حجت الاسلام والمسلمین جواد محدثی
«1»
هر كسي آنگونه زندگي ميكند كه ميانديشد.
انديشه و شناخت، تأثير مهمي در «نحوة زندگي و عمل» دارد. اگر ميبينيم انسانهاي
يك جامعه يا يك دوره، به سبكهاي مختلف زندگي ميكنند، يا قضاوتهايشان نسبت به يك
موضوع، «متفاوت» است، اين اختلاف و تفاوت به «نوع نگرش» آنان برميگردد. به تعبير
قرآن «كل يعمل علي شاكلته»(1)
حال، اگر به كسي اطلاعات غلط بدهند، همانها
را مبناي قضاوت خود قرار ميدهد. اگر كسي از حادثهاي يا نسبت به شخصي، آگاهيهاي
ناقص، سطحي يا غلط داشته باشد، وضع و رفتارش فرق خواهد كرد با كسي كه در آن مورد،
اطلاعات كامل، عميق و درست داشته باشد.
نتيجه آنكه: هر چه در راه كسب نگاه سالم، ديد صحيح و بينش درست بكوشيم، ضرر نكردهايم و
هر كه به ما «علم صحيح» و «راه درست» بياموزد و نشان دهد، منّتي بر ما خواهد داشت
بس بزرگ، و ما مديون هميشگي او خواهيم بود.
«2»
معرفت صحيح را از كجا بايد به دست آورد؟ آيا
هر كس هر چه به ما ميگويد، صحيح است؟ آيا هر چه در كتابها و مطبوعات و مقالات و
گزارشها مينويسند، منطبق با واقعيت است؟ آيا هر كس داعية علم و فكر و هدايت
دارد ميتوان به او اعتماد كرد؟
در تفسير آية «فلینظر الانسان الي طعامه»(2)
(هر كس بايد به طعام خود بنگرد)، پيشوايان دينمان فرمودهاند كه يعني انسان بنگرد
كه علمش را از چه كسي ميگيرد،(3) اين ميرساند كه كانالهاي فكري،
علمي و اطلاعاتي ما بايد سالم و درست و دور از آلودگي باشد، وگرنه دچار «مسموميت
فكري» يا «انحراف اخلاقي» يا «مشكل اعتقادي» ميشويم.
پس، كانالهاي ورودي فكر و ذهنمان را
بايد كنترل كنيم و به هر چيز اجازة ورود به قلمرو انديشه و خانة دلمان را ندهيم.
«3»
مشكل ديگر ممكن است در خودمان باشد و
«اختلال دروني» ما را به بيراهه بكشاند. معتقديم كه «سلامت ديد»، در گرو «سلامت
نفس» است. گاهي اشياء و اشخاص و حوادث را آنطور كه هستند نميبينيم و نميشناسيم.
اين عوضي ديدن و شناخت اشتباهي، به نداشتن «سلامت نفس» برميگردد.
مثلاً: انسان بدبين، همه را بد ميبيند،
همة حرفها را حمل بر غرض ميكند، همة خوبيها را غرضورزانه ميشناسد، همة دلسوزيها
را حسادتآميز و دخالت در امور شخصي ميپندارد، از همه بيمناك است و همه را دشمن
خود ميداند و كارهاي مردم را براساس دشمني و بدخواهي تجزيه و تحليل ميكند. اين
يك نمونه از آن است كه اگر درون نفس آدمي سالم نباشد، ديد او هم صحيح و سالم
نخواهد بود.
چه زيباست كلام حضرت امير«ع» كه فرمود:
«من لم يحسن ظنه استوحش من كل احد».(4) (هر كس خوشبين نباشد، از هر كسي
وحشت خواهد داشت).
پس بايد كوشيد كه دستگاههاي معرفتي و
شناختي ما و عوامل تأثيرگذار در فهم و ديد و داوري ما چه از بيرون و چه از درون
«سالم» باشد. آفتها را بايد شناخت و آفتزدايي كرد.
«4»
وقتي «دستگاه معرفت» ما ناسالم باشد، يا دستكاري
شده باشد، دچار «انحراف» ميشويم، چه در عقايد، چه در اخلاق، چه حتي در بينش سياسي
و اجتماعي.
در اين صورت همه معادلات به هم ميخورد و
ديگر نميتوانيم به «ديد»، «شناخت» و «قضاوت» درست برسيم يا به دانستهها و فهم
خود «اعتماد» كنيم.
