تأثیر اقرار و تصدیق امامان در هدایت انسان

در آستان امامان«علیهم
السلام»

آیت الله سید
احمد خاتمی

 

اشاره: در سلسله مقالات  تحت عنوان در
آستان امامان
، به شرح زيارت
جامعه كبيره که از ارمغان‌های امام علی النقی«ع» و جامعترين متن امام‌شناسي شيعي
است، پرداختیم. در فرازهاي قبل گفته شد كه ولايت اهل بيت«ع» مايه سعادت است و
دشمني با آنها مايه نابودي و هلاكت. در اين بحث به شرح برخي از فرازهاي ديگر اين زیارت
مي‌پردازيم و نقطه مقابل ولايت و سرنوشت کسانی كه در اين سنگرند را مورد بررسی قرار
می‌دهیم.

 

منكران امامان: وَ خابَ مَن جحَدَكُم

آن كس كه انكارتان كند، شكست خورده و
ناكام است.

 

واژه خابَ

واژه خاب به معناي ناكام شدن است. بقائيس
اللغه مي‌گويد: «اصلٌ واحد يَدُلُ علي عدم فائده و حرمان».(1) قير مي‌گويد:
«خاب نجيب خيبه لم يظفر بما طلب»؛(2) اين واژه به معناي آن است كه
انسان به هدفي كه مي‌خواهد نرسد (ناكام بماند). در كتاب التحقيق، اين
واژه به معناي محروم ماندن پس از ديد و آرزو آمده است. اين واژه در 5 آيه قرآن: 1ـ
سوره ابراهيم آيه 15، 2ـ سوره طه آيه 21، 3ـ سوره طه آيه 111، 4ـ سوره الشمس آيه 9
و 5ـ آل‌عمران آيه 127به کار رفته است.

 

واژه جحد

«واژه جحد» به معناي انكار كردن است.
حنيس بن احمد نحوي از قديمي‌ترين لغوي‌هاي عرب كه شاگرد امام باقر«ع» است، مي‌گويد:
«الجحد ضدالاقرار كالانكار والمعرفه»؛(4) جحد ضد اقرار است مانند انكار
كه در مقابل معرفت است. جويري گفته است «الجحود الانكار مع العلم»؛(5)
جحود انكار عالمانه است.

ابن فارس گويد جحود در اصل لغت به معناي
كم‌خير بودن چيزي است. به سال كم‌باران هم «عم جحد» گفته مي‌شود؛ سال كم‌خير. او
جحود در مقابل اقرار را هم از همين ريشه مي‌داند و مي‌گويد «انكار عالمانه، جحود
است».(6)

تفاوت جحد و انكار آن است كه جحد، اخص از
انكار است، زيرا جحد انكارش واضح است و ويژگي عالمانه بودن را دارد.(7)

 

تفسير جمله

«ناكامند آنان كه با علم به مقام والاي
شما، انكارتان كردند». در حقیقت هم در دنياي خود ناكامند و هم در آخرت. اما در
دنيا از اين رو كه نور در مكتب اهل بيت است: « منكران اهل بيت‌، مانند كساني‌ هستند
كه براي خاموش كردن خورشيد به پستويِ تاريكِ خانۀ خويش پناه مي‌برند. آنان تنها از
تابش انوار گسترده خورشيد و فوايد آن بي‌بهره‌اند و هرگز نمي‌توانند كمترين زياني
به خورشيد برسانند».(8)

هر كسي در زندگي در پي خوشبختي است و مي‌خواهد
در اين دنيا كامروا باشد و بهره شايسته و مفيد از دنيايش ببرد. رسیدن به این
مقصود، تنها با اقرار به مقام والاي امامان و بهره بردن از رهنمودهاي آنان به دست
مي‌آيد. اين ناكامي دنيا.

اما ناكامي آخرت نيز واضحتر است، زيرا
كالايي كه در آن جهان رونق و خريدار دارد، عمل صالح است. اين عمل صالح بدون پيروي
از رهنمودهاي امامان امكان‌پذير نيست. در قيامت «قرب به حق» است كه سرنوشت
سعادتمندانه انسان را رقم مي‌زند. اين «قرب» بدون ولايت امكان ندارد، زيرا روح
اعمال صالح ولايت است و اعمال صالح منهاي ولايت همانند جسد بي‌روح است.

