روزه حقیقی مستوجب طهارت روح

حضرت آیت الله جوادی آملی

 

اشاره:

ماه مبارك رمضان
موسم ضيافت الهي و بهار قرآن براي سالكان كوي حق و حقيقت اولين ماه از سال معنوي
محسوب مي‌شود؛ ماهي كه شب‌ها و روزهاي ارزشمند آن بهترين دقايق و ساعات، فريضة
روزه در آن، ضامن طهارت روح و جسم، خواب انسان صائم در آن، عبادت و سحرهاي آن، بي‌نظير‌ترين
اوقات براي خلوت با خداي سبحان است. تمام ويژگي‌هاي ممتاز ماه الهي به بركت نزول
قرآن كريم در آن محقّق می‌گردد و پيوند ناگسستني مؤمنين با قرآن، اصلي ثابت و
راهكاري هميشگي در مسير عبوديت محسوب مي‌شود. تزئين بندگان خدا در اين ماه به
وسيلة «روزه» صورت می‌گیرد تا خوي فرشتگي در آنان تقويت شود‌.

مطلب پيش رو پژوهشي
است در فضايل ماه مبارك رمضان، چگونگي انس با قرآن در ماه ميهماني خدا و كيفيت
بهره‌برداري حداكثري از فضيلت روزه.  

 

ماه مبارك رمضان،
آغاز سال سالكان كوي حق

ماه مبارك رمضان
فرا رسيد، اوّلين ماه از دوازده ماه که هم رأسِ سَنه است و هم قُرّة
شُهور. سالكان كوي حقّ سالشان از ماه مبارك رمضان شروع و به شعبان ختم مي‌شود،
زيرا در اين ماه مقدّرات علوم و معارف از يك سو و ارزاق و لوازم رزقي از سوي ديگر
نازل مي‌شوند؛ از این رو ماه مبارك رمضان، هم در ادعيّه، هم در روايات، رأسُ
السّنه و قُرَّهُ الشُّهُور نام گرفته است.

 

نزول قرآن كريم از سنخ آويختن

در ماه مبارك رمضان مطالب فراواني مطرح
است كه فقط به دو عنصر محوري آنها اشاره مي‌شود‌. يكي در بارة اصل ماه مبارك رمضان
و ديگري دربارة روزه گرفتن. چه شب و چه روز ماه مبارك رمضان خصوصيتي دارد كه در ماه‌هاي
ديگر نيست و آن
در اثر نزول قرآن كريم است. اين زمان به بركت آن مُتزمّن كه نزول قرآن كريم است
نسبت به اَزمنة ديگر شرفي دارد كه ديگر ماه‌ها آن شرف را ندارند. اينكه در دعاها
مي‌خوانيم: فَضَّلْتَهُ وَ شَرَّفتَهُ وَ كَرَّمتَهُ و مانند آن عَلَي الشُّهُور،(1)
ناظر به همين نکته است.  

و نزول قرآن كريم از سنخ آويختن قرآن است
و نه انداختن آن. قرآن در ماه مبارك رمضان انداخته نشد، آن ‌طوري كه باران را نازل
مي‌كنند و به زمين مي‌اندازند كه به صورت تجافي است،  بلكه قرآن را آويختند و اين قرآن آويخته شده‌، يك
طرفش به دست خداي سبحان است و طرف ديگرش به دست مؤمنان و قاريان و مفسران و عالمان
قرآن‌انديش! ماه مبارك رمضان، بهترين فرصت براي گرفتن اين حبل متين و بالا رفتن از
آن است. اگر كسي از افق طبيعت بالا رفت و از منظر فراطبيعي جهان را ديد‌، نه بي‌راهه
مي‌رود، نه راه كسي را مي‌بندد! نه تنها شيطان‌هاي او بسته‌اند، بلكه او شيطان‌هاي
ديگران را هم مي‌بندد. نه تنها درِ جهنم به روي او بسته است، بلكه او توان آن را
دارد كه درهاي جهنم ديگران را هم ببندد كه كسي به دوزخ نرود! پس مهم‌ترين عنصر اين
ماه، اعتصام به قرآن كريم است. خواندن اين كتاب، فراگيري اين كتاب، پذيرش و باور معارف
اين كتاب و عمل به آن.

