روحالله امینآبادی
صدائی که دیر
شنیده شد
در آبانماه
سال 57 ، اعتصابها کمر رژیم طاغوت را شکستند. بر اثر اعتصاب کارگران صنعت نفت
صادرات نفت و گاز قطع شد و رژیم شاه همزمان با یک بحران سیاسی وارد یک بحران
اقتصادی بزرگ شد. با روشن شدن ابعاد بحران، آمریکا خروج اتباع خود را از ایران
آغاز کرد.
در دوازدهم آبان، سه روز پس از آنکه دولت آمریکا
اعلام کرد، برنامهای برای خارج کردن اتباع خود از ایران ندارد، عملیات انتقال ۴۵ هزار
آمریکایی مقیم ایران از فرودگاه مهرآباد آغاز شد.
تظاهرات
مردم در این ماه نیز با شدت هر چه بیشتر ادامه پیدا کرد تا جایی که مأموران رژیم
در روز 13 آبان و در یک جنایت تاریخی وارد دانشگاه تهران شدند و بیش از 65 دانشجو
را کشتند و زخمی کردند. این قتلعام باعث شد وزیر آموزش و پرورش و نیز وزیر آموزش
عالی و چند روز پس از آن شریف امامی، نخستوزیر وقت استعفا بدهند و دولت نظامی
ازهاری اداره امور را در دست بگیرد. شریف امامی که با شعار آشتی ملی به میدان آمده
بود، در طول مدتی که بر سر کار بود جنایات بیشمار و بینظیری را در پرونده رژیم
طاغوت ثبت کرد که کشتار 17شهریور از جمله آنهاست.
با روی
کارآمدن دولت نظامی، مطبوعات اعتصاب کردند و رژیم تعداد زیادی از اصحاب رسانه را
بازداشت کرد. شاه که در استیصال عجیبی گرفتار شده بود، در یک پیام تلویزیونی از
ملت پوزش خواست و گفت: «صدای انقلاب ملت ایران را شنیدم»، ولی دیگر زمان برای شاه
تمام شده بود.
شاه در
گام بعدی برای فریب مردم، دوستان و نوكران سابق خود را بازداشت کرد و در این راستا
هویدا وزیر سابق دربار و نیز نخستوزیر اسبق، راهی زندان اوین شد تا شاه نجات یابد،
ولی این کارها نیز ثمر ندادند و شاه بیش از پیش در باتلاقی که فساد و اسلامستیزی
رژیم درست کرده بود، فرو رفت.
با ورود
امام به فرانسه، احزاب، گروهها و شخصیتهای سیاسی که با رژیم طاغوت مبارزه میکردند
عازم نوفل لوشاتو شدند و با رهبر انقلاب اسلامی ملت ایران دیدار و گفتوگو کردند.
سنجابی رهبر جبهه ملی ایران یکی از این شخصیتها بود. جبهه ملی پیش از این دیدار
از ضرورت سرنگونی رژیم طاغوت سخن نمیگفت و تأکید داشت که اولویت ما نه سرنگونی
شاه که دموکراسی و آزادی است! ولی امام دیدار با سنجابی را منوط به اعلام موضع در
باره طاغوت و سرنگونی شاه کردند.
اعتصاب
صنعت نفت کشور را فلج کرد
در روز
10 آبانماه اعلام شد که ارتش برای
جلوگیری از خرابکاری در تأسیسات نفتی کنترل این تأسیسات را برعهده گرفته است.
اعتصاب کارکنان صنعت نفت، گاز و پتروشیمی در جنوب که از مدتها پیش آغاز شده بود
همچنان ادامه داشت و این روند باعث آن شده بود که صادرات نفت به عنوان شریان حیاتی
رژیم طاغوت قطع شود.
صادرات
گاز به شوروی از ساعت 10صبح 4 آبان قطع شده بود و با قطع کامل صادرات نفت در روز 9
آبان، درآمد ایران هر روز بین 65 تا 68 میلیون دلار کاهش یافت. رویترز در این
زمینه گزارش داد: صادرات نفت ایران که دومین کشور صادرکننده نفت جهان است، در
نتیجه اعتصاب کارگران متوقف شده است.
