اهمیت
ژئواستراتژیک فلسطین
مجيد صفاتاج
* سرزمین فلسطين
از بعد جغرافيايي چه اهمیتی برای صهیونیستها دارد؟
شرايط جغرافيايي فلسطين، اين امكان را به
صهيونيستها داده است تا از آن در جنگهاي گوناگون بين سالهاي 1967 و 1973، براي
حمله به كشورهاي عربي مجاور استفاده كنند. تجارب تاريخي نشان دادهاند كه سرنوشت
مصر و سرزمينهاي شام با سرنوشت فلسطين گره خورده است و دفاع از مصر و سرزمين شام،
از فلسطين شروع ميشود. هر استعمارگري كه قصد سلطه بر مصر يا سوريه را داشته، خواه
ناخواه ناگزیر به سيطره بر فلسطين بوده است.
از همین روی ميتوان گفت تا زماني كه
رژيم صهيونيستي، فلسطين را در اشغال داشته باشد، استقلال كشورهاي عرب مجاور آن،
تصور باطلی است، زيرا صهيونيسم همواره تهديدي براي آنها خواهد بود. کشورهاي عرب
پيرامون فلسطين اشغالي، از زمان سلطه رژيم صهيونيستي بر اين سرزمين، آزادي عمل
خود را در بسياري از زمينههاي داخلي و خارجي از دست دادهاند و رژيم صهيونيستي
حتی بخشهايي از اين كشورها را اشغال كرده است.
براي آگاهي بيشتر از شرايط جغرافيايي
فلسطين، شناخت جغرافياي طبيعي، جغرافياي تاريخي، جغرافياي سياسي، جغرافياي نظامي و
جغرافياي انساني فلسطين ضروري است.
الف) جغرافياي طبيعي
فلسطين در گذشته بخشي از سرزمين شام به
شمار ميآمد و هم اكنون در جنوب غربي آن و در غرب قاره آسيا، در ساحل شرقي درياي
مديترانه(1) و در تقاطع سه قاره بزرگ آسيا، اروپا و افريقا، در شمال خط
استوا ميان عرض 30/29 درجه و 15/33 درجه شمالي و ميان طول 15/34 درجه و 40/35 درجه
خاوري واقع شده و در شمال
اقليم صحرايي و در جنوب اقليم درياي مديترانه به معناي اقليمي معروفش قرار گرفته
است. فلسطين در مقايسه با ديگر سرزمينهاي عربي كه از اقيانوس اطلس در غرب تا خليج
فارس در شرق گسترده است، در موقع متوسطي قرار دارد و نقطة تلاقي بخش آسيايي سرزمينهاي
عربي با بخش افريقايي آن است.(2)
مرزهاي فلسطين
فلشطین از طرف غرب با درياي مديترانه با
ساحلي به طول 224 كيلومتر و از سوی شرق با سوريه و اردن و از شمال با لبنان و از
جنوب با شبه جزيره سينا و خليج عقبه هممرز است.(3)
مرزهاي فلسطين به موجب معاهده فرانسه و
انگليس، مبني بر تقسيم كشور شام (شامات) در سال 1920 م، تعيين شد. بعدها اين مرزها
تعديل شدند و برخي زمينهاي نزديك به رودخانههاي حاصباني و بانياس و برخي
روستاهاي نزديك به رودخانه ليطاني، جزو محدوده فلسطين قرار گرفت. به موجب اين
معاهده، مرزهاي ميان لبنان و فلسطين، از رأس الناقوره در ساحل درياي مديترانه آغاز
و تا روستاي ياردن در شرق لبنان امتداد يافت. اين مرزها به سوي شمال شرق تا المطله
و با گذر از سرچشمههاي رود اردن تا تلالقاضي (تپه قاضي) در فلسطين و تا بانياس
در سوريه كشيده شدهاند، از جنوب و در كرانة رود اردن تا درياچه طبريه امتداد دارند.
