات و برنامه‏هاى اقتصادى حكومت حضرت مهدى (عج) كه نقش مؤثرى در ايجاد رفاه و آسايش اقتصادى و خشكاندن ريشه‏هاى فقر و محروميت در كل جهان دارد؛ اخذ ماليات اسلامى و توزيع عادلانه‏ى آن، در بين افراد مستمند، عليل و بيمار و مستحق خواهد بود. آن‏گونه كه در روايات آمده است، تاركين ماليات اسلامى و مانعين از پرداخت زكات، مجازات سنگينى در انتظارشان خواهد بود. لذا در روايتى مى‏خوانيم: «خون دو كس در اسلام هدر است، ولى اين حكم را كسى اجرا نمى‏كند تا حضرت قايم(عج) قيام كند، يكى خون مرد زن‏دار زناكار است كه آن حضرت او را سنگسار مى‏كند و ديگر خون كسى است كه از پرداخت زكات خوددارى مى‏كند. حضرت مهدى(عج) گردن او را خواهد زد.»(18)
در عصر ظهور، ماليات اسلامى به صورت دقيق، جمع‏آورى و كاملاً عادلانه توزيع و تقسيم مى‏گردد و نظام طبقاتى حاكم قبل از ظهور، نابود گرديده و جامعه‏اى مبتنى بر معيارهاى اسلامى و انسانى، به وجود خواهد آمد. جامعه‏اى كه در آن، با نفى تبعيض و بى‏عدالتى، همه از امكانات رفاهى، بهره‏مند خواهند شد. در عصر حكومت حضرت مهدى(عج) حقوق غصب شده‏ى انسان‏هاى مظلوم، حتى اگر در زير دندان‏هاى انسان‏هاى ظالم و ستمگر هم باشد، گرفته شده و به صاحبان اصلى آن، مسترد خواهد شد.(19)
بذل و بخشش‏هاى خود سرانه و غاصبانه‏اى كه قبل از ظهور صورت مى‏گيرد. و عده‏اى از طريق رفاقت و پارتى‏بازى به نان و نوايى مى‏رسند، در دوره‏ى حكومت حضرت مهدى(عج)، اين اموال و اراضى به صاحبان اصلى آن برگردانده خواهد شد و نظام‏هاى ظالمانه و غاصبانه‏ى حاكم فعلى بر جهان، نابود خواهد گرديد. لذا از امام صادق(ع) نقل شده است كه: «هنگامى كه قايم آل محمد(ص) قيام كند، قطايع از ميان مى‏رود و ديگر اقطاعى در ميان نخواهد بود».(20) قطايع، زمين‏هايى از اراضى خراجى است كه از راه امتياز، به نزديكان حكّام و سلاطين؛ داده مى‏شود و اين گونه بذل و بخشش‏هاى خود سرانه، موجب تشكيل طبقه‏ى ممتاز در جامعه مى‏گردد.
آرى! حضرت حجت(عج) با قاطعيت و نظارت دقيق، جريان اقتصادى جامعه‏ى بشرى را، سر و سامان مى‏دهد، تمام ثروت‏ها و ذخاير زيرزمينى و روزمينى كه در اختيارش قرار مى‏گيرد، به صورت عادلانه؛ تقسيم و توزيع نموده، جلوى فعاليت‏هاى خود سرانه و آزمندانه‏ى زراندوزان دنياطلب را مى‏گيرد و از چپاول ثروت‏هاى مردمى و مكيدن خون انسان‏هاى مظلوم و مستضعف، توسط افراد زالوصفت و فرصت طلب، جلوگيرى نموده و عوامل اصلى فقر، محروميت و كمبود را از ميان بر مى‏دارد.
