مثلث جادوئی مديريت و افزايش توليد ملي

حجت الاسلام دكتر اصغر هادوي

مطالعه در وضعيت رفاهي کشورهای مختلف،
این سئوال را به ذهن متبادر می‌سازد که دلیل اختلاف سطح زندگي در کشورهای پیشرفته
با دیگر کشورها چيست؟ پاسخ بسيار ساده است. اختلاف سطح زندگي كشورها با اختلاف سطح
بهره‌وري در آنها رابطه مستقیم دارد. منظور از بهره‌وري، مقدار توليد كالا و خدمات
هر نفر ساعت نيروي كار است. در كشورهايي كه هر نفر ساعت نيروي كار، كالاها و خدمات
بيشتري توليد مي‌كند، بيشتر مردم از زندگي با سطح رفاه و استاندارد بالائی
برخوردارند و هر چه بهره‌وري كمتر باشد، گذران زندگي سخت‌تر است.(1)
البته بعضي كشورها از اين قاعده مستثنی شده‌اند و با آنكه كمتر كار مي‌كنند، از
رفاه بالايي برخوردارند.

تحقيقات نشان مي‌دهند که كشورهاي عربي در
عین برخورداری از رفاه بالا، با شاخص 85(2) تنبل‌ترين مردم جهان هستند
که راز آن در پيش‌خور کردن سرمايه آيندگان است. غیر از این مورد که یک استثناست،
بدیهی است که براي رفاه بيشتر، بايد رنج بيشتری را تحمل و درآمد بيشتري را براي
كشور توليد كرد، بنابراین افزايش توليد ملي همراه با رفاه بيشتر خواهد بود.

باور نگارنده اين است كه در توليد بر
پاشنه مثلث‌ جادويي مديريت اعم از مديريت زمان، مديريت هزينه و مديريت بر خويشتن
می‌چرخد. اگر فردي زمان و هزينه و خويشتن را مديريت كند و نگرش مجموع جامعه هم در اين
راستا قرار گيرد، رشد توليد ملي شتاب پیدا می‌کند، فرصت‌ها از دست نمی‌روند و‌
ريخت و پاش نمی‌شود. اگر‌خويشتن را مديريت نكنيم، نخواهیم توانست آهنگ رشد توليد
ملي را تسریع کنیم.  

توليد ملي تابعي از مديريت صحيح اين سه
عنصر است و حاصلضرب‌ آنها، تأثير زيادي بر توليد كشور دارد. اگر يكي از اين سه ضلع
نباشند، بايد عدد صفر را جايگزين كنيم و ضرب صفر در دو عنصر ديگر حاصلي غير از صفر
ندارد. اگر فرض كنيم در سطح رفتارهای شخصي و رفتار بنگاه‌ها، مديريت هزينه وجود
نداشته باشد، هزينه توليد بيش از درآمد آن مي‌شود و توليد مقرون به صرفه نيست و در
چنین شرایطی مي‌توان با قیمت كمتر، از كالاي وارداتي استفاده كرد. البته اين تابعیت
از نوع توابع دقيق رياضي نيست، بلكه هدف تأكيد بر تأثير هريك از اين سه عنصر بر
توليد است.

با اين مقدمه  به تعریف هريك از اين مديريت‌ها و تأثير آنها بر
توليد می‌پردازیم. ناگفته نماند كه شاخه‌هاي ديگر مديريت هم در فرايند توليد نقش
دارند، اما شايد مؤثرترين مديريت‌ها همين مثلث مديريت باشد.

 

مديريت زمان

گذر عمر به‌قدری شتابان و سريع است كه در
طراحي مديريت زمان گفته مي‌شود بايد نگاه ما از نگاه ساعت، نگاه روز و نگاه ماه و
نگاه سال تبديل به نگاه لحظه گردد و ثانيه‌ها ارزشمند شمرده شوند. در طول سال چقدر
از اين ثانيه‌ها هدر مي‌روند و جايگزينی هم ندارند؟

در تحقيقي كه به آن اشاره شد، در فاصله
سال‌هاي 2005 تا 2006، ايران در بين 55 كشور مورد مطالعه با عدد 11/78 دومين كشور
تنبل بوده است و اين يعني فوت شدن بسیاری از فرصت‌ها! در جنگ جديدي كه مستكبران
عليه نظام اسلامي به راه انداخته‌اند، با توجه به فرصت‌هاي فراوان و استعداد ذاتي
ايرانيان كه بارها مقام معظم رهبري به آن اشاره كرده‌اند، بايد اين فرصت‌سوزي‌ها
از بين برود.

