در نخستين بخش اين مقال مظلوميت فرهنگ را مطرح كرديم و شمهاى درباره آن سخن گفتيم اما در مظلوميت فرهنگ و چارهجوئى آن به آن مقدار نمىتوان بسنده كرد كه اين زخم كهنه و عميق بيش از اين توجه و حساسيت و فكر و انديشه و عمل مىطلبد. مسئله فرهنگ مانند يك ساختمان نيست كه اگر خراب يا فرسوده شود بتوان ظرف چند ماه آن را نوسازى يا بازسازى كرد. فرهنگ چه مثبت و چه منفى آن با جان و روان افراد جامعه مىآميزد و رسوب مىكند و سرايت و توسعه مىيابد و تدريجاً جزو ساختار وجودى انسانها و عادات آنها مىشود و اعتلا يا انحطاط ملتى را باعث مىگردد. مخصوصاً سقوط فرهنگى و سراشيبى آن تدريجاً چنان با جانها آميخته مىگردد كه به دليل نامحسوس بودن آن به صورت يك بيمارى عادى درمىآيد كه افراد به دشوارى آن را درك مىكنند لذا كمتر در صدد علاج آن برمىآيند. مىگويند دو چيز ناخودآگاه پيش مىآيد يكى خواب براى فرد، ديگرى انحطاط براى يك ملت. مخصوصاً انحطاط فرهنگى كه انسان نسبت به آن بى تفاوت مىشود. انسان گرسنگى و درد و بىخانمانى را زودتر درك مىكند تا خطر بى ايمانى!
به هر حال همانگونه كه انحطاط فرهنگى و اخلاقى پديدهاى دفعى نيست، جبران آن نيز دفعى نخواهد بود. بلكه سياست و طرح و برنامه عملى مىطلبد كه سياستگذاران و دست اندركاران فرهنگ مىبايست مسؤوليت آن را به عهده گيرند و ساز و كار عملى آن را در دستور كار خود قرار دهند و بر آن اصرار ورزند تا به نتيجه مطلوب دست يابند، متأسفانه چنين ساز و كارى در عرصه فرهنگ مشاهده نمىشود. هرگاه يك بحران فرهنگى و يا اخلاقى و يا اقتصادى در سطح اجتماع ظاهر مىشود و آنگاه كه سيل مخرب فساد به عمق جامعه نفوذ مىكند و واكنشى از سوى يك مقام عالى ديده مىشود، تحركات مقطعى و جنب و جوشى بى برنامه ظاهر مىشود و سپس حرارتها فرو مىنشيند و وضع به حال عادى بر مىگردد. مسئله فرهنگ و مظلوميت آن نيز از اين قاعده مستثنى نيست.
مقام معظم رهبرى بارها و بارها موضوع مظلوميت فرهنگ و ضرورت بررسى فرهنگ و اقدام اساسى را با مسؤولان مطرح فرمودهاند ولى جاى سؤال است كه مسؤولان چقدر اين پيام را گرفتند و كدام اطاق فكر را براى نجات فرهنگ تشكيل دادند و كدام طرح و برنامهاى را ارائه دادند؟ معظم له در تاريخ 13/10/84 يعنى دو سال قبل با لحن اعتراض، مسؤولان فرهنگى و شوراى عالى انقلاب فرهنگى را مخاطب ساخته و فرمودند:
«مهندسى فرهنگى به عهده شماست، آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در خط مقدماند. حالا بايد نقشه مهندسى فرهنگى كشور روى ميز شما آماده باشد، كار شده باشد.» با اينهمه هنوز از نقشه مهندسى فرهنگى و تقسيم مسؤوليتها و نتيجه و بازخوردها خبرى نيست. علت بى توجهى يا كم كارى و يا مشغله زياد است! بالأخره پاسخ رهبرى نظام چه شد؟! بالأخره براى رفع مظلوميت فرهنگى چه كردند؟
در اين ميان كميسيون فرهنگى مجلس شوراى اسلامى از مسؤولان چندين نهاد فرهنگى دعوت كرد و هشدار رهبرى نظام را مطرح نمود اما همينكه بحث و گفتگو آغاز شد هر يك از نهادها قبل از هر چيز از كمى بودجه و اعتبارات خود سخن گفتند! اين گفتگو نشان داد كه هنوز مظلوميت بخش فرهنگ براى مسؤولان جانيفتاده است و معيار مظلوميت را بودجه كم و رفع مظلوميت را در تأمين اعتبارات مىدانند! در حاليكه مظلوميت فرهنگ در بودجه و اعتبارات جزئى از مشكل است نه تمام مشكل و در حاليكه همين بودجه و اعتبارات كنونى نيز بدرستى هزينه نمىشود و بازدهى و خروجى آن در هاله ابهام است. درست است كه بودجههاى فرهنگى بويژه آنچه به فرهنگ دينى ارتباط دارد واقعاً در حد انتظار نيست اما مشكل ديگرى در ميان است و آن عدم مديريت فرهنگى و يا ضعف نيروى انسانى است. هر يك از نهادهاى
