آمادگي فرهنگي براي حج

از امروز

كه فردا دير است

حجت الاسلام و
المسلمين موسوي خوئيني‌ها

بسم الله الرحمن
الرحيم

«جعل الله الكعبة
البيت الحرام قياماً للناس»

در آغاز بايد به
پيشگاه خداوند متعال سپاس گوئيم كه باري ديگر مسلمانان موفق شدند، نداء الهي را كه
توسط پيامبر بزرگ، ابراهيم خليل(ع) به گوش همة مردم جهان رسيده لبيك گويند و مناسك
عظيم حج را در پايان سال 1404 هجري قمري برگزار كنند و جهان اسلام بلكه طبق
تعبيرهائي كه در قرآن كريم ـ هست «همه ناس» و مردم از فيوضات اين عبادت عظيم
برخوردار شوند.

اهميّت مناسك حج

مطالعه و تحقيق در
چگونگي بوجود آمدن كعبه و تشريع مناسك حج كه بنيانگزار خانه كعبه و مشرّع مناسك
حج، پيامبران بزرگي مانند حضرت ابراهيم و حضرت اسماعيل عليهما السلام و تكميل
كننده مناسك حج پيامبر اسلام(ص) بوده اند، و مطالعه مراحل تكامل بشري را كه آنان
طي كردند تا صلاحيّت ساختن خانه كعبه را پيدا كردن، و به دنبال آن تشريع حج، كافي
است كه عظمت كعبه در حركت توحيدي انسان و عظمت مناسك حج در قوام اسلام و استحكام
مباني و اصول شريعت مقدس را به ما بفهماند.

از اين رو است كه
امام صادق(ع) مي فرمايد:

«لا يزال الدّين
قائماً ما قامت الكعبة» (علل الشرايع ص 396)

تا كعبه برپاست،
اسلام هم برپا و قائم است.

كيفيت تشريع حج و
اجتماعي كه در آنجا تشكيل مي شود، نيز نشانه ديگري است از اهميّت اين عبادت بزرگ
در رابطه با كلّ جهان اسلام و امّت اسلامي و به عبارت روشن تر، كيفيّت برگزاري اين
عبادت به روشني اين حقيقت را تفهيم و بيان مي كند حج، تنها عبادتي براي تكامل يك
فرد نيست، زيرا اگر چنين بود، مسلمانان در سراسر ايام سال و هر كس در هر موقعي كه
مايل بود، مي توانست آن را انجام دهد؛ ولي همانگونه كه مي دانيم، در نحوة تشريع
اين عبادت، خصوصياتي شرط شده كه بيانگر اين است كه مناسك حج در ارتباط با كل امّت
اسلامي و حركت الهي اسلام، نقش مهمّي را بر عهده دارد.

 

عبادت اجتماعي و دسته
جمعي

اجتماع مسلمانان از
سراسر جهان در يك زمان معين و انجام اين عبادت در ايّام و ساعات معيَّني مانند
وقوف در عرفات كه تنها در ساعتهاي معدودي بايد انجام پذيرد و همچنين اعمال مني كه
هر كس نمي تواند در ضمن آن ده روز انجام دهد، بلكه در ايام معيني است و يا اينكه
كوچ كردن از عرفات به سمت مشعر (افاضه از عرفات) كه باز در زمان مخصوصي است، تمام
اينها بيانگر اين است كه تنها عمل يك فرد به عنوان عبادت مطرح نيست بلكه عملي است
كه يك امّت بايد آن را به صورت دسته جمعي و در يك حركت هماهنگ و منسجم انجام دهند.

و همچنين با دقّت در
اعمال مسجد الحرام و خانه كعبه مانند طواف و سعي در مي يابيم كه بگونه اي تنظيم
شده است كه انبوه جمعيت در حركتي هماهنگ و در مسيري واحد گرداگرد خانه خدا بچرخند
و از آن پس در يك مسير نسبتاً طولاني بين صفا و مروه سعي كنند، با آن شكوه و جلوه
خاصّي كه هر دو عمل دارد، و اين نيز نشانگر اين است كه هيچگاه عبادت فرد فرد به
تنهائي مورد توجّه تشريع كننده اين مناسك و بنيانگزار خانه خدا نبوده بلكه بي
گمان، حركت دسته جمعي، هماهنگ، متحد و همه در يك سو، مورد توجه بوده است.

