دشمنی غرب با اسلام قدمتی دیرینه دارد

«سابقه تقابل غرب با اسلام» درگفتگو با

حجت‌الاسلام والمسلمين سيد هادي خسروشاهي

 

اشاره:

توهین
غرب به ساحت مقدس رسول گرامی اسلام«ص»، آتش خشم مسلمانان را در سراسر دنیا
برافروخته است. توهین به دین اسلام و مقدسات آن، نشانه گسترش روزافزون دین حق در
سراسر دنیا و اوج استیصال و فقدان منطق مدعیان مدنیت و عقلانیت است.

حجت‌الاسلام
والمسلمین سید هادی خسروشاهی با اشراف بر جریانات سیاسی جهان بویژه جهان اسلام، در
این گفتگو علل و سابقه این تقابل را با ذکر مستندات جالبی به تحلیل نشسته‌اند.

 

 

 سابقه دشمنی غرب با
اسلام به چه زمانی بر‌می‌گردد و به نظر جنابعالی علل آن چیست؟

بسم الله الرحمن
الرحيم. سابقه ستیزه غرب با اسلام بحث مستوفائی است که شرح و بسط آن مستلزم نگارش
کتاب‌ها و مقاله‌های فراوانی است و بنده در اینجا صرفاً به عملکرد
شرق‌شناسان، ارباب کلیسا و مبلغین مسیحی اشاره می‌کنم.

عده‌ای استشراق را در واقع
علم پژوهش در باره جوامع شرقی توسط دانشمندان غربی می‌دانند و عده‌ای دیگر، آن را روش علمی شناخت افکار، آرمان‌ها
و حتی نژاد و قومیت‌های شرقی دانسته‌ اند.  در یک کلام، استشراق را در مفهوم عام خود معادل
شرق شناسی گرفته و مستشرقین را غربی‌هائی
دانسته‌اند که در باره  تمدن و تاریخ اسلام
و شرق تحقیق می‌کنند.

ادوارد سعید(1)، متفکر امریکائی فلسطینی
تبار، شرق‌شناسی را ابزار شناخت شرق توسط غرب برای استمرار سلطه استعمار و استکبار غرب می‌داند. این تعریف مبین آن است که شرق
شناسی به معنای پژوهش در اوضاع شرق، کشف آرا و اندیشه‌های ملل شرقی، بررسی شرایط
اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، نشان کردن منابع طبیعی و ثروت‌های این کشورها، شناخت
فرهنگ و تمدن گذشته و اوضاع فعلی، تشخیص نقاط قوت و ضعف آنان برای فراهم آوردن
زمینه‌های استمرار سلطه  غرب بر شرق و
ترویج و تبلیغ مسیحیت است.

این نوع شرق شناسی همواره مورد اهتمام اکثر مستشرقین و زمینه‌ساز اصلی
سلطه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و
نظامی غرب بر کشورهای شرقی بالاخص اسلامی بوده است.    

پس جایگاه تحقیق و پژوهش در شرق‌شناسی کجاست؟

با تعریف مختصری که بیان کردم، شرق‌شناسی را نمی‌توان در زمره علوم انسانی محسوب کرد، زیرا شرایط اصلی برای
برخورداری از صفت «علمی بودن» را ندارد و علمی در راستای تحقق اهداف انسانی نیست.

تنوع تخصص‌ مستشرقین و اهدافی که در برهه‌های گوناگون دنبال می‌کردند،
نکته قابل تأملی است و طیف وسیعی از سیاح، مبلّغ دینی، رجل سیاسی، باستان‌شناس،
مورخ،  تجار و نمایندگان شرکت‌های اقتصادی و سازمان‌های نظامی و
امنیتی و جاسوسی و  دیپلمات را در بر می‌گیرد
که در دوره‌های مختلف زمانی، تحت عنوان شرق‌شناس، اهداف مورد نظر حکومت‌هایشان را دنبال
می‌کردند و از همین روی بسیاری از مسلمانان آگاه، همواره مستشرقین را جاسوس غرب و پژوهش‌هایشان
را استعمارگرایانه و تلاشی برای ضربه زدن به اسلام، ایجاد شک و شبهه در میان
مسلمانان، ممانعت از روی آوردن پیروان ادیان دیگر -بخصوص مسیحیان- به اسلام، ایجاد
شبهه در اصالت نبوت پیامبر اسلام«ص»، زدن
اتهام خشونت و خونریزی به ایشان، ایجاد تردید در آسمانی بودن قرآن مجید و ترویج این تفکر که قرآن ساخته
و پرداخته خود پبامبر«ص» و یارانشان و احکام آن هم اقتباس
از احکام یهود و مسیحیت است، دانسته‌اند.

