رمضان؛ ماه نزول قرآن و صعود انسان

حضرت
آیت الله مجتبی تهرانی

 

به
تعبیر اهل معرفت، ماه مبارك رمضان دار ضیافت الهی و يكي از منازل سالکين إلي‌الله
است. «سلوك إلي‌الله» سير معنوي روح به سوي خدا و تقرّب به اوست كه البته این سیر
و این تقرّب، داراي درجات و مراتبی است.

گام
اوّل: تجليه

اين سير
و سلوك چهار قدم دارد. اهل معرفت از قدم اول تعبير مي‌كنند به «تجليه»، يعني
آراستن ظاهر به آداب شرع و عمل كردن به دستورات شارع مقدس در ماه مبارك رمضان،
یعنی همين روزه گرفتن و آداب ظاهريه. پس گام اول، تجليه است.

گام
دوم: تخليه

گام دوم
در اين سير، «تخليه» است. تخلیه پيراستن است نه آراستن، پيراستن باطن از رذائل
اخلاقي و چه بسا پاك كردن و منزه كردن نفس از آثار آثام، ‌يعني سيئات و گناهان. چه
بسا اولين دعايي كه در مورد اولين روز ماه مبارك رمضان وارد شده که شخص روزه‌دار
مي‌خواند، اشاره به همين مسئله تخليه دارد، چون خود را تجليه كرده، يعني روزه
گرفته و به آداب ظاهريه عمل كرده است و حالا از خدا مي‌خواهد كه او باطنش را از
اين آثار پيرايش كند؛ لذا در روز اول ماه مبارك رمضان اين دعا را می‌خوانيم:

«اللَّهُمَّ
اجْعَلْ صِيَامِي فِیهِ صِيَامَ الصَّائِمِينَ وَ قِيَامِي قِيَامَ الْقَائِمِينَ
وَ نَبِّهْنِي فِيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِينَ وَ هَبْ لِي جُرْمِي يَا إِلَهَ
الْعَالَمِينَ وَ اعْفُ عَنِّي يَا عَافِياً عَنِ الْمُجْرمِينَ».

این دعا
به همین قدم دوم، یعنی تخلیه اشاره دارد.

 

گام
سوم: تحليه

گام سوم
كه از آن تعبير به «تحليه» مي‌كنند، اين است كه انسان روح را به صفات ملكوتيه
كماليه آرايش دهد و خودش را متخلِّق به اخلاق الهيّه كند كه اين هم داراي مراتبي
است.

 

گام
چهارم: فناء في‌الله

گام
چهارم مرحله‌ای است كه اهل معرفت از آن به «فناء في‌الله تعالي» تعبير مي‌كنند و
مرادشان اين است كه روح سالك، از إنّيّت در شهود حق فاني شود؛ چه در ارتباط با
فعل، چه صفت و چه ذات. اين تعبير را به كار مي­برند كه فناء في‌الله عبارت است از:
«فاني شدن روح از إنّيّت در شهود حق». از نظر مسير معنوي، اين آخرين منزل سير و
سلوك است.

 

ماه
رمضان: ماه نزول قرآن و صعود انسان

ماه
مبارك رمضان هم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود». اين را که ماه نزول است، چون در
قرآن و در دعاهاي ماه مبارك رمضان مطرح است كه كلام الهي ـ قرآن كريم ـ در
این ماه، از مصدر وحي بر نبي مكرم اسلام(ص) نازل مي‌شود كه خداوند به وسيله­ همان
كلمات، انسان‌ها را در جميع ابعاد پرورش مي­دهد و مي‌سازد. در سوره دخان می‌فرماید:
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ»(3)
و در سوره قدر می‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةِ
الْقَدْرِ».(4) در سوره بقره هم می‌فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ
الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ
الْفُرْقانِ».(5)

 

«قوس
نزولی» در ماه مبارك

در اكثر
دعاهاي ماه رمضان به اين «قوس نزولي» اشاره شده است. ماه مبارك رمضان، ماه نزول
كلام الهي است. به تعبير ديگر، ماه رمضان، ماه سخن گفتن ربّ است با عبدش، یعنی
ماهي است كه رب براي ساختن عبدش و راهنمايي او به سوي قربِ خويش با او سخن مي‌گويد
و سخن گفته است؛ بنابراین قرآن در ماه مبارك رمضان نازل شد و به تعبير اهلش به
صورت «جُملةً واحده»، یعنی به‌طور كلي و يكپارچه، در شب قدر، بر قلب
پيغمبر اكرم«ص» فرود آمد. این همان قوس نزولی این ماه است.