آري! اگر در سايه
انجام اين عبادت الهي نبوده، مسلمانان با آن همه اختلاف نژاد، رنگ، لغت، محيط و
خلاصه كشورهاي مختلفي كه همه را از يكديگر جدا ساخته است، همديگر را هرگز نمي
ديدند و هيچگاه مسلماني كه در انتهاي آفريقا زندگي مي كند، نمي دانست كه در آن طرف
آسيا، همين اسلام و همين آئين با همان شعارهاي الهي مردم را به خود جذب كرده است.

 

فوايد اجتماع مسلمين
در خانه خدا

بنابراين، فوايدي كه
بر اين اجتماع مقدس مترتب است، آنقدر فراوان است كه در هيچ شكل ديگري از اجتماعاتي
كه در دنيا توسط قشرهاي مختلف برگزار مي شود، اين آثار و فوايد ديده نمي شود.

اجتماعاتي كه توسط
سران سياسي كشورها انجام مي شود و حتي اجتماعها و كنفرانس هائي كه توسط علما و
دانشمندان به عنوان كنگره ها، سمينارها و مجتمعات علمي تشكيل مي شود، هيچ يك از
آنها اين آثار و فوايد را ندارد.

و خلاصه هر چه بيشتر
در اين زمينه، در مناسك حج و اجتماع مسلمين در كنار خانه خدا دقت مي كنيم، به عمق
اين بيان شيوا و ارزنده امام صادق(ع) بيشتر پي مي بريم كه تا كعبه هست، دين هم بر
پا و استوار است.

امام صادق(ع) در ارتباط
با فلسفه حج، بيان ديگري دارد كه از هشام بن حكم نقل شده است از امام پرسيدم:

«ما العلّه التي من
اجلها كلّف الله العباد الحج و الطواف بالبيت؟»

چه دليلي دارد كه
خداوند، بندگان را مُلزم ساخته است كه به حج و طواف خانه اش بروند؟ حضرت در پاسخ
بيان مفصّلي دارند كه از جمله مي فرمايند:

«فجعل فيه الاجتماع
من الشرق و الغرب ليتعارفوا.»

خداوند در اين أعمال،
اجتماع و تشكّل مسلمانان را از شرق و غرب منظور فرمود كه گرد هم آيند و همديگر را
بشناسند.

مراد از كلمه شرق و
غرب كه در اين بيان حضرت آمده است، تمام اطراف عالم است كه در آنجا اجتماع مي
كنند. و حضرت با اين جمله كوتاه مطلب بسيار مهمّي را گوشزد مي فرمايند و آن اجتماع
و تشكّل مردم جهان براي تعارف و شناختن همديگر مي باشد.

حضرت در ادامه
سخنانشان مي فرمايند:

«ولتعرف آثار رسول
الله (ص) و تعرف اخباره، و يذكر و لاينسي، و لو كان كلّ قوم يتكلمون علي بلادهم و
ما فيها هلكوا و خربت البلاد و سقطت الجلب و الأرباح، و عميت الأخبار، و لم تقفوا
علي ذلك، فذلك علّة الحج». وسائل الشيعه ج 8 ص 9.

مي بينيم امام
صادق(ع) در فلسفه حج، به همين نكات اشاره مي كنند كه اگر بنا بود اهل هر كشور و
مملكتي، فقط در كشور خود بودند و صحبت از خودشان مي كردند و خبر از جائي ديگر
نداشتند، آرام آرام اقوام و ملّتهاي اسلامي در كشورهاي خودشان از بين مي رفتند كه
مقصود از هلاكت امّت، از بين رفتن فرهنگ آنها است و دستشان از بقية اقطار و
كشورهاي اسلامي كوتاه مي شد و كم كم در آن حالت انزوا، مكتب و فرهنگ آنان از دست
مي رفت.

