سعدالله زارعی
حدود
4 سال پس از محاصره کامل هوایی، دریایی و زمینی منطقه کوچک غزه و «نه» توامان تلآویو و قاهره به حدود 5/1 میلیون فلسطینی که از
آب تا امنیت به آن سوی مرزهای غزه محتاج بودند، برای مردم در منطقه عربیـ اسلامی
تردیدی باقی نگذاشت که «باید کاری کرد» و در عین حال با وجود رژیمهای قذافی ، بنعلی ،مبارک و عبدالله و… «نمیتوان کاری کرد».
وقوع
بیداری اسلامی و تبدیل آن به خیزش عمومی عربی از این دو جمعبندی «باید» و «نمیتوان» ریشه گرفت. مردم بهخوبی میدانستند که اگر گذرگاه جنوبی رفح باز شود، دیگر
نمیتوان فلسطینیها را به محاصره درآورد و اگر خنجر مصر برداشته شود،
فلسطینیها خود حریف اسرائیل خواهند بود. با این وصف اگر
گفته شود مهمترین عامل بیداری اسلامی موضوع فلسطین است، سخن
گزافی نخواهد بود.
موضوع
فلسطین از چند منظر حائز اهمیت ویژه است و اثرگذاری منحصر به فردی در فضای عمومی
جهان اسلام دارد. از آنجا که تفرقه
مهمترین عامل عقبماندگی جهان اسلام است، از اینرو تمرکز بر محور فلسطین میتواند همه مسائل جهان اسلام را حل کند.
فلسطین:
محور اصلی وحدت مسلمین
فلسطین
جدا از این که سرزمینی مقدس و دومین قبلهگاه مسلمانان است، مهمترین تجمیعکننده
قدرت جهان اسلام نیز هست. راز این قدرت تجمیع در آن است که هیچ قطعهای از جهان اسلام از آغاز بعثت پیامبر(ص) تا امروز به
اندازه فلسطین دغدغه مسلمانان نبوده است و این تنها سرزمینی است که تا کنون دو بار
بین مسلمانان، مسیحیان و یهودیان دست به دست شده و در فاصله هر جابه جایی، جنگهای ناتمامی بین طرفین به وقوع پیوسته است.
فلسطین جزو معدود سرزمینهائی است که
مسلمانان از هر مذهب، مسلک و مرامی نسبت
به آن حساسیت ویژهای
دارند و از اینرو دولت
و مردمی که در حمایت از فلسطین پیشروتر و فعالتر باشند،
در نزد مسلمانان از اعتبار و موقعيت بیشتری برخوردارند.
فلسطین:
اوج مظلومیّت
در
هیچ قطعهای
از جهان به اندازه فلسطین جنایت به وقوع نپیوسته است. مسیحیها در اواسط
قرن پنجم هجری، مدت 4 سال با مسلمانان در منطقه آسیای صغیر جنگیدند و در فاصله سالهای 473 تا 477 هجری شمسی دهها هزار مسلمان را در انطاکیه تا فلسطین قتلعام و به به بیتالمقدس دست پیدا کردند. وقتی صیلبیون بیتالمقدس را محاصره کردند، حاکم فاطمی بیتالمقدس آماده شد تا در صورت تمایل فرمانده صلیبیون
به تصرف مسالمتآمیز، بیتالمقدس
را تحویل دهد، اما او نپذیرفت و با سپاه 400 هزار نفری خود به مردم یورش برد و بیمحابا آنان را از دم تیغ گذراند. «محمد عبدالله
عنان» در کتاب «صحنههای تکاندهنده در تاریخ اسلام» نوشته است که در این حمله
و در طول یک روز 70 هزار نفر یعنی معادل همه مسلمانانی که در بیتالمقدس زندگی میکردند، کشته شدند و در کوچهها جوی خون به راه افتاد.