بنا به
گزارش آسوشیتدپرس بیش از 37 هزار نفر از کارگران پالایشگاه از روز 9 آبان با اقدام
به اعتصاب، صادرات روزانه پنج میلیون بشکه نفت ایران را متوقف کردند. ابتدا اعتصابهای
متناوب کارگران در آبادان باعث کندتر شدن صادرات نفت شده بود، ولی هنگامی که این
کارگران و کارگران دیگر درترمینالهای جزیره خارک، بندر شاهپور و بندر ماهشهر دست
از کار کشیدند، همه شیرهای جریان نفت به خارج بسته شد. براساس این گزارش، فروش نفت
به میزان سالیانه 22 میلیارد دلار بزرگترین تکیهگاه اقتصاد ملی ایران است.(1)
رادیو
دولتی ایران اعلام کرد بیم آن میرود عملیات رساندن نفت به پالایشگاههای داخلی
قطع شود و با چنین اقدامی کشور 34 میلیون نفری ایران که هم اکنون با یک بحران بزرگ
سیاسی دست به گریبان است دچار هرج و مرج اقتصادی گردد.(2)
روزنامه
اطلاعات یک روز پس از آنکه ارتش کنترل تأسیسات نفت و گاز جنوب را به عهده گرفت،
گزارش داد: ادامه قطع صادرات نفت ضایعات مالی شدید و خسارات فنی قابل توجهی را در
پی خواهد داشت. اشغال تأسیسات نفتی جنوب توسط قوای نظامی از نظر تولید نقش مهمی
ایفا نمیکند، چون نوع کار در تولید طوری است که با سرباز نمیتوان آن را انجام
داد، مگر آنکه بخشی از کارگران ماهر مشغول کار شوند و سربازان هم کمک کنند.(3)
اطلاعات
ادامه داد: تنها اثر اشغال فعلاً این است که از خرابکاری احتمالی جلوگیری به عمل
آید و ظاهراً دولت هم با همین ادعا تأسیسات را به دست ارتش سپرده است.(4)
قتلعام
در دانشگاه تهران، شریف امامی رفت، ازهاری آمد
نخستین
روز آبان سال 57 تظاهرات باشکوهی در دانشگاه تهران علیه رژیم طاغوت برگزار شد و
چندین هزار نفر در این روز نماز خود را در دانشگاه تهران اقامه کردند؛ اما دانشگاه
تهران در این ماه منتظر حوادث خونینی بود که در تاریخ ایران و جهان کمسابقه است.
دانشگاه تهران در روز 13 آبان شاهد گستردهترین تظاهرات دانشجوئی بود. در این
تظاهرات مردم و دانشجویان بشدت علیه رژیم شاه شعار دادند و ناگهان تیراندازی از
سوی مأموران حکومت نظامی آغاز شد.
به علت
بسته بودن درهای دانشگاه، دانشجویان نتوانستند فرار کنند و تعداد زیادی کشته و
زخمی شدند. تعداد کشتهها و زخمیهای این روز 65 نفر اعلام شد.(5) متعاقب
این جنایت خونین در دانشگاه تهران و پخش صحنههای دلخراش این جنایات در تلویزیون،
وزیر آموزش و پرورش و نیز وزیر آموزش عالی استعفا دادند.(6)
قتلعام
دانشجویان در دانشگاه تهران، کار را به جایی رساند که عرصه بر شریف امامی تنگ شد و
او که از روز اول نخستوزیری، جنایات زیادی از جمله 17 شهریور را در پرونده خود
ثبت کرده بود، این بار، دیگر نتوانست
سیاست فریب را تکرار کند و بناچار استعفا داد.
در روز دوشنبه
۱۵ آبان ۱۳۵۷ به دنبال استعفای جعفر شریف امامی و وخامت اوضاع کشور که به درگیریها
و آتشسوزیهای بزرگی در تهران و شهرهای دیگر منجر شده بود، ارتشبد غلامرضا ازهاری
رئیس ستاد ارتش، کابینه نظامی خود را تشکیل داد و وزیرانش را به شاه معرفی کرد.(7)
صدایی
که دیر شنیده شد!
شاه نیز
در پی تشکیل کابینه نظامی بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و با پذیرفتن اشتباهاتش خطاب به
مردم گفت که «صدای انقلاب» آنان را شنیده است!
شاه که
اینک میشد بوضوح استیصال را در لحنش احساس کرد، از سر عجز و ناتوانی گفت: «من نیز
پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم. من حافظ سلطنت مشروطه هستم که موهبتی است الهی
که از طرف ملت به پادشاه تفویض شده است و آنچه را که شما برای به دست آوردنش قربانی
دادهاید، تضمین میکنم. تضمین میکنم که حکومت ایران در آینده براساس قانون اساسی،
عدالت اجتماعی و اراده ملی و به دور از استبداد و ظلم و فساد خواهد بود… ».
عصر همان
روز، ارتشبد ازهاری کابینه ۹ نفره خود را که ۴ نفر از آنان وزیران دولت شریف امامی
بودند و بقیه را فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی تشکیل میدادند، به شاه
معرفی کرد.
دستگیری
مقامات ارشد سابق
به
دنبال نخستوزیری ازهاری، عدهای از بلندپایگان و مقامات عالیرتبه دولت که در
بیست سال قبل عهدهدار مشاغل مهم بودند، طبق ماده 5 حکومت نظامی بازداشت شدند.