درياچههاي حوله و طبريه در محدوده مرزهاي فلسطين قرار دارند. خط مرزي ميان سوريه
و فلسطين در ساحل شرقي درياچه طبريه، و از روبهروي شهر طبريه به سوي جنوب شرقي
منحرف ميشود، تا به ايستگاه الحمه در نزديكي رودخانه يرموك میرسد. از آن پس،
مرزها به سوي جنوب غربي رود يرموك تا نقطة برخورد آن با رود اردن، پيش ميروند و
در اينجا مرز با اردن آغاز ميشود.(4)
مساحت فلسطين
مساحت كل فلسطين تاريخي براساس مستندات
سازمان ملل متحد 009/27 كيلومتر مربع است. اما مساحت دولت پيشنهادي فلسطين در
سرزمينهاي اشغالي سال 1967 (كرانه باختري و نوار غزه) چيزي حدود 209/6 كيلومتر
مربع است كه حدود 95/22 درصد از كل مساحت تاريخي فلسطين را دربرميگيرد.
براين اساس مساحت كرانه باختري 844/5
كيلومتر مربع كه به طور كل 6/21 درصد از مساحت تاريخي فلسطين را به خود اختصاص
داده است. نوار غزه نيز با وسعتي بالغ بر 365 كيلومتر در واقع 35/1 درصد از مساحت
كل سرزمين تاريخي فلسطين را دربرميگيرد.
223/26
كيلومتر فلسطین، خشكي و 704 كيلومتر مربع آن آب است.
ب) جغرافياي تاريخي
اهميت و ارزش و جايگاه فلسطين، از كهنترين
دوران تاريخي آشكار بود. انسان كهن از قديميترين دوران در آن سكونت داشت و باروري
زمين و اعتدال آب و هوا نيز به اين امر كمك شاياني ميكرد، به گونهاي كه در طول
تاريخ به محل تاخت و تاز و يورشهاي بيگانگان تبديل شد. كنعانيان كه گروه گروه و
در مراحل گوناگون زماني از شبهجزيره عرب خارج شده بودند، در آن سكونت گزيدند.
حدود 1500 سال پس از ورود كنعانيان، قبايلي از شرق وارد اين سرزمين شدند كه
عبرانيان نام داشتند و در مناطق كوهستاني سكونت گزيدند. همچنين، قبايل آريايي
(قبايل فلسطين) از جزاير درياي اژه وارد اين سرزمين شدند و در ساحل فلسطين، ميان
غزه و شمال يافا ساكن شدند و فلسطين به نام آنان نامگذاري شد. بعدها ميان اين
قبايل و عبرانيان، جنگهاي فراواني صورت گرفت و درنهايت، فلسطين زير حاكميت فراعنه،
پارسيان (ايرانيان)، يونانيان و روميان ـ به هنگامي كه سيطرة سياسي و نظاميشان به
اين منطقه كشيده شد ـ قرار گرفت.
پس از اسلام، عربهاي مسلمان براي گشودن
كشورهاي شام و عراق و پيرامون آنها، از مدينه منوره خارج شدند و فتح فلسطين نصيب
عمربنالعاص شد. فلسطين، پس از فتح، از شرق و غرب در معرض تاخت و تازهاي بزرگي قرار گرفت،
اما توانست برابر همه آنها بايستد و از آثار و پيامدهاي آن رهايي يابد. از جملة
اين تاخت و تازها ميتوان از تاخت و تاز مغولان و صليبيان نام برد. در سال 1178 م،
نبرد حطين ميان صليبيان و مسلمانان رخ داد، صلاحالدين ايوبي در اين نبرد به
پيروزي قاطعي دست يافت و كليه كشورهاي شام (شامات) را ـ كه فلسطين جزئي از آن بود
ـ از خطر هجوم آنان رهايي بخشيد. در سال 1261 م، نبرد عين جالوت ميان سپاهيان مغول
و لشكريان عرب رخ داد كه مغولان شكست خوردند. با اين پيروزي عظيم، مسلمانان عرب، فلسطين و مصر از وحشيگري مغولان كه بغداد
و دمشق را نابود كرده بودند، نجات يافتند.
