«شور شیرین»؛ نمایش شریف برشی از زندگی یک
سردار
علیرضا سربخش
کارگردان: جواد اردکانی
نویسندگان: جواد اردکانی، مجید
ایافت، ماشاءالله شاهمرادی زاده
تهیه کننده: ابراهیم اصغری
محصول: بنیاد سینمایی فارابی
سرمایه گذاران: بنیاد سینمایی
فارابی، استانداری خراسان، سپاه پاسداران و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران
خلاصه
«شور شیرین» از آذر ماه 1359 در جاده سنندج ـ سقز با اسارت جمعی از مردم
در مینیبوس به دست گروهک ضالة حزب دموکرات آغاز میشود. داستان فیلم برشی کوتاه
از دورۀ فرماندهی شهید محمود کاوه در کردستان در ابتدای جنگ تحمیلی است، زمانی که
گروهک دموکرات و ضدانقلاب به عنوان مزدور در خدمت حزب بعث عراق بودند.
حمید (رضا رویگری) افسر
بازنشستۀ گارد شاهنشاهی در قبل از انقلاب به همراه همسر و دو فرزندش در اوایل جنگ
از تهران راهی سقز است تا در جشن عقد پسر بزرگش پوریا که سرباز ارتش است با دختر
پرستاری (شبنم قلیخانی) شرکت کند. در بین راه مینیبوسی که با آن عازم هستند به
کمین گروهک دموکرات برخورد میکند و سرنشینان آن به گروگان گرفته میشوند. با
بازرسی حمید، عکسی از پوریا و محمود کاوه فرمانده سپاه منطقه با لباس نظامی به دست
دموکراتها میافتد و موجب میشود فرمانده آنها علییار که سرگرد گارد شاهنشاهی
بوده است، با گروگان گرفتن زن و فرزندان حمید، وی را برای همکاری با گروه خود تحت
فشار قرار دهد. او به حمید میگوید 15 روز مهلت دارد تا به کمک عوامل آنها در شهر
سقز هر طور شده کاوه را از سر راه بردارد، در غیر این صورت زن و فرزندانش را هرگز
نخواهد دید.
حمید به ناچار میپذیرد و پیاده
راهی سقز میشود و پس از ملاقات با پوریا و محمود، با مشورت کاوه نقشهای برای
مقابله با گروهکهای ضدانقلاب طرح میکنند و حمید پس از تماس با عوامل آنها در شهر
وارد باند آنها میشود. از طرفی کاوه و افراد تحت امرش برای آزادی گروگانها اقدام
میکنند که به دلیل لو رفتن نقشه، عملیات متوقف میشود. کاوه با توجه به این وضع
تدابیــری میاندیشد تا تمامی مقرهای نظامی از جمله پایگاه دکل بنفشه که مقرّی مهم
در دست ارتش است بیشتر محافظت و کنترل شوند، اما با تمام این تلاشها گروهک
دموکرات به این پایگاه حمله میکند و تمامی افراد آن را به شهادت میرساند و سپس
به جنایت و مُثلِه کردن اجساد شهدا میپردازند و این در حالی است که بنیصدر
فرمانده کل قواست و از رسیدن مهمات و انجام عملیات در منطقه جلوگیری میکند.
کاوه با اطلاع از این موضوع و
حضور در پایگاه دکل بنفشه و دیدن اجساد مثله شدۀ شهدا، تصمیم به انجام عملیاتی
هماهنگ با ارتش علیه گروهکها میگیرد و در این عملیات حسابشده، یکی از افراد
بانفوذ آنها به نام خسرو را به اسارت میگیرد. حمید نیز به دلیل مهارت بالا در
نشانهگیری و تیراندازی در این عملیات بسیار مؤثر ظاهر میشود. پس از اسارت خسرو،
علییار برای کاوه پیــام میفرستد که حاضر به مبادله خسرو با تعدادی از افراد
اسیر شدۀ کاوه است، کاوه میپذیرد، اما به شرط آنکه خسرو با تمام اسرای نظامی و
غیرنظامی در دست آنها مبادله شود. علییار شرط این کار را حضور شخص کاوه در هنگام
معاوضۀ اسرا بدون سلاح، تعیین میکند تا با انجام تلهای او را به دام بیندازد.
