مظلوميت فرهنگ و چاره‏جويى آن2

در نخستين بخش اين مقال مظلوميت فرهنگ را مطرح كرديم و شمه‏اى درباره آن سخن گفتيم اما در مظلوميت فرهنگ و چاره‏جوئى آن به آن مقدار نمى‏توان بسنده كرد كه اين زخم كهنه و عميق بيش از اين توجه و حساسيت و فكر و انديشه و عمل مى‏طلبد. مسئله فرهنگ مانند يك ساختمان نيست كه اگر خراب يا فرسوده شود بتوان ظرف چند ماه آن را نوسازى يا بازسازى كرد. فرهنگ چه مثبت و چه منفى آن با جان و روان افراد جامعه مى‏آميزد و رسوب مى‏كند و سرايت و توسعه مى‏يابد و تدريجاً جزو ساختار وجودى انسان‏ها و عادات آنها مى‏شود و اعتلا يا انحطاط ملتى را باعث مى‏گردد. مخصوصاً سقوط فرهنگى و سراشيبى آن تدريجاً چنان با جان‏ها آميخته مى‏گردد كه به دليل نامحسوس بودن آن به صورت يك بيمارى عادى درمى‏آيد كه افراد به دشوارى آن را درك مى‏كنند لذا كمتر در صدد علاج آن برمى‏آيند. مى‏گويند دو چيز ناخودآگاه پيش مى‏آيد يكى خواب براى فرد، ديگرى انحطاط براى يك ملت. مخصوصاً انحطاط فرهنگى كه انسان نسبت به آن بى تفاوت مى‏شود. انسان گرسنگى و درد و بى‏خانمانى را زودتر درك مى‏كند تا خطر بى ايمانى!
به هر حال همانگونه كه انحطاط فرهنگى و اخلاقى پديده‏اى دفعى نيست، جبران آن نيز دفعى نخواهد بود. بلكه سياست و طرح و برنامه عملى مى‏طلبد كه سياست‏گذاران و دست اندركاران فرهنگ مى‏بايست مسؤوليت آن را به عهده گيرند و ساز و كار عملى آن را در دستور كار خود قرار دهند و بر آن اصرار ورزند تا به نتيجه مطلوب دست يابند، متأسفانه چنين ساز و كارى در عرصه فرهنگ مشاهده نمى‏شود. هرگاه يك بحران فرهنگى و يا اخلاقى و يا اقتصادى در سطح اجتماع ظاهر مى‏شود و آنگاه كه سيل مخرب فساد به عمق جامعه نفوذ مى‏كند و واكنشى از سوى يك مقام عالى ديده مى‏شود، تحركات مقطعى و جنب و جوشى بى برنامه ظاهر مى‏شود و سپس حرارت‏ها فرو مى‏نشيند و وضع به حال عادى بر مى‏گردد. مسئله فرهنگ و مظلوميت آن نيز از اين قاعده مستثنى نيست.
مقام معظم رهبرى بارها و بارها موضوع مظلوميت فرهنگ و ضرورت بررسى فرهنگ و اقدام اساسى را با مسؤولان مطرح فرموده‏اند ولى جاى سؤال است كه مسؤولان چقدر اين پيام را گرفتند و كدام اطاق فكر را براى نجات فرهنگ تشكيل دادند و كدام طرح و برنامه‏اى را ارائه دادند؟ معظم له در تاريخ 13/10/84 يعنى دو سال قبل با لحن اعتراض، مسؤولان فرهنگى و شوراى عالى انقلاب فرهنگى را مخاطب ساخته و فرمودند:
«مهندسى فرهنگى به عهده شماست، آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در خط مقدم‏اند. حالا بايد نقشه مهندسى فرهنگى كشور روى ميز شما آماده باشد، كار شده باشد.» با اينهمه هنوز از نقشه مهندسى فرهنگى و تقسيم مسؤوليتها و نتيجه و بازخوردها خبرى نيست. علت بى توجهى يا كم كارى و يا مشغله زياد است! بالأخره پاسخ رهبرى نظام چه شد؟! بالأخره براى رفع مظلوميت فرهنگى چه كردند؟
در اين ميان كميسيون فرهنگى مجلس شوراى اسلامى از مسؤولان چندين نهاد فرهنگى دعوت كرد و هشدار رهبرى نظام را مطرح نمود اما همينكه بحث و گفتگو آغاز شد هر يك از نهادها قبل از هر چيز از كمى بودجه و اعتبارات خود سخن گفتند! اين گفتگو نشان داد كه هنوز مظلوميت بخش فرهنگ براى مسؤولان جانيفتاده است و معيار مظلوميت را بودجه كم و رفع مظلوميت را در تأمين اعتبارات مى‏دانند! در حاليكه مظلوميت فرهنگ در بودجه و اعتبارات جزئى از مشكل است نه تمام مشكل و در حاليكه همين بودجه و اعتبارات كنونى نيز بدرستى هزينه نمى‏شود و بازدهى و خروجى آن در هاله ابهام است. درست است كه بودجه‏هاى فرهنگى بويژه آنچه به فرهنگ دينى ارتباط دارد واقعاً در حد انتظار نيست اما مشكل ديگرى در ميان است و آن عدم مديريت فرهنگى و يا ضعف نيروى انسانى است. هر يك از نهادهاى