از امام باقر(ع) نقل شده است كه: «همه‏ى اموال جهان در نزد مهدى گرد آيد، آنچه در دل زمين است و آنچه بر روى زمين، آنگاه حضرت مهدى به مردم بگويد: بياييد و اين اموال را بگيريد. اينها، همان چيزهايى است كه براى به دست آوردن آن، قطع رحم كرديد. و نزديكانتان را رنجانيديد، خون‏هاى بناحق ريختند و مرتكب گناهان شديد، بياييد و بگيريد».(21)
در جاى ديگرى مى‏فرمايد: «مهدى در سال دو بار. به مردم مال بخشد و در ماه دو بار امور معيشت بر آنان دهد… تا نيازمندى به زكات، باقى نماند، و صاحبان زكات؛ زكاتشان را نزد محتاجان آورند، و ايشان نپذيرند، پس آنان زكات خويش در كيشه‏هاى نهاده در اطراف منازل و خانه‏ها بگردند تا محتاجى را پيدا كند، و مردم بيرون آيند و گويند: ما را نيازى به پول شما نيست… پس دست بخشش گشايد چنان كه تا آن روز كسى آنچنان بخشش اموال نكرده باشد».(22) د. اجراى عدالت اجتماعى:
از ويژگى‏هاى منحصر به فرد دوران حكومت‏هاى مهدى(عج) كه در احاديث و روايات معصومين(ع) فراوان ذكر شده و مورد تأكيد و توجه قرار گرفته است، استقرار عدالت اجتماعى در تمام زواياى زندگى جامعه‏ى بشرى از جمله عدالت در تقسيم بيت‏المال و توزيع ثروت‏هاى ملى و مردى؛ مى‏باشد. تعبير «يملأ الارض قسطاً و عدلدً كما ملئت ظلماً و جوراً» تعبير آشنايى است كه از طرق مختلف، در ده‏ها حديث كه دوران طلايى و زندگى‏ساز عصر ظهور را ترسيم مى‏كنند؛ آمده است. در پرتو اصل محبوب عدالت اجتماعى است كه نابسامانى‏هاى سياسى، ستم اجتماعى و ظلم اقتصادى كه زايده‏ى نظام ظالمانه‏ى تبعيض، ستم و بى‏عدالتى است، سامان مى‏يابد.
طبق حديث شريفى از امام صادق(ع) لطافت و نسيم زندگى‏ساز عدالت اجتماعى در عصر ظهور، تا اقصى‏ نقاط جهان و زواياى ناپيداى منازل و خانه‏هاى مردم نفوذ كرده، مأمن و مسكن آنان را گرما و حرارت ويژه‏اى خواهد بخشيد.»(23) و در پرتو گرما و لطافت عدالت اجتماعى و بستر مناسب آن عصر و زمان است كه دين و دنياى مردم؛ حيات انسانى و زندگى معنوى جوامع بشرى؛ سر و سامانى گرفته و همه چيز، جان تازه‏اى خواهند گرفت.
فراهم آوردن رفاه و آسايش و ايجاد شرائطى كه در آن؛ آحاد جامعه‏ى جهانى، كتاف زندگى داشته و اضطراب و نگرانى، از اين ناحيه، احساس نكنند. در سرلوحه‏ى برنامه‏هاى كارى حكومت حضرت مهدى(عج) قرار دارد. حضرت با توزيع عادلانه‏ى بيت‏المال و درآمدها و نظارت دقيق به دستگاه‏هاى اجرايى و اقتصادى حكومت، زمينه‏ى لازم، براى رفاه و آسايش همگانى را فراهم خواهند كرد. به گونه‏اى كه ساكنان آسمان‏ها و زمين، از شرائط به وجود آمده، راضى و خشنود خواهند شد.