فرهنگى براى خود تعريفى دارند و شرح وظائفى نوشتهاند ولى كمتر به نياز زمان و مشكل نسل امروز مىپردازند، كتاب چاپ مىكنند، ميلياردها يارانه طبع و نشر مىپردازند ولى نسخهاى متناسب با بيماريهاى جامعه كمتر مىپيچند، در صدها نشريه و كتاب كه منتشر مىشود كمتر حال مخاطب در نظر گرفته مىشود. در حاليكه غذاى فرهنگى به مثابه داروى شفابخش است و همانگونه كه اگر شناخت بيمارى و طبع بيمار لحاظ نشود و داروى متناسب تجويز نگردد، آب در هاون كوبيدن است. دست اندركاران فرهنگ امروز بايد بررسى كنند مشكل امروز اين نسل چيست؟ جوانان و پسران و دختران جامعه در چه مسيرى افتادهاند، آسيبهاى اجتماعى و خانوادگى آنها چيست و چگونه بايد به حل آن پرداخت. اگر ميلياردها بودجه كشور بابت خريد كتاب از ناشران و مؤلفان پرداخت مىشود و تنها در كتابخانهها محبوس گردد مانند آنچه وزارت ارشاد اسلامى انجام دهد، اين هزينهها هدر مىرود و بى حاصل مىماند هنگامى كه ندانيم و نتوانيم متناسب با نياز زمان خوراك فكرى براى جوانان و خانوادهها فراهم كنيم اين هزينهها هدر مىرود. همچنين اگر ميلياردها بابت يارانه كاغذ بدهيم و تقديم برخى ناشران و نشريه پردازان كنيم و هر روزه خروارها از اين كاغذها در رشد علمى، اخلاقى و ايمانى جامعه مؤثر نباشد باز هم نفله كردن بيت المال است و اين مسئله سالهاست كه در همين وزارتخانه ارشاد اتفاق مىافتد، علاوه بر اين صدها نشريه و ويژه نامه كه ادارات و سازمانهاى ما هر روز ميلياردها بابت آن هزينه مىكنند و بهاى ارسال پستى آن را مىپردازند و اينها به خانهها يا ادارات ديگر مىرود و تلمبار مىشود و سر از كارخانههاى مقوا سازى يا زبالهها بيرون مىآورد اين به معناى عدم مديريت فرهنگى است. آيا بهتر نبود بخشى از اينها به خانوادههاى مستضعف و كتاب و نوشتافزار دانشآموز و دانشجوى كم بضاعت داده شود تا خرج تحصيل كنند و از هزينه و فشار معيشتى بكاهند تا چندين برابر آن را به صورت كتاب و نشريه با هدف گزارش كار و ارائه آمار در مىآورند. و اخيراً باب شده كاغذ گران قيمت و گلاسه و چاپ رنگى به صورت رايگان براى مقامات و مسؤولان و مراكز بفرستند كه يكى از مصاديق بارز اسراف است نه كار فرهنگى! و بعضاً مقالات سنگين و تفننى با حجم انبوه تدوين مىكنند كه متناسب با نياز اين نسل نيست و پاسخى به تهاجم فرهنگى دشمن نمىدهد. اين گ
ونه موارد مصداق عدم تناسب عرضه و تقاضا و نياز و رفع نياز و عدم انطباق دارو با درد و بيمارى است و لذا بسيارى از اين كارها كه عنوان فرهنگى دارد ذرهاى به درد جوانان نمىخورد و اصولاً راهى به خانهها پيدا نمىكند و مشكلات فرهنگى را پاسخ نمىدهد. آنوقت ما مىنشينيم و سخن از مظلوميت فرهنگ مىگوئيم و بالأخره بيت الغزل بحث را به بودجه و اعتبارات مىكشانيم و براى جذب بودجه چانه زنى مىكنيم و چون بودجه را گرفتيم نمىدانيم چگونه خرج كنيم كه درمان دردهاى فرهنگى باشد… اين تنها شمّهاى از سستى طرحهاى فرهنگى و بى برنامه گى و بى هدفى در باب فرهنگ و فرهنگ سازى است كه از آن مفصّل مجملى را گفتيم. به سراغ صدا و سيما مىرويم
البته نمىخواهيم بىانصافى كنيم و بگوييم رسانه ملّى كار مثبت انجام نداده و نمىدهد همانگونه كه در ديندارى و تعهّد مسؤولان اين رسانه ترديد نداريم اما با ظرفيّتى كه صدا و سيما دارد و تأثير گذارى آن، جدّاً مراقبت و دقت بيشترى را طلب مىكند، از صدا و سيما انتظار است در بُعد آموزش و هدايتگرى جامعه بويژه جوانان و پرهيز از برخى برنامههاى بى محتوا و سرگرم كننده سياست ديگرى را پيدا كنند و رسانه ملّى مىتواند در باب فرهنگ سازى و تربيت اخلاقى و تحكيم پيوند خانوادگى و بيان چالشهاى اجتماعى و آفات اخلاقى و پرهيز از آنها بسيار مؤثر باشد.