در آيات و روايات تأكيد فراواني بر اهميت
فرصت‌ها شده است. در سوره فاطر آمده است كه عده‌اي وقتي در آتش عذاب گرفتار می‌شوند
فرياد مي‌زنند: «پروردگارا ما را بيرون آر تا كارهاي شايسته كنيم، غير از آنچه مي‌كرديم
[و پاسخ مي‌شنوند] آيا آن قدر شما را عمر نداده بوديم كه پند بگيرید؟»(3)

و يا در آيه‌اي ديگر مي‌خوانيم كه عده‌اي
از اينكه در كار خدا كوتاهي كرده‌اند «واحسرتا» سر مي‌دهند.(4)

رسول اكرم(ص) به ابوذر فرمودند: «به عمر
خود بخيل‌تر باش تا به درهم و دينار». (5)

امام علي(ع) فرموده‌اند: «گذشته رفته و
آينده‌ محل ترديد است و زمان حال مغتنم است».(6)

باید از هر لحظه عمري كه چنين ويژگي‌هايي
دارد، سود برد. در مديريت زمان، موفقيت انسان در گرو دو چيز است: فرصت و انتخاب. خداوند
فرصت‌ها را يكسان دراختيار همه قرار داده است و هر كسی که در هر لحظه و زمان، انتخاب
بهتري داشته باش، موفق‌تر است.

به لحاظ اجتماعي هم اين  معادله، صحیح است. اين روزها كه درگيرهجوم
ناجوانمردانه غربي‌ها عليه نظام اسلامي هستيم، دو راه وجود دارد: تسليم شدن و فرصت‌ها
استفاده كردن. انتخاب با جامعه است. مي‌تواند يك ‌بار و براي هميشه از اقتصاد نفتي
رهايي يابد و سرمايه‌هاي عظيمي را كه بالقوه در كشور وجود دارد نقد كند و يا به
جاي صدور نفت خام، مشتقات آن را توليد و صادر کند و يا تسليم شود.

در حوزه مسائل فردي هم اين روش وجود
دارد. همه افراد جامعه بايد انتخاب را ياد بگيرند و به هنگام قرار گرفتن بر سر دو
راهي، مهم و مهم‌تر را تشخیص و اولويت را به مهم‌تر بدهند. اگر همه افراد جامعه
تابع اين قانون باشند، جامعه موفقي خواهيم داشت.

حاصل سخن اينكه:

 اولاً بايد گوهر عمر را شناخت، ثانياً باید براي
لحظه‌ها اهميت قائل شد و ثالثاً اين لحظه‌هاي كوتاه را باید در بهترين‌ راه صرف
كرد تا بيشترين بازدهي را داشته باشد. اين كار يعني استفاده از يك ضلع مثلث جادويي
به نام مديريت زمان. بايد زمان را خوب شناخت، خوب مديريت كرد و خوب از آن بهره
گرفت. به قول حافظ:

قدر وقت ار نشاسند دل و كاري نكند

بس خجالت كه از اين حاصل ایام بريم

 

مديريت هزينه

شعار معروف در مديريت هزينه این است كه:
«هر فعاليتي را مي‌توان با هزينه كمتر از هزينه كنوني انجام داد». ابتدا كه اين
شعار مطرح شد، عده‌اي آن را دور از واقع مي‌پنداشتند، ولي امروزه با اختراعات و
نوآوري‌هايي كه در چرخه توليد به وجود آمده است، اين شعار لباس واقعيت بر تن كرده
است.

مديريت هزينه (Cost management)
يكي از شاخه‌ها يا گرايش‌هاي مديريت است كه بسيار مورد توجه توليدكنندگان قرار
گرفته است و به جرئت مي‌توان گفت در بيش از 30 گرايش يا شاخه مديريت كاربرد دارد. در
تعريف مديريت هزينه گفته شده است: «مجموعه اقداماتي كه توليدكننده انجام مي‌دهد تا
هزينه‌ها كاهش يابند، اما اين كاهش نبايد موجب كاهش رضايتمندي مشتريان شود.»