 

تعالي انسان در گرو اعتصام به حبل متين
قرآن

و هر اندازه انسان در خدمت قرآن كريم
باشد، باز راه دارد، چون يك سوي قرآن عربي مبين است كه در سورة زخرف فرمود: إنّا
جَعَلْناهُ قُرآناً عَرَبيّاً لَعَلَّكُمْ تَعقِلُون؛(2) و سوي ديگرش
منزّه از عِبري و عربي بودن، تازي و فارسي بودن و مانند آن است. فرمود: وَ إنَّهُ
فِي اُمِّ الكِتابِ لَدَينا لَعَلِيٌّ حَكِيمْ.(3) اين قرآن در آغازش
عليّ حكيم است، در انجامش عربي مبين. اگر كسي اين عربي مبين را اعتصام كرد و فهميد
و باور كرد و عمل نمود، كم‌كم براساس اِقرء وَ ارْقَ(4) همين طناب را
مي‌گيرد، بالا مي‌رود تا به نوبة خود به آن عليّ حكيم بار يابد. از علوم الهي طرفي
ببندد و از حكمت الهي بهره ببرد و بشود يُؤتِي الحِكمَهَ مَنْ يَشآء وَ مَنْ يُؤتَ
الحِكمَهَ فَقَدْ اُوتِيَ خِيراً كَثيراً.(5)

 

«روزه»، وسيله الهي شدن مجاري ادراكي و
تحريكي انسان

و اما روزه يك عبادت تمريني است تا مجاري
ادراكي و تحريكي را از گزند نفس از درون و ابليس از بيرون منزّه كند. اين مجاري
ادراكي و تحريكي مي‌توانند مظهر ظهور علم خداي سبحان در بخش معرفت، و اراده و قدرت
خدا در بخش عمل باشند و كار خدا چه در بخش علم، چه در بخش عمل، حق محض است. او
يَقُولُ الحَقّ،(6) اَلحَقُّ مِنْ رَبِّكْ.(7) از خداي
سبحان كه خَيّر محض است جز نِكويي نايد! علم خدا بخواهد در مجاري ادراكي كسي ظهور
كند، آن مجرا بايد طيب و طاهر باشد. اگر قدرت و ارادة ذات أقدس إله بخواهد در
مجاري اقتدار و ارادة كسي تجلّي كند، آن كانال بايد طيب و طاهر باشد. اگر كسي از
نظر مجاري علمي و عملي طيب و طاهر بود، توان آن را دارد كه به قُرب فرائض و قُرب
نوافل بار يابد. اين حديث قُدسي را كه علماء شيعه و محدثان سني نقل كرده‌اند، ناظر
به همين بخش است كه ذات أقدس إله فرمود: بندگان من به من نزديك مي‌شوند به وسيلة
نوافل تا محبوب من بشوند.

اينكه در زيارت امينُ الله مي‌خوانيم:
مُحِبَّهً لِصَفوَهِ اُوليائِكَ‌ وَ مَحبوبَهً‌ فِي أرضِكَ وَ سَمائِكَ،(8)
اين طليعه است. بعد از اينكه محبوب أرض و سماء شديم، محبوب خالق أرض و سماء هم می‌شويم
و اگر محبوب او شديم، معلوم مي‌شود كه مجاري ادراكي ما، يعني بخش انديشة ما طيب و
طاهر است. آنگاه معرفت خدا در بخش انديشة ما تجلي دارد. ما خوب مي‌فهميم، به واقع
مي‌رسيم، خطا نمي‌كنيم يا خطاي ما بسيار محدود خواهد بود‌.

 و
همچنين است در بخش عزم و تصميم و انگيزه که طيب و طاهر خواهيم شد. ارادة خدا در
مجاري ادراكي ما جلوه مي‌كند، بد كسي را نمي‌خواهيم، بدانديش نيستيم، بي‌راهه نمي‌رويم،
راه كسي را هم نمي‌بنديم. اينكه در حديث قُرب نوافل(9) آمده است:
كُنْتُ سَمعَهُ الَّذِي يَسمَعُ بِه وَ بَصَرَهُ الَّتِي يُبصِرُ بِها؛ ناظر به
مجاري ادراكي اوست. اينكه فرمود: وَ كُنْتُ يَدَهُ الَّذِي يَبطِشُ بِها وَ
رِجلَهُ الَّتِي يَمشي بِها؛ ناظر به مجاري تحريكي اوست. كاري را كه انسان انجام
مي‌دهد، در حقيقت خداي سبحان به وسيلة مجاري او انجام مي‌دهد.
اگر در سورة مباركة انفال آمده است: وَ مَا رَمَيْتَ إذا رَمَيْت،(10)
اين مخصوص نبي نيست. نبوّت يك امر اختصاصي است . با درس و بحث و تجربه و تمرين
حاصل نمي‌شود‌: آن ذلِكَ فَضلُ اللهِ يُؤتِيهِ مَنْ يَشاء(11) و آن
اَللهُ أعلَمُ حِيثُ يَجعَلُ رِسالَتَه(12) است و مانند آن.