حکومت
صلیبیها بر فلسطین با این جنایات هولناک شروع شد و 91
سال طول کشید. جالب این است که وقتی مسلمانان به رهبری صلاحالدین ایوبی عزم خود را برای بازگرداندن بیتالمقدس به جهان اسلام جزم کردند، نامهای به حاکم مسیحی بیتالمقدس نوشتند و از او خواستند شهر را بدون جنگ تسلیم کند.
او ابتدا از پذیرش خواسته سپاه اسلام طفره رفت، ولی بعد که دید یارای رویارویی
ندارد، شهر را تسلیم کرد. صلاحالدین
ایوبی در روز 27 مهر 566 ش (دوم اکتبر 1187م) با سپاهیان خود وارد شهر شد، ولی حتی
یک نفر از مسیحیها یا یهودیها را به قتل نرساند و به هیچ مکانی آسیب وارد نکرد.
فلسطین
بار دیگر در فاصله 12 آبان 1296 (زمان صدور اعلامیه بالفور) تا 24 اردیبهشت 1327
به اشغال صلیبیها درآمد. این بار نیز دهها هزار مسلمان به قتل رسیدند و صدها هزار نفر از آنان
آواراه شدند. روش صلیبیهای
صهیونیست این بار نیز ارعاب و قتل برای سیطره بر سرزمینهای مقدس بود. جنایت «دیر یاسین» یکی از صدها صحنهای بود که به وقوع پیوست. جنایت هولناک دیر یاسین
حدود یک ماه قبل از اعلام رسمی تشکیل دولت اسرائیل به وقوع پیوست. یک جوخه نظامی
صهیونیست در صبحگاه روز 21 فروردین 1327 روستای دیر یاسین را به محاصره درآورد،
مردان کشاورز و کارگر روستا دستگیر و با کامیون به نقطهای
در بیرون روستا برده شدند و در کنار گودال بزرگی با تیر مستقیم به شهادت رسیدند و
دستهجمعی مدفون شدند. زنان را به خانههایی که به سقف آنها دینامیت بسته بودند، منتقل و
خانهها را بر سرشان خراب کردند و کودکان را در نقطهای به طور دستهجمعی به شهادت رساندند. زنان باردار را ردیف کردند و با
خنجر شکم آنها را دریدند و در جلوی چشمان بیرمق آنها جنینشان را قطعه قطعه کردند. تعدادی از دختران
جوان را برهنه کردند و با کامیون به بیتالمقدس
فرستادند تا مورد اهانت یهودیان واقع شوند!
در
یکی از گزارشهای نماینده صلیب سرخ در باره جنایت «دیر یاسین»
آمده است: «… در یک آبانبار جسد
15 کودک و در کناره بیرونی آن نیز جنازه 40 تا 50 مرد سالخورده را دیدم. روی هم
254 جسد در قسمت اصلی دهکده دیر یاسین به چشم میخورد. 45 زن که 25 نفرشان باردار بودند در نقطه دیگری بر
زمین افتاده بودند. یک دختر 6 ساله را دیدم که چند روز بعد از زیر تودهای از اجساد، زنده بیرون آورده شد. ممکن نیست کسی
به دهکده نزدیک شود و دچار تهوع نشود. 150 زن جوان از این حادثه جان سالم به در
بردند که ظاهراً آنان را عریان در مناطق یهودینشین گرداندند و یهودیان آب دهان خود را بر سر و روی آنان
میانداختند و…».
با
وجود چنین جنایت هولناکی، حدود یک ماه بعد، سازمان ملل موجودیت رژیم صهیونیستی را
رسماً اعلام کرد!