فرهنگى براى خود تعريفى دارند و شرح وظائفى نوشته‏اند ولى كمتر به نياز زمان و مشكل نسل امروز مى‏پردازند، كتاب چاپ مى‏كنند، ميلياردها يارانه طبع و نشر مى‏پردازند ولى نسخه‏اى متناسب با بيماريهاى جامعه كمتر مى‏پيچند، در صدها نشريه و كتاب كه منتشر مى‏شود كمتر حال مخاطب در نظر گرفته مى‏شود. در حاليكه غذاى فرهنگى به مثابه داروى شفابخش است و همانگونه كه اگر شناخت بيمارى و طبع بيمار لحاظ نشود و داروى متناسب تجويز نگردد، آب در هاون كوبيدن است. دست اندركاران فرهنگ امروز بايد بررسى كنند مشكل امروز اين نسل چيست؟ جوانان و پسران و دختران جامعه در چه مسيرى افتاده‏اند، آسيب‏هاى اجتماعى و خانوادگى آنها چيست و چگونه بايد به حل آن پرداخت. اگر ميلياردها بودجه كشور بابت خريد كتاب از ناشران و مؤلفان پرداخت مى‏شود و تنها در كتابخانه‏ها محبوس گردد مانند آنچه وزارت ارشاد اسلامى انجام دهد، اين هزينه‏ها هدر مى‏رود و بى حاصل مى‏ماند هنگامى كه ندانيم و نتوانيم متناسب با نياز زمان خوراك فكرى براى جوانان و خانواده‏ها فراهم كنيم اين هزينه‏ها هدر مى‏رود. همچنين اگر ميلياردها بابت يارانه كاغذ بدهيم و تقديم برخى ناشران و نشريه پردازان كنيم و هر روزه خروارها از اين كاغذها در رشد علمى، اخلاقى و ايمانى جامعه مؤثر نباشد باز هم نفله كردن بيت المال است و اين مسئله سالهاست كه در همين وزارتخانه ارشاد اتفاق مى‏افتد، علاوه بر اين صدها نشريه و ويژه نامه كه ادارات و سازمان‏هاى ما هر روز ميلياردها بابت آن هزينه مى‏كنند و بهاى ارسال پستى آن را مى‏پردازند و اينها به خانه‏ها يا ادارات ديگر مى‏رود و تلمبار مى‏شود و سر از كارخانه‏هاى مقوا سازى يا زباله‏ها بيرون مى‏آورد اين به معناى عدم مديريت فرهنگى است. آيا بهتر نبود بخشى از اينها به خانواده‏هاى مستضعف و كتاب و نوشت‏افزار دانش‏آموز و دانشجوى كم بضاعت داده شود تا خرج تحصيل كنند و از هزينه و فشار معيشتى بكاهند تا چندين برابر آن را به صورت كتاب و نشريه با هدف گزارش كار و ارائه آمار در مى‏آورند. و اخيراً باب شده كاغذ گران قيمت و گلاسه و چاپ رنگى به صورت رايگان براى مقامات و مسؤولان و مراكز بفرستند كه يكى از مصاديق بارز اسراف است نه كار فرهنگى! و بعضاً مقالات سنگين و تفننى با حجم انبوه تدوين مى‏كنند كه متناسب با نياز اين نسل نيست و پاسخى به تهاجم فرهنگى دشمن نمى‏دهد. اين گ

ونه موارد مصداق عدم تناسب عرضه و تقاضا و نياز و رفع نياز و عدم انطباق دارو با درد و بيمارى است و لذا بسيارى از اين كارها كه عنوان فرهنگى دارد ذره‏اى به درد جوانان نمى‏خورد و اصولاً راهى به خانه‏ها پيدا نمى‏كند و مشكلات فرهنگى را پاسخ نمى‏دهد. آنوقت ما مى‏نشينيم و سخن از مظلوميت فرهنگ مى‏گوئيم و بالأخره بيت الغزل بحث را به بودجه و اعتبارات مى‏كشانيم و براى جذب بودجه چانه زنى مى‏كنيم و چون بودجه را گرفتيم نمى‏دانيم چگونه خرج كنيم كه درمان دردهاى فرهنگى باشد… اين تنها شمّه‏اى از سستى طرحهاى فرهنگى و بى برنامه گى و بى هدفى در باب فرهنگ و فرهنگ سازى است كه از آن مفصّل مجملى را گفتيم. به سراغ صدا و سيما مى‏رويم‏