ابوسعيد خدرى مى‏گويد: «پيامبر(ص) فرمود: به مهدى بشارت‏تان مى‏دهم. او به هنگام اختلاف مردمان، از ميان امت من ظهور خواهد كرد و ساكنان آسمان‏ها و زمين از او خشنود خواهند شد. او مال را درست درست تقسيم مى‏كند. مردى پرسيد: درست درست چيست؟ فرمود: ميان همه به صورت مساوى(24) در حديث ديگرى مى‏خوانم كه: مهدى(عج) ميان مردم، در تقسيم اموال، به مساوات رفتار، مى‏كند به طورى كه ديگر نيازمند و محتاجى يافت نمى‏شود».(25)
از مجموع آيات و روايات در خصوص عصر ظهور، به اين باور استنباط مى‏رسيم كه با حاكميت نظام عدالت گستر آن حضرت، و نزول بركات آسمان‏ها و زمين و نظارت دقيقت بر امور اقتصادى، معضل بزرگ فقر و محروميت كه مؤثرترين عامل در بروز ناهنجارى‏هاى اجتماعى، به حساب مى‏آيد، از جامعه‏ى بشرى بر چيده خواهد شد. و با ايجاد رفاه و آسايش موعود، پديده‏هاى دزدى، تجاوز، بى‏عفتى، رشوه و اختلاس كه مولود ناميمون فقر و تهيدستى است، از بين رفته، ترس، نگرانى اضطراب و ناامنى، جايش را به محيط صلح، صفا، صميميت و امنيت خواهد داد. در آخر دو نكته‏ى مهم و اساسى را يادآور مى‏شويم:
الف: اگر راه‏كارهاى مطرح شده‏ى عصر ظهور، در شرائط فعلى نيز، رعايت شود، يقيناً خيلى از مشكلات و نارسايى‏هاى فعلى از جمله مشكلات اقتصادى جهان، مرتفع خواهد شد. و فاصله‏هاى عميق و آزار دهنده‏ى طبقاتى از بين خواهد رفت. زيرا اگر در دنياى متمدن و صنعتى امروز كه اكثريت جمعيت جهان را انسان‏هاى گرسنه و برهنه تشكيل مى‏دهند علت آن كمبود امكانات اقتصادى و فقدان ابزار و وسايل رفاهى نيست بلكه زاييده و معلول نظام ظالمانه‏اى است كه فعلاً بر جهان حكومت مى‏كند. نظام ظالمانه‏ى استضعاف و استكبارى كه در سايه‏ى آن، عده‏اى بر توسن مراد خويش نشسته‏اند، غرق و در تنعمات و افراط در لذائذ، آنان را به گونه‏اى مست و مغرور ساخته است كه دنيا را براى تاخت و تاز و جولان خويش، كوچك و محدود مى‏بينند و هيچ‏گونه مانعى را در برابر خواسته‏هاى خويش احساس نمى‏كنند.
در طرف ديگر عده‏ى كثيرى از انسان‏هاى فقير و بى‏بضاعت كه حتى از تأمين مايحتاج اوليه خويش، عاجز و ناتوان هستند، صحنه‏هاى رقت‏انگيزى را ايجاد كرده‏اند كه تماشاى آن، دل هر انسان منصفى را به درد مى‏آورد. به جرأت مى‏توان گفت يكى از عمده‏ترين علل و عوامل تراژدى تلخ دردناك انسانى معاصر، تبعيض و بى‏عدالتى است كه اگر روزى اين دوگانگى محو و نابود شود و عدالت و برابرى، جايش را بگيرد، يقيناً اوضاع و احوال انسان و جهان، دگرگون خواهد شد.
ب: تأمين رفاه و آسايش در عصر ظهور، بدين معنى نيست كه انسان،گل سرسبد هستى، خليفه‏ى خدا در زمين، بسان حيوانات وحشى، بدون مانع و رادعى، سرگرم لهو و لعب شده و به عيش و نوش بپردازد. منزلت و جايگاه رفيع انسانى خويش را فراموش كند. زيرا چنين تلقى و رويكردى، نه تنها با هدف خلقت انسان سازگارى ندارد، بلكه در زاويه‏ى كاملاً مخالف آن قرار دارد. و هدف آن است كه انسان در فضاى سالم به وجود آمده، بدون داشتن مشكلات جانبى، بتواند روح و روان خويش را در اقيانوس بى‏كران معارف الهى و انسانى، صيقل دهد. راه سعادت و رستگارى را با دقت و سرعت بيشترى طى كند. و در نهايت، لياقت و شايستگى راه‏يابى در جوار حق را به دست آورد.
به اميد آن روز پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1) نهج البلاغه، حكمت 319: «يابنى اِنّى اخاف عليك الفقر فاستعذ باللَّه مِنه، اِنّ الفقرَ منقصه للدين مدهشه للعقل داعية للمقت».
2) ميزان الحكمة، ماده فقر، حديث 15993: «لاَتلُم انساناً يَطلُبُ قُوتَه، فَمَنْ عَدِمَ قُوُتُهُ كَثُرَت خطاياه يا بنى الفقيرُ حقيرٌ لايسمع كلامه و لا يعرف مقامه لو كان الفقير صادقاً يسمونه كاذباً لو كان زاهداً يسمونه جاهلاً يابنى من ابتلى بالفقر…».
3) مشكينى، على، المواعظه العدديه، قم، المطبعة العلمية، 1385: «الفقر سواد الوجه فى الدارين».
