در همه
فرهنگها و میراثها، و در همه گوشه و كنار جهان، كتابی به عظمت قرآن، در تربیت
و هدایت و حركت و معرفت و عدالت … نمیتوانیم یافت و به منبعی به سترگی محتوای
قرآن نمیتوانیم رسید و این میراث گران و این روح عرشی در كالبد عقول اهل جهان،
جز با احادیث، تفسیری درست نخواهد شد و جز با سخنان معصوم(ع) پرده از چهره
حقایق آن برداشته نخواهد گشت، كه مؤدای «حدیث غدیر» و «حدیث ثقلین» همین است
و تخطی از این دو حدیث نبوی فوق متواتر، تخطی از خود قرآن و اصل سنت است.
پس، اگر
ما به احادیث رجوع نكنیم و فهم حدیثی از قرآن نداشته باشیم، به حقایق قرآنی، در
الهیات و اخلاق و احكام – به نص آورنده قرآن- نرسیدهایم و از اینجاست كه اهمیت
احادیث و ارزش منحصر به فرد آنها معلوم میگردد. اینكه در حدیث ثقلین
تأكید بر تمسك به قرآن كریم و اهلبیت(ع) شده است، مهمترین تمسك، رجوع به آنان
است در معارف و تفسیر قرآن.
همانگونه
كه قرآن كریم، برای انسان و رشد تألهی انسان، كتابی بینظیر است، احادیث نیز به
عنوان شارح و مفسر و ترجمان و سخنگوی قرآن، در مرتبه دوم از اهمیت داشتن و
همانندناپذیر بودن، قرار دارند -چه احادیث نبوی و چه احادیث اوصیایی-…
هیچ دقت كردهاید كه اگر احادیث نبود، هیچ
مسلمانی (از هر مذهب)، در همه عالم نمیتوانست دستكم در عمل مسلمان باشد؛ زیرا
ریز احكامی كه مسلمانان به آنها عمل میكنند، اصلا در قرآن كریم نیامده است و
تنها و تنها احادیث مبین آن احكام و متكفل بیان آنها است…
در اینجا
لازم است یاد شود، كه مراجعه به احادیث نباید منحصر به مسائل فقهی و آداب
اخلاقی باشد، بلكه عمده الهیات حدیثی است و توضیح احادیث، درباره آیات مربوط
به الهیات قرآنی.
اگر این
مراجعه نباشد، الهیات، التقاطی خواهد بود و غیر اصیل، چه فلسفی و چه عرفانی و
حتی كلامی. پس مینگرید كه رجوع به اخبار و احادیث و استفاده از آنها یك ضرورت
قرآنی -اسلامی است و یك رسالت فرهنگی- بشری و
تطهیرگر الهیات ما از زنگار التقاط است…
نیز یادآوری
میكنم -برای تأكید بر آنچه معروض افتادـ كه مرحوم علامه طباطبایی در كتاب «شیعه
در اسلام» تصریح فرمودهاند كه: برای شناخت اسلام فقط و فقط دو منبع منحصر به
فرد وجود دارد؛ قرآن كریم و احادیث شریف نیز در مصاحبهای فرمودهاند كه:
اگر احادیث نبود، من نمیتوانستم تفسیر بنویسم و این سخنان همه درست است، و
توجهی است آگاهانه، و اظهاراتی است متعهدانه. با دقت در این نكات مهم و حیاتی،
در فرهنگ اسلام و تشیع، خوب میفهمیم كه گردآوری دائرةالمعارفی حدیثی، در 70
جلد به عنوان سندها و مسانید، در طول سالهای سال، زحمت و مرارت، و تتبع و
مراجعه و گذراندن در كتابخانهها و با كتابها و سفرها و مشقات و رونویسی و نسخهبرداری،
چه كاری عظیم است و چه خدمتی بزرگ، نه تنها به شیعه و دیگر اهل اسلام، بلكه به
فرهنگ تربیتی انسان و آفاق معرفتهای بشریت.
این است
كه استاد، محقق و پژوهشگر نستوه و خادم مخلص حقایق اوصیائی و معالم الهی، جناب
حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ عزیزالله عطاردی ـ حفظه الله تعالی و اعزّه ـ پدیدآورنده
این اثر به راستی گرانسنگ، از مفاخر تاریخ ما به شمار میآیند.
چنانكه
عرض كردم اینجانب خدمت بزرگ ایشان را به جهان تشیع و اسلام منحصر نمیكنم، بلكه
این كوشش درازآهنگ و این سامانگستری فكری و شناختی و دینی و اقدامی، كه در
این مجموعه عظیمالشأن نمودار گشته است، میراثی است برای همه بشریت. با دیدن
اینگونه آثار ما میفهمیم كه چرا فرمودهاند: «مداد العلماء افضل من دماء
الشهداء».
من امیدوارم،
روزی شیعه قدر معارف خود را بهتر بداند و پس از شناخت بهتر قدر قرآن كریم و
تعالیم پیامبر اكرم(ص)، در حق معارف اوصیایی اهتمام ورزد و در شناساندن معالم
پرتوزاد این مكتب زندگیساز، با جدیت تمام بكوشد، و به اهمیت این كار بیندیشد.
اینجانب
كه اندكی مراجعه به احادیث داشتهام، خوب میفهمم كه 70 جلد مسند یعنی چه؟ و
آیا چه زحمتی عمری و توانسوزی برای تدوین آنها تحمل شده است؟ و اكنون چه مشعلهایی
در آنها فروزان است؟ و چه خورشیدهایی تابان؟ و چه چشمهسارانی -از آب حیات- برای
تشنگان وادی تربیت و شناخت و حركت، در آنها در حال جریان و فوران؟ كاش نسلها
از آن استفاده سرشار كنند. انشاءالله تعالی.
نیز امیدواریم
كه به این میراث، و این میراثبانان به چشم تكریم بنگریم، و وجود آنان را كه عزیز
خدایند -عزیزالله- ما نیز عزیز بداریم و با افتخار از آنان نام ببریم و توفیقی
افزونتر و عزتی بیشتر و سلامت و نشاطی مستدامتر، برای استاد محقق جناب عطاردی
مسئلت كنیم.
* برگرفته شده از یادداشت
استاد علامه «محمدرضا حكیمی» که به مناسبت رونمایی از «مسند امام علی(ع)» اثر استاد
عزیزالله عطاردی.
سوتیتر:
اینجانب خدمت بزرگ ایشان را
به جهان تشیع و اسلام منحصر نمیكنم، بلكه این كوشش درازآهنگ و این سامانگستری
فكری و شناختی و دینی و اقدامی، كه در این مجموعه عظیمالشأن نمودار گشته است،
میراثی است برای همه بشریت. با دیدن اینگونه آثار ما میفهمیم كه چرا فرمودهاند:
«مداد العلماء افضل من دماء الشهداء».