البته نمى‏خواهيم بى‏انصافى كنيم و بگوييم رسانه ملّى كار مثبت انجام نداده و نمى‏دهد همانگونه كه در ديندارى و تعهّد مسؤولان اين رسانه ترديد نداريم اما با ظرفيّتى كه صدا و سيما دارد و تأثير گذارى آن، جدّاً مراقبت و دقت بيشترى را طلب مى‏كند، از صدا و سيما انتظار است در بُعد آموزش و هدايتگرى جامعه بويژه جوانان و پرهيز از برخى برنامه‏هاى بى محتوا و سرگرم كننده سياست ديگرى را پيدا كنند و رسانه ملّى مى‏تواند در باب فرهنگ سازى و تربيت اخلاقى و تحكيم پيوند خانوادگى و بيان چالشهاى اجتماعى و آفات اخلاقى و پرهيز از آنها بسيار مؤثر باشد.
جامعه امروز ما به آموزش و راهنمايى و توجيه و روشنگرى نياز مبرم دارد از ساده‏ترين روشهاى اجتماعى در چارچوب اخلاق و معرفت و فرهنگ و آداب فردى و خانوادگى گرفته تا سياستهاى كلان كشورى و هشدارهاى لازم به جوانان و پسران و دختران در مورد روابط خلاف عرف با جنس مخالف، اعتياد و لااباليگرى و بى‏قيدى‏هاى اخلاقى و شرعى كه دامنگير افراد بسيارى شده و صفحات حوادث ترسيم گر آن مى‏باشد داد مى‏برد و دادگاه‏هاى ما آنقدر از شاكى و متشاكى و پرونده‏هاى سرقت، اعتياد،
اختلاف خانوادگى، اختلاس و رشوه و كلاه بردارى آكنده شده كه جاى نفس كشيدن براى قضات و ارباب رجوع باقى نگذاشته است، اينها چالش‏هاى اجتماعى ماست كه مع الأسف وجود دارد و نمى‏توان بر آنها چشم بست. آيا رسانه ملى و دستگاه‏هاى فرهنگى براى چاره‏جويى اينهمه نابسامانى راه حلى فكر كرده‏اند؟ آيا هرگز از خود پرسيده‏ايم چرا اينهمه هرج و مرج اخلاقى و اجتماعى رو به تزايد است؟ آيا هنرمندان ما در ساختن يك فيلم و سريال در فكر اين بوده‏اند كه به وسيله آن آثار زيانبار بى دينى و بى تعهدى را ترسيم كنند؟
در ماه مبارك رمضان سال جارى چندين سريال از سيماى جمهورى اسلامى پخش شد كه هر چند به حسب ظاهر براى بيان برخى چالشهاى اخلاقى و خانوادگى و مادى سامان داده شده بود اما جاى سؤال فراوان داشت. يكى اينكه چرا شبهاى ماه مبارك رمضان آنهم در ساعاتى كه طبق سنت ديرينه مردم راهى مساجد و جلسات دعا و قرآن مى‏شوند اين سريالها يكى پس از ديگرى و بدون وقفه پخش مى‏شود و وقت مردم را مى‏گيرد و افراد را پاى تلويزيون ميخ كوب مى‏كند تا از نماز جماعت و سخنرانى‏هاى دينى و جلسات قرآنى بيفتند و حتى نمازشان به آخر شب تأخير شود؟ در حالى كه مراكز مهم فرهنگ سازى مساجد و حسينيه‏ها و جلسات دعا و قرآن و مواعظ اهل منبر و روضه‏ها و توسلات است. چرا سيماى جمهورى اسلامى با پركردن اوقات و ساعات در ماه عبادت و خودسازى مانع حضور مردم در مساجد مى‏شود؟
آيا امكان ندارد اين برنامه‏ها را در غير ساعات نماز جماعت و جلسات وعظ و تبيلغ بگذارد؟
چند سالى است كه سيماى جمهورى اسلامى با قصد خدمت! به فرهنگ عمومى شبهاى ماه مبارك را درست در ساعات نماز و جلسات مساجد با سريالهاى نسبتاً جذاب پر مى‏كند كه اگر جنبه‏هاى مثبتى دارد جنبه‏هاى منفى آن بر كسى پوشيده نيست كه از همه مهمتر خلوت كردن مسجدهاست كه به اعتراف همه تأثير آن محسوس است. نگارنده و تنى چند از اعضاى كميسيون فرهنگى مجلس در ديدارهايى كه با مسؤولين صدا و سيما داشته‏ايم اين مطلب را تذكر داده‏ايم كه متأسفانه پاسخى داده نشده و رويه خود را تغيير نداده‏اند و به نظر مى‏رسد امور مساجد جدى‏تر بااين مسئله بايد برخورد كنند. و مسؤولين صدا و سيما بايد در كار خود تجديد نظر كنند. توصيه مجدد ما اين است كه اين سريالها را در ساعاتى از شب بگذارند كه مزاحم حضور مردم در مساجد باشد تا بگويند هدف از پهن كردن سفره سريالهاى رمضان جمع كردن سفره مساجد است!