شرق‌شناسان گاهی ادعا کرده‌اند که داستان‌های قرآن از روی  تورات و انجیل و سنن نبوی و احکام فقهی از روی آداب و رسوم اعراب جاهلی
برداشته شده و برای همه زمان‌ها و مکان‌ها اصالت و استمرار ندارند. به نظر آنها
احادیث تقل شده از پیامبر«ص» و اهل بیت ایشان«ع» سرپوشی بر باندبازی‌های سیاسی قبایل
و سران اشراف عرب است!

البته عده‌ای از روشنفکران جوامع اسلامی، همواره پژوهش‌های شرق‌شناسان را
خدمتی در راه شناساندن تاریخ و تمدن و فرهنگ شرق دانسته‌اند!

لطفا به نمونه‌هائی از این اتهامات و تحریفات اشاره بفرمایید.            

 نمونه‌ها در آثار مستشرقین و
میسیونرهای مذهبی فراوانند، اما یکی از شرم‌آورترین آنها تبلیغات دینی و ترویج
اخلاق مسیحی! بندیکت شانزدهم پاپ مسیحیان است که در مقام سخنگوی امپریالیسم و نقل اهانت‌های امپراطور بیزانس
در قرون وسطی، اوج خصومت واتیکان را نسبت به اسلام و مسلمانان نشان داد و به‌رغم اعتراضات گسترده مسلمانان سراسر دنیا حاضر
نشد عذرخواهی کند و حتی در دیدار با سفرای کشورهای اسلامی مقیم واتیکان هم فقط از
لزوم گفتگو! با مسلمانان سخن گفت.     

از نقدهای عالمانه انديشمندان اسلامي بر این پژوهش‌ها به نمونه‌هائی اشاره
کنید.  

عده‌ای از علما و متفکرین اسلامی نقدهای عالمانه و محکمی بر روش‌ تحقیق و
پژوهش مستشرقین نگاشته و
آثار آنان را در واقع دنباله دشمنی احبار و رهبانان و صهیونیسم مسیحی برای نابودی اسلام دانسته‌اند.

محقق شهیر مصر دکتر محمد البهی(2)، آثار مستشرقین را ردیه‌نویسی عملی بر
اسلام و درجهت برگرداندن مسلمانان از دین خود و دائره‌المعارف اسلامی نوشته شده
توسط اروپائی‌ها را که مکرر در غرب منتشر شده، خطرناک‌ترین اثر برای انحراف
مسلمانان و مملو از تحریف‌ و اشکال دانسته است. نکته
تأسف‌بار این است که پژوهشگران مسلمان در آثار خود به همین منابع مراجعه می‌کنند و
آنها را مورد استناد قرار می‌دهند!  

شایان ذکر است که ارباب کلیسا و گروهی از مبلغین مذهبی هنگامی که از تأثیر
اقدامات خود بر مسلمانان ناامید گردیدند، دست به دامن مستشرقین شدند و با همکاری آنان
به مقاله‌نویسی در دائره‌المعارف‌ها و نشر اکاذیب و تحریف حقایق در باره اسلام
پرداختند.

شرق‌شناسی را باید با توجه به کشور مستشرق مورد مداقه قرار داد. مثلاً لوئی
ماسینیون(3) همچون یک لژیونر فرانسوی یا افسر اطلاعاتی فعالیت می‌کرد و یا  برنارد لویس(4)، شرق‌شناس امریکائی، خود را وقف
مبارزه با اسلام و تحقق اهداف صهیونیسم کرد و از مدافعان سرسخت ایجاد اسرائیل در
سرزمین فلسطین‌ بود.