جامعه امروز ما به آموزش و راهنمايى و توجيه و روشنگرى نياز مبرم دارد از سادهترين روشهاى اجتماعى در چارچوب اخلاق و معرفت و فرهنگ و آداب فردى و خانوادگى گرفته تا سياستهاى كلان كشورى و هشدارهاى لازم به جوانان و پسران و دختران در مورد روابط خلاف عرف با جنس مخالف، اعتياد و لااباليگرى و بىقيدىهاى اخلاقى و شرعى كه دامنگير افراد بسيارى شده و صفحات حوادث ترسيم گر آن مىباشد داد مىبرد و دادگاههاى ما آنقدر از شاكى و متشاكى و پروندههاى سرقت، اعتياد،
اختلاف خانوادگى، اختلاس و رشوه و كلاه بردارى آكنده شده كه جاى نفس كشيدن براى قضات و ارباب رجوع باقى نگذاشته است، اينها چالشهاى اجتماعى ماست كه مع الأسف وجود دارد و نمىتوان بر آنها چشم بست. آيا رسانه ملى و دستگاههاى فرهنگى براى چارهجويى اينهمه نابسامانى راه حلى فكر كردهاند؟ آيا هرگز از خود پرسيدهايم چرا اينهمه هرج و مرج اخلاقى و اجتماعى رو به تزايد است؟ آيا هنرمندان ما در ساختن يك فيلم و سريال در فكر اين بودهاند كه به وسيله آن آثار زيانبار بى دينى و بى تعهدى را ترسيم كنند؟
در ماه مبارك رمضان سال جارى چندين سريال از سيماى جمهورى اسلامى پخش شد كه هر چند به حسب ظاهر براى بيان برخى چالشهاى اخلاقى و خانوادگى و مادى سامان داده شده بود اما جاى سؤال فراوان داشت. يكى اينكه چرا شبهاى ماه مبارك رمضان آنهم در ساعاتى كه طبق سنت ديرينه مردم راهى مساجد و جلسات دعا و قرآن مىشوند اين سريالها يكى پس از ديگرى و بدون وقفه پخش مىشود و وقت مردم را مىگيرد و افراد را پاى تلويزيون ميخ كوب مىكند تا از نماز جماعت و سخنرانىهاى دينى و جلسات قرآنى بيفتند و حتى نمازشان به آخر شب تأخير شود؟ در حالى كه مراكز مهم فرهنگ سازى مساجد و حسينيهها و جلسات دعا و قرآن و مواعظ اهل منبر و روضهها و توسلات است. چرا سيماى جمهورى اسلامى با پركردن اوقات و ساعات در ماه عبادت و خودسازى مانع حضور مردم در مساجد مىشود؟
آيا امكان ندارد اين برنامهها را در غير ساعات نماز جماعت و جلسات وعظ و تبيلغ بگذارد؟
چند سالى است كه سيماى جمهورى اسلامى با قصد خدمت! به فرهنگ عمومى شبهاى ماه مبارك را درست در ساعات نماز و جلسات مساجد با سريالهاى نسبتاً جذاب پر مىكند كه اگر جنبههاى مثبتى دارد جنبههاى منفى آن بر كسى پوشيده نيست كه از همه مهمتر خلوت كردن مسجدهاست كه به اعتراف همه تأثير آن محسوس است. نگارنده و تنى چند از اعضاى كميسيون فرهنگى مجلس در ديدارهايى كه با مسؤولين صدا و سيما داشتهايم اين مطلب را تذكر دادهايم كه متأسفانه پاسخى داده نشده و رويه خود را تغيير ندادهاند و به نظر مىرسد امور مساجد جدىتر بااين مسئله بايد برخورد كنند. و مسؤولين صدا و سيما بايد در كار خود تجديد نظر كنند. توصيه مجدد ما اين است كه اين سريالها را در ساعاتى از شب بگذارند كه مزاحم حضور مردم در مساجد باشد تا بگويند هدف از پهن كردن سفره سريالهاى رمضان جمع كردن سفره مساجد است!
