توافقنامهاي
مهم که در سکوت رسانهای، نهایی شد
عطا
بهرامی
با سفر باراک اوباما رئیسجمهور امریکا به کابل در 12
ارديبهشت ماه، پیمان استراتژک امریکا-افغانستان به امضای طرفین رسید و امریکاییها
توانستند زمینه ماندن در فلات پامیر را برای دورهای طولانی فراهم کنند. توافقنامه
راهبردی کابل- واشنگتن به چگونگی روابط دو كشور پس از خروج نیروهای ناتو در سال
2014 مربوط میشود. این پیمان به امریکا اجازه میدهد تا سربازان خود را در
افغانستان برای ادامه آموزش نیروهای افغان و عملیات هدفمند علیه گروه القاعده نگاه
دارد. این توافقنامه در 8 قسمت تنظیم شده است.
50 کشور در چارچوب ایساف در افغانستان نیرو دارند که نقش
بسیاری از آنها تنها در حد چند صد سرباز است و بس که در عملیاتها حضور جدی نداشته
و تنها به حضور نمادین اکتفا کردهاند. امریکا با افزودن بر تعداد کشورهای خارجی
فعال در افغانستان تلاش کرد به اقدامات خود در این کشور جنبه بینالمللی بخشیده و
وضعیت را از حالت امریکا ـ افغانستان خارج کند. پایان یافتن زمان توافق شده برای
خروج از افغانستان، امریکا را بر آن داشته است تا به ادامه حضور خود در این منطقه
مشروعیت ببخشد و تلاش کند مشروع باقی بماند تا اشغالگر. این کشور اشتباهی مرتکب
شده در عراق را تکرار نکرد و به جای اینکه مقامهای مختلف با سفرهای پیاپی باعث
علنی شدن موضوع و مخالفتهای مردمی شوند، کوشید در یک سکوت رسانهای و به طور
ضربتی با سفر عالیترین مقام یعنی باراک اوباما توافقنامه را نهایی کند. بررسی
مفاد این پیمان نشان میدهد که پیچیدگیهای خاص حقوقی که امریکاییها در آن به
استادی رسیدهاند به طور کامل لحاظ شده است تا زمینه برای تفسیر موسع از آن به وقت
مناسب امکانپذیر باشد.
در بند 2 قسمت 3 پیمان راهبردی امریکا ـ افغانستان آمده
است: «به منظور تحکیم امنیت و ثبات در افغانستان، کمک به صلح و ثبات منطقهای و بینالمللی،
مبارزه با القاعده و وابستگانش و نیز با هدف افزایش توانمندی افغانستان برای دفاع در
مقابل تهدیدات علیه حاکمیت ملی، امنیت و تمامیت ارضی افغانستان، طرفین همچنان به
تلاشهایشان جهت تقویت همکاری نزدیک در اتخاذ تدابیر دفاعی و امنیتی طبق توافقنامه
دوجانبه، ادامه میدهند». اضافه کردن دفاع علیه تهدیداتی که حاکمیت ملی، امنیت و
تمامیت ارضی افغانستان را به مخاطره میاندازد به وسیله امریکاییها نشان میدهد
که نقش ایالات متحده فراتر از یک آموزشدهنده نیروهای نظامی و انتظامی افغانستان
است و آنها اجازه عملیات گسترده را هرطور که تشخیص دهند خواهند داشت.
همچنین در قسمت «ب» بند 2 از بخش 3 آمده است: «طرفین مطابق دستورالعملهای داخلیشان،
روی یک «موافقتنامه دوجانبه امنیتی» مذاکرات را آغاز میکنند. این مذاکرات بعد از
امضای این موافقتنامه همکاری استراتژیک آغاز شده و در ظرف یک سال نهایی میشود. این
موافقتنامه امنیتی، جایگزین توافقنامه چگونگی حضور پرسنل امنیتی و ملی ایالات
متحده امریکا در افغانستان میشود که با هدف همکاری برای پاسخ به تروریسم، ارائه
کمکهای بشردوستانه، آموزش و تمرینات نظامی و سایر فعالیتهای 2003 (مصوب سال
1382) و توافقات و تفاهماتی که طرفین بر مغایرت احکام آن با «موافقتنامه دوجانبه
امنیتی» بر روی آن موافقت کردهاند».
تجربه نشان میدهد که این مذاکرات که باید تا یک سال آینده
به تصویب طرفین برسد به دور از چشم رسانهها و در سکوت خبری پیگیری خواهد شد و
مفادی زیانبارتر بر مردم افغانستان تحمیل میشود. مقامهای دولتی افغانستان حتی
اگر هم بخواهند نمیتوانند به دلیل دانش اندک حقوقی از پس چنین برنامه سنگین
مذاکراتی برآیند.
به دلیل نبود نهادی که بتواند تعهدات امریکا را راستی
آزمایی کند، تعهدات مربوط به امریکا تنها بر کاغذ باقی میماند و هرگز راهی به
اجرا پیدا نخواهد کرد. اگرچه در بند 8 از قسمت سوم آن آمده است: «طرفین همچنان بر
حمایتشان برای بهبود هماهنگی و همکاریهای امنیتی منطقهای تأکید میورزند. طرفین
تصریح میکنند که تولید مواد مخدر، قاچاق و استفاده غیرمجاز از آن تهدید بزرگی را
متوجه امنیت و اقتصاد مشروع افغانستان ساخته و همچنان امنیت منطقه و سلامت جهان را
به مخاطره میاندازد. هر دو طرف مصممند تا برای محو این تهدید، با هم در
افغانستان، منطقه و با کشورهای همسایه، همکاری کنند».این درحالی است که ضمانت
اجرایی برای اقدام مؤثر امریکاییها علیه موادمخدر پیشبینی نشده است. در دوره
حضور امریکاییها در افغانستان تولید موادمخدر صدها برابر افزایش یافته است که
برخی آمارها آن را 400 برابر ذکر کردهاند. اگر ایالات متحده در 11 سال حضور خود
که حاکم بلامنازع در این کشور بوده باعث افزایش تولید مواد مخدر شده است، چرا در
آینده باید سیاستی متفاوت درپیش بگیرد و ضمانت اجرای این تعهد چیست؟ یکی از وظایف
اصلی سربازان امریکایی که هر مسافری به افغانستان به طور واضح مشاهده میکند حفاظت
شدید از مزارع کشت مواد مخدر است.