 به نظر جنابعالی شرق‌شناسی چه مراحل و ویژگی‌هائی
را طی کرده است؟

در مرحله اول، هنگامی که غرب به ثروت عظیم علمی مسلمانان در قرن 12 میلادی
در اندلس(5) دست یافت، مستشرقین به سوی آن کشور، مخصوصاً  قرطبه و اشبیلیه سرازیر و خیلی زود با افکار و
آثار علمی مسلمانان آشنا شدند، به ترجمه قرآن به زبان‌های اروپایی پرداختند و اوضاع کشورهای اسلامی و مسلمانان را بررسی
کردند. این شناخت سبب گردید که مبلغین مذهبی هم به میدان بیایند و با همکاری
مستشرقین، به ایجاد نفاق و تفرقه به اسلام‌ستیزی بپردازند و زمینه‌های وقوع جنگ‌های
صلیبی را فراهم آورند.  

مرحله دوم استشراق نظامی است و غرب همزمان با جنگ‌های صلیبی، تبلیغات دینی
را نیز دنبال کرد و چون سرانجام از طریق ادامه جنگ به نتیجه نرسید،  به دستور پاپ انوست چهارم در سال 1248 میلادی،
کرسی بررسی‌های عربی اسلامی در دانشگاه پاریس و در
سال 1250 میلادی  مدرسه عالی آموزش زبان عربی و اسلام‌شناسی توسط مبلغین عالی
مسیحی راه‌اندازی شدند تا  مستشرقین و مبلغین
را برای مأموریت‌های ویژه
تربیت کنند.  

در این دوران اروپائیان کتابخانه‌های اسپانیا را به آتش کشیدند و کتب خطی
و آثار علمی اسلامی را گردآوری کردند تا بعدها تماماً از آنها بهره‌برداری و
دستاوردهای علمی مسلمانان را به نام خود ثبت کنند. آنان با همکاری نیروهای نظامی و
تبلیغی و با شیوه‌های گوناگون به سرکوب همه جانبه مسلمانان پرداختند و بتدریج بر کشورهای
اسلامی در آفریقا مسلط شدند.

در مرحله سوم و پس از قتل‌عام‌ مسلمانان اندلس و به راه انداختن جنگ‌های
صلیبی، استشراق سیاسی آغاز ‌شد.
در این مرحله، مستشرقین و مبلغین با در دست داشتن منابع اصیل و معتبری که در مرحله
قبل از مسلمین غارت کرده بودند، ضمن پیشبرد اهداف
علمی خود، جمعیت‌ها و سازمان‌های سیاسی و
جاسوسی بی‌شماری را در اروپا راه‌اندازی کردند و نفوذ تدریجی سیاسی و نظامی خود در آفریقا و آسیا را
توسعه دادند. کشیش‌ها و  سازمان‌های
کلیسائی، دربست در اختیار حکومت‌های غربی قرار
گرفتند و با تمام قوا به مبارزه با اسلام پرداختند.  لورنس براون مبلّغ معروف، در باره هدف نهائی تبلیغاتش
گفته است:

«اگر مسلمانان لعنتی بتوانند در یک امپراطوری عربی اسلامی متحد شوند، برای
دنیا و برای همة ما خطرناک خواهند بود، اما اگر آنها را متفرق کنیم، دیگر تاثیر و
ارزشی نخواهند داشت».  

از همین سخن می‌توان علت پیدایش دولت‌های کوچک اسلامی و شرقی مستعمره شدة
اروپائی‌ها را درک کرد. در این دوران هم  تبلیغ دینی در خدمت
استعمار است و به قول جواهر لعل نهرو(6) در کتاب تاریخ جهان، ابتدا پدران روحانی با کتاب مقدس وارد
شدند و بعد نیروهای نظامی غربی به سوی شرق سرازیر
شدند.

در مرحله چهارم، شرق‌شناسی، عنوان استشراق علمی یا اسلام‌پژوهی! به خود
گرفت. البته در این مرحله برخی از مستشرقین در بیان حقایق صداقت به خرج دادند و
اشتباهاتشان ناشی از خیانت نبوده، بلکه به دلیل نبودِ شناخت کافی  از اسلام و مسلمین و ناآشنا بودن با زبان‌های شرقی و اسلامی بود.