امّا مسئله ولايت إلي يوم القيامه مطرح
است؛ لذا خاتميّت رسول گرامي (ص) با مهدويت هيچ منافاتي ندارد. آن مسئله ولايت است
كه همچنان مستقِر است، اين نبوّت تشريعي است كه براي هميشه منقطع شده است و هرگز
كسي بعد از وجود مبارك رسول گرامي (ص) به مقام نبوت و رسالت تشريعي بار نمي‌يابد.

 

طهارت روح انسان از طریق روزه  

به هر تقدير‌ اين كه خداي سبحان فرمود:
من انديشه و انگيزة انسان سالكِ صالح را تأمين مي‌كنم، بهترين راهش روزه گرفتن است
و ماه مبارك رمضان، ماه تمرين اين كار است. به ما گفتند: وقتي روزه مي‌گيري، چشم و
گوش‌ و قلب و انديشه و انگيزه‌ات هم روزه بگيرد. از وجود مبارك امام صادق و از
ائمه ديگر (ع) رسيده است كه سعي كنيد راه‌هاي علمي و عملي‌تان را تطهير كنيد تا  همان‌ طور كه خدا فرشتگان را تأمين مي‌كند، شما را
هم كه مؤمن سالكِ صالحيد، تأمين ‌نماید.

 

تأمين روح فرشته‌خويي انسان به بركت روزه

اين مطلب در كتب‌هاي اهل معرفت و فقيهان
بزرگوار ما هست. بزرگوارانی چون صاحب جواهر و نیز مرحوم سيد طباطبايي (رضوان‌الله
عليهما) در عروه اين نکته را بيان كرده‌اند كه در فضيلت روزه گرفتن همين بَس كه
انسان شبيه فرشته مي‌شود:

تو فرشته شوي اَر جَهد كني از پَي آنك

برگ توت است به‌تدريج كنندش اطلس 

اگر يك برگ توت به وسيلة معلّمي به نام
كِرم ابريشم، حرير و پرنيان مي‌شود، چرا انسان روزه‌دار در ساية تعليم و تربيت انبياء
و اولياي الهي فرشته نشود؟ اين فرشته شدن ناظر به اين است كه وجود مبارك امام صادق
و ائمه ديگر (عليهم الصَّلاه و عليهم السَّلام) فرمودند: سعي كنيد غذايتان و
فکرتان حلال باشد و بدانيد كه خداي سبحان مسير زندگي‌تان را از راه صحيح و بهتر
تأمين مي‌كند. چه دولتمردان، چه آحاد امّت‌، هر شهروندي اگر در ماه مبارك رمضان
بين خود و خداي خود را اصلاح كند، بين او و جامعه اصلاح خواهد شد! اين وعدة تخلّف‌ناپذير
الهي است.

 

(گرسنگي)، تنها بهره‌مندي انسان غيرمتخلق
از روزه

مبادا همان ‌طور كه در جريان حج وارد شده
است كه مَا أقَلَّ الحَجيج وَ اَكثَرَ الضَجيج،(13) دربارة صوم ماه
مبارك رمضان هم وارد شده باشد، مَا أقَلَّ الصّائِمْ وَ اَكثَرَ الجائِع! در بعضي
از روايات ما «صُوّام» و «جُوّاع» آمده است. يعني در بسياري از موارد روزه‌گيرنده‌ها
كمند، ولي گرسنه‌ها زيادند! يعني كساني كه خداي ناكرده با مال حرام
كنار سفرة افطار يا سحري مي‌نشينند، يا در حال روزه داشتن خداي ناكرده چشم و گوش و
دستشان پاك نيست، خدمتي نمي‌كنند و درصدد حل گره‌‌ای از جامعه نيستند‌؛ اينها
گرسنه‌هايي هستند كه بهره‌شان از روزه كم است. نظير آن بياني كه در بارة حج وارد
شده است: مَا أقَلَّ الحَجيج وَ اَكثَرَ الضَّجيج، دربارة روزه هم وارد شده است:
مَا أقَلَّ الصُّوام وَ اَكثَرَ الجُوّاع!(14) چه بسا كه گرسنه‌ها و
تشنه‌ها زيادند، اما روزه‌دارها كمند.

