پیشگویی شاه!

بی پرده با
تاریخ / مرداد 1357

روح الله امین
آبادی

مرداد
ماه سال 57. انقلاب اسلامی مردم ایران روند رو به رشد خود را آغاز کرد و پایه‌های
رژیم را به لرزه درآورد. شاه که با سرکوب قیام مردم در اربعین‌های متوالی
احساس امید توأم با هراس را تجربه می‌کرد، ناگهان با قیام‌های
گسترده و مستمر مردم سراسر ایران مواجه شد، قیام‌هایی که به حکومت
نظامی در اصفهان و چندین شهر دیگر منجر شدند.  

شاه در
ابتدای این ماه، در سخنرانی خود به مناسبت روز قانون اساسی، از آزادی‌های
گسترده‌ای چون مردم اروپا سخن راند و به مردم وعده داد که از این به بعد می‌توانند
به صورت قانونی تجمع و اعتراض کنند. چند صباحی از وعده شاه نگذشته بود که تجمع بیش
از سه نفر در چندین شهر کشور ممنوع شد و فاجعه خونین سینما رکس آبادان ماهیت رژیم
را بیش از پیش نشان داد.

ورود
ملک ‌حسین، شاه اردن و حسنی مبارک، معاون انورسادات رئیس‌جمهور مصر برای
مذاکره با شاه برای ایجاد صلح در خاورمیانه و نیز درخواست آمریکا از شاه برای حسن
روابط با عربستان در جهت برقراری صلح در خاورمیانه، در حالی صورت می‌گرفت که ایران
در تب و تاب انقلاب می‌سوخت و جزیره ثباتی که کارتر در دیدار با شاه نوید
داده بود، در امواج طوفانی انقلاب ایران، غرق می‌شد.

فاجعه
سینما رکس آخرین میخ را بر تابوت دولت آموزگار کوبید و شریف امامی به جای وی نخست‌وزیر
شد، ولی کارشناسان و نکته‌سنجان آشکارا بر این نکته واقف بودند که دیگر روزگار  به کام شاه نخواهد بود و او باید رخت خویش از
این سرای برچیند.

 

کوری
عصاکش کوری دگر

ملک
حسین، شاه اردن در تاریخ 5 مرداد 57 و روز بعد نیز حسنی مبارک، معاون انورسادات
فرعون مصر به ایران می‌آیند تا با همفکری دیکتاتورها، منطقه خاورمیانه روی
آرامش را به خود ببیند. ملک حسین و حسنی مبارک بلافاصله پس از حضور در
تهران به رامسر می‌روند و با شاه دیدار و گفت‌وگو می‌کنند. از سوی
دیگر نیز سفیر آمریکا در بحرین می‌گوید ایالات متحده اعتقاد دارد که ایران
و عربستان سعودی باید هدایت امنیت منطقهخلیج فارس را به عهده بگیرند.

آمریکا
از کشورهای منطقه انتظار دارد تا با به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی در منطقه حساس
خاورمیانه، جزیره ثباتی را که کارتر در دیدار سال گذشته خود به ایران از آن سخن
گفته بود، به کل منطقه خاورمیانه تسری دهند، غافل از این که ایران در
آستانه انقلابی بزرگ است که نه تنها این کشور، بلکه منطقه و فراتر از آن جهان را
با تحولی بزرگ مواجه خواهد ساخت.

انتظار
امریکا از همکاری ایران و عربستان برای رسیدن به صلح اعراب و اسرائیل از سوی دیگر
نشان‌ می‌داد که نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا از عمق تحولات ایران با خبر
نبودند و هرگز انتظار نداشتند انقلابی بزرگ در ایران، همه رشته‌های آنان را
پنبه کند.(1)

 

آغاز
تظاهرات گسترده علیه رژیم پس از یک وقفه کوتاه

شاه در
روز چهاردهم مردادماه 57 همزمان با روز قانون اساسی سخنرانی کرد و به مردم وعده
آزادی‌های گسترده داد.  وی
گفت: انتخابات مجلس در سال آینده آزاد خواهد بود و «آنهائی هم که به تمدن بزرگ
علاقه ندارند، می‌توانند آزادانه رأی بدهند و رأی آنها نیز خوانده می‌شود». شاه
همچنین وعده داد: «مجوز قانونی برای راهپیمایی‌های ضد دولتی داده خواهد شد.»(2)