به این ترتیب استشراق علمی در همه کشورهای غربی از جمله فرانسه، ایتالیا،
انگلستان، آلمان، اتریش، اسپانیا،
هلند، روسیه و آمریکا آغاز شد و در این مرحله، مستشرقین علاوه بر بررسی اوضاع شرق، به تحقیق در باره کتاب‌های
خطی اسلامی و شرقی نیز پرداختند و بعضی از آن کتاب‌ها را   منتشر و
تعدادی را هم فهرست‌نویسی کردند و به کتابخانه‌های اروپائی سپردند که در معرفی
اسلام و شرق اقدام بسیار ارزشمند و مؤثری است.

نظر شما نسبت به کلیت آثار شرق‌شناسان چیست؟

معدودی از آنها انصافاً در گردآوری و حفظ نسخ خطی و آثار تمدن اسلامی و
تحقیق و انتشار آنها نهایت دقت و همت را به خرج داده‌اند. حتی نخستین فهرست الفاظ
قرآن یا «معجم الفهرس» برای قرآن و حتی سنت نبوی توسط
افرادی چون ژول لابوم(7) فرانسوی انجام شد و بعدها برخی از علمای اسلامی و مخصوصاً مصری‌ها آنها
را تکمیل کردند.  

هانری کوربن(8) هم صادقانه به شناخت اسلام و تشیع پرداخت و تلاش‌های بی‌نظیری کرد و از
محضر علامه طباطبایی و استاد مطهری و استاد سید جلال آشتیانی بهره‌ها برد و ده‌ها کتاب فلسفی و عرفانی
شیعه را به فرانسه ترجمه و منتشر کرد.  

مستشرق امریکائی، ریچارد میشل هم پنج سال تمام، از نزدیک و درون در مصر در
باره اخوان‌المسلمین(9) تحقیق و مطالعه و پژوهش خود را با عنوان «الاخوان المسلمون»
منتشر کرد که انصافاً بسیار محققانه است و بنده
چند سال پیش آن را ترجمه کردم. همچنین خانم آنّا ماریا شیمل(10)
آلمانی که عاشق پیامبر اکرم«ص» و عرفان اسلامی بود، ده‌ها کتاب و مقاله در باره
پیامبر اکرم«ص» و اسلام نوشت و منتشر کرد.

 ارزیابی شما از توطئه اخیر و
توهین به ساحت مقدس نبی اکرم«ص» چیست؟   

 اخبار گوناگون در باره فشار بر
مسلمانان در کشورهای اروپائی، ممانعت از پوشش اسلامی، تضییع حقوق قانونی و انسانی
مسلمین همواره در رسانه‌ها منتشر می‌شوند. جنگ مقدس! صلیبی جرج بوش با رهبری
صهیونیسم مسیحی در دورۀ ریاست جمهوری او هم که بعضی‌ها با خوشباوری سعی کردند آن را اشتباه لفظی! قلمداد
کنند و در پی آن سخنرانی موهن پاپ بندیکت و دریافت مدال افتخار! از دانشگاه آلمان به مناسبت آن و
دادن جوایز و مدال‌های گوناگون به امثال سلمان رشدی، نمونه‌های کوچکی از جریان
اسلام‌ستیزی غرب است که بی‌تردید زمینه‌‌های کشتار مسلمانان در سومالی، سودان، افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین و
این اواخر میانمار را فراهم آورده است.

برای مقابله با این موج چه باید کرد؟

به نظر بنده حوزه علمیه قم باید دو موضوع مهم شرق‌شناسی و تبلیغات مسیحی
را با دقت مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. از زمان قاجار تا کنون این تبلیغات وجود
داشته‌اند و متأسفانه در حال حاضر به صورت علنی و به شکل پخش مجانی کتاب و نشریه و
انجیل ادامه دارد.

دانشمندان عرب در پاسخ به این تبلیغات آثار زیادی را منتشر کرده‌اند، ولی
من متأسفانه به زبان فارسی در این زمینه اثر مستقل، محققانه و ارزشمندی را ندیده‌ام.

به هر حال جلوه‌های بی‌شماری از اسلام‌ستیزی غرب را می‌توان مشاهده کرد که
نمونه‌ای از آن  قداست‌زدائی از پیامبر
اعظم«ص»و دیگر پیشوایان دینی و مقدسات مذاهب اسلامی و دور کردن نسل جوان بلاد
اسلامی از اصل اسلام است. این توطئه‌ها همچنان ادامه خواهند داشت، زیرا به فرموده
قرآن: «یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، مگر این که پیروی از آنها را بپذیری»
بنابراین چاره‌ای جز ایستادگی قاطع در برابر چنین دشمنی باقی نمی‌ماند.