 

«قوس
صعودی» در اين ماه

اما ماه
مبارك رمضان همچنين ماه صعود است، يعني درست برعكس آن «قوس نزولي» که اشاره شد،
اينجا «قوس صعودي» مطرح است. یعنی این ماه، ماه كلام عبد با ربّ است. بدیهی است که
عبد در همه اوقات مي‌تواند با ربّ خودش سخن بگويد، ولي يك موقعيت خاصي هست كه اين
سخن گفتن، از نظر سازندگي، بُرد بيشتري پیدا می‌کند.

 

دعا،
الهام خداست

این
نکته طریف را هم که عبد در چه قالبي می‌تواند با ربّ خود سخن بگوید، خودِ ربّ به
اوليایش الهام مي‌كند و اولیاء الهی آن الهامات را در قالب خاصي مي‌ريزند و نحوه
سخن گفتن با ربّ را به عبد مي‌آموزند.    

 

قرآن
خطاب به توست. نمی‌خواهی پاسخ بدهی؟

خدا در
ماه مبارك رمضان با تو صحبت كرده و كلامش را بر پيغمبر فرو فرستاده و پیغمبر هم
قرآن را به ما تحويل داده و گفته است كه اينها حرف‌هايي است كه خدا با شما زده
است. خدا در این خطاب‌هایی که در قرآن هست، مثل «يا أَيُّهَا
النَّاس‏» و «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»، به
من و تو خطاب مي‌كند و از اول تا آخر با ما سخن می‌گوید. آیا نمي‌خواهيم پاسخش را
بدهیم؟ او در ماه مبارك رمضان با ما سخن گفته است، ما هم بايد در اين ماه با او
سخن بگوئیم. هم قوس نزول است و هم قوس صعود. ماه رمضان ماه كلام ربّ و عبد است. در
این باب روایات فراوانی وارد شده‌اند. 

 

سفارش
به «زياد دعا كردن» در اين ماه

در این
باب دو روايت را که در «فروع كافي» است، از «وسائل‌الشیعه» نقل مي‌کنم. روایت اول
از امام صادق«ع» است که فرمود:

 «قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ«ع»
عَلَيْكُمْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء»؛(6)
: «بر شما باد در ماه رمضان به کثرت دعا و استغفار».

در
روايت ديگر آمده است:

«كَانَ
عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ«ع» إِذَا كَانَ
شَهْرُ رَمَضَانَ لَمْ يَتَكَلَّمْ إِلَّا بِالدُّعَاءِ»؛(7)
. حضرت امام سجاد«ع» در ماه مبارک رمضان اصلاً صحبت نمي‌كرد، مگر اینکه تمام
جملاتي كه از ايشان صادر مي‌شد مضامين دعايي داشت. ما در این زمینه روايات بسیاری
داريم، بنابراین آنچه كه در ماه مبارك رمضان وظيفه عبد است، سخن گفتن با ربّ خود
است.

 

«تجليه،
تخليه و تحليه» زمينه‌ساز سخن گفتن بنده با خدا

در باب
ماه مبارك رمضان روايات زيادی داريم كه ناظر به آن مطلب اول، یعنی بحث مراحل سیر و
سلوک است. از نظر ظاهری كه خودمان را به همين آداب ظاهري آراسته كرده‌ايم و
دهانمان را از خوردن و آشاميدن بسته‌ايم. اين همان قدم اول یعنی تجليه است. اما
آنچه مهم است گام‌های دوم و سوم، یعنی تخلیه و تحلیه است. اينهاست که زمينه را
فراهم مي‌كند براي اينكه بتوانيم با خداي خود حرف بزنيم. از الطاف الهيه اين بوده
كه آنچه را كه مايحتاج عبد است تا بتواند با خداي خودش حرف بزند، پيشاپيش عنايت
كرده است.