«لتعرف آثار رسول
الله و تعرف اخباره و يذكر ولاينسي…»

كعبه مركزي است براي
اينكه آثار و اخبار رسول اكرم (ص) شناخته شود تا به فراموشي سپرده نشود و اگر هر
جمعيتي تنها در رابطه با خودشان سخن مي گفتند و به اينجا نمي آمدند، از ديگر
مسلمانان بي اطلاع مي ماندند.

گرچه ممكن است در
بيان امام صادق(ع) نكاتي باشد كه از ما پوشيده است چرا كه حساب خاندان وحي از
ديگران جدا است ولي اگر منشأ ديگري براي اين بيان حضرت نباشد جز مطالعه در نفس عمل
حج با اين كيفيتي كه برگزار مي شود، خود كيفيت اين عمل، مي رساند كه حج صرفاً
بعنوان عبادت افراد مطرح نبوده، بلكه مجتمع و اجتماع مورد توجه شارع بوده است.

 

اختلاف ما و حكومت
عربستان

اينجا است كه اختلاف
عقيده بين ما و حكومت عربستان مطرح مي شود. با كمال تأسف ما در اين چند سال پس از
انقلاب، نتوانسته ايم به حكومت عربستان و ديگر حكومت هاي مشابه آن بفهمانيم كه
حقيقت حج آن چيزي است كه رهبر انقلاب اسلامي مطرح مي كنند نه آن چيزي كه اين حكومت
ها مي گويند. البته چون طرف ما، حكومتهائي هستند كه در ارتباط با منافع خودشان،
برداشتهاي خاصّي از اسلام دارند، لذا نه ما مي توانيم به آنها حقيقت مطلب را تفهيم
كنيم و نه آنها مي توانند آنچه را كه برداشت غلط خودشان از حج است، بر مسلمانان
تحميل نمايند.

مسلمانها بر حسب
فطرتشان مي فهمند كه اين اجتماع با اين كيفيت، صرفاً براي اين نبوده كه اشخاص
بيايند و عبادتي انجام پذيرد، در حالي كه تنها بودن و مجتمع بودن، با هم فرق
نداشته باشد! آن چيزي كه دولت عربستان مي خواهد بر مسلمان هاي دنيا تحميل كند، اين
است كه مسلمان هاي دنيا تحميل كند، اين است كه مسلمانان در ايام حج بايد صرفاً
عملي را انجام دهند كه مجتمع بودن و منفرد بودن در آن فرقي نداشته باشد؛ در حالي
كه ما برداشت و بينشي اجتماعي از حج داريم كه همان بينش را امام صادق(ع) از حج
دارد و ما از آن بزرگوار دريافته ايم.

 

همديگر را شناختن

در بيانات امام
صادق(ع) اين كلمه آمده بود «ليتعارفوا» يعني براي اينكه بشناسند همديگر را. مقصود
از اين شناخت چيست؟

بدون شك مقصود اين
نيست كه هر كس بداند آن ديگري نامش چيست؟ پدرش كيست؟ چند سال دارد؟ و يا چه كار مي
كند؟!!

اين شناخت كه امام
روي آن تكيه مي كند بايد شناختي باشد كه ارزش شناختن داشته باشد. پس مراد حضرت اين
است كه هر قومي آنچه را در فكر و انديشه خود از معارف اسلامي ذخيره كرده است، در
ايام حج براي مردم مطرح كند تا آنان نيز مطلع شوند.

ليتعارفوا: مردم از
وضع مادي و معنوي هم ديگر آگاهي پيدا كنند. ببينند اين قوم از چه كشوري امده اند و
وضع زندگي آنان چطور است؟ دولت كه بر آنها حكومت دارد، چگونه حكومتي است؟ طرفدار
اسلام است يا طرفدار قدرتهاي استكباري؟