سکوت محض نهادهای دینی و فرهنگی سراسر دنیا و حتی سکوت پاپ کاتولیک در سفر
به منطقه، بیانگر ماهیت مدعیان مدنیت و عقلانیت در سراسر دنیا و نیز هویت حقیقی
ارباب کلیساست‌.

در چنین شرایطی بدیهی است که باید خود علمای اسلام دست اقدام بزنند.  باید طرح یا لایحه‌ای مبنی بر، مجازات اهانت‌کنندگان
به پیامبر اعظم اسلام و انبیاء دیگر«ص» و پیشوایان مذهبی و مقدسات مسلمانان، با  نظرخواهی از علمای تمام کشورهای اسلامی، به‌
صورت رسمی و قانونی تهیه شود و به تصویب تمام علمای مذاهب اسلامی و مجامع بین‌المللی
برسد تا دیگر شاهد تکرار این نوع اقدامات نباشیم.  

چه کسانی باید این اقدام را انجام دهند؟

 در مرحله اول مراجع عظام و علمای بلاد و سپس
شخصیت‌های حقوقی و‌ قانونی با همکاری مسئولین باید اقدام کنند و حتی اگر مجامع بین‌المللی
هم که تحت فشار استکبار جهانی هستند، نپذیرفتند، دست‌کم 52 کشور اسلامی با استناد
به این قانون، مجرمان را تحت پیگرد قانونی قرار دهند. به نظر من دبیرخانه جنبش عدم
تعهد که مرکز آن در تهران است، می‌تواند همکاری کشورها را برای تصویب این قانون
جلب کند.

مسلمانان کشورهای مختلف به‌رغم سکوت حاکمان خود به پا خاسته و ده‌ها شهید
تقدیم ساحت مقدس پیامبر اکرم«ص» کرده‌اند. بسیار بجاست که ایران اسلامی با تهیه و
تنظیم و تصویب قانونی لازم‌الاجرا برای جلوگیری از این حوادث، پیشگامی و پرچمداری
و پیشتازی خود را همچنان حفظ کند.

 

پانوشت:

1. ادوارد سعید(2003-1935)، نظریه‌پرداز ادبی، منتقد فرهنگی و فعال سیاسی
فلسطینی آمریکایی، تحصیلکرده دانشگاه‌های هاروارد و پرینستون، استاد زبان انگلیسی
و ادبیات تطبیقی دانشگاه کلمبیا، از بنیان‌گذاران نظریه پسااستعماری و مبدع نظریه
شرق‌شناسی

2. دکتر
محمد البهی از علمای بزرگ اهل سنت که در دوره‌ای وزیر اوقاف مصر بود و معتقد است
وهابیت شکاف بین شیعه و سنی را عمیق تر کرده است.

3.لوئی ماسینیون(1963-1883) شرق‌شناس و اسلام‌شناس فرانسوی و محقق
تاریخ، کاتولیک مذهب بود، اما در باره اسلام تحقیقات زیادی کرد. در جریان استقلال
الجزایر، از مسلمانان الجزایری حمایت کرد و مدتی  زندانی شد.

4. برنارد لوئیس(   -1916 ) استاد
بازنشسته مطالعات خاور نزدیک دانشگاه پرینستون، 
یکی از برجسته ترین خاورمیانه شناسان غربی، متخصص تاریخ اسلام و اثر متقابل
اسلام و غرب، به خاطر تحقیق در تاریخ امپراتوری عثمانی و مناظره خبیثانه‌اش با
پروفسور ادوارد سعید در باره کشمکش میان اسرائیل و فلسطین، مشهور است  قلمداد می شود.

5 .اندلس یکی
از ۱۷
بخش خودمختار کشور اسپانیا، پایتخت آن سویل، دارای بازمانده‌های فراوانی از معماری
موری (مراکشی)، واپسین دژ مقاومت مورها پیش از بازپس‌گیری این سامان از سوی
پادشاهان کاتولیک بود که در سال ۱۴۹۲ تکمیل شد.           