چند
روزی از وعده‌های دهان پرکن شاه نگذشته بود که تظاهرات مردم اصفهان در روز
21 مرداد با گلوله پاسخ داده شد و 4 نفر در این شهر شهید و 66 نفر دیگر نیز زخمی
شدند. همزمان با تظاهرات مردم اصفهان برای اولین‌بار در جریان مبارزات
انقلابی مردم ایران، رژیم  در عصر روز
بیستم مرداد ماه، طی اعلامیه‌ای خبر برقراری حکومت نظامی در اصفهان را به
اطلاع مردم رساند. در این اعلامیه که داریوش همایون وزیر اطلاعات و
جهانگردی و سخنگوی دولت، آن را از رادیو و تلویزیون قرائت کرد، در اصفهان به مدت
یک ماه حکومت نظامی اعلام و قرودگاههای این شهر به روی هواپیماها بسته شد. (3)
  

به
دنبال اعلام حکومت نظامی در اصفهان، همه نمایندگان مجلس شورای ملی که در تعطیلات
تابستانی به سر می‌بردند، به تهران احضار شدند.(4)

البته تنها
اصفهان نبود که به پاخاسته بود. در تهران، خرم‌آباد،
قزوین، کرمانشاه و اردبیل نیز تظاهرات ضد رژیم برگزار شدند.  تظاهرات مردم اصفهان با گلوله پاسخ داده شد، ولی
نه تنها آنان را به عقب‌نشینی وادار نکرد، بلکه چند روز بعد مردم شیراز نیز به پا
خاستند و در جریان تظاهرات روز 23 مرداد، بیش از 38 نفر شهید و مجروح شدند.

کنترل
دانشگاه تبریز نیز در این روز به دست گارد ویژه افتاد و ستاد کل ارتش اعلام آماده‌باش
عمومی کرد.

از ساعت
10 و 30 دقیقه این روز، کلیه دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان در گروه‌های
متعدد در محوطه دانشگاه و مقابل دانشکده‌ها دست به تظاهرات وسیعی زدند.
دانشجویان از رفتن به کلاس‌ها خودداری کردند و ضمن سر دادن شعار، پشتیبانی
خود را از تظاهرات اصفهان و همدردی خود را با قربانیان قیام این شهر اعلام کردند.(5)

دو روز
بعد، در 25 مرداد، دولت آموزگار در چند شهر کشور و به خصوص استان‌هایی که
شهروندان خارجی در آن حضور بیشتری داشتند، اعلام حکومت نظامی کرد. سیر
حوادث چنان سرعت گرفت که کنترل از دست رژیم خارج شد.

 

سینما
رکس در آتش کینه شاه سوخت

ساعت‌ حدود
30/21 بیست‌ و هشتم‌ مرداد 1357 در حالی‌ که‌ صدها نفر در سینما رکس‌ آبادان‌ مشغول‌
تماشای‌ فیلم‌ گوزن‌ها ساخته مسعود کیمیایی بودند، فاجعه جانگدازی رخ داد که پایه‌های
رژیم ستم‌شاهی را بیش از پیش به لرزه درآورد. براساس آمار اولیه منتشر شده
در روزنامه اطلاعات، در این فاجعه بزرگ از 700 نفری که در سینما حضور داشتند تنها
100 نفر موفق به فرار شدند و 600 نفر در آتش سوختند. تعداد کشته‌شدگان
حداقل 377 نفر اعلام شد.(6) بعضی از کشته‌شدگان اعضای یک
خانواده بودند. به عنوان نمونه اعضای یک خانواده ده نفری به نام رادمهر همگی در
این فاجعه کشته شدند.(7)

با اینکه‌
کلانتری‌ مرکزی‌ در صد متری‌ سینما بود، برای‌ نجات‌ محبوس‌شدگان‌ در حریق‌ اقدام‌
فوری‌ به‌ عمل‌ نیامد. مراکز مسئول‌ هم‌ پس‌ از حضور در محل‌ آتش‌سوزی ‌فاقد
امکانات‌ اطفاء حریق‌ بودند. گزارش ساواک از این واقعه حاکی از آن است که: مأمورین‌
آتش‌نشانی‌ شهرداری‌ که‌ با سه‌ دستگاه‌ ماشین‌ به‌ محل‌ اعزام‌ شده‌ بودند، فاقد آب‌
بودند. همچنین‌ بلندگو برای‌اعلام‌ خطر و راهنمایی‌ مأمورین‌ آتش‌نشانی‌ وجود نداشت‌.

آتش‌نشانی‌
شرکت‌ نفت‌ پس‌از یک‌ ساعت‌ و نیم‌ تأخیر به‌ محل‌ حادثه‌ رسید، ولی  دیر شده‌ بود و بوی‌ اجساد سوخته به‌ بیرون‌ رسیده‌
بود.

 بنا بر‌ گزارش‌ مورخ‌ 27 مهر 57 ضرابی ‌دادستان‌
وقت‌ آبادان‌ به‌ وزیر دادگستری‌، ساعت‌ 1 بامداد از طرف‌ شهربانی،‌ خبرآتش‌سوزی‌ را
به‌ دادستان‌ی اعلام‌ کردند. دادستان‌ فوراً خود را به‌ محل‌ حادثه‌ رساند. «بعضی‌
از مسئولین‌ معتقد بودند که‌ شبانه‌ تمام‌ اجساد یکجا دفن‌ شوند»، ولی‌ دادستان ‌این‌
تصمیم‌ را ردّ کرد و پیشنهاد داد اجساد را شبانه‌ به‌ گورستان‌ شهر ببرنده و بچینند
تا خانواده‌هایشان‌ آنها را شناسایی‌ کنند و بقیه‌ یکجا دفن‌ شوند. پیشنهاد دادستان‌
عملی‌ شد و او خود به‌ همراه‌ بازپرس‌ و پزشک‌ قانونی‌، برای‌ صدور جواز دفن‌ در قبرستان‌
حاضرشد. در نتیجه‌ از تعداد «306 نفر مقتول،‌ 106 جسد شناسائی‌ و‌ جداگانه‌ دفن‌
شدند و 80  جنازه از گورستان‌ خارج‌ و به‌ محل‌
سکونت‌ آنان‌ برده‌ شدند و 120 جسد دیگر که به‌ علّت‌ شدت‌ سوختگی‌ شناخته‌ نشدند،
تقریباً به‌‌طور دسته‌‌جمعی‌ در کنار یکدیگر دفن‌ شدند».

خبر فاجعه‌
در فردای‌ آن‌ روز از رسانه‌های‌ داخلی‌ و خارجی‌ پخش‌ شد و سینماهای تهران در
اعتراض به این فاجعه تعطیل شدند.(8)

با اینکه‌
رادیو و تلویزیون‌ و کارگزاران‌ دولتی‌ سعی‌ می‌کردند از این‌ حادثه‌ علیه‌ انقلابیون‌
استفاده‌ کنند، ولی‌ فشار اجتماعی‌ به‌‌حدی‌ شد که‌ دولت‌ دست‌ به‌ عقب‌نشینی‌زد و
سه‌ روز بعد از حادثه،‌ سرتیپ‌ رزمی‌ را به‌ مرکز فراخواند.  علاوه ‌بر آن به‌ دستور آموزگار کلیه‌‌ مأموران‌
سهل‌انگار، فرماندار، رئیس‌ فرهنگ‌ و هنر و مسئول‌آتش‌نشانی‌ شرکت‌ نفت‌ به‌ تهران‌
احضار شدند.

 امام‌ خمینی‌ در 31 مرداد با ارسال‌ پیامی‌ ضمن‌
تسلیت‌ این‌ مصیبت‌ بزرگ‌ به‌ ملت ‌مسلمان‌ ایران‌ به‌خصوص‌ مردم‌ ستمدیده‌ آبادان‌
و به‌ خانواده‌های‌ داغدیده‌ اعلام‌ کردند که: «من‌ گمان‌ نمی‌کنم‌ هیچ‌ مسلمانی‌،
بلکه‌ انسانی‌ دست‌ به‌ چنین‌ فاجعه‌‌ وحشیانه‌ای ‌بزند، جز آنان‌ که‌ به‌ نظایر آن‌
عادت‌ نموده‌اند و خوی‌ درندگی‌ و وحشیگری‌، آنان‌ را از انسانیت‌ بیرون‌ برده‌ باشد.
من‌ تا کنون‌ اطلاع‌ کافی‌ ندارم‌، لکن‌ آنچه‌ مسلم‌ است‌ این‌ عمل‌ غیرانسانی‌ و مخالف‌
با قوانین‌ اسلامی‌ از مخالفین‌ شاه‌ که‌ خود را برای‌ حفظ‌ مصالح ‌اسلام‌ و ایران‌
و جان‌ و مال‌ مردم‌ به‌ خطر انداخته‌اند و با فداکاری‌ از هم‌میهنان‌ خود دفاع ‌می‌کنند
ـ به‌ هر مسلکی‌ باشند ـ نخواهد بود.»

امام‌ خمینی‌
در این‌ پیام‌ اتّهام‌ را متوجه‌ رژیم‌ نمودند و فرمودند: «قراین‌ نیز شهادت‌ می‌دهد
که‌ دست‌ جنایتکار دستگاه‌ ظلم‌ در کار است تا نهضت‌ انسانی‌ـ اسلامی‌ ملت‌ را در دنیا
بد منعکس‌ کند. آتش‌ را به‌ طور کمربندی‌ در سراسر سینما افروختن‌ و بعد توسط‌ مأمورین‌
درهای‌ آن‌ را قفل‌ کردن‌، کار اشخاص‌ غیرمسلط‌ بر اوضاع‌ نیست».

امام‌ خمینی‌
قرینه‌ دیگر را مصاحبه‌ شاه‌ دانستند که‌ گفته‌ بود: «تظاهرکنندگان‌ مخالف‌ من‌ وحشت‌
بزرگ(9) را وعده‌ می‌دهند.» و تکرار آن‌ پس‌ از واقعه‌ که‌ این‌ همان‌ وعده‌
بوده‌ است‌، شاهد دیگری‌ بر توطئه‌ است‌، نه‌ اینکه‌ واقعاً شاه‌ یک‌ غیب‌گوی‌ بزرگ‌
است‌.

 شاهد دیگر امام‌ خمینی‌ بر این‌ ادعا این‌ بود که‌
هیچ‌ گروهی‌ از این‌ عمل‌ نفعی‌ نمی‌برد و تنها «شاه‌ و بستگانش‌ امید نفعی ‌داشته‌اند.»
فاجعه‌‌ سینما رکس‌ خشم‌ مردم‌ ایران‌ را در سرتاسر کشور برانگیخت‌ و آبادان‌ یکپارچه‌
علیه‌ رژیم‌ قیام‌ کرد. گرچه‌ دولت‌ از اعلام‌ حکومت‌ نظامی‌ در آبادان‌ شرمگین‌ بود،
ولی‌ عملاً در آبادان‌ حکومت‌ نظامی‌ برقرار کرد و تا هفتم‌ کشته‌شدگان،‌ تعداد بسیاری‌
از مردم‌ آبادان‌ با ضرب‌ گلوله‌ نیروهای‌ رژیم‌ شهید و مجروح‌ شدند. مردم‌ در شهرهای‌
مشهد، کرمان‌، تهران‌، قم‌ و چند شهر دیگر ‌به‌ دفاع‌ از مردم‌ آبادان،‌ تظاهرات‌ خونینی
را بر پا کردند. رژیم‌ نه‌ تنها نتوانست‌ از این‌ اقدام‌ ناجوانمردانه‌ استفاده ‌کند،
بلکه‌ شدت‌ نفرت‌ مردم‌ موجب‌ سقوط‌ دولت‌ آموزگار گردید.(10)

 

فاجعه‌ای
که به سقوط دولت منتهی شد

یک روز
بعد از فاجعه سینما رکس آبادان، نمایندگان مجلس شورای ملی که در تعطیلات به سر
می‌
بردند به درخواست عبدالله ریاضی رئیس مجلس به تهران آمدند تا در مورد حکومت
نظامی اصفهان شور کنند.

نمایندگان
مجلس شورای ملی در این جلسه علاوه بر تصویب استقرار یک ماهه حکومت نظامی در اصفهان،
دولت وقت جمشید آموزگار را استیضاح کردند.

اقدامات
پیاپی و مکرر دولت در نقض اصول 26، 27 و 28 متمم قانون اساسی و نادیده گرفتن اصل
تفکیک قوا، نقض آزادی‌های اجتماعی در یک ماه گذشته، عدم
پاسخگویی دولت به نماینده‌های مجلس، عدم تعقیب قانونی دست‌اندازان
به بیت‌المال و... از جمله مواردی اعلام شد که تعدادی از نمایندگان به
استناد آنها دولت را به استیضاح کشیدند.

مجلس
متعاقب این اقدام نمایندگان و در جریان تصمیم‌گیری برای حکومت نظامی متشنج شد، ولی
دولت چند روز بیشتر دوام نیاورد و جمشید آموزگار در چهارم شهریورماه استعفا داد و
جعفر شریف امامی به جای وی منصوب شد.

در دوره
نخست وزیری آموزگار، فجایع زیادی در کشور رخ دادند، از جمله: شهادت فرزند امام
خمینی، آیت‌الله مصطفی خمینی، چاپ مقاله‌ای در توهین به امام در
روزنامه اطلاعات، ایجاد حکومت نظامی در اصفهان و دیگر شهرهای کشور و فاجعه
سینما رکس آبادان.    

 

پي‌نوشت‌ها

1ـ در بررسی تحولات ایران در ماه اردیبهشت 57 به این نکته
از زبان استانسفیلد ترنر رئیس سازمان سیا در زمان کارتر اشاره شد. ترنر در بخشی از
کتاب «پیش از خواندن بسوزانید» می‌نویسد «در کل کوتاهی ما در کسب اطلاعات بیشتر و دقیق‌تر
از اوضاع ایران به کارتر لطمه زد. ما متوجه نشده بودیم که پایه‌های سیاسی حکومت شاه
تا چه حد متزلزل بود. ما نمی‌دانستیم که شاه بیماری علاج‌ناپذیری داشت، ما از درک آیت‌الله
خمینی رهبر انقلاب و میزان نفوذ او عاجز بودیم».

2ـ اطلاعات، 15 مرداد 1357، صفحه 1.  

3ـ اطلاعات، 21 مرداد 1357، صفحه 25.

4ـ اطلاعات، 22 مرداد 1357، صفحه 4.

5ـ اطلاعات، 21 مرداد 1357، صفحه 4.

6ـ اطلاعات، 29 مرداد 1357، صفحه 1.

7ـ اطلاعات، 30 مرداد 1357، صفحه 2.

8ـ اطلاعات، 29 مرداد 1357، صفحه 4.

9ـ روزنامه اطلاعات یک روز بعد از حادثه آتش‌سوزی در سینما رکس
آبادان در مقاله‌ای با عنوان «گوشه‌ای از وحشت بزرگ» خطی را که شاه از پیش ترسیم
کرده بود پیگیری کرد. در این مقاله آتش‌سوزی سینما رکس آبادان به صورت تلویحی به
انقلابیون نسبت داده شد! این خط در روزهای بعدی نیز دنبال شد، روزنامه اطلاعات هر
روز مقالاتی در این راستا و با بهره‌گیری از سخن شاه مبنی بر اینکه مخالفان به
دنبال وحشت بزرگ هستند منتشر می‌کرد.

10ـ برای مطالعه هر چه بیشتر در این زمینه رک «یک سال مبارزه برای سرنگونی
رژیم شاه»، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، روح‌الله حسینیان.

 

 

 

سوتیترها:

1.

 در فاجعه سینما
رکس آبادان، 306 نفر مقتول،‌ 106 جسد شناسائی‌ و‌ جداگانه‌ دفن‌ شدند و 80  جنازه از گورستان‌ خارج‌ و به‌ محل‌ سکونت‌ آنان‌
برده‌ شدند. 120 جسد دیگر به‌ علّت‌ شدت‌ سوختگی‌ شناخته‌ نشدند و تقریباً به‌‌طور
دسته‌‌جمعی‌ در کنار یکدیگر دفن‌ شدند».

 

2.

در دوره‌ نخست‌وزیری آموزگار بود، فجایع زیادی در کشور رخ دادند،
از جمله: شهادت فرزند امام خمینی، آیت‌الله مصطفی خمینی، چاپ مقاله‌ای در توهین به
امام در روزنامه اطلاعات، ایجاد حکومت نظامی در اصفهان و دیگر شهرهای کشور و فاجعه
سینما رکس آبادان.