اكنون كه لازم شد
مردم از حال همديگر مطّلع باشند، اگر ـ مثلاًـ يك فرد ايراني مي خواهد بديگر
مسلمانان بفهماند كه در ايران چه خبر است؟ چرا حكومت شاه سرنگون شد؟ انگيزه انقلاب
اسلامي چيست؟ و صدها مطلب ديگر كه مسلمانان تشنه شنيدن اين مسائل هستند، چون نمي
تواند با زبان آنان سخن بگويد، ناچار بايد مقاله اي كه در ايران به زبان عربي تهيه
شده است، با خود ببرد و به ديگران بدهد تا بخوانند و از اوضاع كشورش اطلاع پيدا
كنند. و متقابلاً اگر اين فرد ايراني بخواهد از اوضاع مردم مصر مطلع شود بايد
بگونه اي مسائل را به او برسانند. ولي مي بينيم دولت عربستان آوردن كتاب، جزوه و
يا مقاله را با خود به عنوان يك جرم تلقّي مي كند. و بهانه مي آورد كه: بگذاريد مردم
با ازادي كامل عبادتشان را انجام دهند و افكار خود را به آنها منتقل نكنيد!!

دولت عربستان حق
ندارد جلو تبادل افكار و آراء مسلمانان را بگيرد زيرا اين يك حق طبيعي است كه
مسلمانان در اين اجتماع، اوضاع و احوال يكديگر را بفهمند و در پي چاره جوئي براي
هزاران مشكل گريبانگير ملت اسلام برآيند.

حكومت عربستان بايد
توجه كند كه جلوگيري از اين امور، در حقيقت جلوگيري از اهداف و فلسفه حج است.

 

سخني با روحانيون
كاروان ها

در همين رابطه، سخني
دارم با روحانيون و مبلغان اعزامي از ايران و ديگر افرادي كه آشنائي با كتاب و
سنّت دارند و به عنوان تبليغ مي خواهند انجام وظيفه كنند.

متأسفانه بسياري از
روحانيون اعزامي به حج، قدرت محاوره و سخن گفتن به زبان عربي اسلامي را ندارند؛ و
اگر در آنجا يك نفر غير ايراني، مسئله اي سئوال كند، نمي توانند پاسخ او را بدهند.

امروز روزي نيست كه
روحانيون ما مانند گذشته رسالت و مسئوليت خود را در اموزش چند مسئله مناسك حج
بسنده كنند و يا مثلاً به تصحيح قرائت حجاج بپردازند. البته پاسخ به سئوالات مذهبي
و تصحيح قرائت و ياددادن احكام نماز كاري است مقدس و ضروري ولي اين يك جزء كار
آنها بايد باشد. و كار ديگرشان در رابطه با انقلاب است.

يك روحاني از ايران ـ
با آن آوازه اي كه ايران در اثر انقلاب اسلامي پيدا كرده است بايد بتواند پاسخگوي
پرسشهاي مسلمان غير ايراني نيز باشد. پذيرفته نيست كه يك غير ايراني مسئله اي را
از يك عالم دين بپرسد و او از جواب عاجز باشد زيرا آشنا به زبان او نيست. البته
لازم نيست هر روحاني با چند زبان آشنائي داشته باشد ولي بايد با زبان عربي كه مي
شود گفت: تمام مسلمانان با اين زبان كم و بيش آشنائي دارند، بتواند سخن بگويد،
گرچه ما نياز داريم كه برخي از روحانيونمان با زبان هاي زنده ديگر جهان نيز آشنائي
داشته باشند كه بتوانند پاسخگوي سئوالهاي ديگران باشند.

 

زبان بين المللي
اسلامي

زبان عربي، زبان قرآن
است، زبان حديث است و زباني است كه پيامبر اكرم(ص) با آن تكلّم مي كرد؛ بنابراين
اگر يك روحاني ايراني با اين زبان نتواند صحبت كند، جا دارد كه به او انتقاد كنند
و از او خرده بگيرند.

در حوزه هاي علميه ما
با اينكه روحانيون، در دوره اول تحصيلي، ادبيات عربي را فرا مي گيرند و از نظر
قواعد و دستور زبان عربي، اطلاعات فراواني كسب مي كنند، ولي در مورد محاوره و صحبت
كردن، كمتر فردي از آنها مي تواند با اين زبان صحبت كند و بحث نمايد و بسيار جاي
خرده گيري است كه ما در صدد تحقق اهداف اسلام باشيم و يك روحاني نتواند با
بزرگترين سند اسلام ـ قرآن كريم ـ سخن بگويد.