حامد کرزای و تناقض شعار و عمل
جو مذهبی و بیگانهستیز مردم افغانستان کار را برای حامد
کرزای به دلیل همکاریهای همه جانبه با نیروهای بیگانه بشدت دشوار کرده است. وی که
دارای تابعیت امریکایی نیز هست و خانوادهاش در ایالات متحده زندگی میکنند، از یک
سو به تمام درخواستهای امریکاییها پاسخ مثبت میدهد و از سوی دیگر مدام علیه
اقدامات نظامیان خارجی لفاظی میکند. وی در مقابل کشتارهای مردم بیگناه که به وسیله
هواپیماهای بدون سرنشین و یا با تیر مستقیم و با حملات شبانه انجام میشود به
انتقادهای لفظی تند و بدون هرگونه اقدام عملی بسنده کرده است. این موضعگیریها باعث
تضعیف کرزای در مقام ریاست جمهوری شده است، به طوری که توان اثرگذاری وی به کابل محدود
شده و از این شهر خارج نمیشود. رئیسجمهور افغانستان پس از امضای پیمان راهبردی با
ایالات متحده به سیاق ماههای اخیر از عملکرد نیروهای خارجی در کشورش انتقاد کرد.
درحقیقت وی شعارهای تند و عمل به خواست امریکا را با هم گردآورده است تا چیزی برای
عرضه به مخالفان اشغال افغانستان داشته باشد. مواضع وی در اهانت سربازان امریکایی
به ساحت قرآن نیز محکمتر از مواضع پیشین وی نبود. در چنین شرایطی انتظار اتکای
مردم به ساختارهایی جدای از دولت برای تأمین امنیت و مقابله با نیروهای بیگانه
کاملاً طبیعی است و بدون شک شاهد تشدید برخوردها با نیروهای خارجی خواهیم بود.
از توسعه چه خبر؟
ایالات متحده از سال 2001 که به بهانه حضور القاعده
افغانستان را اشغال کرد، توانست با ایجاد جو سنگین رسانهای افغانها را امیدوار
به داشتن اقتصادی شکوفا در آینده کند. وعده رشد اقتصادی سریع و کمکهای هنگفت بینالمللی،
عدهای از روشنفکران این کشور را فریب داد و آنها در انتظار معجزه امریکایی به
همکاری با این کشور تن دادند. اقتصاد افغانستان 11 سال پس از اشغال که امریکاییها
در این کشور اختیارات مطلق داشتهاند، از یک فاجعه خبر میدهد. در حالی که 500
هزار کشته و 2 میلیون زخمی در کنار آلام بیپایان مردمی، قسمتی از واقعیات اشغال
است. ساختارهای بومی اقتصادی ویران شده و تولید مواد مخدر جانشین همه چیز شده است.
کاهش 90 درصدی در تولید گندم و تبدیل شدن مزارع از کشت اقلام مفید به ماده مرگ،
سیاستی است که به طور خزنده در حال اجراست و اشغالگران به دلیل سهیم بودن در سود ناشی
از کشت مواد مخدر از آن حمایت میکنند. کارشناسان معتقدند که از درآمد سالانه 600
میلیارد دلاری ناشی از تجارت مواد مخدر تنها قسمت اندکی از آن به قاچاقچیان میرسد
و سرویسهای امنیتی غربی همه کاره بازار مواد مخدر هستند.
جناح طرفدار نیروهای خارجی به بهانه کمک از نظام بینالملل
به سرکردگی امریکا برای ژاپن شدن دیگر طرفداری ندارد و آنها پایگاه مردمی خود را
به دلیل مشخص شدن سرابی که وعده داده بودند، برباد رفته میبینند. امریکاییها نیز
نگرانی از بابت آینده افغانستان نداشته و تنها میخواهند با مشروعیت ظاهری و نه به
عنوان کشوری اشغالگر در منطقه باقی بمانند تا بتوانند نقشههای خود را برای حضور
در آسیای مرکزی و شبه قاره پیش ببرند.
سوتیترها:
*آمریکا اشتباه مرتکب شده در عراق را
تکرار نکرد و به جای اینکه مقامهای مختلف با سفرهای پیاپی باعث علنی شدن موضوع و
مخالفتهای مردمی شوند، کوشید در یک سکوت رسانهای و به طور ضربتی با سفر عالیترین
مقام یعنی باراک اوباما توافقنامه امنیتی خود را با کابل نهایی کند.
* کرزاي که دارای تابعیت امریکایی نیز هست و خانوادهاش در
ایالات متحده زندگی میکنند، از یک سو به تمام درخواستهای امریکاییها پاسخ مثبت
میدهد و از سوی دیگر مدام علیه اقدامات نظامیان خارجی لفاظی میکند. این موضعگیریها
باعث تضعیف وي در مقام ریاست جمهوری شده است، به طوری که توان اثرگذاری وی به کابل
محدود شده و از این شهر خارج نمیشود.