در سکانس پایانی شاهدیم که کاوه
بدون سلاح به همراه دو نفر دیگر و
خسرو برای مبادله اسرا به محل قرار میروند و شخصی به نام زینال از افراد علییار
با تمام اسرا در محل حضور دارند که در هنگام انجام مبادله، زینال به کاوه میگوید
که باید خودش هم تسلیم شود، زیرا اطراف محلِ قرار، در محاصرۀ نیروهای آنهاست و در
صورت تسلیم نشدنِ کاوه، همۀ آنها کشته میشوند. کاوه یک دست خود را بالا میبرد و
به زینال میگوید که اگر خوب اطراف را بنگرد میبیند که کل منطقه در محاصرۀ
نیروهای اوست و آنها در تلۀ بزرگتری گیر افتادهاند. در این هنگام شلیک تیری توسط
حمید از سلاح دوربیندار که چوب پرچم سفید رنگ در دست خسرو را هدف قرار میدهد،
زینال را وادار به تسلیــم میکند و این در حالی است که همسر و فرزندان حمید نیز
در میان اسرای مبادلهشده قرار دارند و حمید به سوی آنها میرود.
نقد فیلم
«شور شیرین»، پنجمیـن فیلــم
بلند سینمایی 35 میلیمتری جواد اردکانی است. او
به غیــر از فیلمهای سینمایی، ساخت چند سریال را نیز در کارنامة خود دارد. این
فیلم درباره زندگی شهید کاوه از سرداران هشت سال دفاع مقدّس در کردستان است. شاید
بتوان گفت که شهدای کردستان چون خود کردستان مظلوم و مهجور ماندهاند. بعد از سالها
سکوتِ سینمایی در این باره، مجدداً کردستان مظلوم سوژة اصلی یک فیلم پاک، بیآلایش
و ساده قرار گرفته است.
در چند سال اخیر شاهد ساخت چند
سوژة تجزیهطلبانه از دو فیلمسازِ کُرد به نامهای بهمن قبادی و جمیل رستمی بودیم.
برای نخستینبار طی حداقل پانزده سال اخیر در این فیلم به صورت واقعی و به دور از
شعار به مسئلة کردستان و گروههای تجزیهطلب دموکرات و کومله بخوبی پرداخته شده
است. در این فیلم نشان داده میشود که گروههای
تجزیهطلب، گروههای سکولار و لائیکی هستند که نه تنها با شیعه بلکه با اهل سنت
نیز دشمن هستند. آنها حتی ماموستای روستا
را کشته و مسجد را به آتش میکشند و جنازۀ او را به آتش میسپارند. آنها به قرآن
بیاحترامی میکنند و به ناموس مردم نظر دارند. سربازان اسیر را اعدام میکنند و
دختران روستاییان را میربایند و به قتل و غارت مردم میپردازند.
آنها عُلقة کشوردوستی، میهندوستی
و دینباوری ندارند و به همین جهت وابسته به بیگانگان هستند. این فیلم بخوبی ماهیت
این گروهها را برای مخاطب جوان که آن روزها را ندیده روشن میکند و به صورت منطقی
برای مخاطب جوان تجزیهطلبی این گروهها را جا میاندازد.
فیلم «شور شیرین» یکی از پاک
ترین فیلمهای سیامین جشنوارة فیلم فجر بود. این فیلم سالمترین فیلم دفاع مقدسی
این جشنواره نیز بود. متاسفانه فیلمهای دیگر عموماً ضدجنگ و دفاع مقدس بودند. خطّ
فیلمنامه خوب و داستان آن قابل قبول است. اوج و فرودها و نیز منحنی اترکشن و
جذابیّت داستــان نیز قابل قبول است. به نظر میرسد اردکانی پس از ساخت هر فیلم
سینمایی گامی به جلو برداشته و سیر صعودی را طی کرده است. در این فیلم لحظه به لحظه، داستان به اوج خود
نزدیک شده و مخاطب احساس خستگی نمیکند.