بنابراين، ضروري است
روحانيون ما خود را به زبان عربي مجهز كنند كه لا اقل بتوانند پاسخگوي برخي از
سئوالهاي ضروري مردم در مورد مسائل، اعتقادات، انقلاب و مشكلات عمومي مسلمين
باشند.

ديگر بار تكرار مي
كنم كه: ما در آينده نمي توانيم مسئوليت و وظيفه يك روحاني را تنها گفتن مسائل
شرعي و بيان مواعظ و اخلاق براي حجاج ايراني بدانيم. آنها بايد بتوانند در ارتباط
با انقلاب، صدور انقلاب و پاسخگويي به شبهاتي كه دشمنان انقلاب در ذهن حجاج القاء
كرده اند تبليغ نمايند.

همچنين اميدواريم
مسئولين گزينش روحانيون، براي سال هاي آينده حج، آشنائي به محاورة عربي را شرطي
اساسي در گزينش و پذيرش آنها قرار دهند، بگونه اي كه اگر روحاني قدرت بر محاوره
عربي نداشته باشد قابل قبول براي اعزام به حج نباشد.

 

سخني با حجاج ايراني

در ارتباط با حجاج
ايراني هم بايد گفت كه حج در جمهوري اسلامي از جهات مختلف با زمان طاغوت فرق دارد.

امروز همه بايد اين
نعمت را به درگاه خداوند متعال شكر كنيم كه از بركت انقلاب اسلامي، امكاناتي فراهم
شد كه 150 هزار مسلمان ايراني به حج روند با اينكه در زمان شاه، اين عدّه در طول
چندين سال نمي توانستند توفيق تشرّف را پيدا كنند. اين نعمت بزرگي است كه به بركت
انقلاب و به بركت خون شهدا حاصل شده است و اميدواريم در سال هاي آينده بيشتر از
اين جمعيّت نيز براي انجام مناسك حج به مكّه مشرف شوند.

امروز يك زائر مسلمان
ايراني كه به حج مشرف مي شود بايد بداند كه مسئوليت بزرگ ديگري نيز بر عهده اش هست
و آن اينكه بايد سفير انقلاب در خارج از ايران باشد و ارزش هاي انقلاب را براي
ديگر مسلمانان تشريح و تبيين نمايد و آنان را نسبت به سرنوشت خودشان و سرنوشت جهان
اسلام و خطراتي كه از ناحيه دشمنان و حكومتهاي وابسته به استكبار براي اسلام و
مسلمين است، بيدار كند.

يك زائر ايراني، بايد
خود را مجهز كند براي اينكه در ايام حج، دين خويش را نسبت به انقلاب ادا نمايد.
بنابراين، نبايد حجاج تصور كنند كه هر كس مستطيع شد و خداوند امكان و قدرت مالي و
جسمي به او داد، به حج رود و يك سلسله اعمالي انجام دهد و بعد هم برگردد، و همين
كافي است.

كعبه اي كه با آن
عظمت و بدست پيامبري بزرگ همچون حضرت ابراهيم و فرزند والامقامش حضرت اسماعيل پس
از گذراندن مراحل آزمايش هاي سخت، ساخته شده، وانگهي آن مناسك و آن عبادتهائي كه
با آن خصوصيات اجتماعي وضع شده، كار ساده اي نيست.

 

آمادگي براي سفر حج

يك فرد مسلمان ايراني
بايد حداقل يك سال قبل از مشرف شدن به حج و بلكه زودتر از آن خود را براي اين سفر
پر مسئوليت آماده سازد.

جاي بسي تأسف است كه
بسياري از زائرين محترم، در مكّه و مدينه كه مي رسند، تازه به فكر درست كردن قرائت
نماز خود مي افتند با اينکه نماز اختصاص به ايام حج ندارد و اين چيزي نيست که تا
آن زمان اهمال شود. از آن گذشته بجاي اينکه وقت روحاني کاروان را با تصحيح قرائت خويش
بگيرند، بهتر است قرائت را در ايران ياد بگيرند و احكام حج را بياموزند، و در آنجا
مسائل مربوط به صدور انقلاب را از روحاني خود بپرسند.