استثمار و استعمار جهان عرب توسط استعمارگران
غربي، به علت اهميت اين منطقه و با حمله ناپلئون بناپارت به مصر و شامات در سال
1798 م آغاز شد. اين بخش از سرزمينهاي عربي، بهويژه پس از انقلاب صنعتي اروپا،
به دليل نياز اروپائيان به مواد خام خاورميانه و پيشرفت ابزارهاي ارتباطي و ضرورت
چيرگي بر فلسطين و ديگر كشورهاي عربي، به مركز مبارزه ميان استعمارگران اروپايي
تبديل شد. پس از حفر كانال سوئز و گشايش آن در سال 1869 م، و به سبب عبور و مرور
كشتيها، موقعيت فلسطين اهميت بيشتري يافت. انگليس در سال 1882 م توطئههاي خود را
براي اشغال مصر آغاز كرد. اين كشور پس از پيروزي متفقين در جنگ جهاني اول و با
اعلام قيموميت خويش بر فلسطين، قصد داشت اين كانال را براي خود حفظ كند، لذا، به
توطئهچيني خود ادامه داد، به گونهاي كه سلطة صهيونيستها بر فلسطين و انتقال
آنان به اين سرزمين اسلامي و بيرون راندن اهالي عرب فلسطين و بنيانگذاري رژيم
صهيونيستي را تسهيل كرد.(5)
ج) جغرافياي اقتصادي
موقعيت جغرافيايي فلسطين به لحاظ اقتصادي
از جايگاه ويژهاي برخوردار است، زيرا اين سرزمين گذرگاهي بازرگاني بود كه كالاها
و فراوردههاي شرق آسيا به غرب اروپا و بالعكس از آن ميگذشت. اين موقعيت، فلسطين
را آماج تاراجگران و آزمندان قرار داد. از راه فلسطين بود كه تاخت و تازگران و از
آن ميان، مكسوسها به مصر رفتند، همانهايي كه براي مدت زماني مصر را اشغال كردند،
تا اينكه تحمتمس يكم، پس از يكپارچه كردن كشور توانست آنان را بيرون براند و تا
شهر غزه در فلسطين تعقيب كند.
عربهاي مسلمان، در نيمه نخست قرن هفتم
ميلادي توانستند مصر در شمال افريقا را از راه فلسطين بگشايند. همچنين، ناپلئون
بناپارت در سال 1798 م به مصر حمله كرد و پس از اشغال آن، براي تصرف شام رو به سوي
آن كشور نهاد. وي ابتدا العريش را تصرف كرد و سپس وارد فلسطين شد و غزه را اشغال
كرد. آنگاه به سوي شمال رفت تا به شهر عكا رسيد. اهالي عكا به رهبري عبدالله جزار،
قهرمانانه جنگيدند و در برابر ناپلئون پايداري و او را وادار به عقبنشيني كردند.
با گشايش كانال سوئز، بر اهميت فلسطين
افزوده شد، زيرا نفت كشورهاي عرب براي رسيدن به اروپا و امريكا از اين راه ميگذشت.
همچنين، فراوردههاي شرق آسيا به غرب اروپا از اين راه عبور ميكرد و كشتيهاي
حامل كالاهاي اروپايي براي فروش آنها در بازارهاي جهان عرب از آن بازميگشتند.(6)
50 سال پس از حفر كانال سوئز، هنگامي كه متفقين در
جنگ جهاني اول خواهان تقسيم متصرفات عثماني بودند، فلسطين محل كشمكش ميان آنها
بود. فرانسه ميخواست فلسطين را در محدوده مناطق نفوذي خود قرار دهد. انگليس در
نظر داشت فلسطين را اشغال و به اين ترتيب مصالح خويش را در شرق، به ويژه در كانال
(آبراه) سوئز حفظ و فرانسه را نيز از آن دور كند. به اين ترتيب، راههاي خود را به
مستعمرات خويش در شبهقاره هند را تأمين و بنيانگذاري ميهن قومي يهود را در
فلسطين آسان كرد.
د) جغرافياي نظامي
اهميت جغرافياي نظامي فلسطين در دوره جنگهاي
صليبي، بهويژه هنگام نبرد حطين (583 ه/ 1187 م) كه عربهاي مسلمان بر حطين سيطره
يافتند و صليبيهاي اشغالگر را از فلسطين بيرون راندند، مشخص شد. 600 سال بعد
هنگام حمله ناپلئون به فلسطين نيز اين ويژگي نمود پيدا كرد تا جايي كه موجب عقبنشيني
قشون ناپلئون از اين سرزمين شد. بعدها ناپلئون فهميد كه اگر شهر عكا را اشغال ميكرد،
ميتوانست كليه شامات را اشغال و به اين ترتيب راه ارتباطي انگليس با مستعمراتش را
در شرق قطع كند.