به هر حال درد دل فراوان است كه در اينجا مجملى از آن مفصل عنوان شد.
برداشت‏هاى ديگرى نيز از اين سريالها در افكار عمومى وجود دارد عدّه‏اى مى‏گويند چرا عاشق پيشه‏گى يك مرد سالخورده را در چهره يك فرد مؤمن و مسجدى مجسم مى‏كنيد آيا مفهوم آن چنين نيست كه در خانواده‏هاى مسلمان و مسجدى از اينگونه قضايا شايع است و اين به معناى بدنام كردن چهره‏هاى مسلمان و مسجدى نيست؟ در حاليكه هزاران فساد و خلاف شرع در ديگر خانواده‏ها اتفاق مى‏افتد و كسى از آن سخن نمى‏گويد؟!
در مورد ديگرى از اين سريالها از بحرين خبر مى‏رسد كه نماينده ولى فقيه در بحرين كه گفت: پخش برخى سريالها از جمله (يك وجب خاك) در شأن و منزلت جمهورى اسلامى نيست. اين برنامه‏ها به رؤيت شيعيان و اهل سنت نيز مى‏رسد. 85 درصد مردم بحرين شيعه هستند اينكه در اين سريال بر سر مال دنيا خواهر و برادر و زن و مرد و داماد به جان هم مى‏افتند براى شيعيان بحرين اين سؤال مطرح مى‏شود كه آيا جو و فضاى كنونى ايران اينگونه است؟!
تذكر مشفقانه ما به برادرانمان در صدا و سيما اين است كه از كارشناسان اجتماعى و متخصصان دينى بيشتر استفاده كنند هرچند اين دانشگاه بزرگ با وسعتى كه دارد پيچيدگى‏هاى خاص خود را دارد و در بدنه اين تشكيلات كاستى‏ها و بعضاً اشتباه يا انحرافهايى امكان وقوع دارد. در هر حال حوزه هنر و رسانه و سينما از مشكلات خاص خالى نيست و دقت و مراقبت لازم و نظارت جدى را مى‏طلبد كه نمايندگان سه قوه بايد وقت بيشترى براى آن بگذارند.
ديگر نهادهاى هنرى مانند حوزه هنرى نيز هنوز برخى مسائل مورد سؤال دارند مانند آنچه از نشر آلبوم موسيقى برخى خوانندگان غير مجاز و فرارى در برخى نشريات مى‏رسد كه در اينجا از شرح آن خوددارى مى‏كنيم.
برگزارى كنسرت‏ها و آوردن پسران و دختران نوازنده در برخى از مراسم و جشنواره‏ها نيز از مسائل چالش برانگيز است كه در جلسات متعدد و با حضور برخى مسؤولان شاهد آن هستيم و عادى شده است و با خلاف شرع‏هايى همراه است.
موارد فوق را از آن جهت آورديم تا روشن شود مشكل فرهنگ همه جا به دليل بودجه و اعتبارات نيست بلكه مشكل مديريت و نيروى انسانى و فكرى است. اگر متصديان حوزه فرهنگ برنامه جامع و كارشناسى لازم و دلسوزى كافى داشته باشند با كمترين امكانات بهترين بازدهى را خواهند داشت.
اين است كه قبل از هر چيز و پيش از آنكه به فكر بودجه باشيم بايد به فكر نيروى انسانى با فكر درست بود هرچند بودجه و اعتبارات هم در جهان كنونى اهميت خود را دارد.