چه خوب بود اگر
مسئولين تبليغات حج، شرطي قرار مي دادند كه هر زائر ايراني موقعي مي تواند گذرنامه
اش را بگيرد كه تأييديه از روحاني شهر يا محل خود آورده باشد كه قرائت نمازش و
مسائل حجّش را ياد گرفته است.

بالاتر از اين، من
اميدوارم روزي بيايد كه بتوانيم شرط كنيم: هر ايراني كه مي خواهد به حج مشرف شود
بايد حداقل سواد خواندن مناسك را داشته باشد و تنها در مسائلي كه نياز به ياد
گرفتن دارد، از روحاني كاروان بپرسد. و من اين مطلب را از مسئولين تبليغات حج مي
خواهم كه پي گيري كنند.

زائر ايراني بايد
احساس كند كه به عنوان يك فرد مسئولي كه رسالتي از ناحيه انقلاب بر عهدة او گذاشته
شده به پايگاه وحي مي رود و دعوت الهي را لبيك مي گويد و براي هدف بزرگ تبليغ مي
كند و خلاصه انقلاب اسلاميش را كه با خون هزاران شهيد عزيز به پيروزي رسيده براي
مسلمانان عرضه مي كند.

 

استطاعت فرهنگي

البته روشن است كه
استطاعت فقهي و شرعي براي وجوب عبادت حج بر مسلمان همان استطاعت مالي و بدني است
ولي ما مي خواهيم يك زائر ايراني از نظر رشد فرهنگي نيز استطاعت داشته باشد كه
بتواند در مركز وحي، ارزش هاي انقلاب را مطرح كند. آرزوي ما اين است كه يك مسلمان
ايراني استطاعت داشته باشد كه اهداف انقلاب و امام را براي ساير مسلمانان تشريح و
تبيين كند.

اميدواريم زائرين
محترم سال هاي آينده، نه تنها در دو سه ماهه قبل از ايام حج به فكر حج باشند بلكه
از هم اكنون بفهمند و دقّت كنند براي چه سفري عازم بيت الله الحرام هستند و خودشان
را كاملاً آماده و مهيّا سازند.

اميدواريم مسئولين
تبليغات حج هم توجه به مسئوليتشان كنند و بدانند كه حج بعد از انقلاب مانند حج قبل
از انقلاب نيست، و لذا بايد حجاج سال آينده را شناسائي كنند و با آنها رابطه
برقرار نمايند؛ براي آنها كتاب، جزوه و حتي نوار تهيه كنند وسائل ارتباط جمعي
(راديو ـ تلويزيون) برنامه هاي آموزنده ترتيب دهند و بالاتر اينكه روحانيون هر
محل، براي زائرين منطقه خود، درس آموزش مسائل حج و آنچه در ارتباط با حج مي باشد
برگزار كنند و نه تنها به صرف درس دادن اكتفا نمايند بلكه از آنان امتحان بگيرند و
آنها را نسبت به درسهاي ديني آزمايش كنند. مسئولين تبليغات حج مي توانند از همين
شيوه نوار براي تدريس كشاورزان، كارگران و افرادي كه در نقاط دوردست قرار دارند،
استفاده كنند و از آنان امتحان بگيرند. و نسبت به روحانيون نيز اميدواريم هر فرد
روحاني بتواند، علاوه بر زبان خودش به يك زبان زنده ديگر سخن بگويد و لا اقل با
زبان عربي،‌كه زبان بين المللي اسلامي است آشنا باشد. و نه تنها روحانيون كه نسبت
به ديگر زائران محترم نيز چنين آرزوئي داريم.

اگر چنين شود مي
توانيم ادعا كنيم 150 هزار مبلّغ انقلاب به حج فرستاده ايم و آنجا است كه هدف
والاي امام عزيزمان تحقق مي يابد و آن تحوّل عظيمي كه آرزويش را داريم، در جهان
پديدار مي شود. به اميد چنين تحوّلي.

ادامه دارد

ي