به هر حال درد دل فراوان است كه در اينجا مجملى از آن مفصل عنوان شد.
برداشتهاى ديگرى نيز از اين سريالها در افكار عمومى وجود دارد عدّهاى مىگويند چرا عاشق پيشهگى يك مرد سالخورده را در چهره يك فرد مؤمن و مسجدى مجسم مىكنيد آيا مفهوم آن چنين نيست كه در خانوادههاى مسلمان و مسجدى از اينگونه قضايا شايع است و اين به معناى بدنام كردن چهرههاى مسلمان و مسجدى نيست؟ در حاليكه هزاران فساد و خلاف شرع در ديگر خانوادهها اتفاق مىافتد و كسى از آن سخن نمىگويد؟!
در مورد ديگرى از اين سريالها از بحرين خبر مىرسد كه نماينده ولى فقيه در بحرين كه گفت: پخش برخى سريالها از جمله (يك وجب خاك) در شأن و منزلت جمهورى اسلامى نيست. اين برنامهها به رؤيت شيعيان و اهل سنت نيز مىرسد. 85 درصد مردم بحرين شيعه هستند اينكه در اين سريال بر سر مال دنيا خواهر و برادر و زن و مرد و داماد به جان هم مىافتند براى شيعيان بحرين اين سؤال مطرح مىشود كه آيا جو و فضاى كنونى ايران اينگونه است؟!
تذكر مشفقانه ما به برادرانمان در صدا و سيما اين است كه از كارشناسان اجتماعى و متخصصان دينى بيشتر استفاده كنند هرچند اين دانشگاه بزرگ با وسعتى كه دارد پيچيدگىهاى خاص خود را دارد و در بدنه اين تشكيلات كاستىها و بعضاً اشتباه يا انحرافهايى امكان وقوع دارد. در هر حال حوزه هنر و رسانه و سينما از مشكلات خاص خالى نيست و دقت و مراقبت لازم و نظارت جدى را مىطلبد كه نمايندگان سه قوه بايد وقت بيشترى براى آن بگذارند.
ديگر نهادهاى هنرى مانند حوزه هنرى نيز هنوز برخى مسائل مورد سؤال دارند مانند آنچه از نشر آلبوم موسيقى برخى خوانندگان غير مجاز و فرارى در برخى نشريات مىرسد كه در اينجا از شرح آن خوددارى مىكنيم.
برگزارى كنسرتها و آوردن پسران و دختران نوازنده در برخى از مراسم و جشنوارهها نيز از مسائل چالش برانگيز است كه در جلسات متعدد و با حضور برخى مسؤولان شاهد آن هستيم و عادى شده است و با خلاف شرعهايى همراه است.
موارد فوق را از آن جهت آورديم تا روشن شود مشكل فرهنگ همه جا به دليل بودجه و اعتبارات نيست بلكه مشكل مديريت و نيروى انسانى و فكرى است. اگر متصديان حوزه فرهنگ برنامه جامع و كارشناسى لازم و دلسوزى كافى داشته باشند با كمترين امكانات بهترين بازدهى را خواهند داشت.
اين است كه قبل از هر چيز و پيش از آنكه به فكر بودجه باشيم بايد به فكر نيروى انسانى با فكر درست بود هرچند بودجه و اعتبارات هم در جهان كنونى اهميت خود را دارد.