تیم سازندة «شور شیرین» همان
تیم «به کبودی یاس» است که زندگی شهید برونسی را روایت میکرد. داستان پایان فیلم
پایان رشادت های شهید کاوه نیست و احتمالاً ما باید منتظر ساخت قسمتهای بعدی شهید
کاوه نیز باشیم چرا که او سرانجام در سال 1365 ودر عملیات کربلای دو در منطقه
عملیاتی حاجعمران به شهادت رسید.
اردکانی در این فیلم به یک بلوغ
و پختگی رسیده است. به طورکلی میتوان گفت «شور شیرین» یک فیلم شریف است. این فیلم
به آرمانهای رزمندگان توهین نکرده و به حماسۀ آنان در کردستان میپردازد. این
پروژه یک کار بیادعاست و ما میتوانیم صداقت را در جای جای این فیلم مشاهده کنیم،
اما این فیلم نقطه ضعفهایی نیز دارد که به صورت خلاصه به آن میپردازیم:
چرا از خلوتهای شهید، سخنی به
میان نمیآید؟ کل حماسۀ شهید کاوه و نبوغ او به ماجرای معدن سنگ و نه بیش از این
اکتفا میشود. به نظر میآید این خود یک نقص برای فیلم است.
نکته دیگر اینکه اشاره میشود یکی
از آرزوهای کاوه این بود که روزی بتواند شهر بوکان را از دست این گروهکهای خبیث
نجات دهد. بوکان در همان سالهای 1361 یا 1362 از دست این گروهکها بیرون میآید،
اما از حماسۀ فتح بوکان در این فیلم چیزی نمیبینیم. فیلم در این باره ساکت است،
حال آنکه گفته شده بود بوکان باید تصرف شود. به نظر این نیز یک نقص فیلمنامهای است؛
گرهای را در فیلمنامه طرح کردهایم حال آنکه نتوانستهایم آن را باز کنیم.
بهرغم این ضعفها از ارزش «شور
شیرین» در جشنواره کاسته نمیشود چرا که فیلمی است که با مخاطب صادقانه سخن گفته و
از این بابت میتوان آن را بهترین فیلم دفاع مقدس در جشنــوارۀ سیام دانست. بازی
بازیگران خوب و فیلمبرداری، بازیگری و کارگردانی متوسط به بالا ارزیابی میشود.
پایانبندی فیلم نیز در اوج اقتدار شهید و نظام به اتمام رسید که قابل تحسین است.
سوتیترها:
* شاید بتوان گفت که شهدای کردستان
چون خود کردستان مظلوم و مهجور ماندهاند. بعد از سالها سکوتِ سینمایی در این
باره، مجدداً کردستان مظلوم سوژة اصلی یک فیلم پاک، بیآلایش و ساده قرار گرفته
است.
* در چند سال اخیر شاهد ساخت
چند سوژة تجزیهطلبانه از دو فیلمسازِ کُرد به نامهای بهمن قبادی و جمیل رستمی
بودیم اما برای نخستینبار طی حداقل پانزده سال اخیر در این فیلم به صورت واقعی و
به دور از شعار به مسئلة کردستان و گروههای تجزیهطلب دموکرات و کومله بخوبی
پرداخته شده است.
* به نظر میرسد اردکانی پس از
ساخت هر فیلم سینمایی گامی به جلو برداشته و سیر صعودی را طی کرده است. در سالن
سینمای جشنواره فجر، هیچ تماشاگری دیده نشد که صندلی خود را ترک کند. لحظه به
لحظه، داستان به اوج خود نزدیک شده و این در شرایطی بود که مخاطب احساس خستگی نمیکرد.