ارتشبد نعمتالله نصیری، رئیس پیشین ساواک و سفیر سابق ایران در پاکستان، دکتر
منوچهر آزمون وزیر سابق مشاور و وزیر اسبق کار و استاندار فارس، دکتر عبدالعظیم
ولیان استاندار فارس و نائب التولیه آستان قدس رضوی و وزیر اسبق تعاون و امور
روستاها، داریوش همایون وزیر پیشین اطلاعات و جهانگردی و مدیر روزنامه آیندگان و
غلامرضا نیکپی شهردار سابق تهران از جمله بازداشتیهای روز 15 آبان بودند. در این
روز سپهبد علیمحمد خادمی مدیرعامل سابق هواپیمایی ملی ایران نیز که در فهرست
بازداشتشدگان حکومت نظامی قرار داشت، هنگام مراجعه مأمورین به منزلش برای بازداشت
با اسلحه کمری خودکشی کرد.
بازداشت
مقامات سابق به این فهرست نیز محدود نشد و نوبت به امیرعباس هویدا نخستوزیر اسبق
رسید، شخصی که بیش از 15 سال نخستوزیر ایران بود و شاه گمان میکرد با بازداشت او
غائله خواهد خوابید. در روز 16 آبان امیرعباس هویدا وزیر سابق دربار و نیز نخستوزیر
اسبق طبق ماده 5 حکومت نظامی بازداشت و به اوین منتقل شد تا همگان بدانند شاه برای
حفظ خود از همه عبور میکند.
آغاز
اعتصاب مطبوعات
در اعتراض
به حضور نظامیان در دولت، مطبوعات اعتصاب اعتراضی خود را آغاز کردند، اما پیش از شروع
اعتصاب، مأمورین فرمانداری نظامی دفاتر روزنامههای کیهان، اطلاعات و آیندگان را به
تصرف خود درآوردند.
دولت نظامی
به مدت یک هفته تمام مدارس، اعم از ابتدایی، متوسطه و عالی را تعطیل و عده زیادی از
نویسندگان جراید را دستگیر کرد.
دولت نه تنها دفاتر مطبوعات که دفتر رادیو تلویزیون
ملی ایران را نیز اشغال کرد و کلیه برنامههای این رسانه را تحت کنترل گرفت. این موضوع
باعث شد کارکنان رادیو و تلویزیون با صدور بیانیهای اعلام اعتصاب کنند و از مردم بخواهند
تلویزیونهای خود را خاموش کنند.
مسلسلهای
زنگ زده
در پی روی
کار آمدن دولت ازهاری، امام خمینی در پیامی خطاب به مردم، بویژه دانشجویان و دانشآموزان
که کشتار ۱۳ آبان را پشت سر گذاشته بودند، فرمود: «عزیزان من! از این هیاهوی نظامی
نهراسید که نمیهراسید. شما ملت شجاع ثابت کردید که این تانکها و مسلسلها و سرنیزهها
زنگ زدهاند و با اراده آهنین ملت نمیتوانند مقابله کنند… ملت هوشمند ایران نه از
آن چماق و سرنیزه هراس دارد و نه از این خدعه و نیرنگ و فریب.»(8)
امام همچنین در مصاحبه با تلویزیون سیبیاِس امریکا
در واکنش به تشکیل دولت ازهاری گفتند: «تغییر دولتها تأثیری در نهضت عمومی مردم ایران
ندارد. دولتها، چه دولت نظامی باشند و چه دولتهای دیگر، نمیتوانند مسائل را حل کنند
و قیام مردم را بشکنند.» رهبر انقلاب در مصاحبه دیگری با کانال ۲ رادیو تلویزیون آلمان
تاکید کردند: «با این حکومت نظامی، مردم همان رفتار را میکنند که با حکومتهای
نظامی دیگر کردند. این دست و پا زدنها در ایران، دیگر هیچ فایدهای برای شاه ندارد.
شاه باید برود و چارهای جز این نیست.»(9)
ازهاری در
مجلس سنا اعلام کرد که از این به بعد تمام مسئولیت مملکت به عهده اوست و شاه در امور
مملکت دخالت ندارد. در ضمن تأکید کرد دولت ملی که آیتالله خمینی میخواهد، در این
مملکت امکان به وجود آمدن ندارد و اگر چنین شود، مردم باید کودتای بزرگی را تحمل کنند.
همزمان رئیسجمهور فرانسه، به درخواست ازهاری یکی از اعضای دفتر خود را به نوفللوشاتو
فرستاد تا به امام پیغام دهد که فرانسه نمیتواند بیش از این تحمل کند که آیتالله
خمینی از پاریس، مردم ایران را به شورش وادارد، اما با تلاش و پیگیری انقلابیون مقیم
فرانسه و همراهی افکارعمومی، فشارها به نتیجهای نرسیدند.