در روايات فراواني آمده است پايه‌هاي
عملي اسلام عبارتند از: 1ـ نماز، 2ـ زكات، 3ـ حج، 4ـ روزه و 5ـ ولايت.

در روايتي آمده است كه زراره مي‌گويد: از
حضرت پرسيدم برترين اين پايه‌ها كدام است؟ فرمود: ولايت؛ «لانها منتامهم و الوالي
هو الاليس عليهن» زيرا ولايت كليد آن پايه‌ها و والي، راهنماي «انجام درست»
آنهاست.(9)در روايت ديگر آمده كه «ولم یناد بشيءٍ ما نودي بالولايه»؛
به اندازه‌اي كه به ولايت توصيه شده به پايه‌هاي ديگر نشده است.(10)

با اين تفسير، رمز ناكامي دورافتادگان از
ولايت روشن شد.

 

جدايي از اهل بيت: وَ
ضَلّ مَن فارَقكُم

و هر كس از شما جدا شود، گمراه است. دليل
راه سعادت، امامانِ نورند و جدايي از آنان همان و گمراهي همان.

طي اين مرحله بي‌همرهي خضر مكن

ظلمات است بترس از خطر گمراهي

پرواضح است كه مقصود از همراهي و جدايي
اينجا همراهي و جدايي نسبت به كسي است. «من فارقكم» يعني راهش را از شما اهل بيت
«ع» جدا كند. راه اهل بيت، بندگي خداست. آنان به استقبال جلوه‌هاي برجستۀ بندگي
همچون نماز، روزه، حج و… مي‌رفتند و اين «نُسُك» امامان، قصه‌هاي خواندني فراوانی
دارد. راه اهل بيت راه دگردوستي و خدمت به بندگان خداست؛ خدمات امامان به محرومان
حتي دشمنانشان نقطه برجسته‌اي است كه هر كس حتي گذرا مروري هر چند سريع در زندگي
آنان داشته باشد، آن را مي‌يابد. صفاتي همچون زهد و وارستگي از دنيا، شجاعت و
آزادگي، از مكتب آنان الهام گرفته می‌شود.

«ضلّ مَن فارقكم» يعني آنان كه راهشان را
از شما جدا كردند به ورطه گمراهي غلطيدند. تحقيقاً مي‌توان گفت سرچشمه انحرافات
بعد از پيامبر بخصوص در عرصه فرهنگي، جدايي از اهل بيت«ع» بوده است.

 

تمسك به اهل بيت«ع»: وَ فازَ مَن تَمَسّك
بِكُم

فوز به معناي موفق شدن، پيروز شدن و به
دست آوردن خير است. راغب گويد: «الفوز الظفر بالخير مع حصول السلامه»؛ فوز دستيابي
به خير همراه با سلامت است.(11)

«فوز» به معناي پيروزي در مسابقات هم
هست. به راستي زندگي ميدان مسابقه است. برنده اين مسابقه آنانند كه در مسير اهل
بيت «عليهم‌السلام» هستند. پيامبر اكرم«ص» فرمود: «من تمسك بعترتي من بعدي كان من
الفائزين» (كفايه الاثر، ص 22)؛ هر كس پس از من به عترتم تمسك جويد از رستگاران
است. «تمسك به عترت» به معناي چنگ زدن عملي به رهنمودهاي آنان است نه تنها دم زدن
شعاري و بس.