ما در شرائطى هستيم كه صدها كانال ماهوارهاى از دور و نزديك زشتترين صحنهها را به خانهها مىآورند و بدترين بدآموزيها را دارند و اسفبار اينكه پدر و مادرها ابزار بهرهگيرى آن را فراهم ساختهاند و جلو چشم پسر و دختر نمايش داده مىشود و هر از چند گاه نيروى انتظامى به جمع آورى ديش ماهوارهها دست مىزنند و بالأخره كارى از پيش نمىبرند. در برابر اين هجمه فرهنگى چه بايد كرد؟ مسئله ناتوى فرهنگى جدى است و دشمنان روى آن سرمايه گذارى كرده و مىكنند. ظهور انقلاب اسلامى به عنوان يك رقيب توانمند در برابر غرب و يكه تازى آمريكا، غربىها را بر آن داشت ناتوى فرهنگى را سامان دهند و اين هنگامى بود كه با هجمه نظامى نتوانستند انقلاب را نابود كنند و از مبارزه سياسى نيز نتيجه نگرفتند. شجاع الدين سفا نويسنده ضد انقلاب خارج كشور نوشت: ما با جمهورى اسلامى مبارزه سياسى نخواهيم كرد ما بايد فرهنگ و بينش مردم را عوض كنيم تا جمهورى اسلامى را ساقط كنيم. اين استراتژى دشمنان ماست البته موفق نخواهند شد چرا كه ملت بزرگ ما بر سر پيمان خود ايستاده و اين ايستادگى را به نمايش گذاشته است اما كيست كه نداند توطئههاى فرهنگى بيگانه و سست عنصرى يا ندانم كارى ما در برابر اين تهاجم چه عواقب سهمگينى درپى خواهد داشت.
مقاومت در برابر تهاجم فرهنگى به گونهاى كه نسل كنونى و نسلهاى بعدى را بيمه كند به كار فرهنگى اقتصادى و سياسى، و قاطعيت و برنامه ريزى و كاردانى نياز دارد كه همه جانبه بايد بدان پرداخت. كوتاه آمدن در برابر هجوم دشمن و همكارى با مهاجمان از سوى برخى عناصر داخلى اين خطر را تشديد مىكند. همين مسئله مواد مخدر كه در اين سالها ريشه اين نسل را هدف گرفته و جوانان را به شدت تهديد مىكند از جمله اين توطئههاست اگر ما سازو كار مناسب در برخورد با اين بلاى خانمانسوز را نداشته باشيم با آن مبارزه نتوانيم كرد. روزى نيست كه خبر از كشف صدها كيلو ترياك و حشيش و هروئين و شيشه و مواد مرگبار در نشريات نخوانيم و از بازداشت سوداگران مرگ خبرى نشنويم ولى آيا با اين شيوهاى كه دستگاه قضايى در برابر مجرمان پيش گرفته است مىتوان ريشه قاچاق مواد و سوداگران مرگ را سوزاند؟
اگر اين سوداگران مرگ كه به دام مىافتند بر چوبهدار بالا نروند و تيرباران نشوند از زندان و جريمه و بالأخره عفو!! كارى ساخته نيست. چطور كشور عربستان توانسته جلو مواد مخدر را بگيرد. آنها مجازات اعدام را براى حمل مواد افيونى به عنوان قانون برگزيدهاند كه مجازات حقى است ولى ما مىخواهيم با دلسوزى و سهل انگارى قضايى به جنگ اين سوداگران مرگ برويم كه نتيجه اين است كه امروز گرفتارش هستيم…
شرح اين ماجراى اسفبار بيش از اين در اين مقال نمىگنجد. اينها هشدارى است به دست اندركاران امور و مسؤولان فرهنگ كه طرحى نو دراندازند و كارهاى كليشهاى بىحاصل را كنار بگذارند و با پيگيرى علمى و كارشناسانه و زمانشناسى و دردشناسى لازم به مصاف دشمنان و مهاجمان بروند و در كنار اين راه و روش بايد بدانيم كه سياستهاى فرهنگى با سياستهاى اقتصادى نيز نسبت نزديك دارند و بسيارى از نابسامانيهاى فرهنگى ريشه در مشكلات معيشتى نيز دارد كه زمينه ساز رشد فساد است. همانگونه كه مفاسد اقتصادى و لجام گسيختگى مرفهان بى درد و سودجو و لذت خواه و بى مسؤوليت نيز عامل مؤثر ديگرى است در اشاعه فساد و تخريب اعتقادات و اخلاق و اعتماد كه سياستگذاران از آن نبايد غافل باشند.
پاورقي ها: