دستور زبان روح

 حجت
الاسلام والمسلمین جواد محدثي

1.خميرماية «وجود»، شكل‌پذير است.

 هر
كسی بايد «معمار جان» ‌و «نقاش روح» خويش باشد .

اين رسالتي است كه بر دوش انسان نهاده‌اند
و «فطرت» و «اختيار» و «عقل» را به كمك او فرستاده‌اند تا ابزار لازم در اين
«بازسازي وجود» داشته باشد و بتواند خود را آن گونه كه خدا خواسته است بسازد و
چنان شود كه راحت و به صورت كاملاً طبيعي و بدون درنگ و تأمل و ترديد، كارهاي خير از
او سر بزند.

وقتي چنين مي‌شود كه آن چاشني و عامل
محرك و انگيزاننده، در درون و باطن و شخصيت فرد شكل بگيرد و ريشه بدواند. اين،
همان است كه به آن «سجاياي اخلاقي» مي‌گويند.

خلق و خوي هر كس ريشه‌ دروني دارد و چشمه‌اي
است جوشنده در باطن، نه آنكه با آب ريختن از بيرون بخواهند «چشمه» بسازند.

 

2.خصلت‌ ها قابل
«تغيير»ند. خود انسان و اراده‌اش، پدر و مادر و تربيت‌شان، محيط و جامعه و
اثرگذاري‌اش، معلم و مربي و ارشاداتش، فرهنگ جامعه و آثار خوانده و فيلم‌هاي ديده‌شده
و صحنه‌هاي مشهود و… همه و همه به‌نوعي در اين تغيير،«اثرگذار»ند.

اما مهم‌تر از همه، ارادة خود انسان است
كه مي‌تواند بر وراثت و محيط و دوستان غالب آيد و چهره‌اي نو و شخصيتي تحول‌يافته
را ترسيم كند. پس سهم خود انسان در «تربيت نفس» را نبايد ناچيز انگاشت و ناديده
گرفت.

افراد با ورزش مي‌توانند در شكل ظاهري و
اندام و عضلات و شمايل خود تغيير به وجود آورند. اين مسئله در «اخلاق» هم شدني
است. اخلاق، «چهرة باطني» انسان است كه در رفتار بيروني او نمود مي‌يابد.

با تمرين و ممارست و مراقبت، مي‌توان
«اندام روح» را قوي‌تر ساخت و «سيماي جان» را زيباتر کرد و در كنار جمال ظاهر و
صورت، به «جمال باطن» و «حسن سيرت» دست يافت، ليكن، «خواستن» مي‌خواهد!

 هر
چه انسان به خودش و توانايي‌هايش بر تغيير دادن و نو شدن «ايمان» داشته باشد،
موفقيتش تضمين‌شده‌تر است.

اگر گويي كه بتوانم، قدم در نه كه بتواني

وگر گويي كه نتوانم، برو بنشين كه نتواني

اين تعبير ديگري است از همان «خواستن
توانستن است»، اما در قلمرو خودسازي و تزكية نفس و رشد دادن به ملكات اخلاقي.

 

3. پس، «نفس انسان» هم يك كتاب است، كتابي
عميق و پر از صفحات مختلف و لايه‌هاي پيدا و پنهان و ابعاد گوناگون.

 اين كتاب را بايد
ورق زد، درنگ نمود، خواند، تفسير كرد و در اعماق آن راه رشد و قلمرو فلاح و بستر
هدايت و گسترة بالندگي را يافت و شناخت.

اينكه در متون اخلاقي، قواي دروني انسان
را به قوة عقليه، قوة شهوتيه و قوة غضبيه تقسيم مي‌كنند و براي هريك از اين قوا،
زيرمجموعه‌هايي را برمي‌شمرند، اينها فهرست همان «كتاب روح و نفس» است. بايد از
اين فهرست و جدول، به «درون‌مايه» و «محتوا» رسيد.

 آنچه
به نام «فضايل» و «رذايل» ناميده مي‌شوند، نقاط تيره و روشن همين روح هستند.

خوبي‌ها و بدي‌ها، زشتي‌ها و زيبايي‌هاي
رفتار و بايدها و نبايدهاي اخلاقي را بايد شناخت و فهرستي از آنها را دراختيار
داشت و شاكلة وجود براساس همان‌ها باید بنا کرد.

 ما
قبل از هر عملي و اقدامي در «خودسازي»، بايد «خودشناسي» داشته باشيم.

پس از آن، دانستن فضيلت‌ها و رذيلت‌ها به
عنوان آنچه كه برخورداري از آنها ماية آراستگي يا زشتي روح ماست، ضروري است. بايد
بدانيم كه «چگونه بايد بود؟» و «چگونه نبايد بود؟»، اين شناخت، گام‌هاي بعدي ما را
روشن‌تر مي‌سازد.

مثل يك «رژيم غذايي» براي سلامت جسم كه
بايد بدانيم چه چيزي براي بدن ما «مفيد» است و چه چيزي «مضرّ» تا آن را مصرف كنيم
و از اين پرهيز، در برنامة سلامت روح و رشد اخلاق هم بايد جدول «محاسن و معايب»
دراختيارمان باشد و برنامة «عمل» يا «ترك» و استفاده يا پرهيز و اقدام يا اجتناب
را داشته باشيم. بدون آن، شايد به جاي «كسب فضايل»، دچار رذايل شويم و به جاي
برخورداري از محاسن، مبتلا به «معايب» گرديم.

 

4. اين «جدول اخلاقي» چگونه و از كجا به
دست مي‌آيد؟

 يك
راه آن، «رجوع به قرآن» است. خداوند در آيات نوراني كتابش، عده‌اي را ستوده و جمعي
را نكوهش

كرده، بعضي از كارها را مدح و برخي از
اعمال و صفات را مذمت کرده است، به بعضي از امور دستور داده و «امر» و از برخي
امور «نهي» فرموده است. بعضي از كسان را با تعبير «والله يحب…» مشمول محبت خود
قرار داده و دربارة كساني تعبير «لا يحب» به كار برده است. اينها به ما «معيار» مي‌دهند.

قرآن به ما مي‌گويد که چه كساني، گروه‌هايي، خصلت‌هايي و عمل‌هايي
مورد تأييد خدا هستند و چه افراد و اعمالي مورد بغض پروردگار. اينها را اگر
استخراج كنيم (كه كار دشواري هم نيست)، به آن «جدول» دست خواهيم يافت.

راه ديگر، «رجوع به ادعيه» است. از بين
همة متون «صحيفة سجاديه» و از بين همة دعاها، دعاي هشتم كه دربارة «استعاذه» است و
دعاي بيستم كه دربارة «مكارم الاخلاق» است.

مگر نه اينكه امامان و اولياي الهي، از
خدا جز «خوب» نمي‌خواهند و جز از «بد» به او پناه نمي‌برند؟ اين دو دعا، فهرستي از
همين خوب‌ها و بدهاي اخلاقي هستند. در دعاي هشتم، حضرت سجاد«ع» به خداوند، از ده‌ها
رذيلة اخلاقي و صفات و اعمال بد پناه مي‌برد، يعني خوب است كه اينها در وجود يك
بندة خودساخته و صالح نباشد. در دعاي بيستم، ده‌ها خواستة متعالي مطرح است، يعني
اينها ماية‌ ارزشمندي و آراستگي يك مؤمن و نشانه‌هايي از «حيات طيبه» هستند.

 اين
دو دعا، تنها دو نمونه‌اند.

بقية دعاهاي صحيفه و بقية ادعية‌ معصومين
را مي‌توان از همين منظر، يعني با «نگاه آموزشي» مطالعه و جدول فضايل و رذايل را
استخراج كرد و روش كار و مبناي عمل قرار داد.  

5.كيفيت كار چنين است:

تك‌تك اين صفات خوب و بد را در برابر
خويش قرار دهيم.

مثلاً رذايلي از قبيل: حرص، حسد، هواي
نفس، تكبر، غرور، عجب، دنياطلبي، بخل و… و فضايلي از قبيل: قناعت، جود، تواضع،
زهد، يقين، توكل، عزت نفس، رضا و تسليم، شكر، تقوا، صبر و…، آنگاه به خودمان
نمره دهيم.

 كداميك
از اين صفات ناپسند در ما هست و به چه ميزان؟ چگونه مي‌توانيم آنها را ريشه‌كن
كنيم يا كاهش دهيم؟

 كداميك
از ملكات اخلاقي و فضايل در ما وجود دارد و چه مقدار؟ چگونه مي‌توانيم آنها را
تقويت كنيم و افزايش دهيم و اگر نيست، پديد آوريم؟

همان‌گونه كه براي «وضع جسمي» خود را «چك‌آپ» و هر چند وقت يك‌ بار،
وضع قند و اوره و چربي و فشار خون و… را كنترل مي‌كنیم، در اينجا هم بايد ديد
هريك از خوبي‌ها و بدي‌ها در وجود ما در چه مرحله و به چه ميزاني است؟ رشد كرده يا
افول و عقبگرد داشته است؟ كم شده يا زياد؟ و در مجموع،  هر چند وقت يك بار، خود را بر آن جدول عرضه و وضع
خود را ارزيابي كنيم.

 اين يك دستورالعمل قرآني براي «رشد معنوي» است.

 قرآن كريم، پس از چندين سوگند، مي‌فرمايد:

«قد افلح من زكاها و قد خاب من دساها» (شمس:
9 و10):

 هر
كس نفس خود را رشد داد، به فلاح و رستگاري رسيد و هر كس آن را تباه كرد و پوشاند،
زيانكار و محروم گشت.

تنها ادبيات نيست كه دستورزبان مي‌خواهد،
 

ادب و كمال هم نيازمند چنين دستوري است.

آري… «دستور زبان روح»!

 

سوتیترها:

 

 

1.

همه چیز و همه کس به‌نوعي در تغيير انسان
اثرگذارند، اما مهم‌تر از همه، ارادة خود انسان است كه مي‌تواند بر وراثت و محيط و
دوستان غالب آيد و چهره‌اي نو و شخصيتي تحول‌يافته را ترسيم كند. پس سهم خود انسان
در «تربيت نفس» را نبايد ناچيز انگاشت و ناديده گرفت.

 

2.

همان‌گونه كه براي «وضع جسمي» خود را «چك‌آپ»
و هر چند وقت يك‌ بار، وضع قند و اوره و چربي و فشار خون و… را كنترل مي‌كنیم، هر
چند وقت يك بار هم وضع روحی و اخلاقی خود را ارزيابي كنيم. اين يك دستورالعمل قرآني
براي «رشد معنوي» است.