کودتای نافرجام نوژه

حجه الاسلام و المسلمین محمدی ری شهری

قسمت سوم

سازمان کودتا

در قسمت گذشته از قول تیمسار محققی در رابطه با سازمان
کودتا نقل کردیم: «بدترین و ضعیف ترین و ناقص ترین سازمان های دنیا از این
سازماندهی بهتر بود» .

ولی گستردگی شبکه کودتا و این که کودتاچیان توانسته بودند
قبل از عملیات تا آخرین روزها به فعالیت های مخفی خود ادامه دهند، نشان می دهد که
ادعای تیمسار محققی خیلی هم مقرون به صحت نیست.

من تصور می کنم که کودتای نافرجام نوژه از نظر سازماندهی
دست کمی از کودتاهائی که به پیروزی کودتاچیان منتهی شده نداشت، و با توجه به این
که جمهوری اسلامی فاقد سیستم اطلاعاتی بود و تعدادی از گردانندگان اصلی کودتا از
عناصر کارکشته ساواک و ضد اطلاعات بودند، و حداقل دو تیم از گروه تعقیب و مراقبت
اداره دوم ارتش با آن ها همکاری می کرد، به حسب ظاهر موفقیت کودتاچیان قطعی بود.

بنابراین، علت نافرجام ماندن کودتای نوژه را ضعف سازماندهی
نمی توان دانست، بلکه علت نافرجام ماندن این کودتا عنایت الهی به ملت مسلمان ایران
از طریق در صحنه نگهداشتن مردم بود.

کودتا گران نادان، از این نکته اساسی غفلت کرده بودند که تا
خدا پشتوانه این انقلاب است و تا آتش انقلاب با الهام الهی در سینه مردم مسلمان
ایران زبانه می کشد، و تا مردم پروانه وار بر گرد شمع فروزنده انقلاب اسلامی که
زمینه ساز حکومت جهانی اسلام است، خود را فدا می کنند، هیچ قدرتی نمی تواند در
ایران کودتا کند.

کودتا گران این نکته اساسی را فراموش کرده بودند (و چه زود
هم فراموش کردند) همان مردمی که شاه و ارباب آمریکا را با دست خالی از ایران بیرون
کردند هنوز در صحنه اند و نه تنها در صحنه اند بلکه اگر آن روز با دست خالی بودند
اکنون با دست پرند، و اگر آن روز صلاح نداشتند اکنون مسلح اند.

رهبری کودتا

طبق مدارک قطعی، رهبری کودتاری نوژه با «سازمان اطلاعاتی
آمریکا» (سیا) بوده، و مزدور مأمور اجرای آن، شاهپور بختیار بود که هنوز مأیوسانه
برای اجرای مأموریت خود تلاش می کند.

رهبری نظامی کودتا در داخل با سرهنگ دوم بازنشسته ژاندرمری
محمد باقر بنی عامری با نام های مستعار امید محمدی، و احسان و … از مالک های
بزرگ در رژیم گذشته بود.

او و همسر موقتش (بنا بر گفته همسر!) قمر الملوک حجازی با
نام مستعار مریم (بیوه یکی از افسران «گارد» که شوهرش روز بیست و یکم بهمن 1357 در
درگیری با مردم معدوم شده است) کودتا را رهبری می کردند!!.

به گفته سروان ناصر رکنی سازماندهی کودتا توسط ابوالقاسم
خادم یکی از اعضاء فعال حزب ایر ان و پس از دستگیری او در تاریخ 8/ 2/ 1359 به
وسیله مهندس جواد مرزبان انجام گردیده است. «رکنی» در این رابطه در بازجوئی های
خود نوشته:

«من شک ندارم که سازماندهی سازمان کودتا  در ایران پس از دستگیری خادم توسط مهندس مرزبان
انجام گرفته است.

این سازمان شامل یک ستاد در پاریس که در رأس آن بختیار و یک
ستاد در ایران که به دو شاخه سیاسی و نظامی تقسیم می شد بود».

البته شاخه نظامی یکی از چند گروه تشکیل شده در شاخه سیاسی
بود ولی عملا چنین نبود، و نظامی ها حضار به قبول سیادت گروه شخصی ها نبودند، و
بنی عامری نیز بر این موضوع تاکید می کرد که شاخه سیاسی دارای گروه های مختلفی بود
نظیر گروه عشایر، گروه نشرونگر (تبلیغات) و …

بدین ترتیب مسئول شاخه سیاسی کودتا ابوالقاسم خادم بود، و
لذا بد نیست این جا کمی با بیوگرافی «ابوالقاسم خادم» آشنا شوید:

ابوالقاسم خادم یکی از اعضای فعال حزب ایران و از مالکین و
زمین داران بزرگ «گنبد» بود که سند مالکیت زمین هایش که توسط دادستانی انقلاب ارتش
ضبط گردیده نشان می دهد که قسمت هائی از این زمین ها مستقیما از شاه مقبور به
فرزندان وی واگذار شده است.