ما در شرائطى هستيم كه صدها كانال ماهواره‏اى از دور و نزديك زشت‏ترين صحنه‏ها را به خانه‏ها مى‏آورند و بدترين بدآموزيها را دارند و اسفبار اينكه پدر و مادرها ابزار بهره‏گيرى آن را فراهم ساخته‏اند و جلو چشم پسر و دختر نمايش داده مى‏شود و هر از چند گاه نيروى انتظامى به جمع آورى ديش ماهواره‏ها دست مى‏زنند و بالأخره كارى از پيش نمى‏برند. در برابر اين هجمه فرهنگى چه بايد كرد؟ مسئله ناتوى فرهنگى جدى است و دشمنان روى آن سرمايه گذارى كرده و مى‏كنند. ظهور انقلاب اسلامى به عنوان يك رقيب توانمند در برابر غرب و يكه تازى آمريكا، غربى‏ها را بر آن داشت ناتوى فرهنگى را سامان دهند و اين هنگامى بود كه با هجمه نظامى نتوانستند انقلاب را نابود كنند و از مبارزه سياسى نيز نتيجه نگرفتند. شجاع الدين سفا نويسنده ضد انقلاب خارج كشور نوشت: ما با جمهورى اسلامى مبارزه سياسى نخواهيم كرد ما بايد فرهنگ و بينش مردم را عوض كنيم تا جمهورى اسلامى را ساقط كنيم. اين استراتژى دشمنان ماست البته موفق نخواهند شد چرا كه ملت بزرگ ما بر سر پيمان خود ايستاده و اين ايستادگى را به نمايش گذاشته است اما كيست كه نداند توطئه‏هاى فرهنگى بيگانه و سست عنصرى يا ندانم كارى ما در برابر اين تهاجم چه عواقب سهمگينى درپى خواهد داشت.
مقاومت در برابر تهاجم فرهنگى به گونه‏اى كه نسل كنونى و نسل‏هاى بعدى را بيمه كند به كار فرهنگى اقتصادى و سياسى، و قاطعيت و برنامه ريزى و كاردانى نياز دارد كه همه جانبه بايد بدان پرداخت. كوتاه آمدن در برابر هجوم دشمن و همكارى با مهاجمان از سوى برخى عناصر داخلى اين خطر را تشديد مى‏كند. همين مسئله مواد مخدر كه در اين سالها ريشه اين نسل را هدف گرفته و جوانان را به شدت تهديد مى‏كند از جمله اين توطئه‏هاست اگر ما سازو كار مناسب در برخورد با اين بلاى خانمانسوز را نداشته باشيم با آن مبارزه نتوانيم كرد. روزى نيست كه خبر از كشف صدها كيلو ترياك و حشيش و هروئين و شيشه و مواد مرگبار در نشريات نخوانيم و از بازداشت سوداگران مرگ خبرى نشنويم ولى آيا با اين شيوه‏اى كه دستگاه قضايى در برابر مجرمان پيش گرفته است مى‏توان ريشه قاچاق مواد و سوداگران مرگ را سوزاند؟
اگر اين سوداگران مرگ كه به دام مى‏افتند بر چوبه‏دار بالا نروند و تيرباران نشوند از زندان و جريمه و بالأخره عفو!! كارى ساخته نيست. چطور كشور عربستان توانسته جلو مواد مخدر را بگيرد. آنها مجازات اعدام را براى حمل مواد افيونى به عنوان قانون برگزيده‏اند كه مجازات حقى است ولى ما مى‏خواهيم با دلسوزى و سهل انگارى قضايى به جنگ اين سوداگران مرگ برويم كه نتيجه اين است كه امروز گرفتارش هستيم…
شرح اين ماجراى اسفبار بيش از اين در اين مقال نمى‏گنجد. اينها هشدارى است به دست اندركاران امور و مسؤولان فرهنگ كه طرحى نو دراندازند و كارهاى كليشه‏اى بى‏حاصل را كنار بگذارند و با پيگيرى علمى و كارشناسانه و زمان‏شناسى و دردشناسى لازم به مصاف دشمنان و مهاجمان بروند و در كنار اين راه و روش بايد بدانيم كه سياستهاى فرهنگى با سياستهاى اقتصادى نيز نسبت نزديك دارند و بسيارى از نابسامانيهاى فرهنگى ريشه در مشكلات معيشتى نيز دارد كه زمينه ساز رشد فساد است. همانگونه كه مفاسد اقتصادى و لجام گسيختگى مرفهان بى درد و سودجو و لذت خواه و بى مسؤوليت نيز عامل مؤثر ديگرى است در اشاعه فساد و تخريب اعتقادات و اخلاق و اعتماد كه سياستگذاران از آن نبايد غافل باشند.

پاورقي ها: