بجای سرمقاله

عشق از معشوق، اول سر زنَد…

چند روز پیش از
سفر مقام معظم رهبری به خراسان شمالی، برخی افراد فکر می‌کردند که شاید انجام این
سفر در شرايطــی که با توطئه دشمــن و کمک ایادی داخلــی و فرصت‌طلبان سودجو و
کوتاهی برخی مسئولان، موج گرانی بیشترین فشار را بر اقشار مستضعف وارد کرده است،
به مصلحت نباشد؛ به ویژه آنکه خراسان شمالی یکی از محروم‌ترین استان‌ها و طبعاً از
آسیب‌پذیرترین مناطق کشور بوده و علاوه بر آن تعدد قومیت‌ها و مذاهب در آنجا نیز
ممکن است در تشدید نارضایتی‌ها تأثیر گذاشته و در نتیجه استقبال شایسته‌ای از
رهبری معظم انقلاب شکل نگیرد. این نگاه و تصور، نویسنده را به یاد موقعیت‌های
متعدد در زمان حضرت امام انداخــت؛ کوته‌فکرانی که ملــت بزرگ ایران را بخوبی نشناخته
بودند، آنها را به کیش خویش می‌پنداشتند ولی حضرت امام که با نگاهی متفاوت و پیوند
و معرفتی که با خدا و خلق خدا داشت، از امت به گونه‌ای دیگر سخن می‌گفت؛ سخنی که
بی‌معرفت‌ها آن را اغراق‌آمیز و باورنکردنی می‌پنداشتند. اما با فرارسیدن مناسبت‌هایی
همچون راهپیمایی 22 بهمن و روز قدس یا کاروانهای اعزام به جبهه‌ها و مراسم  باشکوه تشییع شهدا و… حضور حماسی مردم نه فقط
کوته‌نظران داخلی را که دوست و دشمن را در سطح جهان متحیر می‌کرد.

هر چند دعوت و
پی‌گیری مردم خراسان شمالی برای سفر مقام معظم رهبری«مدظله» به سال‌ها پیش برمی‌گشت
ولی تصمیم برای انجام سفر در این موقعیت خاص، حکایت از نگاه و نگرش امام‌گونه و واقع‌بینانه
رهبر معظم انقلاب نسبت به مردم دارد. این واقع‌بینی عمیق آنگاه به منصه ظهور نشست
که حماسه شگفت‌آمیز پیوند ناگسستنی امام و امت در استقبال شکوهمند و دیدارهای
عاشقانه مردم خراسان شمالی اعم از شیعه و سنی، فارس و ترکمن، کرد، ترک، تات و… رُخ
نمایاند. یقیناً دوربین‌های فیلمبرداری حتی همه آنچه مربوط به ظاهر این صحنه‌هاست
را نمی توانند به تصویر کشند تا چه رسد به عمق احساسات و عشق و محبت و ایمان قلبی مردم
که اصولاً در قاب تصویر هیچ تصویربرداری نمی‌گنجد. حقیر به عنوان شاهد عینی‌ای که
به نمایندگی از رهبر معظم انقلاب به اقصی نقاط استان و تا روستاهای دوردست سفر
کرده و با هزاران نفر از مردم و صدها خانواده شهید و جانباز آن دیار توفیق دیدار
داشتم، در همه جا و در میان همه قومیت‌ها و مذاهب، پیر و جوان و کودک، زن و مرد
و… هر چه دیدم عشق بود و اشتیاق، شور بود و شوق، ارادت بود و اخلاص به ساحت
رهبری و ولایت. هرگز از خاطرم محو نمی‌شود  جانبازی که به ظاهر دستش را از دست داده بود و
در حقیقت دستش را به دست آورده بود با جسم نحیفش از اول تا لحظه آخر دیدار به
پهنای صورت ملکوتی‌اش اشک می‌ریخت به این امید فقط سلام و دعایش را به محضر رهبرش،
جان جانانش و آنکه آرزو دارد باقیمانده جسم و جانش را فدای او کند، ابلاغ نمایم.

 واقعا اگر نبود آیه «… سیجعل لهم الرحمن
ودّاً» و «تعزّ من تشاء» و … این عشق آتشین و این پیوند شگفت‌آفرین با هیچ
معیاری قابل توجیه و تحلیل نبود.

 

چخماقلو؛ رکورد
دار شهادت

سخن از آنچه در
مناطق مختلف و شهرهای راز، غلامان، جرگلان، آشخانه، قاضی، پیش قلعه، مانه و
سملقان، گرمه، جاجرم و… دیدم و یافتم در این مختصر نمی‌گنجد. گو اینکه دریغ دارم
از روستای چخماقلو براحتی بگذرم. روستايی در پسِ کوه‌هايی سر به فلک کشیده با جاده‌ای
خاکی، پر دست‌انداز و پر پیچ‌وخم. نکته مهم اینکه این روستای 1200 نفری در دهه شصت،
31 شهید تقدیم اسلام و راه ولایت کرده است. یعنی از هر 40 نفر، یک نفر شهید شده
است. یعنی در مقایسه با میانگین کل کشور که از هر 240 نفر تقریباً یک نفر به شهادت
رسیده است، این روستا 6 برابر میانگین کشوری شهید داده‌اند. به عبارت دیگر تا آنجا
که اطلاع داریم چخماقلو رتبه اول تعداد شهدا را در جمهوری اسلامی داراست.

 

حضور سرزده در
خانه شهدا

باری آنچه از
احساسات پاک و شور و عشقی که در چخماقلو و دیگر شهرها و مناطق نسبت به مقام معظم
رهبری شاهد بودم، همه در غیاب معظم‌له بود و اما آنجا که دیدارها در محضر یار و
معشوق بود داستان دیگری بود. آنجا که زبان عاجز و بیان قاصر از توصیف است که مثنوی
عاشقان را با هیچ زبانی نمی‌توان سرود. دیدنی است عشق متقابل امام و امت هر چند نه
کُنه آن را می‌توان درک کرد و نه ظاهر آن را می‌توان توصیف. با اعتراف به این عجز
به نمونه‌ای از هزاران در یکی از دیدارهای اهل بیت شهیدان با مقتدایشان اشاره می‌شود:

اینجا بجنورد
است. بعد از نماز مغرب و عشای شب جمعه بیستم مهرماه 1391. دیدار با خانواده شهدا در
منازل‌شان آغاز می‌شود. معیار انتخاب خانواده‌ها برای بنیاد شهید هم مشخص نیست.
خود خانواده‌ها نیز تا چند لحظه قبل از ورود حضرت آقا از اینکه چه کسی میهمان آنها
خواهد بــود بي‌اطلاعند هر چند حدس و ندای قلب آنها حضور مقتدای محبوب‌شان را نوید
می‌دهد و مکرر شاهد خانواده‌هايی بوده‌ام که حضور آقا در منزل‌شان را در رؤیای
صادقه شب قبل دریافته بودند. به هر حال دیدارها از این خانه به آن خانه تا پاسی از
شب ادامه می‌یابد. بیان جزئیات هر یک مجال دیگری را می‌طلبد، لذا در اینجا فقط به
وجه مشترک همه موارد اشاره می‌شود.

 

وجه مشترک دیدارها
با اهل بیت شهیدان

دیدار و همنشینی
با اهل بیت شهیدان و ایثارگران برای مقام معظم رهبری از دلپذیرترین و شورانگیزترین
لحظات زندگی ایشان نمود پیدا می‌کند و در این فضا طراوت و نشاط بهتریــن عبادت‌ها
را در چهره نورانی معظم‌له می‌توان دید.

ابراز «ارادت و
اخلاص» تعبیری است که در عموم دیدارها خاضعانــه نسبت به خانواده‌ها به کار می‌برند.
در حالی که مهربانی و لطافت در آهنگ صدا و چهره نورانی و تبسم زیبایش موج می‌زند.
جویای حال یکایک اعضای خانواده می‌شوند. همچون جد بزرگوارش به فرمان قرآنی: «واخفض
جناحک لمن اتّبعک من المومنین»[1]
با همه وجود، بال و پر تواضع و سفره دل آسمانی‌اش را در برابر آنان می‌گشاید و به
طور نمونه در پاسخ خواهر شهید که در لابه‌لای هق‌هق گریه‌اش خدا را شکر می‌گوید که
دعایش برای دیدار رهبرش مستجاب شده، می‌فرماید: من که چیزی نیستم من که هیچم…
کاش چیز با ارزشی از خدا خواسته بودی و مستجاب شده بود!