این چنین
شد که بر سر کار آمدن حکومت نظامی نه تنها چنانچه شاه امیدوار بود، به برقراری نظم
و آرامش منتهی نشد که اعتراض را افزایش و راهپیماییها و اعتصابات را گسترش داد. تظاهرات
روزهای تاسوعا و عاشورای ۵۷ و حمله مسلحانه چند نفر از نظامیان پادگان لویزان به سوی
فرماندهانشان از جمله مهمترین وقایع دوران ریاست ازهاری بر کابینه بودند.(10)
شرط
امام برای به حضور پذیرفتن سنجابی
با ورود
امام خمینی به پاریس هرچند دولت فرانسه تمایل نداشت ایشان به صورت آزادانه علیه
رژیم شاه فعالیت کند، ولی از طرفی هم نمیتوانست مانع این فعالیتها و دیدارها و
مصاحبههای امام شود، از این رو از فردای حضور امام در نوفللوشاتو تعداد زیادی از
انقلابیون و نیز اصحاب رسانه به محل اقامتگاه ایشان رفتند و سخنان رهبر انقلاب
اسلامی را از نزدیک شنیدند.
یکی از
گروهها و افرادی که در این برهه و در آبانماه سال 57 به دیدار امام خمینی رفتند،
جبهه ملی و شخص دکتر کریم سنجابی رهبر این جبهه بود. سنجابی به عنوان رهبر جبهه ملی دوبار (13 و 14 آبان
1357) با امام خمینی در نوفللوشاتو، ملاقات کرد. اولویت اصلی این جبهه پیش از این
نه سرنگونی شاه که دموکراسی و آزادی بود، ولی امام خمینی شرط دیدار با سنجابی را
اعلام موضع در مورد سرنگونی رژیم طاغوت دانستند و زمانی که این شرط از سوی سنجابی
برآورده شد، امام وی را به حضور پذیرفتند. سنجابی که به قصد شرکت در کنفرانس بینالمللی
سوسیالیستها در کانادا به پاریس رفته بود، در اولین دیدار تمایل داشت بطور خصوصی
با امام سخن گوید که با مخالفت ایشان مواجه شد. روزنامه اطلاعات دیدار دکتر سنجابی
را با امام، به نقل از خود او، بدین شرح نقل کرده است:
«… من
ابتدا به عنوان یک مسلمان و یک ایرانی، حضور حضرت آیتالله خمینی که امروز تمام حرکات
ایران زیر نظر ایشان قرار دارد، رسیدم و گفتم همان طور که هر فرد مسلمان روزی چند
بار خدا را به شهادت میگیرد، من خدا را به شهادت میگیرم که با هیچ سیاست خارجی بطور
مستقیم یا غیرمستقیم ارتباط ندارم و با هیچ جمعیت سرّی، یا غیرسرّی ارتباط ندارم و
با مقامات دولتی و یا دربار ایران گفتوگو و مذاکره نکردهام [….] برای این به اینجا
آمدهام تا آنچه را تشخیص میدهم بیان و موضع جبهه ملی را برای شما تشریح کنم و بعد،
بطور خلاصه وضع مملکت را از جنگ جهانی دوم و ورود قوای بیگانه و کوشش جبهه ملی تحت
رهبری دکتر مصدق و ملی شدن صنعت نفت و ادامه جبهه ملی را برایشان توضیح دادم. ایشان
صحبتهايی کردند، قرار شد جلسات دیگری حضورشان صحبت بشود. چون بعضی از عناصر آنجا نبودند…».(11)
بعد از این
دیدار قرار شد سنجابی بار دیگر و روز بعد به دیدار امام برود. پیش از این دیدار، سنجابی
طی اعلامیهای، انصراف خود را از شرکت در اجتماع سوسیالیستها در کانادا، اطلاع داد.
به گفته ابراهیم یزدی پس از لغو برنامه سفر کانادا از جانب سنجابی برای تعیین ملاقات
دوم با امام تماس گرفته شد. در این مرحله، امام پذیرفتن ایشان را مشروط بر اعلام صریح
مواضعش در مورد سلطنت و شاه دانستند، زیرا دکتر سنجابی در مصاحبهای که قبل از سفر
به پاریس در تهران انجام داده و در مطبوعات چاپ شده بود، اعلام کرده بود که از نظر
او، مسئله عمده و اساسی دموکراسی و آزادی است، نه رژیم سلطنتی یا جمهوری.
حاج مانیان
از مبارزین و معتمدین مردم و خوشنام و سابقهدار بازارکه همراه دکتر سنجابی به پاریس
آمده بود، متنی را که او تهیه کرده بود به امام ارائه داد و ایشان با اضافه کردن یک
یا دو کلمه به متن، آن را پذیرفتند.(12)
سنجابی در
مورد متن بیانیه میگوید:
«….بعداً
راجع به نظریات سیاسی و حقوقی ما با حضرت آیتالله مذاکراتی شد و اشخاص آمدند و رفتند.
من این طرح سه مادهای را به خط خودم نوشتم و خدمتشان فرستادم. ایشان به خط خودشان
واژه استقلال را به آن اضافه کردند. آن وقت امضا کردم و فردای آن روز فرستادم خدمتشان…».
این گونه
بود که امام خمینی سنجابی را برای بار دوم به حضور پذیرفتند و در این دیدار گفتند:
«اگر امروز که شاه در موضع ضعف قرار گرفته است، بخواهیم به او مهلت بدهیم و کمی سست
بیاییم تا او بتواند از این مهلکه جان سالم بدر برد، مجدداً که قدرت پیدا کند، دمار
از روزگار همه برخواهد آورد. نباید به او فرصت داد، وگرنه مردم مأیوس میشوند».
آزادی
بیش از هزار زندانی سیاسی
در نیمه
شب دوم آبانماه، 380 تن از زندانیان سیاسی که جزو 1126 نفر از زندانیان که به
اصطلاح بخشوده شدند، در دستههای 20 و 30 نفره از زندان قصر آزاد و با اتوبوسهای
شهربانی در مسیرهای مختلف به مقصد رسانده شدند. از ساعت 7 بعد از ظهر این روز شروع
به آزاد کردن زندانیان کرده بودند. در این زمان عده زیادی از بستگان و اقوام
زندانیان که از آزادی کسان خود اطلاع حاصل کرده بودند، در مقابل زندان اجتماع
کردند.(13)
سیدعلی غیوری،
محمدرضا مهدوی کنی، محمدجواد حجتی کرمانی، عزتشاهی، هادی حسینی خامنهای، عباسعلی
اختری، محمد بلوری، حسین شریعتمداری، عبدالمجید معادیخواه، محمدمهدی ربانی، محمدحسین
دانش آشتیانی، محمد تقی مروارید، محسن رشید، زرتشت فروهر، بهرام تاج گردون، مهدی ممکن،
اعظم سماواتی، فریدون شهبازی، اصغر سیف، فرجالله چراغی، ناصر کاخساز، بهروز گرانپایه،
سیدمحمدکاظم موسوی، میرمحمود یگانلی، مهدی فیروزان، حسین علایی و… از دیگر چهرههایی
بودند که در آن روزها نامشان در فهرست آزادشدگان بود.
یکی از
زندانیان سیاسی که در این روز آزاد شد، صفر قهرمانیان قدیمیترین زندانی ایران بود.
صفر قهرمانیان یا صفرخان، مدت 32 سال در زندان به سر برده بود. وی افسر فرقه
دموکرات آذربایجان بود و به همین جرم بازداشت شده بود. در روز هشتم آبانماه نیز
آیات طالقانی و منتظری از زندان آزاد شدند،(14) آیتالله مفتح نیز 13 آبان
این سال از زندان آزاد شد.(15)
آغاز
خروج اتباع آمریکایی از کشور
در روز دوازدهم
آبان، سه روز پس از آنکه دولت آمریکا اعلام کرد برنامهای برای خروج اتباع خود از ایران
ندارد، عملیات انتقال ۴۵ هزار آمریکایی مقیم ایران از فرودگاه مهرآباد آغاز شد. خبرگزاری
فرانسه با استناد به اخبار رسیده از شرکتهای آمریکایی که در ایران مشغول به کار بودند،
اعلام کرد که این شرکتها در نظر دارند کارکنان آمریکایی خود را در صورت وخیمتر شدن
اوضاع فراخوانند. فردای آن روز بود که خبرگزاری فرانسه از یک منبع آگاه کسب اطلاع کرد
که به علت وخامت اوضاع، خانوادههای آمریکایی شامل گروهی از زنان و کودکان روز جمعه
۱۲ آبان ایران را ترک گفتهاند.
