حجت الاسلام والمسلمین جواد محدثي
«نگاه اول»
وقتي خداي متعال، از كساني ياد ميكند كه
چشم دارند، ولي نميبينند: «لهم اعين لا يبصرون بها»،(1) معلوم ميشود
كه بعضيها با داشتن «چشم سر»، كورند، يعني «چشم بصيرت» آنان نابيناست و «چشم دل»
آنان نميبيند.
آن چشم و آن نگاه، ديدنيهاي ديگري را به
انسان نشان ميدهد كه با چشم سر، قابل ديدن نيستند. بيجهت نيست كه «هاتف اصفهاني»
ميگويد:
چشم دل باز كن كه جان بيني
آنچه ناديدني است، آن بيني
بسياري مفتون جلوههاي فريبنده دنيا ميشوند
و چهره اصلي دنيا را كه بسيار زشت است، نميبينند. براي ديدن آن روي دنيا كه قرآن
و نهجالبلاغه و احاديث و ادعيه، آن همه از آن نكوهش كردهاند، «چشم دل» و چشم
بصيرت لازم است و بدون آن، دنيا كه «عجوزهاي زشت» است، به نظر ظاهربينان و سطحينگران،
«عروسي زيبا» جلوه خواهد كرد.
«نگاه دوم»
جهان و آنچه در آن است، «آيه» است.
عالم هستي پر از «آيات» است. هر نشانهاي
ما را به چيز ديگري رهنمون ميشود.
اگر يك تابلو، نشانه ورود ممنوع است، اگر
رنگ قرمز، نشانه خطر است، اگر تب، نشانه عفونت دروني است، اگر دروغ، نشانه ضعف
شخصيت است، اگر دورويي، نشان از نوعي نفاق دارد، اگر رد پا، نشان ميدهد كه كسي
از اينجا گذشته است، اگر جوانهزدن درختان، نشانه فرا رسيدن بهار است، پس بايد از
هر نشانهاي به چيز ديگري رسيد.
جهان نشانه چيست؟ آفريده هاي عالم گواه
چه مطلبي هستند؟
قرآن كريم، بارها و بارها از «آيات» ياد و مصاديقي از آنها را بيان كرده است تا نيروي فكر
را برانگيزد و به كار اندازد: «لعلهم يتفكرون».
خدا از چشمهاي «آيهبين» و «آيهشناس»
خوشش ميآيد.
چرا عدهاي چشم بر اين همه نشانهها ميبندند؟
با صد هزار جلوه برون آمدي كه من
با صد هزار ديده، تماشا كنم تو را
اگر براي نيوتن، سقوط يك سيب از درخت
«آيه»ای است براي وجود مغناطيس و جاذبه زمين، از اينگونه نشانهها فراوانند. بايد
حس نيوتني داشت تا از آيات به صاحب آيات پي برد. سعدي چه زيبا گفته است:
اين همه نقش عجب بر در و ديوار وجود
هر كه فكرت نكند، نقش بود بر ديوار
«نگاه سوم»
نگاه بعضيها سطحي است و برخی عميق.
نگاه بعضيها محدود است و برخي گسترده.
نگاه بعضيها تنها به پيش پاست و نگاه
برخی به افقهاي دورتر.
نگاه بعضيها تنها به «امروز» است و نگاه
برخی به «فردا» و فرداهاي ديگر.
نگاه بعضيها غلط است و نگاه برخي صحيح و واقعي.
پس وقتي نگاهها متفاوت است، برداشتها،
ارزيابيها، قضاوتها و عملها هم متفاوت خواهند بود.
ميارزد كه ما بخش مهمي از وقت و سرمايه
و فكر و فهم خود را معطوف به اين كنيم كه به «نگاه بهتر»ی برسيم، يعني نگاهي عميق،
گسترده، دورنگر، دروننگر، آيندهنگر، درست، دقيق!
قرآن كريم از كساني نكوهش ميكند كه: «فيعلمون
ظاهراً من الحياة الدنيا و هم عن الاخرة هم
غافلون»(3)
ظاهري از زندگي دنيا را ميدانند و از
آخرت غافلاند.
تقابل دنيا و آخرت كه در اين آيه آمده
است، نشاندهنده نگاه و ديد و فهم و شناختی دیگر است كه بعضي از آن برخوردارند و
برخي محروم!
خوشا آنان كه نگاه نافذشان از ظاهر ميگذرد
و به عمق ميرسد.
دردا كه فريب نفس خورديم، افسوس
در خارج راه، ره سپرديم افسوس
عمري به مقدمات، مشغول شديم
و از سطح به عمق، ره نبرديم افسوس(4)
«نگاه چهارم»
آيا «مرگ»، پايان زندگي است؟
آيا پس از دنيا، ديگر خبري نيست؟
آن سوي ديوارة مرگ چه خبر است؟ اينجا هم
«نگاه»، حرف آخر را ميزند.
اميرمؤمنان ميفرمايد:
«انما الدنيا منتهي بصر الاعمي…»(5)
دنيا، نهايت ديد نابيناست و پس از آن و
در وراي آن چيزي را نميبيند، لكن بصير، نگاهش را نفوذ ميدهد و با عبور از دنيا،
ميداند كه خانه اصلي پس از اين دنياست.
پس بعضي نگاهها «دنيابين» هستند و برخی
«آخرتبين»، بسته به اين است كه چه عينكي به چشمان زده و چه ديدي داشته باشيم. اين
نگاه، در نحوه عمل ما هم تأثير ميگذارد.