 با کودکان هم زبان کودکی می‌گشاید. آنها را در
آغوش می‌گیرد، می‌بوسد و می‌نوازد. در عین حال فضای انس و محبت از موازین شرعی
عبور نمی‌کند. دختر بچه‌ای که در پی برادرش با چشمانی پر از اشک شوق به لحظه رؤیايی‌اش
نزدیک می‌شــود. حضرت آقا از کلاس و سن او می‌پرسند؛ معلوم می‌شود به نه سالگی
رسیده است، با مهربانی ویژه‌ای که دل او را نشکند می‌فرماید اگر پارسال بود تو را
هم می‌بوسیدم و از روی روسری او را نوازش می‌کند و بر روسری‌اش بوسـه می‌زند تا
درسی باشد برای رعایت موازین شرعی در هر شرايط و برای همگان.

در منزل شهید
محمدزاده -همرزم شهید شوشتری- بستگان خانوادۀ شهید هم جمع شده‌اند، گويی عطر حرم
سیدالشهداء«ع» را استشمام می‌کنی و بهشت و بهشتیان را در همین دنیا به تماشا نشسته‌ای؛
در آنجا که «لایسمعون فیها لغواً و لا تاثیماً الاّ قیلاً سلاماً سلاماً»[2]
در آن جمع شادابی و طراوت در چهره فرزند زهرای مرضیه و جلوه‌ای از «بالمؤمنین رئوف
رحیم»[3]
که توصیف جد او در قرآن کریم است چشم و دل جمع را روشن می‌کند. دیدار پایان یافته
و مقام معظم رهبری برای خداحافظی از جابرخاسته بود که صدايی از آن سوی‌ هال توجه حضرت
آقا را به خود جلب کرد: «آقا اجازه می‌دهید…»  یکی از حاضران در حالی که کودک دو سه ساله‌ای را
جلو می‌آورد گفت فرزندم نابینا است… آقا توقف کرد و او جلوتر آمد. شنیدن کلمه
نابینا و رؤیت کودک آنچنان ایشان را منقلب و متأثر کرد که در یک لحظه تمامی آن
شادابی از سیمای مبارکش پرید و غبار غمی سنگین چهره‌اش را پوشاند، رنگ صورت‌شان
دگرگون شد و گويی دیگر نتوانست برپا بایستد و دوباره نشست، کودک می‌گریست و آقا
پیوسته با دست کشیدن بر سرش او را نوازش می‌داد و چندین بار از اعماق قلبش کودک را
با کلمه جونم، جونم، جونم آرامش بخشید سپس دقايقی طولانی برای او دعایی خواندند که
آغازش آیات آخر سوره حشر «لایستوی اصحاب…» بود. مشاهده این صحنه نیز یادآور فراز
دیگری از همان آیه سوره توبه در توصیف پیغمبر اعظم«ص» بود که: «عزیزٌ علیه ما
عنتم، حریصٌ علیکم[4]»
جالب اینکه در مناسبتی دیگر یکی از علمای برجسته اهل سنت استان در میان جمع، سخنان
خود را با همین آیه: «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیزٌ علیه ما عنتّم حریصٌ علیکم
بالمؤمنین رئوف رحیم» آغاز کرد و تبیین کرد مقام معظم رهبری به عنوان یک رهبر الهی،
پیغمبر اعظم«ص» را اُسوه خویش داده است و به توضیح این ویژگی‌ها پرداخت.

 

تفاوت خاندان
معظم شهدا با بازماندگان سایرجنگهای جهان

اما نیم نگاهی
به این دیدارها از زاویه‌ای دیگر حقیقتــی شگــرف را به نمایش می‌گــذارد. می‌دانیم
در جوامع مادی بازماندگان سربازانی که در جنگ‌ها کشته می‌شوند در صف اول ناراضیان
و از عوامل مهم ناهنجاری‌های اجتماعی و سیاسی به شمار می‌آیند. وضعیت بازماندگان
سربازان آمریکايی که در جنگ ویتنام و اشغال عراق و افغانستان کشته شدند و نقش آنها
در معارضه و احیاناً اسقاط رؤسای‌جمهور امریکا نمونه‌ای از این واقعیت است. لیکن
در مکتب اسلام ناب و الگوی عاشورايی آن همانگونه که بین شهدای راه خدا و کشته‌شدگان
مطامع طاغوت فاصله وجود دارد، خانواده آنها نیز متفاوتند. در جامعه ولائی اسلام،
امت نسبت به امام خود عشق می‌ورزند، اما از میان امت، آنان که سرمایه‌گذاری بیشتر
کرده‌اند پیوند عاشقانه‌تر و مستحکم‌تری با رهبر خود دارند. و به روشنی شاهدیم حتی
خانواده‌های سه- چهار شهیدی، تعلق و دلبستگی‌شان به نظام و امام قوی‌تر است.