همزمان با
این تحولات خبرگزاری آسوشیتدپرس در خبری به نقل از سایروس ونس وزیر خارجه آمریکا، شاه
ایران را تحت عنوان «متحدی بسیار صمیمی و گرانقدر» مورد ستایش قرار داد. ونس با انتشار
بیانیهای خواستار خاتمه ناآرامیهای جاری در ایران شد. ونس در یک مصاحبه مطبوعاتی
گفت: «ما امیدواریم همه متوجه شوند ادامه آشوب و ویرانی به نفع هیچ کس نیست.» ونس که
سعی میکرد یک بار دیگر علاقه شدید دولت آمریکا را به شاه نشان دهد گفت: «ایران ظرف
ده سال گذشته سهم بزرگی در ثبات خاورمیانه داشته است. ما همکاری صمیمانه با شاهنشاه
داشتهایم و ایران دوستی بسیار صمیمی و ارزشمند برای ماست.» ونس افزود که امیدوار است
شاه بهرغم ادامه خشونت و اعتصابها به برنامه اصلاحات سیاسی و اقتصادی خود ادامه دهد:
«ما کاملاً از تلاشهای شاهنشاه به منظور اعاده نظم و ادامه برنامه اعطای آزادیهای
سیاسی جانبداری میکنیم».(16)
با این
حال، اوضاع وضعیت ایران آشفتهتر از آن بود که بتوان مخفی کرد، از این رو هنری کیسینجر،
وزیر خارجه سابق و از تئوریسینهای دستگاه دیپلماتیک آمریکا با اشاره به تحولات ایران،
در باره آیندۀ به زعم او «تیره» خاورمیانه هشدار داد و از آن ابراز نگرانی کرد. وی
با بیان اینکه «تأکید دولت کارتر بر سیاست حقوق بشر به ایجاد ناآرامیهای ایران کمک
کرده و ممکن است چشمانداز صلح خاورمیانه را تیره کند، گفت: «وجود یک ایران آرام و
طرفدار غرب برای ثبات خاورمیانه ضروری است.» وی با بیان اینکه «شاهنشاه ایران بین آنهایی
که فکر میکنند ایشان در جهت مدرنیزه کردن کشور بیش از حد سریع پیش رفته و آنهایی
که عقیده دارند به اندازه کافی سریع نبوده، گرفتار آمدهاند. شعارهای خشک و غیرعملی
مربوط به حقوق بشر توسط آمریکا موجب تشدید این امر شده است.»(17)
وال
استریت ژورنال نیز در این روزها گزارش داد اوضاع ایران ممکن است کارتر را با اولین
بحران تمامعیار در زمینه سیاست خارجی روبهرو سازد. این روزنامه درباره اوضاع
ایران نوشت: «حوادث ایران بسیاری از مبانی منطقیای را که اساس سیاست خارجی آمریکا
بر آن بنا شده است، مورد تردید قرار میدهد».(18)
پينوشتها
1ـ
اطلاعات به نقل از آسوشیتدپرس، 10 آبان 1358، صفحه 20.
2ـ
اطلاعات به نقل از رویترز، 10 آبان 1358، صفحه 20.
3ـ
اطلاعات، 10 آبان 1358، صفحه 20.
4ـ همان،
یک ماه پیش از این در روز ۱۷ مهر اعتصاب سراسری کارکنان سازمانها و نهادهای دولتی
و خصوصی، با پیوستن کارمندان بخشهای درمانی و برخی بیمارستانها وارد مرحله تازهای
شد.
اعتصاب کارکنان سازمانهای
مختلف به منظور دستیابی به حقوق و مزایای بیشتر و رفع تبعیضهای استخدامی در سازمانهای
مختلف دولتی و بخش خصوصی، هر چند در نیمه اول مهرماه با رسیدگی دولت به درخواستهای
اعتصابیون در چند سازمان از جمله شرکت مخابرات و سازمان رادیو تلویزیون به از سرگیری
کارها در برخی از این سازمانها انجامید، اما موج آن با پیوستن گروههای جدید به جمع
اعتصابکنندگان در سازمانهای دولتی و بخش خصوصی گسترش و شدت بیشتری یافت.
روزنامه اطلاعات
یک روز پس از آغاز این اعتصابات اینگونه گزارش داد: اعتصاب کارکنان تعدادی از بیمارستانها
و مؤسسات درمانی امروز هم ادامه یافت و اعمال جراحی و درمانی در بیمارستانهایی که
کارکنان، پزشکیاران و پرستاران آن دست از کار کشیدهاند همچنان متوقف شده و وضع بهداشت
مراکز درمانی به نحو چشمگیر و نگرانکنندهای به پایینترین حد خود رسیده است. تغذیه
بیماران، بویژه بیمارانی که از شهرستانها به منظور درمان به مراکز درمانی در حال اعتصاب
پایتخت انتقال یافته بودند، وضع مناسبی ندارد.
این تنها بخشهای
درمانی نبود که اعتصاب را به عنوان راهحلی برای رفع مشکلاتشان برگزیده بودند. اعضای
اتحادیه کارگران صنعت چاپ استان مرکزی از دیگر افرادی بودند که با اعلام ۱۵ ماده درخواستهای
خود تأکید کردند که در صورت عدم اجرای خواستههایشان با حضور در کارگاه تا حصول نتیجه
نهایی از انجام کار خودداری خواهند کرد.