اين بحث نه تنها در حوزه بنگاه‌هاي توليدي
كه در حوزه رفتارهای فردي هم بسيار تعیین کننده است. خانوارها بايد عادت كنند كه
با هزينه كمتر، همان رضايت قبلي را داشته باشند. در اقتصاد مقاومتي خانوارها و
بنگاه‌هاي توليدي بايد با تدبيرهايي كه مي‌انديشند، هزينه‌هاي غيرضروري را حذف
کنند و همان ميزان رضايت قبلي را براي خود و مصرف‌كنندگان فراهم سازند. هدف از
توليد ملي و حمايت از سرمايه ايراني اين است كه وابستگي به اقتصاد خارجي كم شود تا
هزینه‌ها در چرخه توليد كاهش ‌يابند. در این فرآیند مي‌توان كالاهاي واسطه‌اي را
در داخل توليد كرد تا علاوه بر كاهش هزینه‌ها، اشتغال هم بالا برود و توليد ملي
رشد ‌كند.

در سطح خانوارها مي‌توان از اسراف پرهيز
كرد و از همان رضايت قبلي از مصرف هم برخوردار بود. مثال ساده آن كنار گذاشتن
اتومبیل شخصي و استفاده از وسائط نقلیه عمومي، لامپ‌هاي كم‌مصرف، كالاهاي جانشين
كالاهاي گران‌قيمت، هزينه‌كردن در كالاهاي ضروري به جاي كالاهاي لوكس و موارد
متعدد ديگر است. در حوزه بنگاه‌های اقتصادی هم مثال ساده آن تكيه بر نهادهاي داخلي
به جاي مشابه خارجي است. معمولاً كشورها بر خود مي‌بالند كه به جاي واردات كالاهاي
نهايي، كالاهاي واسطه‌اي از خارج وارد مي‌كنند، ولي اگر هزينه‌ها مديريت شوند، مي‌توان
همان هزينه را در داخل انجام داد و كالاهاي واسطه‌اي را در داخل توليد كرد. اين
رنج كوتاه ‌مدت، گنج خوشبختي در پي خواهد داشت.

مديريت هزينه هميشه به معناي حذف هزينه‌ها
نيست. گاهي جابه‌جا كردن هزينه‌ها و در مسير صحيح انداختن آنها نتيجه بهتري خواهد
داشت. معمولاً دولت‌ها از جيب ملت هزينه مي‌كنند، دلسوزي ندارند و نظارت صحيح بر
هزينه‌ها هم وجود ندارد. اگر دولت، مشابه هدفمندي يارانه‌ها، اين هزينه را به بخش
خصوصي منتقل كند و خود توليدكننده نباشد، محصولات بهتر، بيشتر و باكيفيت‌تري تولید
خواهند شد.

نمونه‌اي از مديريت صحيح هزينه را می‌توان
در رفتار پيامبر(ص) مشاهده ‌كرد. ایشان وقتي ديدند مي‌توان در دامپروري و كشاورزي
هزينه كرد، پس از مهاجرت به مدينه به قريشيان فرمودند: «اي جماعت قريش! شما
دامپروري را بيشتر دوست داريد. از آن بكاهيد، زیرا در سرزميني قرار گرفته‌ايد كه
باران كمتري دارد، پس زراعت كنيد، زيرا زراعت مايه بركت است».(7)

ملاحظه مي‌شود با آنكه صنعت موجب توسعه
اقتصادي است، ولي اولويت با توليد كالاهاي اساسي و ضروري است، لذا باید هزينه‌ها
را به آن سمت هدايت كرد.

 

مديريت بر خويشتن

گفته مي‌شود مهم‌ترين رويدادي كه درآينده
به وقوع خواهد پيوست، گونه‌اي تغيير و تحول اساسي است كه در زندگي بشر اتفاق مي‌افتد
و همزمان با رشد تعداد انسان‌ها مورد توجه قرار مي‌گيرد و آن مديريت انسان‌هاست كه
در سرلوحه آن مديريت بر خود (خودمديريتي) قرار می‌گیرد.(8)

مديريت بر خويشتن يعني شناسايي و استفاده
از تمامي ظرفيت‌هاي خويش، مانند توانايي‌هاي فيزيكي، روحي، ذهني و شناختي. كسي كه
ظرفيت‌هاي خود را پيدا كند، اين باور در او شكل مي‌گيرد كه موفقيت حاصل سختكوشي
است، شكست معنا ندارد و شكست‌هاي ظاهري مقدمه پيروزي هستند. براي رسيدن به اين
باور، باید مراحل ذیل را طی کرد:

1ـ فرد باید ارزش خويش و ظرفيت‌هاي موجود
در خود را بشناسد تا براساس آنها بيشترين و بهترين كاري را كه مي‌تواند، انجام
دهد. آيه «لا يكلف‌الله نفساً الا وسعا»(9) در جامعه خوب تفسير نشده
است. بسياري از مسلمان‌ها با استناد به اين آيه از ظرفيت‌هاي خود استفاده نمي‌كنند،
حال آنكه معناي آيه اين است كه خدا افزون بر طاقت انسان تكليف نمي‌كند، ولي از سوي
ديگر از هر كس به اندازه طاقتش تكليف خواسته است، پس بايد ظرفيت و طاقت خويش را
بشناسيم و براساس آن عمل كنيم.