4) ميزان الحكمة، ماده فقر، حديث 15985: «اللهم انّى اعوذبك من الكفر و الفقر».
5) همان: «كاد الفقر اَنْ يكونَ كفراً».
6) فرضاوى، دكتر يوسف، فقر و غنا، ترجمه نادر على عادل، تهران، دفتر نشر فرهنگ قرآن، 1363.
7) وسايل الشيعة، ج 9، باب 1 از ابواب زكات، حديث 6: «ولو اَنَّ الناس ادّوا زكاة اموالهم ما بقى مسلم فقيراً محتاجاً… و اِنَّ الناس ما افتقروا و لا احتاجوا و لا جاعوا و لاعروا اِلّا بذنوب الاغنياء».
8) نوح/ 12 – 10: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * يُرْسِلِ السَّمَآءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا * وَ يُمْدِدْكُم بِأَمْوَ لٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَل لَّكُم…».
9) اعراف/ 96: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى‏ ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالأَْرْض».
10) بحارالانوار، چاپ تهران، ج 51، ص 83: يتنعم امتى فى زَمَنِ المهدى نعمة لم يتنعموا قبلها قط يرسل السماء عليهم مدراراً..»
11) .
12) عقد الدرر، باب 7، چاپ مسجد جمكران، ص 194، يخرج فى آخر امتى المهدى يسقيه اللَّه الغيث و تخرج الارض نباتها و يعطى المال صحاحاً…».
13) بحارالانوار، ج 10، ص 104، چاپ تهران: «ولو قد قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لاخرجت الارض نباتها… حتى تمشى المراة بين الراق الى الشام لاتضع قدميها اِلّا على النبات».
14) عقد الدرر، فصل 7، ص 211: «يزرع الانسان مداً يخرج له سبعمأة كما قال اللَّه تعالى كمثل حبّة انبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مأة حبّة و اللَّه يضاعف لمَن يشاء.
15) نهج البلاغه، خطبه 138: «و تخرج له الارض افاليذ كبدها و تلقى اليه سلما مقاليدها».
16) نهج البلاغه، خطبه 138:«و تخرج له الارض افاليذ كبدها و تلقى اليه سلما مقاليدها».
17) كمال الدين، ص 331 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 191: «القايم منا… تطوى له الارض… فلايبقى فى الارض خراب اِلّا عمر».
18) معجم احاديث الامام المهدى، ج 4، ص 140 ؛ بحارالانوار، ج 79، ص 42: «دَمانِ فى الاسلام لايقضى فيهما اجد بحكم اللَّه حتى يقوم قائما، الزانى المحصن يَرِجمُهُ و مانع الزكاة يضرب عنقه».
19) المهدى الموعود المنتظر، ج 1، ص 279.
20) بحارالانوار، ج 52، ص 309، تهران: «اذا قام قائمنا اضمحلت القطايع فلا قطائع».
21) غيبت نعمانى، ص 237: «… و تجمع اليه «القائم» اموال الدنيا من بطن الارض و ظهرها فيقول للناس: تعالوا الى ما قطعتم فيه الارحام و لَسفَكْتُم فيه الرماء الحرام و ركبتم فيه ما حرّم اللَّه عزوجل».
22) بحار الانوار، ج 52، ص 390، تهران: «و يطعى الناس عطايا مرّتين فى السنّة و يرزقهم فى الشهر رزقين… حتى لاترى محتاجاً الى الزكاة و يحى‏ء اصحاب الزكاة بزكاتهم الى؟؟؟ من شيعته فلايقبلونها فيصرونها و؟؟؟ فى دورهم فيخرجون…».
23) بحارالانوار، ج 52، ص 362: «ما واللَّه ليدخلن «القايم» عليهم عدله جوف بيوتهم…».
24) صاقى گلپايگانى، لطف‏اللَّه، منتخب الا ثر، چاپ دوم، انتشارات حضرت معصومه(ع)، ص 197:«ابشّركم بالمهدى يبعث في امتي علي اختلاف من الناس و زلازل فيملأ الارض قسطاً و عدلدً كما ملئت جوراً و ظلماً يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض».
25) بحارالانوار، ج 51، ص 88: «ويسوى بين الناس حتى لاترى محتاجا الى الزكاة».