ه) جغرافياي انساني
سرزمين فلسطين از ديرباز مهد اديان مختلف
آسماني از جمله اسلام، مسيحيت، يهود و ديگر اديان بوده است. پس از فتح اين سرزمين
توسط مسلمانان، بيشتر ساكنان آن را مسلمانان تشكيل ميدادند. مسيحيان نيز بخشي از
جمعيت این کشور را به خود اختصاص داده بودند و در كنار مسلمانان به صورت مسالمتآميزي
زندگي میكردند.
يهوديان نيز تا پيش از شكلگيري رژيم
نامشروع صهيونيستي (1948) كه توطئه قدرتهاي بزرگ آن زمان، یعنی انگليس و امريكا
بود، در كنار مسلمانان فلسطيني زندگي راحت و بيدغدغهاي داشتند. در پي اشغال
فلسطين به سال 1948 توسط صهيونيستها و در پي آن دو جنگ 1967 و 1973 عليه مردم آن
دیار، رژيم تازه تأسيس اسرائيل اقدام به جذب يهوديان خارجي و انتقال آنان به
سرزمين فلسطين که بر آن نام اسرائيل را نهاده شده بود، کرد. به اين ترتيب زندگي
همراه با همزيستي مسالمتآميز ميان مسلمانان، مسيحيان و يهوديان، توسط استعمارگران
غربي و رهبران صهيونيسم تبدیل به جنگي خانمانسوزی شد كه هنوز پس از گذشت 64 سال
ادامه دارد و البته شهروندان مسيحي فلسطين نیز در كنار مسلمانان اين كشور از این
تعدی در امان نبودهاند.گفتني است بر اثر سياستهاي اشغالگرانه و تبعيضنژادي سران
صهيونيسم در فلسطين، آمارها از خروج مسيحيان ساكن فلسطين به خارج از اين كشور خبر
ميدهند.
اهل تسنن جمعيت غالب مسلمانان فلسطين را
تشكيل ميدهند و پيروان مذهب شيعه اندكند. نسبت كمي نيز از پيروان فرقه دروزيه و
شمار ناچيزي از پيروان فرقه بهائيت نيز در اين سرزمين زندگي ميكنند.
نگاهي به روند اشغال سرزمين فلسطين نشان
ميدهد، در حالي كه نسبت جمعيت يهوديان به مسلمانان در سال 1914 كمتر از8% كل
جمعيت اين منطقه بوده است، اين نسبت درسال 1970 به رقم شگفتانگيز70% رسيد. تلاش مداوم صهيونيستها براي تغيير بافت
جمعيتي سرزمينهاي اشغالي را ميتوان شاهدي بر اين مدعا دانست.(7)
جدول زير نسبت يهوديان به اعراب فلسطيني
در سرزمينهاي اشغالي 1948 و 1967 را طي سالهاي 1914 تا 2000 ميلادي نشان ميدهد.(8)
درصد يهوديان به اعراب |
مجموع |
اعراب |
يهويان |
سال |
585/7% |
000/791 |
000/731 |
000/60 |
1914 |
141/11% |
048/752 |
258/668 |
790/174 |
1922 |
897/16% |
314/033/1 |
708/858 |
606/174 |
1931 |
902/29% |
500/585/1 |
398/111/1 |
102/474 |
1941 |
650/50% |
100/375/2 |
100/172/1 |
000/203/1 |
1950 |
783/58% |
400/251/3 |
100/340/1 |
300/911/1 |
1960 |
181/71% |
000/627/3 |
000/045/1 |
000/582/2 |
1970 |
986/60% |
700/382/5 |
000/100/2 |
700/282/3 |
1980 |
484/57% |
700/865/6 |
000/919/2 |
700/964/3 |
1990 |
645/53% |
300/237/9 |
900/281/4 |
400/955/4 |
2000 |