2ـ بعد از كشف ظرفيت خويش باید به برنامه‌ريزي
و اجرا بپردازيم. مديريت بر خويشتن و خويشتن‌شناسي، وسيله است نه هدف.

3ـ پس از دو مرحله قبل، اولاً باید از
نظر فيزيكي با قوت و قدرت کار را انجام داد و از نظر روحي هم باید مرتباً انرژي
مثبت داشت. در تفسير آيه «خذ ما آتيناكم بقوه(10) :آنچه به شما داده‌ايم
با اطمينان بگيريد»، در روايتي از امام صادق(ع) آمده است كه مراد از اين قوت، هم
قوت جسمي است و هم قوت قلبي.(11)

4ـ  انسان باید هدف داشته باشد، زیرا اگر نقطه مشخصي
را براي خود ترسيم نكرده باشد، به قول قرآن مثل بيابانگردي مي‌شود(12)
كه ممكن است راهی طولاني را طي كند، ولي باز به نقطه اول برسد.

5ـ از عجله پرهيز كند. امام علي(ع) فرموده‌اند:
«آرامي از صفات خداست و شتابزگي از صفات شيطان»(13) البته آرامش با استفاده
صحيح از زمان منافاتي ندارد. مي‌توان از لحظه‌ها بهره برد، ولي از شتاب پرهيز كرد.

6ـ داشتن ارزيابي پيوسته از خود به‌گونه‌اي
كه اگر در یک مرحله موفق نبود، دوباره تلاش كند.

  حاصل آن که با به كارگيري اين سه مديريت، فرصت‌سوزي
نمي‌شود، هزينه‌ها بهينه مصرف مي‌شوند و افراد با تسلط بر خويش و مديريت رفتار خود،
بهره‌وري در زمينه توليد خدمات و كالاها را بالا مي‌برند.

 

پي‌نوشت‌ها


مباني علم اقتصاد، گريگوري منكيو، ترجمه حميدرضا ارباب.


نگاه كنيد به مقاله بررسي تطبيقي شاخص تنبلي در ايران و كشورهاي جهان،‌ مجله
راهبرد فرهنگ.


فاطر، 37.


الزمر، 56.


امالي شيخ طوسي، ص 526.


ميزان الحكمه، ج 3، ص 2112.


السنن الكبري، بيهقي، ج 6، ص 229، 11753.


مديريت برخورد، دراكر، پيتر، ترجمه محمدرضا عسگري و نيما علي‌پور، تهران، نشريه
تدبير، شماره 142.


بقره، 286.

10ـ
بقره، 63.

11ـ
تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 85.

12ـ
يتهون في‌الارض، مائده 26.

13ـ
المحاسن، ج 1، ص 340.

 

 

سوتیترها:

1.

 

نمونه‌اي از مديريت صحيح هزينه را می‌توان
در رفتار پيامبر(ص) مشاهده ‌كرد. ایشان وقتي ديدند مي‌توان در دامپروري و كشاورزي هزينه
كرد، پس از مهاجرت به مدينه به قريشيان فرمودند: «اي جماعت قريش! شما دامپروري را بيشتر
دوست داريد. از آن بكاهيد، زیرا در سرزميني قرار گرفته‌ايد كه باران كمتري دارد، پس
زراعت كنيد، زيرا زراعت مايه بركت است»

 

2.

مديريت هزينه هميشه به معناي حذف هزينه‌ها
نيست. گاهي جابه‌جا كردن هزينه‌ها و در مسير صحيح انداختن آنها نتيجه بهتري خواهد داشت.
معمولاً دولت‌ها از جيب ملت هزينه مي‌كنند، دلسوزي ندارند و نظارت صحيح بر هزينه‌ها
هم وجود ندارد. اگر دولت، مشابه هدفمندي يارانه‌ها، اين هزينه را به بخش خصوصي منتقل
كند و خود توليدكننده نباشد، محصولات بهتر، بيشتر و باكيفيت‌تري تولید خواهند شد.