 

 

پناهگاه بودن اهل بيت«ع»: وَ اَمِنَ مَن
لَجَأ اِلَيكُم

هر كس به شما پناه آورد ايمني جست

ابن فارس گويد: «اللجأ و الملجاء المكان يلجي
اليه»؛(13) اين واژه به معناي پناهنده شدن است و به همين دليل به
پناهگاه ملجأ گفته مي‌شود. امامان، پناهگاهِ آرامبخش هر پناهجويي هستند. واژه «امن»
و«پناهگاه» هميشه مرادف با «خطر» است. تا خطري نباشد چه پناهگاهي؟ بايد ديد خطر
چيست كه پناهگاه آن اهل بيت«ع» هستند. اين خطر، گناه و معصيت است. آنان پناهگاهند.
اگر به راستي انسان صادقانه آنها را واسطه درگاه خداوند قرار دهد، همان‌گونه كه
شفاعت نبي‌اكرم«ص» تأثيرگذار است، وساطت و شفاعت آنان نيز تأثيرگذار است و انسان را
از خطر سقوط از انسانيت و سقوط در جهنم مي‌رهاند.

«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ
اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا»(14)؛
آنان آنگاه كه بر خويش ستم كردند نزد تو بيايند و از خدا طلب مغفرت كنند و پيامبر
نيز براي آنان آمرش بخواهد، خدا را توبه‌پذير و رحيم خواهند يافت.

اين آيه پاسخ كساني است كه توسل جستن به پيامبر يا امام را نوعی شرك مي‌دانند،
زيرا آيه صريحاً مي‌گويد آمدن به سراغ پيامبر، او را بر درگاه خدا شفيع قرار دادن
وساطت و استغفار او براي گنهكاران مؤثر و موجب پذيرش توبه و رحمت الهي است. اگر
وساطت، دعا، استغفار و شفاعت خواستن از پيامبر شرك بود، چگونه امکان داشت قرآن
چنين دستوري به گناهكاران بدهد. نكته قابل توجه اين است كه افراد خطاكار بايد نخست
توبه كنند و از راه خطا برگردند، سپس براي قبول توبه خود از استغفار پيامبر نيز بهره
گیرند. آري اين است معناي پناهگاه!

«وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ
مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»(15)؛ هرگز خداوند آنان را تا تو
در ميانشان هستي مجازات نمي‌كند همچنان كه آنان تا زماني كه آمرزش می‌طلبند عذاب
نمي‌كشند.

ناگفته نگذاريم امامان «عليهم‌السلام» حتي در عرصه حل مشكلات اين جهانی
مؤمنان هم كارگشايي دارند، اما با شرايط خود؛ یعنی همان شرايطي كه در استجابت دعا
گفته مي‌شود. بدين معني گاه پرونده‌اي بسته شده، بيماري عمر خود را كرده و اجل
محتومش رسيده، اينجا ديگر نه دعای خودش اثر دارد نه دعاي معصوم. همچنین گاه رفتار
انسان به گونه‌ای است كه زمينه استجابت و تأثيرگذاري دعاي معصوم را از بين مي‌برد.
اينجا مشكل از فاعل نيست، بلكه مشكل از قابل است!

فراوانند کسانی که در گذشته و حال، با توسل به اهل بيت «عليهم‌السلام» گره از
کارشان باز شده است؛ حتي آنان كه مسلمان و شيعه هم نبوده‌اند. خاطرات اينان مجلدات
كتاب‌هاي قطور را تشكيل مي‌دهد. جالب اين است اين پناهگاه‌هاي مطمئن نه تنها ملجأ
انسان‌ها، كه «ملجأ حيوانات» هم هستند. نمونه‌هاي فراواني از پناهندگي «حيوانات به
امامان» و پناه دادن آنها در منابع معتبر آمده است.

 

تصديق اهل بيت«ع»: وسلم من صدقكم

هر كه تصديقشان كند سالم مي‌ماند.

تصديق امامان، اقرار به درستي راهي است كه آنان رهنمون شده‌اند. اين اقرار
انسان را در مسير عمل قرار می‌دهد و اين خود سبب مي‌شود در فراز و نشيب‌هاي
روزگار، آنجا كه غبار شبهه، فتنه و غبارهاي ديگر هست سلامت حاصل شود. از همه مهمتر
سلامت اعتقادي است كه تنها با تصديق اهل بيت «عليهم‌السلام» به دست می‌آید.

«اعتقاد درست» را تنها بايد در مكتب پيامبر و آل گرامي‌اش ديد و بس. آنها
مصداق بارز «صادقين» هستند. تصديق اين «صادقين»، سرمايه سلامت است: «يَا أَيُّهَا
الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ»(16)؛
مؤمنان! تقوا پيشه كنيد و با صادقان باشيد.