تبعيت از «هواي نفس» نوعي دستكاري در
دستگاه شناخت است و انسان را به بيراهه ميكشد. در قرآن آمده است: «فان لم
يستجيبوا لك فاعلم انما يتبعون اهوائهم…»(5) (اي پيامبر! اگر دعوت تو
را اجابت نميكنند، بدان كه آنان از هواهاي خود پيروي ميكنند).
اين تفسير و تحليل ميگويد: اگر هواپرستي
باشد، سد راه معرفت و ايمان ميشود. مگر دعوت پيامبر و دين خدا «حق» نيست؟ مگر
آيات و احكام الهي، بر مبناي فطرت نيست؟ مگر اسلام، سعادتآور نيست؟ چرا نبايد عدهاي
بپذيرند و در برابر آن صفآرايي كنند؟ چون تابع هواي نفس خويشند.
اگر شيطان، ما را به طرف هواي نفس سوق
ميدهد و گناهان را در نظرها ميآرايد و وسوسه ميكند، همه براي دستكاري كردن
دستگاه معرفت و خرد انسان است، تا به راه راست نرسد.
عقل، چراغ معرفت است، ولي گاهي همين چراغ
هم دستكاري ميشود. حضرت امير«ع» ميفرمايد: «عدو العقل الهوي»(6) (هواي
نفس دشمن عقل است).
وقتي عقل، اسير نفس باشد، انتظار ديدباني
و راهنمايي و روشنگري از چنين عقلي نبايد داشت.
«5»
در قرآن و احاديث و كتب اخلاقي، تعبيراتي
همچون «تدليس»، «تزيين»، «تعميه»، «تسويل» و «تسويف» ديده ميشود كه به شيطان و
نفس اماره نسبت داده ميشود. حق و باطل را به هم آميختن، تدليس است. كار بد را به
جاي كار خوب نشان دادن و معرفي كردن، تزيين است. جلوي ديد انسان پرده كشيدن تعميه
است و كار را به بعد موكول كردن و انگيزه را سست نمودن تسويف است. كار خطا را از
خطا درآوردن و درست جلوه دادن تسهيل است.
اينها همه كه از «بازيهاي ابليس» و
كيدهاي نفس اماره و شيوههاي شيطان است، نوعي ديگر از «دستكاري در دستگاه شناخت»
است. ابليس ميكوشد تا افراد را كور كند تا حقيقت را نبينند، يا «بد» را در چشم
آنان، «خوب» جلوه دهد، يا معروف را منكر و منكر را معروف نشان دهد، اين بسيار
خطرناك است.
در روايات بسياري آمده است كه: روزگاري
خواهد آمد كه معروف منكر ميشود و منكر معروف ميگردد؛ يعني عوض شدن معيارها و به
هم خوردن ملاكها.
وقتي «آينة ديد» مخدوش شد، رشوه در قالب
«هديه» جلوه ميكند، اشرافيت و تجمل نام «حفظ شئون» به خود ميگيرد. پارتيبازي به
اسم «كمك به مردم» راه انداختن كار آنان انجام ميگيرد. داشتن دوست دختر و دوست
پسر، زرنگي و برخورداري از «روابط عمومي» محسوب ميشود و داشتن رابطه با نامحرم
اسم «اجتماعي بودن» به خود ميگيرد و بياعتقادي به خدا و دين، «روشنفكري» قلمداد
ميشود و… كه اين رشته سر دراز دارد و نمونههاي فراوان.
خدا نكند كه دستگاه شناخت و ديد ما را دستكاري
كنند، كه اگر چنين كنند سنگ روي سنگ بند نميشود. البته ميكوشند كه چنين كنند، در
بعضي جاها و نسبت به بعضي اشخاص هم موفق شدهاند، اما… «سدّ بصيرت»، جلوي اين
فتنه و فساد را ميگيرد.
پينوشتها
1ـ
اسراء، آيه 84.
2ـ
عبس، آيه 24.
3ـ
كافي، ج 1، ص 49.
4ـ
غررالحكم، حديث 9084.
5ـ
قصص، آيه 50.
6ـالحياة، ج 1، ص 155 به نقل از بحارالانوار.
سوتیترها:
*وقتي «آينة ديد» مخدوش شد، رشوه در قالب
«هديه» جلوه ميكند، اشرافيت و تجمل نام «حفظ شئون» به خود ميگيرد. پارتيبازي به
اسم «كمك به مردم» راه انداختن كار آنان انجام ميگيرد. داشتن دوست دختر و دوست
پسر، زرنگي و برخورداري از «روابط عمومي» محسوب ميشود و داشتن رابطه با نامحرم
اسم «اجتماعي بودن» به خود ميگيرد و بياعتقادي به خدا و دين، «روشنفكري» قلمداد
ميشود و…