 

سرريز
شدن رحمت الهي در اين ماه

در روايتی
آمده است:

 «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ
لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ سَبْعِينَ أَلْفَ أَلْفِ
عَتِيقٍ مِنَ النَّارِ كُلٌّ قَدِ اسْتَوْجَبَ النَّارَ فَإِذَا كَانَ آخِرُ
لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِيهَا مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِي
جَمِيعِهِ».(8) : خداوند در ماه رمضان هنگام افطار هفتاد
هزار هزار نفر از افرادي را كه مستحق آتش هستند نجات مي‌دهد و در شب آخر از این
ماه به اندازه تمام کسانی که در طول این یک ماه نجات داده است، از آتش جهنم نجات
می‌دهد. همه اينها نشانه سرريز شدن فضل و رحمت الهي در این موقعیت زمانی است.

در
روایت ديگري آمده است: «إذَا كَانَ أوَّلَ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ غَفَرَ
اللهُ لِمَنْ شَاءَ مِنَ الْخَلْقِ فَإذَا كَانَتْ اللَّيْلَةَ الَّتِي تَلِيهَا ضَاعَفَهُمْ
فَإذَا كَانَتْ اللَّيْلَةَ الَّتِي تَلِيهَا ضَاعَفَ كُلَّمَا أعْتَقَ حَتَّى آخَرَ
لَيْلَةٍ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تَضَاعَفَ مِثْلَ مَا أعْتَقَ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ».(9)
یعنی هر شب، بیش از شب قبل، تعداد بیشتری از بندگانش را تطهیر مي‌كند تا حجاب‌هاي
ظلماني آنها برطرف شود. اينها همه مقدمه سخن گفتن عبد است با رب خود.        

 

ماهِ
مخصوص ارتباط دو طرفه خدا و بنده­

اهل
معرفت گفته‌اند كه يك «قرآن نازل» داريم و يك «قرآن صاعد». آن كلام ربّ است با
عبد، اين كلام عبد است با ربّ، هر دو هم قرآن است. بنابراین ماه رمضان اختصاص به
ردّ و بدل شدن سخنان بین «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» دارد. از آن طرف، قرآن نازل
شده است و از اين طرف هم قرآن صاعد ـ بالا رونده ـ را داریم که عبارت است از آن
راز و نیازهایی که بندگان صالح خداوند و اولیاء خاصّ حق ـ به اذن ربّ ـ با او
داشته‌اند.         

 

آداب
ظاهري ماه رمضان، زمينه‌ساز ارتباط با خدا

ما از
آن سخن گفتن­ها، به «ادعیه ماثوره» ائمه اطهار تعبیر می‌کنیم. ماه رمضان، ماه «قرآن»
و «دعا»ست و این آداب ظاهری که در این ماه داریم، همه برای فراهم کردن زمینه همین
رابطه «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» است تا با یکدیگر سخن بگویند. از طرف عبد به سوی
ربّ، تقاضا و طلب و سئوال و درخواست است، یعنی«دعا». پس دعا سخنی بین عبد و ربّ
است، یعنی بنده با پروردگارش صحبت و از او درخواست می‌کند.

 

ندا،
دعا و نجوا

در
مناجات‌هايي كه از ائمه اطهار«ع» نقل شده است، دو مناجات هستند كه
همه ائمه«ع» آن را مي‌خواندند: يكي مناجات شعبانيه است، يكي هم مناجاتی است كه با
اين جملات شروع می‌شود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ
عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي
إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ
وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ…»(2) . مرحوم مجلسي«ره» در
بحارالأنوار نقل مي‌كند كه این مناجات از علي«ع» است و همه ائمه هم آن را مي‌خواندند.
علی«ع» اول صلوات می‌فرستد و بعد شروع می‌کند به گفتن آن جملات تا به اینجا می‌رسد
که «وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ». اینجا دیگر
بحث «مناجات» است. «ندا» یعنی اينكه انسان کسی را با صدای بلند فرا بخواند. «دعا»
هم با صداست، اما صدای بلند نیست. «مناجات و نجوا» بی‌صداست، لذا اینجا تعبیر می‌کند
«وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ»، دیگر نمی‌گوید «وَ اسْمَعْ»؛ چون
مناجات جنبه صوتی ندارد و صدا و آهنگ ندارد، بلکه یک امر دروني و قلبی است. این از
تعبیرات زیبا و لطیف علی«ع» است. البته هم دعا و هم ندا و هم نجوا، نوعی رابطه دو
طرفه هستند، ولي اين تفاوت­ها را با يكديگر دارند.