همچنین کارکنان دادگستری
و پزشکی قانونی نیز مدت سه روز بود که در اعتصاب به سر میبردند. کارکنان دانشگاه آزاد
ایران نیز برای اعتصاب بهانهای داشتند. آنان ضمن پشتیبانی از استرداد لایحه استقلال
دانشگاهها با تسلیم درخواستهای خود به رئیس دانشگاه آزاد دست از کار کشیدند.
ادامه اعتصاب کارمندان
در گمرکات تهران، گمرک مهرآباد، گمرک زمینی و انبارهای عمومی تهران نیز از دیگر اخباری
بود که در مورد اعتصابات در مطبوعات به چاپ میرسید و اعتصابیون این سازمان اعلام کرده
بودند تا دستیابی کامل به خواستهای خود همچنان به اعتصاب ادامه خواهند داد.
کارکنان بانک تهران
از دیگر افرادی بودند که با تسلیم درخواستهای ۱۳ مادهای خود به مدیرعامل بانک اعلام
کردند در صورتی که در مورد رسیدگی به درخواستهای آنان در اسرع وقت اقدام نشود، به
اعتصاب آرام و نشسته در محیط کار دست خواهند زد. کارکنان اداره پست، کارکنان کارخانجات
روغن نباتی شاهپسند، کارگران ذوبآهن اصفهان، کارکنان انجمن ملی حمایت کودکان، کارکنان
کتابخانه ملی، کارکنان راهآهن، کارکنان وزارت کشاورزی، کارکنان ثبت اسناد و املاک
کشور، کارکنان شهرداری، کارکنان وزارت بهداری و بهزیستی، سندیکای کارکنان دفاتر اسناد
رسمی تهران و حومه، کارکنان سازمان برنامه، کارکنان کاخهای جوانان، کارکنان کانون
پرورش فکری و… از دیگر گروههایی بودند که با صدور بیانیههایی با اعلام خواستهای
خود به اعتصاب یا کمکاری دست زدند.
برخی از
کارکنان سازمانهای دولتی و خصوصی با صدور بیانیههایی تهدید میکردند در صورت عدم
تحقق خواستهایشان از روز ۲۵ مهر به بعد دست به اعتصاب غذا میزنند. با آغاز این مرحله
از اعتصابات که با فراز و نشیبهایی تا ۲۲ بهمن آن سال ادامه پیدا کرد، ساختار اداری
حکومت پهلوی که به خاطر فساد گسترده به ناکارآمدی دچار شده بود، متزلزلتر شد و فروپاشی
نظام سلطنت را به ارمغان آورد.
5ـ
اطلاعات، 14 آبان 1358، صفحه
6ـ
اطلاعات، 14آبان 1357، صفحه 4.
7ـ
ارتشبد ازهاری پانزده سال پس از این واقعه در اسفند ۱۳27 درباره چرایی قبول ریاست کابینه
در آن شرایط گفت: «هفت هشت ده روز قبل از آتش زدن تهران، اعلیحضرت به من فرمودند که
ما در نظر داریم شما را نخستوزیر بکنیم. به عرضشان رساندم که البته میل مبارک است،
ولی من فکر میکنم در این موقع، رئیس ستادی، مهمتر از نخستوزیری باشد. فرمودند: میل
نداری؟ گفتم هرچه بفرمايید. ولی سؤال میفرمايید، جواب میدهم. فرمودند حال که میل
نداری، بسیار خوب. تا روزی که تهران آتش گرفت، آتش زدند، ساعت هشت شب بود که مرا احضار
فرمودند. من رفتم در آنجا و فرمودند از این ساعت شما نخستوزیر هستید. تا خواستم چیزی
بگویم، فرمودند، میدانم چه میخواهی بگویی، این یک امر نظامی است و بایستی اجرا کنی…
زمانی که نخستوزیر شدم در حقیقت هیچگونه برنامه خاصی نداشتم، همان برنامه سابق،
فقط میخواستم مردم را آرام بکنم. جز این قصد دیگری نداشتم، چون اصلاً میل نداشتم نخستوزیر
بشوم. در حقیقت تحمیل که نه، امر اعلیحضرت همایونی بود. من هم اجرا کردم.»
8ـ
صحیفه امام، جلد 4، صفحه 349.
9ـ
صحیفه امام، جلد 4، صفحه 331.
10ـ رک
تاریخ ایرانی.
11ـ
اطلاعات، 19 دی 1357.
12ـ
آخرین تلاشها، در آخرین روزها، صفحات 31 تا 33.
13ـ
اطلاعات، 3 آبان 57، صفحه 24.
14ـ
اطلاعات، 9 آبان 1357، صفحه 4.