مشابه
جنایت دیر یاسین بعدها به دفعات از سوی صهیونیستها به وقوع پیوست. فاجعه روستای کفر قاسم یکی از آنهاست. در
بعدازظهر 8 آبان 1335 یک جوخه نظامی اسرائیلی به فرماندهی سرگرد «شموئیل مالینکی»
روستای کفر قاسم ـدر جنوب طولکرم در کرانه باختری رود اردنـ را به محاصره درآورد. بر اساس دستور مالینکی هر
کسی که بعد از ساعت 5 عصر وارد روستا میشد،
باید به قتل میسید. بدین ترتیب حداقل 49 زن و کودک در جلوی چشم یکدیگر به قتل
رسیدند.
هدف
از این جنایت این بود که ساکنان مسلمان بیتالمقدس
و شهرها و روستاهای نزدیک آن خانه و کاشانه خود را رها و زمینه سیطره کامل
صهیونیستها بر بیتالمقدس
و شهرهای مقدس دیگر نظیر الخلیل را فراهم کنند.
بعدها در 25 شهریور 1361 اردوگاههای فلسطینی «صبرا» و «شتیلا» در جنوب بیروت توسط
یگانهای زمینی و هوایی اسرائیل به فرماندهی آریل شارون
آماج حملههای وحشیانه قرار گرفتند. در این حملات حداقل 6
هزار فلسطینی قتلعام شدند. با وجود این سازمانهای بینالمللی
جز ابراز تأسف و محکومیت لفظی کار دیگری نکردند.
فلسطینیها در طول دوران 95 سالهای که حرکت صهیونیستها
به سمت فلسطین آغاز شده تا امروز در معرض انواع تهاجمات بودهاند. جنگ 22 روزه و محاصره 4ـ5 ساله غزه یکی دیگر از این
نمونههاست. جنگ غزه در فاصله 7 تا 29 دیماه سال 1387 با هماهنگی میان امریکا، مصر،
عربستان، قطر و با هدف از میان بردن مقاومت اسلامی به راه افتاد و در آن اسرائیلیها و کشورهای مزبور از همه توان هوایی، دریایی و
زمینی خود از یکسو و توان مالی حامیان خود از سوی دیگر برای
پایان دادن به مقاومت فلسطین استفاده کردند. نتیجه این جنگ شهادت حداقل 2000 نفر
از ساکنان محاصره شده و ویرانی حدود 6000 خانه بود.
اسرائیل
این جنگ را در شرایطی بر فلسطینیان تحمیل کرد که از دو سال پیش از آن گذرگاههای
غزه را به روی ساکنان بسته بودند و از رسیدن هر نوع امکانات دارویی، غذایی و… به
این منطقه ممانعت به عمل آورده بود. پس از جنگ و تا زمان حسنی مبارک در 22 بهمن
1389 محاصره غزه با شدت استمرار پیدا کرد و این درحالی بود که خبر روزانه مرگ
کودکان و سالخوردگان به دلیل نداشتن غذا و دارو، وجدان هر انسانی را بهشدت جریحهدار
میکرد؛
با وجود این سران عربی و بهویژه دولت حسنی مبارک فشارهای خود را برای تسلیم
نیروهای مقاومت، به منطقه محصور غزه متمرکز کردند. در زمان محاصره، گروههایی از مردم اروپا و آسیا برای کاستن از آلام
مردم محاصره شده غزه به مصر رفتند، ولی مقامات رژیم مبارک بهشدت از نزدیک شدن
آنان به منطقه غزه جلوگیریکردند.
«عمر سلیمان» رئیس دستگاه اطلاعاتی مصر که پرونده فلسطین را مدیریت میکرد با صراحت به امدادگران گفته بود اگر دهها روز هم در آفتاب سوزان قاهره بمانید و مغزتان
در آفتاب بپزد، امکان ندارد بگذاریم این کمکها به غزه برسند.