 

آويختن به طناب مستحكم الهي به واسطه
معراج نماز و روزه

غرض آن است كه در ماه مبارك رمضان، هم مي‌شود
در اثر اعتصام به قرآن كريم مجاري انديشه و انگيزه را تطهير كرد و به خداي سبحان
سپرد و هم به وسيلة روزه می‌توان اين مجاري را تطهير كرد و اصولاً خداي سبحان خانه
را طيب و طاهر مي‌طلبد. به ابراهيم و اسماعيل (ع) هم فرمود:طَهِّرَا
بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ.(15)
اين كعبة دل و اين حريم دل عَرشُ الرَّحمن(16) است و اينجا را هم به ما
دستور مي‌دهد كه دل را از آلودگي‌ها و غَضارت‌ها تطهير كنيد تا فرشتگان رحمت نازل
بشوند، كه اَلَّذِينَ قالُوا رَبُّنَااللهْ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ
عَلَيهِمُ المَلائِكَه.(17)

تنزل فرشته‌ها هم نظير تنزل قرآن از سنخ
آويختن است، نه انداختن! فرشته آويخته مي‌شود‌، يعني درجاتي دارد كه مرحلة نازله‌اش
با بدن ما تماس دارد، مراحل وُسطايش با دل تماس دارد، مراحل عاليه‌اش هم كه در عرش
رحمان است، بنابراين انسان مي‌تواند با اين معراج نماز و روزه، همواره با اين طناب‌هاي
آويخته شده، نه انداخته شده در تماس باشد؛ هم مفسر و هم محدث و فقيه خوبي باشد؛ هم
روايات و آيات را خوب بفهمد و هم باور و عمل نماید تا إن‌شاء‌ الله خود فرشته‌اي
باشد صاحب نور كه: وَ جَعَلْنَا لَهُ نُوراً‌ يَمشِي بِهِ فِي النّاس.(18)

اميدواريم ذات أقدس إله توفيق به همگان
مرحمت كند كه هم از فيض و فُوز حبل متين، يعني قرآن مستحكم بهرة كافي ببريم، هم از
روزة ماه مبارك رمضان‌ آن منافع فرعي روزه را كه رسيدن به اوضاع ديگران است، از
ياد نبریم!

 

 

پي‌نوشت‌ها

1ـ مفاتيح الجنان، دعاي روزهاي ماه مبارك رمضان.

2ـ سورة زخرف، آية 3.

3ـ سورة زخرف، آية 4.

4ـ بحار الأنوار، جلد 8، صفحة 133.

5ـ سورة بقره، آية 269.

6ـ سورة احزاب، آية 4.

7ـ سورة هود، آية 17.

8ـ مفاتيح الجنان، زيارت امينُ الله.

9ـ بحار الأنوار، جلد 67، صفحة 22، باب 43، حديث 21.

10ـ سورة انفال، آية 17.

11ـ سورة جمعه، آية 4.

12ـ سورة انعام، آية 124.

13ـ بحار الأنوار، جلد 46، صفحة 261.

14ـ وسائل الشيعه، جلد 10، صفحة 166 و بحارالأنوار، جلد 93،
صفحة 293.

15ـ سورة بقره، آية 125.

16ـ اشاره به: 
بحارالأنوار، جلد 55، صفحة 39.

17ـ سورة احقاف، آية 13.

18ـ سورة انعام، آية 122.

 

 

 

سوتیترها:

 

1.

نزول قرآن كريم از سنخ آويختن قرآن است و نه انداختن آن. قرآن در ماه
مبارك رمضان انداخته نشد، آن ‌طوري كه باران را نازل مي‌كنند و به زمين مي‌اندازند
كه به صورت تجافي است،  بلكه قرآن را
آويختند و اين قرآن آويخته شده‌، يك طرفش به دست خداي سبحان است و طرف ديگرش به
دست مؤمنان و قاريان و مفسران و عالمان قرآن‌انديش!

2.

امام صادق فرمودند: سعي كنيد غذايتان و فکرتان حلال باشد و بدانيد كه
خداي سبحان مسير زندگي‌تان را از راه صحيح و بهتر تأمين مي‌كند. چه دولتمردان، چه
آحاد امّت‌، هر شهروندي اگر در ماه مبارك رمضان بين خود و خداي خود را اصلاح كند،
بين او و جامعه اصلاح خواهد شد! اين وعدة تخلّف‌ناپذير الهي است.