6. جواهر لعل نهرو(1964-1889) از رهبران جنبش استقلال هند و کنگره ملی هند،
اولین نخست‌وزیر هند، تا پیش از استقلال هند،۱۰ سال درزندان‌های
استعماری بود. مهم‌ترین کارش لغو نظام کاست بود. نهرو همراه با احمد سوکارنو،
مارشال تیتو و جمال عبدالناصر از پایه‌گذاران جنبش عدم تعهد به شمار می‌‌رود.

 7. ژول لابوم، دانشمند فرانسوى،  آيات قرآن كريم را در ابتدا با تحمل زحمات
فراوان از حيث موضوع طبقه بندى و به نام Lekoran analyse
منتشركرد. اين كتاب در مصر به وسيله استاد محمد فؤاد الباقى كه
عضو انجمن شوراى مجامع علمى مستشرقين بود با حفظ همان اسلوب عين آيات را به همان
نظم و تحت فصولى مجتمع و به نام “تفصيل آيات القرآن الكريم” منتشر شد.
در سال 1334 توسط كيكاوس ملك منصور به فارسى ترجمه شد.  

 8 .هانری کوربن(1978-1903) فیلسوف،
شرق‌شناس، ایران‌شناس، اسلام‌شناس و شیعه‌شناس فرانسوی، استاد دانشگاه سوربن پاریس،
بخشی از عمر خود را در ایران و خاورمیانه سپری کرد. شاگرد ادموند هوسرل، ارنست کاسیرر، امیل بریه،
اتین ژیلسون و لویی ماسینیون،  نخستین
مترجم آثار مارتین هایدگر به فرانسوی، مسلط بر زبان‌های آلمانی، عربی، سانسکریت

9. اخوان المسلمین، جنبش فراملی اسلام‌گرا که در بسیاری از کشورهای عربی
بزرگ‌ترین جریان اپوزیسیون به شمار می‌رود. اخوان‌المسلمین قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین
گروه سیاسی اسلامی است که در سال ۱۹۲۸ میلادی (۱۳۰۷ شمسی، ۱۳۴۷ قمری) در شهر اسماعیلیه مصر به رهبری حسن البنا بنیان نهاده شد و سپس
فعالیت خود را به دیگر کشورهای عربی و اسلامی گسترش داد.

 10.  آنا ماريا شیمل (-   1922) در
19 سالگي دكترای مطالعات اسلامي گرفت، پس از جنگ در 23 سالگي عنوان استاد يار
تحقيقات اسلامي دانشگاه ماربورگ شد. آشنا باا فرهنگ و عرفان اسلامي، استاد
هاروارد، مسلط به انگليسي، عربي و تركي

 

 

سوتیترها:

1.    
بسیاری از مسلمانان آگاه، همواره مستشرقین
را جاسوس غرب و پژوهش‌هایشان را استعمارگرایانه و تلاشی برای ضربه زدن به اسلام، ایجاد
شک و شبهه در میان مسلمانان، ممانعت از روی آوردن پیروان ادیان دیگر به اسلام، ایجاد
شبهه در اصالت نبوت پیامبر اسلام«ص»، ایجاد تردید در آسمانی بودن قرآن مجید و…دانسته‌اند.

2.

اروپائیان کتابخانه‌های اسپانیا را به آتش کشیدند و کتب خطی و آثار علمی
اسلامی را گردآوری کردند تا بعدها تماماً از آنها بهره‌برداری و دستاوردهای علمی
مسلمانان را به نام خود ثبت کنند. آنان با همکاری نیروهای نظامی و تبلیغی و با شیوه‌های
گوناگون به سرکوب همه جانبه مسلمانان پرداختند و بتدریج بر کشورهای اسلامی در آفریقا
مسلط شدند.

 

3.

سکوت محض نهادهای دینی و فرهنگی سراسر دنیا و حتی سکوت پاپ کاتولیک در سفر
به منطقه، بیانگر ماهیت مدعیان مدنیت و عقلانیت در سراسر دنیا و نیز هویت حقیقی
ارباب کلیساست‌. در چنین شرایطی بدیهی است که باید خود علمای اسلام دست اقدام
بزنند.