در روايات فراواني مصداق بارز و در برخي از روايات تنها مصداق صادقان به
نحو اطلاق، امامان شيعه «سلام‌الله عليهم اجمعين» معرفي شده‌اند.

 

اعتصام به اهل بيت: و هدي من اعتصم بكم

هر كس به شما بپيوندد، هدايت مي‌شود.

«اعتصام به معناي پيوستن و چنگ زدن به چيزي است». اعتصام به اهل بيت، رهروي
راه آنان است. «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»(17)؛
و همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد و پراكنده نشويد.

مقصود از «حبل‌الله» چيست؟ برخي گفته‌اند منظور قرآن است، برخي گفته‌اند مقصود
اسلام است. در رواياتي آمده است كه مقصود، خاندان پيامبر و امامان معصوم هستند. در
تفسير عياشي از امام باقر«ع» آمده است كه ريسمان الهي، آل‌محمد«ص» اند كه مردم
مأمورند به آنان تمسك جویند. (18)

به نظر مي‌رسد تمسك به اهل بيت، جامعترين معناي اين واژه است، زيرا تمسك به
آنان هم تمسك به قرآن و هم تمسك به اسلام است، زيرا راه آنان راهي جز راه اسلام و
قرآن نيست.

آري اين امامان با اين ويژگي‌ها راهنماي بهشتند: «من اتبعكم فالجنة مأواه» (هر
كس از شما اطاعت كند بهشت جايگاه اوست) و «من خالفكم النار مثواه» (هر كس با شما مخالفت
كند آتش دوزخ جايگاه اوست).

 

پي‌نوشت‌ها:

1ـ لقائيس
اللغة، ج 2، ص232.

2ـ مصباح
المنير، نيومي، ج 1، ص185.

3ـ التحقيق، ج
3، ص 156.

4ـ العين، ج
3، ص 72.

5ـ‌ اللفقه، ج
2، ص451.

6ـ معجم مقائيس اللغة، «واژه
جحد».

7ـ المعجم، ج
9، صص 74 تا 88، در اين واژه به تفصيل سخن گفته است.

8ـ تفسير قرآن
ناطق، ص 532.

9ـ وسائل
الشيعه، ج 1، ابواب مقدمه العبادات، باب 1، ح 2.

10ـ همان، ج
10.

11ـ مفردات، راغب،
ص 387.

12ـ كفايه
الاثر، ص 22.

13ـ مقائيس اللغة، واژه لجأ.

14ـ سوره نسا،
64.

15ـ سوره
انفال، آيه 119.

16ـ سوره
توبه، آيه 119.

17ـ سوره آل‌عمران،
آيه 103.

18ـ تفسير
عياشي، ج 1، ص 102.

 

سوتیترها:

*منكران اهل بيت‌،
مانند كساني‌ هستند كه براي خاموش كردن خورشيد به پستويِ تاريكِ خانۀ خويش پناه مي‌برند.
آنان تنها از تابش انوار گسترده خورشيد و فوايد آن بي‌بهره‌اند و هرگز نمي‌توانند
كمترين زياني به خورشيد برسانند.

 

* كالايي كه در آن جهان رونق و خريدار دارد،
عمل صالح است که بدون پيروي از رهنمودهاي امامان امكان‌پذير نيست. در قيامت «قرب
به حق» سرنوشت سعادتمندانه انسان را رقم مي‌زند که بدون ولايت امكان ندارد، زيرا
روح اعمال صالح ولايت است و اعمال صالح منهاي ولايت همانند جسد بي‌روح است.

 

* تصديق امامان، اقرار به درستي راهي است كه
آنان رهنمون شده‌اند. اين اقرار انسان را در مسير عمل قرار می‌دهد و اين خود سبب
مي‌شود در فراز و نشيب‌هاي روزگار، آنجا كه غبار شبهه، فتنه و غبارهاي ديگر هست
سلامت و از همه مهمتر سلامت اعتقادي حاصل شود.