 

عدم
اجابت دعا به خاطر وجود حجاب­ها

بحث
دیگری که در اینجا مطرح می‌شود، بحث حُجُب و موانع دعاست.  ندا، دعا و مناجات، «بین اثنینی» هستند و ممکن
است گاهی اوقات چیزی مانع از این رابطه دو طرفه شود.

 

گناه: حجاب دعا

گاهی اعمالی چون گناه، حجاب اجابت دعا می‌شوند، یعنی معصیت‌هایی
از ناحیه اعضا و جوارح ما صادر می‌شوند که مانع اجابت دعا هستند و لذا «اطاعت» با
«اجابت» رابطه دارد. اگر مطیع خدا شدیم، خداوند هم درخواست ما را  می‌پذیرد. از آن طرف، معصیت مانع اجابت دعا می‌شود.
دروغ، غیبت ، مال مردم را خوردن و امثال این محرمات، مانع اجابت دعا هستند.    

 

حجاب‌های باطنی دعا

برخی از ملکات و امور هم درونی و مانع اجابت دعا هستند.
این موانع مربوط به ملکات سیّئه درونی عبد است که موجب می‌شود که گوش دل، راز الهی
را نشنود. ماه مبارک رمضان ماه «راز و نیاز» است،  راز از ربّ است و اظهار نیاز از عبد. حجابی از
ناحیه ربّ نیست. حجاب از ناحیه عبد است و باید این حجاب را برطرف کند. این حجاب‌ها
و موانع با چه مقامی از مقام‌های معنوی برطرف می‌شوند؟

 

باز شدن
درهاي آسمان و رفع تمام موانع ارتباط ربّ و عبد

روایت
از پیغمبر اکرم«ص» است که: «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِي
أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَيْلَةٍ
مِنْهُ».(10) : درهای آسمان در اولین شب از شب‌های ماه مبارک
رمضان باز می‌شود و تا آخرین شب از شب‌های این ماه هم بسته نمی‌شود. «سماء» اشاره
به  جهت عِلوی از عوالم وجودی و آن نشئه
برتر عالم وجود است. ما در این «دنیا» در عالم ناسوت هستیم که پست‌ترینِ عوالم
وجود است.

در روایت آمده است که خدا شب اوّل ماه
مبارک رمضان درهای آسمان را باز می‌کند، یعنی از ناحیه آن عوالم برتر وجودی، هیچ
مانع و حاجبی در کار نیست، پس هر چه حجاب و مانع هست، از طرف ماست. او راز می‌گوید،
اما گوش من نمی‌شنود. برای رفع این حجاب‌ها چه می‌توان کرد؟

 

«مقام
رضا»، ثمره نهایی روزه

در حدیث
معراج داریم که پیغمبر اکرم«ص» وقتی به معراج رفت، در آنجا خطاب شد: «یَا أحْمَدُ
هَلْ تَعْلَمُ مَا مِیرَاثُ الصَّومِ»: ای احمد! می‌دانی روزه چه اثری در پی
دارد و چه چیزی به ارث می‌گذارد؟ «قَالَ: لَا. ثُمَّ قَالَ: مِیرَاثُ الصَّومِ
قِلَّةُ الْأکْلِ وَ قِلَّةُ الْکَلَامِ وَ مِیرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِکْمَةَ
وَ هِیَ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ تُورِثُ الْمَعْرِفَةُ الیَقِینَ فَإذَا اسْتَیْقَنَ
الْعَبْدُ لَا یُبَالِی کَیْفَ أصْبَحَ بِعُسْرٍ أمْ بِیُسْرٍ فَهَذَا مَقَامُ الرَّاضِینَ»؛ .