فلسطین:
مظهر پیروزی
فلسطین
در عین حال مظهر پیروزی هم هست. این سرزمین تا کنون دو بار توسط مسلمین آزاد شده
است. یک بار در اوایل دوره خلافت عمربن خطاب ـدر تاریخ 27 اسفند 14 هجری شمسیـ مسلمانان فلسطین را به تصرف درآوردند و بهرغم حملههای پیدرپی
رومیان، این سرزمین را تا 26 دیماه
سال 477 شمسی به عنوان بخشی از قلمرو اسلامی حفظ کردند. بار دوم مسلمانان در سال
568 شمسی به فرماندهی صلاحالدین
ایوبی، فلسطین را که در جریان چهارمین دور جنگهای 200 ساله صلیبی به تصرف رومیان درآمده بود، آزاد کردند.
امروز
آزادسازی فلسطین از دورهای که
سپاهیان روم در اوج قدرت بودند، دشوارتر نیست، زیرا از یکسو رژیم صهیونیستی اینک توسط ملل مسلمانی که نابودی آن را
میخواهند به محاصره درآمده است و از سوی دیگر در
درون آن یهودیانی زندگی میکنند
که برای آرامش و رفاه بیشتر از کشورهای خود در اروپا، آسیا و آفریقا به این سرزمین
آمدهاند و دشوار شدن شرایط زندگی و امنیت، انگیزهای
برای دفاع از رژیم غاصب برای آنان باقی نخواهد گذاشت. از سوی دیگر هماینک
در درون سرزمینهای
تحت اشغال فلسطین نزدیک به 5 میلیون نفر شهروند فلسطینی (شامل حدود 2/1 میلیون نفر
در مناطق 1948، حدود 2/2 میلیون نفر در کرانه باختری و حدود 5/1 میلیون نفر در
نوار غزه) زندگی میکنند؛ این درحالی است که طبق آمارهای رسمی اعلام شده توسط
دولت غاصب، تعداد یهودیان ساکن در این سرزمین حداکثر 7/4 میلیون نفر است. در واقع فلسطینیها
11 میلیون نفر (حدود 6 میلیون آواره و حدود 5 میلیون نفر ساکن) هستند که در شرایط
خاص میتوانند
کشور خود را آزاد کنند.
فلسطین:
فرصت تازه
با شروع
موج بیداری اسلامی، فلسطین فرصت تازهای
را به دست آورد. اینک امواج مردمی حمایت از آزادی کامل فلسطین به پیدایش دولتهای
مقاومت در شمال افریقا و منطقه جنوب غربی آسیا منجر شده است. در یک دوره زمانی،
ایران، سوریه و مقاومت لبنان از آرمان فلسطین حمایت میکردند و
بقیه کشورهای اسلامیـ عربی در اردوگاه اسرائیل بودند. کشورهای قدرتمندی
چون مصر عملاً هرگونه اقدام اسلامیـ عربی علیه اسرائیل را خنثی و راه را
برای تداوم سیطره رژیم غاصب بر فلسطین همواره میکردند. وقتی مصر در کنار صهیونیستها قرار داشت، از بقیه کشورهای عربی عملاً کار چندانی ساخته
نبود. حالا این وضع به میزان زیادی تغییر کرده است. تحولات شمال افریقا قطعاً به
ضرر اسرائیل پیش میرود و تب ضد
صهیونیستی مصریان اجازه تداوم آن سیاستها
را به امریکا و رژیم صهیونیستی نمیدهد.
در
یک جمعبندی میتوان
گفت فلسطین مهمترین عامل پیدایش «بیداری اسلامی» است که خود مهمترین عامل موفقیّت فلسطینیها
در شرایط آینده به حساب میآید.