 

ترسیم آینده‌ای
روشن

در دیدارهای
عمومی نیز دیدار خانواده شهدا و ایثارگران حال و هوای عاشقانه‌تری دارد. مصلای
بزرگ بجنورد با چند هزار مازاد بر ظرفیت عادی فشرده‌ترین جمعیت را از ایثارگران در
خود جای داده است. با ورود حضرت آقا غریو شادی و شعارهای پر شور فضا را پر می‌کند.
توقف شعارها از دست مجری خارج است. پدر شهیدی که شاعر است شعرش را و فرزند شهید
مقاله‌اش را می‌خواند و جانبازی ویلچرنشین حماسه می‌آفریند. سخنرانی آقا آغــاز می‌شود،
اما گويی آنچه را ایشان برای سخنرانی پیش‌بینی کرده بودند با جمله‌ای از مقاله
فرزند شهید تغییر می‌یابد.

فرزند شهید جمله
معروفی را از قول شهید باکری نقل کرد رزمندگان بعد از جنگ سه دسته می‌شوند: آنها
که از گذشته خویش پشیمان می‌شوند و آنان که بی‌تفاوت می‌گردند و آنها که وفادار می‌مانند
ولی از غصه دق می‌کنند (نقل به مضمون). مقام معظم رهبری با توقف روی محور سوم، آن
را مردود دانستند و بر وجه مشترک همه سخنرانی‌هایشان یعنی امیدبخشی و ترسیم آینده
روشن برای جامعه و نظام متمرکز و با تبیین مستدل رویش‌هایی که دستاورد خون شهیدان
است، روحی تازه در کالبد آن جمع و جامعه دمیدند.

 

وبالاخره دو
نکته مهم:

با اکتفا به این
گزارش مختصر در پایان دو نکته یادآوری می‌شود:

اول آنکه
استقبال پرشکوه مردم خراسان شمالی -که از لحاظ قومیتی و مذهبی، آيینه‌ای تمام‌نما
از سراسر ایران اسلامی است- در این موقعیت زمانی و با توجه به ویژگی‌ها و
محرومیتهای این استان که در آغاز مقال مورد اشاره قرار گرفت، بار دیگر ثابت کرد که
فشارهای دشمن و نارسايی‌های مسئولان در انجام وظايف‌شان هرگز تأثیری بر پیوند
مستحکم مردم با  نظام اسلامی و رهبر عظیم‌الشأن
و ولایت فقیه ندارد. 

دوم آنکه این
وفاداری و پایداری‌ها، وظیفه خدمتگزاری مسئولان نظام برای این ملّت شایسته را
مضاعف می‌نماید و هرگونه کوتاهی، غفلت، اختلاف و ناهماهنگی بین قوای نظام در مسیر
خدمت خالصانه و خاضعانه به مردم گناهی نابخشودنی و تخلف آشکار از دستورات اسلام و
رهنمودهای روشن مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای محسوب خواهد شد.

محمد حسن رحیمیان

 

 سوتیتر:

*این وفاداری و
پایداری‌ها، وظیفه خدمتگزاری مسئولان نظام برای این ملّت شایسته را مضاعف می‌نماید
و هرگونه کوتاهی، غفلت، اختلاف و ناهماهنگی بین قوای نظام در مسیر خدمت خالصانه و
خاضعانه به مردم گناهی نابخشودنی است

 

* استقبال
پرشکوه مردم خراسان شمالی -که از لحاظ قومیتی و مذهبی، آيینه‌ای تمام‌نما از سراسر
ایران اسلامی است- در این موقعیت زمانی و با توجه به ویژگی‌ها و محرومیتهای این
استان، بار دیگر ثابت کرد که فشارهای دشمن و نارسايی‌های مسئولان در انجام وظايف‌شان
هرگز تأثیری بر پیوند مستحکم مردم با  نظام
اسلامی و رهبر عظیم‌الشأن ندارد

 

پی نوشت ها:



[1]–   سوره حجر/ آیه 88.