15ـ
اطلاعات، 13 آبان 1357، صفحه 4.
16ـ
اطلاعات، 13 آبان 1357، صفحه 2.
17ـ
اطلاعات، 13 آبان 1357، صفحه 2.
18ـ اطلاعات، 13آبان 1358، صفحه 2، آبان
برای آمریکا و سیر روابط این کشور با ایران ماه پرحادثهای است. هرچند ۱۲ آبان ۵۷ با
گسترش احساسات ضدآمریکایی و اوج گرفتن بحران در کشور روز خوبی برای آمریکاییها نبود،
اما این روز همیشه هم روز تلخی برای آمریکاییها نبوده است. درست ۳۵ سال قبل بود که
در همین روز یعنی ۱۲ آبان ۱۳۲۲ یکی از مهمترین پیمانهای همکاری میان ایران و آمریکا
منعقد شده بود. در این روز قراردادی میان دولت ایران به نخستوزیری سهیلی با دولت ایالات
متحده آمریکا امضا شد که به موجب آن ۳۰ افسر نظامی آمریکایی برای آنچه که «اصلاح سیستم
اداری ارتش ایران» خوانده میشد، توسط دولت ایران استخدام شدند. این قرارداد شامل
۳ فصل و ۲۵ ماده و دربرگیرنده امتیازات خاصی برای خانوادهها و وابستگان نظامیان آمریکایی
بود. اما ۳۵ سال بعد هیچکس این پیماننامهها را به خاطر نداشت. مردم رفتن شاه را
میخواستند و آمریکاییها ترجیح میدادند این فضا را ترک کنند. یک سال بعد از 12
آبان 57 نیز به فاصله یک روز یعنی 13 آبان 1358 دانشجویان پیرو خط امام وارد سفارت
آمریکا میشوند و لانه جاسوسی را تسخیر می کنند هجومی که به حضور شیطان بزرگ در
ایران برای همیشه خاتمه میدهد… .
سوتیترها:
* بیش از
37 هزار نفر از کارگران پالایشگاه از روز 9 آبان با اقدام به اعتصاب، صادرات
روزانه پنج میلیون بشکه نفت ایران را متوقف کردند. ابتدا اعتصابهای متناوب
کارگران در آبادان باعث کندتر شدن صادرات نفت شده بود، ولی هنگامی که این کارگران
و کارگران دیگر درترمینالهای جزیره خارک، بندر شاهپور و بندر ماهشهر دست از کار
کشیدند، همه شیرهای جریان نفت به خارج بسته شد.
*با ورود
امام به پاریس، احزاب، گروهها و شخصیتهای سیاسی که با رژیم طاغوت مبارزه میکردند
عازم نوفل لوشاتو شدند و با رهبر انقلاب اسلامی ملت ایران دیدار و گفتوگو کردند. سنجابی
رهبر جبهه ملی ایران یکی از این شخصیتها بود. جبهه ملی پیش از این دیدار از ضرورت
سرنگونی رژیم طاغوت سخن نمیگفت و تأکید داشت که اولویت ما نه سرنگونی شاه که دموکراسی
و آزادی است!
* بازداشت مقامات سابق به این فهرست محدود نشد و نوبت به
امیرعباس هویدا رسید، شخصی که بیش از 15 سال نخستوزیر ایران بود و شاه گمان میکرد
با بازداشت او غائله خواهد خوابید. او بازداشت و به اوین منتقل شد تا همگان بدانند
شاه برای حفظ خود از همه عبور میکند.
*در پی روی کار آمدن دولت ازهاری، امام خمینی در پیامی خطاب
به مردم، بویژه دانشجویان و دانشآموزان که کشتار ۱۳ آبان را پشت سر گذاشته بودند،
فرمود: «عزیزان من! از این هیاهوی نظامی نهراسید که نمیهراسید. شما ملت شجاع ثابت
کردید که این تانکها و مسلسلها و سرنیزهها زنگ زدهاند و با اراده آهنین ملت نمیتوانند
مقابله کنند…»
*وزیر خارجه وقت آمریکا: … ما همکاری صمیمانه با شاهنشاه
داشتهایم و ایران دوستی بسیار صمیمی و ارزشمند برای ماست… ما کاملاً از تلاشهای
شاهنشاه به منظور اعاده نظم و ادامه برنامه اعطای آزادیهای سیاسی جانبداری میکنیم.
*هنری کیسینجر در باره اوضاع ایران : تأکید دولت کارتر بر
سیاست حقوق بشر به ایجاد ناآرامیهای ایران کمک کرده و ممکن است چشمانداز صلح خاورمیانه
را تیره کند. شعارهای خشک و غیرعملی مربوط به حقوق بشر توسط آمریکا موجب تشدید این
امر شده است.