شرایط کنونی اگرچه بهنوعی برای همه تحلیلگران غیرمنتظره بود، ولی بیش از همه
شرایط آینده امریکا و رژیم صهونیستی را در منطقه تحت تأثیر قرار داد، از اینرو «باراک اوباما» در روز 16 بهمنماه 89 ،یعنی 11 روز پس از قیام مردم مصر علیه
مبارک، در صحبتی با «جیمز لاید» مدیر سازمان اطلاعات ملی امریکا، ناخرسندی خود را
از دستگاههای اطلاعاتی این کشور به خاطر عدم پیشبینی قیامهای
مردمی در مصر و تونس ابراز داشت، اما البته این به آن معنا نیست که اگر دستگاههای اطلاعاتی امریکا وقوع قیامهای مردمی اسلامی را پیشبینی میکردند،
امریکا قادر به جلوگیری یا مهار آنها بود. البته پیشبینی تکرار این قیامها
در کشورهای دیگر نیاز چندانی به هوش اطلاعاتی ندارد، اما آیا امریکا قادر است تحولات
مشابه مصر را در عربستان مهار کند؟
این
خیزشها برای رژیم صهیونیستی دردآورتر است. پروفسور
«الکساندر پلی»، کارشناس امور استراتژیک اسرائیل از این جهت که انقلابهای عربی مهمترین آبراهها
(دریای مدیترانه، دریای سرخ و اقیانوس هند) را تحت سیطره درمیآورند، فاجعهآمیز دانست و گفت این انقلابها ممکن است کانال سوئز، تنگه هرمز، تنگه بابالمندب و دریای سیاه را به کنترل دشمنان ما
درآورد.
در
واقع آنچه که صهیونیستها را جداً
نگران کرده است، وحدت جهان اسلام حول محور فلسطین است. در ژوئن 2003 (خرداد 1382)
برنارد لوئیس یک اندیشمند برجسته صهیونیست در مقالهای که وزارت دفاع امریکا آن را منتشر کرد پیشنهاد داد که
عراق به سه دولت (کرد، سنی و شیعه)، سوریه به سه دولت (علوی، دروزی و سنی)، اردن
به دو دولت (یکی برای فلسطینها
و دومی برای بومیها)، لبنان به 5 دولت (مسیحی، شیعه، سنی، دروزی و
علوی) و عربستان به چند دولت کوچک ـ مشابه
آنچه پیش از شروع سلطنت عبدالعزیزبن سعود وجود داشتـ، مصر به
دو دولت (مسلمان و قبطی) سودان به دو دولت (جنوبی زنگی و شمالی عربی)، موریتانی به
دو دولت عربی و زنگی و نیز تقسیم ایران به 4 دولت را مطرح کرد. وی تنها راه بقای
اسرائیل را تجزیه این کشورها دانست.
با
نگاهی به کارکرد وحدتگرایانه
بیداری اسلامی و قیامهای ناشی از
آن بهخوبی میتوان به عمق فاجعهای که برای امریکا و رژیم صهیونیستی اتفاق افتاده
است، پی برد.
سوتیترها:
1.
حدود 4 سال پس
از محاصره کامل هوایی، دریایی و زمینی منطقه کوچک غزه و «نه» توامان تلآویو و قاهره
به حدود 5/4 میلیون فلسطینی که از آب تا امنیت به آن سوی مرزهای غزه محتاج بودند، برای
ورود در منطقه عربیـ اسلامی تردیدی باقی نگذاشت که «باید کاری کرد» و در عین حال
با وجود رژیمهای قذافی و بنعلی و مبارک و عبدالله و… «نمیتوان کاری کرد».
2.
در یک جمعبندی
میتوان گفت فلسطین مهمترین عامل پیدایش «بیداری اسلامی» است که خود مهمترین عامل
موفقیّت فلسطینیها در شرایط آینده به حساب میآید. شرایط کنونی اگرچه بهنوعی برای
همه تحلیلگران غیرمنتظره بود، ولی بیش از همه شرایط آینده امریکا و رژیم صهونیستی را
در منطقه تحت تأثیر قرار داد.
3 .آنچه که صهیونیستها را جداً نگران کرده است، وحدت جهان اسلام
حول محور فلسطین است. تقسیم عراق، سوریه، اردن، لبنان، عربستان و ایران به دولتهای
کوچکتر، تنها راه ابقای اسرائیل است.