روزه دو
اثر دارد، یکی ظاهری که همان کم خوردن است و دومی که بالاتر است، کم صحبت کردن و
سکوت که ما به آن «صومِ صمت» می‌گوییم. اگر انسان جلوی زبانش را بگیرد و مراعات
زبانی داشته باشد، حکمت پیدا می‌کند. میراث حکمت هم معرفت است و یقین که مقدمه
«مقام رضا»ست، یعنی مقامی با آن می‌توان حجاب‌ها را برطرف کرد.

 

روزه­اي
براي همه، حتي ناتوان­ها و پيرها

من به
آن کسانی که از نظر شرعی معذورند و نمی‌توانند روزه بگیرند و غصه می‌خورند که از
برکات صوم و ماه مبارک رمضان محروم شده‌اند، می‌گویم که این یک دیدگاه و نگرش مادی
است. روزه،  فقط نخوردن و نیاشامیدن  نیست. براي شما هم روزه وجود دارد. آنچه بالاتر
از «قلّت اکل» و كم خوردن است، جلوی زبان را گرفتن است. یک ماه رمضان، از اول تا
آخر غیبت نکنیم، دروغ نگوئیم، تهمت نزنیم،  جلوی آفات زبانمان را بگیریم، کسی را آزار
ندهیم. میراث صوم این است. بله، اگر صحت مزاج داریم و عذر شرعی نداریم، قلّت اکل
هم در کنارش هست تا درد و الم گرسنگی و تشنگی را بچشیم که آن هم آثاری دارد.

 

«روزه
شكمي» و «روزه معنوي»

در
روایات داریم که فردي خدمت پیغمبر اکرم«ص» آمد و گفت: «من روزه هستم.» حضرت به او
فرمود: «استفراغ کن!» دید همین ‌طور دارد تکه‌ تکه گوشت از حلقش بیرون می‌آید.
پرسید: «این چیست؟» حضرت فرمود: «غیبت کرده­ای! این روزه نیست.» این روزه نیست.
روزه شکمی هست، ولی روزه معنوی نیست.

 

«صمت» اصلاً
حرف نزدن نيست!

پیغمبر
اکرم«ص» فرمود: «وَ مِیرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِکْمَةَ»؛ یعنی
میراث سکوت، حکمت است. پس معلوم می‌شود منظور از این «صوم صمت» که در روایات هست،
«حرف نزدنِ» مطلق نیست، بلکه مراد همان «قلّت کلام» و پرهیز از بیهوده‌گویی است.
اتفاقاً بعضی جاها باید حرف بزنیم. باید با خدا حرف بزنیم. باید دعا بخوانیم. نه
اینکه هر چیزی را که از دهانمان بیرون بیاید، بگوییم. آن چیزی را که حُجُب را
برطرف می‌کند و ما را به «مقام رضا» می‌رساند، مراقبت کنیم.

 

پي‌نوشت‌ها:

2ـ بحارالأنوار 91، 96.

3ـ سوره مبارکه دخان، آیه 3.

4ـ سوره مبارکه قدر، آیه 1.

5ـ سوره مبارکه بقره، آیه 185.

6ـ وسائل‏الشيعة 10، 304؛ الكافي 4، 88.

7ـ وسائل‏الشيعة 10، 309؛ الكافي 4، 88.

8ـ وسائل‏الشيعة 10، 317.

9ـ إقبال‏الأعمال 3.

10ـ
مستدرك‏الوسائل 7، 42.

 

سوتیتر:

1.

روزه،
فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست. براي آن کسانی که از نظر شرعی معذورند و نمی‌توانند
روزه بگیرند و غصه می‌خورند که از برکات صوم و ماه مبارک رمضان محروم شده‌اند هم
روزه وجود دارد. آنچه بالاتر از «قلّت اکل» و كم خوردن است، جلوی زبان را گرفتن
است. یک ماه رمضان، از اول تا آخر غیبت نکنیم، دروغ نگوئیم، تهمت نزنیم،  جلوی آفات زبانمان را بگیریم، کسی را آزار
ندهیم…

 

2.

گاهی
اعمالی چون گناه، حجاب اجابت دعا می‌شوند. اگر مطیع خدا شدیم، خداوند هم درخواست
ما را  می‌پذیرد. از آن طرف، معصیت مانع
اجابت دعا می‌شود. دروغ، غیبت ، مال مردم را خوردن و امثال این محرمات، مانع اجابت
دعا هستند.