هر كس به اندازة «ديد» خود، از جهان هستي
شناخت پيدا ميكند و به تناسب ديد و نگاهش عمل ميكند. اين است راز تفاوت انسانها.
انبياي الهي از سوي خدا آمدهاند تا به
چشم ما عينكي بزنند و به ما ديدي بدهند كه عالم هستي را، خود را، خدا را، زمان را،
جهان آخرت را، عملها و عكسالعملها را، آن طور كه هستند ببينيم و بشناسيم. بعضي
عينكها و لنزها و عدسيها، اشياء را كوچك نشان ميدهند، يا بزرگتر، يا دورتر، يا
نزديكتر، يا رنگيتر يا بيرنگتر، يا روشنتر و يا تيرهتر؛ ولي… عينك توحيدي
و انبيايي، به ما ديد و بينشي واقعي ميدهد، تا هستي را همان طور كه هست ببينيم
و بشناسيم.
آخرت هم بخشي از همين هستي گسترده است.
«عينك آخرتبيني»، نگاه ما را تصحيح ميكند.
در چشمانداز اين عينك و نگاه، آخرت و
بهشت و جهنم و ثواب و عقاب هم قرار دارند. آخرتي كه عكسبرگردان و فتوكپي عمل ما
در دنياست. بهشت و جهنمي كه با اعمالمان آن را براي خود ميسازيم و اين همان
عرفان واقعي است.
انبيا مأمورند به ما «عينك آخرتبين»
بدهند.
دستشان را كوتاه نكنيم و به اين لطف
آسماني بياعتنا نباشيم.
«نگاه پنجم»
هان اي دل عبرتبين، از ديده نظر كن، هان
ايوان مدائن را، آيينه عبرت دان(6)
و اين يعني «نگاه عبرتبين»، يعني از
كنار حادثهها، بيخيال و بيپند گرفتن نگذشتن، يعني نگاه پندآموز داشتن.
«عبرت» آن است كه انسان از سطح و ظاهر
عبور كند و به عمق و پيام يك حادثه برسد. هر حادثهاي پيامي دارد. هر فتح يا
شكستي، هر عروج و سقوطي، هر موفقيت يا ناكاميای، در خود درس و پيام و پند دارد.
تجربه و عبرت، شنيدن صداي پديدهها و پندهای حوادث است.
ديدار تيرهروزي نابينا
عبرت بس است مردم بينا را
امام علي(ع) ميفرمايد: فانقبلوا
بعادالله بالعبر النواقع، ای بندگان خدا: از عبرتهای سودمند پند بگیرید.
آنکه نگاه عبرتبین
نداشته باشد، پیوسته آسیب میبیند و زیان میبرد و شکست میخورد، زیانها و آسیبهایی
که قابل پیشگیری هستند. یکی از این پندها و عبرتها، ناپایداری و گذرا بودن دنیاست
و درسش آن است که به آن دل نبندیم. در همان شعر «آیینه عبرت« خاقانی که به بیتی از
آن اشارت رفت، میخوانیم:
دندانۀ هر قصری،
پندی دهدت نو نو
پند سرِ دندانه،
بشنو ز بُن دندان
گوید که تو از
خاکی، ما خاک توییم اکنون
گامی دو سه بر
ما نه، اشکی دو سه هم بفشان
بگذریم.
پس «چشم»، تنها
چشم سر نیست. «نگاه» هم تنها به محسوسات و دیدنیها نیست. «چشم دل»، نادیدنیها را
نشانمان میدهد، چشم آیهبین، درس توحید میآموزد، نگاه درست و عمیق، ما را به
اسرار و حقایق هستی رهنمون میشود، نگاه آخرتبین، ما را از افق تنگ و محدود دنیا
میرهاند و نگاه عبرتبین، درسهای تاریخ و حیات را به ما میآموزد.
پینوشتها
1ـ اعراف، آیه 179 .
2ـ به این آیات مراجعه شود: بقره، 219؛ آلعمران،
191؛ یونس، 24؛ رعد، 3؛ نحل، 3 تا 17 و دهها آیه دیگر.
3ـ نحل، آیه 66 .
4ـ از نویسنده، برگ و بار، ص 293 .
5ـ نهجالبلاغه، خطبه 133.
6ـ خاقانی.
7ـ نهجالبلاغه، خطبه 85.
سوتیترها:
1.
امام علي(ع) ميفرمايد: فانقبلوا بعادالله بالعبر النواقع،
ای بندگان خدا: از عبرتهای سودمند پند بگیرید.
آنکه نگاه عبرتبین نداشته باشد، پیوسته آسیب میبیند
و زیان میبرد و شکست میخورد، زیانها و آسیبهایی که قابل پیشگیری هستند. یکی از
این پندها و عبرتها، ناپایداری و گذرا بودن دنیاست و درسش آن است که به آن دل نبندیم.
2.
«چشم»، تنها چشم سر نیست. «نگاه» هم تنها به محسوسات و
دیدنیها نیست. «چشم دل»، نادیدنیها را نشانمان میدهد، چشم آیهبین، درس توحید میآموزد،
نگاه درست و عمیق، ما را به اسرار و حقایق هستی رهنمون میشود، نگاه آخرتبین، ما را
از افق تنگ و محدود دنیا میرهاند و نگاه عبرتبین، درسهای تاریخ و حیات را به ما
میآموزد.