طبق اطلاع، ابوالقاسم خادم رئیس اداره آبیاری رضائیه در
رژیم سابق در سال 1318 بوده و کارت عضویت او در حزب ایران، در تاریخ 1/ 8/ 1326 از
طرف کمیته حزب ایران صادر شده است.

فرزند وی مهندس جواد خادم، عضو همین حزب و وزیر مسکن
وشهرسازی در سال 1357 در رژیم گذشته بوده، و هم اکنون فراری و همراه بختیار مشغول
توطئه است.

ابوالقاسم خادم در تاریخ 8/ 2/ 59 یعنی دو ماه و ده روز قبل
از روزی که قرار بود کودتای نوژه انجام شود، دستگیر شد ولی به عللی که در مقاله
گذشته نگارش یافت، از بازجوئی های وی مطلب قابل توجهی در رابطه با کودتا به دست
نیامد.

عناصر اصلی کودتا

به طوری که از بازجوئی ها مشخص می شود، عناصر اصلی کودتای
نافرجام نوژه عبارتند از: ساواکی ها و مأمورین ضد اطلاعات در رژیم سابق، بهائی ها،
تعدادی از دروایش، نظامیان بازنشسته یا اخراجی، و تعدادی از زنان آلوده.

از عناصر اصلی کودتا که بگذریم، عمده نیروی کودتا در میان
نظامیان شاغل در تیپ نوهه و تعداد اندکی از پرسنل نیروی هوائی بود که نام آن ها در
مقاله های آینده خواهد آمد.

جلسات کودتاچیان

کودتاچیان از ماه ها قبل از شروع عملیات، جلسات متعددی برای
سازماندهی کودتا و طراحی عملیات داشته اند که ناصر رکنی ترکیب و کار این جلسات را
اینگونه تشریح نموده است:

جلسات متشکله بر سه نوع بود:

1-               
جلسات جمعی نظامی که حدود ده الی 12 نفر در آن جلسات بودند و مطالب آن ابتداء
در مورد نحوه عملیات تاکتیکی کودتا، پیشرفت کار به خصوص در مورد نیروی هوائی،
دریافت اطلاعات از طریق عامل ساواک در مورد منزل امام، سپاه پاسداران و سایرین و
تبادل نظر در مورد آن ها، رفع  اختلاف در
مورد چگونگی عملیات بین نیروی زمینی و هوائی و هماهنگی آن ها، ابلاغ اطلاعات رسیده
از شاخه سیاسی در مورد هماهنگی های ابرقدرت ها و دول غربی، تعیین مشاغل نظامی و
نحوه کار فرماندهان پس از پیروزی کودتا.

2-               
جلسات دو یا سه نفر بین واحدهای درگیر در عملیات کودتاه (مثلا بین من از نیروی
هوائی و سرهنگ ایزدی از نیروی زمینی و … به عنوان هماهنگ کننده). در این جلسات
جزئیات مسائل کلی که در جلسات عمومی و جمعی مطرح شده بود مطرح گردیده و اشکالات آن
ها بررسی و برطرف می شد.

3-               
جلسات شاخه سیاسی که همیشه یک نفر از گروه نظامی نیز در آن شرکت می کرد… در
این جلسات اشکالاتی که باید با پاریس مطرح شود و یا تدارکاتی که گروه نظامی احتیاج
داشت و گروه سیاسی باید آن ها را بر طرف می کرد و همچنین بررسی دستورات رسیده از
پاریس مورد شو و گفتگو قرار می گرفت.

به نظر من جلسات مهمتری نیز…. از طرف شاخه سیاسی (هیئت
مجریه) با شاخه سیاسی مهمتری (هیئت مدیره) داشته است… که به احتمال خیلی زیاد
تماس با روحانیت سازشکار و جلب موافقت آن ها نیز توسط همین هیئت مدیره صورت گرفته
است».

کشف کودتا

هر چند از یکی دو ماه قبل از شروع عملیات کودتای نافرجام،
اطلاعاتی مبهم از وجود یک توطئه علیه انقلاب اسلامی به مسئولین رسیده بود، ولی با
توجه به این که جمهوری اسلامی در آن وقت فاقد سیستم اطلاعاتی بود، و اطلاعات واصله
نیز مبهم و ناچیز بود، حقیقت اینست که تا چهل و هشت ساعت قبل از شروع عملیات، هیچ
یک از مسئولین اطلاعاعی از کودتا نداشت.

ظاهرا نخستین نقطه کشف کودتا، اطلاعاتی است که توسط یک
خلبان به توصیه مادرش به حجت الاسلام و المسلمین خامنه ای داده شده بود، و چند
ساعت بعد یکی از درجه داران تیپ نوهه خود را به کمیته اداره دوم ستاد مشترک معرفی
می کند و اطلاعات بیشتری در این رابطه می دهد و پس از جمع بندی اطلاعات رسیده،
مدافعین انقلاب آماده خنثی کردن توطئه می شوند.

یکی از برادرانی که در جریان کشف و خنثی سازی کودتای نوژه
فعال بود کشف این توطئه را این طور تعریف می کند:

«چند ماه قبل  از
کودتا اطلاعاتی مبنی بر حرکاتی از جانب آمریکا و گروه های سلطنت طلب به کمیته ستاد
مشترک و نخست وزیری رسیده بود.

حدود 48 ساعت قبل از کودتا شخصی سراسیمه در حالی که پاکتی
در دستش بود درب اطاق کمیته ستاد مشترک را به صدا در آورد و گفت: چون یک مسأله
مهمی دارم و به ارتشی ها نمی توانم اطمینان کنم می خواهم با برادران کمیته صحبت
کنم.

او ادامه داد: قرار است کودتا بشود و ما دوازده نفر هستیم و
شخصی به نام حيدری پول و نقشه داده تا با کودتاچیان همکاری کنیم و مشروحا چگونگی
جریان را از روی نقشه مچاله شده ای که همراه داشت، شرح داد.

او اظهار می کرد: چون ما از این کار پشیمان شدیم تصمیم
گرفتیم این افراد را لو بدهیم و من به نمایندگی از طرف افراد گروهم آمده ام تا
جریان را برای شما بگویم و برای این که گفته هایم را باور کنید نقشه و پول مربوطه
(120 هزار تومان جهت 12 نفر) را همراه دارم».

بدین ترتیب، اطالاعات نسبتا دقیقی از جریان توطئه به دست می
آید و کودتا کشف می گردد و عصر روز 17/ 4/ 59 با جمع بندی اطلاعاتی که در این رابطه
به دست آمده بود، مدافعان انقلاب اسلامی برای مقابله با کودتاچیان آمادگی پیدا می
کنند.

خاطره نگارنده از کشف کودتا

چیزی به غروب آفتاب روز 17/ 4/ 1359 نمانده بود که یکی از
برادرانی که در رابطه با خنثی سازی توطئه، فعال بود، به دفتر کارم در سازمان قضائی
ارتش (چهار راه شهید قدوسی) آمد، گویا چندنفر در دفترم بودند که او برای این که آن
ها از جریان مطلع نشوند، خود را به من رساند و با هیجان در گوشم گفت: امشب قرار
است کودتائی انجام گیرد!.

مطالبی میان من و او در این رابطه رد و بدل شد که یادم
نیست، و او خداحافظی کرد و رفت.

قبل از این که دفتر کارم را ترک کنم، یکی از مسئولین
دادستانی کل انقلاب را خواستم تا در رابطه با حافظت از ساختمان سازمان قضائی ارتش
که دادستانی کل انقلاب و دادستانی ارتش نیز در آن جا مستقر بود، سفارش کنم.

در این جا لازم است توضیح دهم: ظاهرا  اولین کسی که از مسئولین قضائی کشور در جریان
کشف کودتا قرار گرفت من بودم، حتی مرحوم شهید قدوسی در آن موقع از این جریان بی
خبر بود.

به هر حال یکی از برادرانی را که گویا مسئول حفاظت دادستانی
کل انقلاب بود خواستم و جریان را اجمالا به او گفتم و اکیدا سفارش کردم که مأمورین
حفاظت دادستانی کل بدون این که از جریان کودتا مطلع شوند، باید از آماده باش کافی
برخوردار باشند.

قبل از غروب آفتاب، دفترم را به سوی منزل که در یکی از خانه
های سازمانی ارتش در قصر فیروزه بود، ترک کردم.

شب عملیات کودتاگران فرا رسید، برای فراغت بیشتر همسر و بچه
ها را به منزل پدرم در شهر ری فرستادم و خودم با چند تن از دوستان در قصر فیروزه
ماندیم.

چیزی از شب نگذشته بود که تعدادی از پرسنل نیروی هوائی از
گروه ضربت مهدیه قصر فیروزه آمدند و اسامی عده ای از پرسنل متعهد این نیرو را
آوردند که برای همکاری در رابطه با خنثی سازی توطئه آن ها را به ستاد خنثی سازی
کودتا معرفی کنم که چنین کردم،و در همان شب در رابطه با دستگیری یکی از عوامل مهم
کودتا یعنی ناصر رکنی یکی از پرسنل اعزامی به نام ستوانیار «محمد اسماعیل قربانی
اصل» در اثر یک اشتباه به شهادت رسید. یادش گرامی باد.

خنثی سازی کودتا

مسئول عملیات خنثی سازی کودتا، ستادی بود تحت عنوان «ستاد
خنثی سازی کودتا». این ستاد مرکب بو د از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمیته
انقلاب اسلامی، کمیته اداره دوم ارتش، اطلاعات و ارشاد و انجمن اسلامی نیروی هوائی
و گروه ضربت مهدیه قصر فیروزه.

این ستاد تا آخرین مرحله سرکوب کودتای نوژه به کار خود
ادامه داد، و سپس مأمورین خود را به واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
محول نمود.

بنی صدر و کودتا

بنی صدر مدعی بود که یک ماه قبل از کشف کودتا از آن با خبر
بوده و یان خبر توسط فرمانده نیروی هوائی وقت یعنی «تیمسار باقری» و دو گروه سیاسی
به او داده شده بود،صحت و یا سقم این ادعا را در مقاله آینده مورد بررسی قرار
خواهیم داد.