محرم آمد و کمر
شاه شکست
سيدروحاله امينآبادي
آذرماه
سال 1357 با ماه محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر همزمان شد. در آغاز این ماه امام
خمینی(ره) با انتشار پیامی از ملت خواستند از دادن مالیات به دولت نظامی خودداری
کرده و نیز از هرچه به رژیم طاغوت کمک میکند سرپیچی کنند.
همچنین رهبر
انقلاب در روز 11 آذر، همزمان با نخستین روز محرم، در پیامی از سربازان سراسر كشور
خواستند كه از سربازخانهها فرار كنند. ایشان همچنین تأکید کردند «من آنان را كه با
سكوت و احياناً با اعمال خود از شاه خيانتكار پشتيباني ميكنند نصيحت ميكنم كه به
ملت مظلوم كه براي اسلام خون ميدهند و فداكاري ميكنند، بپيوندند».
تاسوعا
و عاشورای سال 57 فرا رسید و مردم در اطاعت از فرمان امام به خیابانها ریختند. مردم
تهران در روز تاسوعا [19آذر] بزرگترین راهپیمایی ضدرژیم را برپا کردند. بهگفتۀ
حسین فردوست، در این روز شاه با مشاهدۀ حضور میلیونی مردم از هلیکوپتر تصمیم به
فرار از کشور گرفت. یک روز بعد و در روز عاشورا مردم به خیابانها ریختند و دستجات
عزاداری تبدیل به راهپیمایی بزرگ ضدرژیم شد. حضور گستردۀ مردم در روزهای تاسوعا و
عاشورا شکل مبارزه را وارد مرحلۀ تازهای کرد و سرنگونی رژیم شاه را برای ناظران
سیاسی حتمی کرد.
به دولت نظامی مالیات
ندهید
امام خمینی در نخستین
روز آذر به مناسبت نزدیکی ماه محرم پیامی فرستاده و تأکید کردند: «با حلول ماه محرم،
ماه حماسه و شجاعت و فداكارى آغاز شد، ماهى كه خون بر شمشير پيروز شد… خطباى محترم و گويندگان
عزيز، بيش از پيش به تكليف الهى خود كه افشاگرى جرايم رژيم است عمل فرمايند».
رهبر انقلاب در این
پیام تأکید کردند: «دولت نظامى، دولت ياغى و برخلاف قانون و شرع است و بر عموم است
كه با آن مخالفت كنند و از اعانت به آن احتراز نمايند و از دادن ماليات و آنچه به اين
دستگاه ظلم و طغيان كمك مىكند سرپيچى نمايند و بر كارمندان و كاركنان شركت نفت است
كه از خروج اين ثروت حياتبخش جلوگيرى نمايند».
حرم
امام رضا(ع) رنگ خون گرفت
در
دومین روز آذرماه سال 1357دولت ازهاری از مجلس سنا رأی اعتماد گرفت. نخستوزیر
جدید در نطق خود تأکید کرد که دولت وی یک دولت موقت است و بهمحض برقراری نظم جای
خود را به دولت غیرنظامی میدهد.
در همین
روز در مشهد مقدس تظاهرات مردم سرکوب شد و مأموران بهسوی پناهندگان در حرم شلیک
کردند. درگيري هنگامي آغاز شد كه جمعيت در اطراف صحن حضرت امام رضا(ع) مشغول راهپيمايي
بودند. مردم به حرم پناه بردند، اما مأموران آنها را تعقيب كرده و به روي آنها آتش
گشودند. با شدتيافتن تيراندازي، صحن مطهر خونين شد و عدهاي به شهادت رسيده يا زخمي
شدند. امام خمینی(ره) به همین مناسبت با انتشار پیامی تأکید کردند: «تظاهرات مردم در
مشهد سركوب شد. درگيري هنگامي آغاز شد كه جمعيت در اطراف صحن حضرت امام رضا(ع) مشغول
راهپيمايي بودند. مردم به حرم پناه بردند، اما مأموران آنها را تعقيب كرده و به روي
آنها آتش گشودند. با شدتيافتن تيراندازي، صحن مطهر خونين شد و عدهاي به شهادت رسيده
يا زخمي شدند». امام خمینی به همین مناسبت روز یکشنبه 5 آذرماه 57 مصادف با 25 ذیالحجه
را روز عزای عمومی اعلام کردند.
سومین
روز این ماه نیز آیات عظام تقلید به مناسبت کشتار در حرم امام رضا(ع) اعلامیه
دادند و متذکر شدند بهمنظور اعتراض به این عمل ظالمانه روز پنجم آذر عزای عمومی
خواهد بود و تعطیل عمومی اعلام میشود.
روز 5 آذر
که فرا رسید به مناسبت پیام امام خمینی و نیز مراجع عظام تقلید تمام مغازهها، بازار،
كلاسهاي درس و بسياري از بانكها و ادارات كه كارمندان آنها در محل كار خود حضور نيافته
بودند، تعطيل شد. بر سر در خانهها، مساجد و كوچهها به نشانۀ عزاداري براي شهيدان
حرم امام رضا(ع)، پرچمهاي سياه نصب شده بود. مردم در مساجد، دانشگاهها و ميدانهاي
اصلي شهرها، براي اعتراض جنايت دولت نظامي اجتماع كرده بودند.
محرم
آمد
با فرا رسیدن
ماه محرم، دولت نظامی اجتماعات و مراسم عزاداری در معابر عمومی و رفتوآمد در خیابانها
را از ساعت 9 بعدازظهر، ممنوع اعلام کرد. امام خمینی نیز، روز 11 آذر اعلامیهای
به مناسبت فرارسیدن ماه محرم صادر کرد.
نکته بسیار مهمی که
در این پیام به آن اشاره شده بود نفی هرگونه سازش با نظام طاغوت بود. عدهای با
نامهای گوناگون و با این عنوان که باید نظام طاغوت را گامبهگام به شکست و
اضمحلال کشید، طرح شاه سلطنت کند، نه حکومت را پیگیری میکردند؛ طرحی که امام با تأکید
بر اینکه هر سیاستمداری بخواهد با وجود شاه بر کرسی بنشیند باید مطرود شود آن را
با شکست مواجه کردند.
امام این عده را فرصتطلبانی
دانستند که جایگاهی در میان مردم ندارند و باید سرجای خود بنشینند.
با انتشار اين پيام،
سربازان بسياري از پادگانها گريختند و همين امر موجب تضعيف هرچه بيشتر ارتش شد.
الله اکبر
در نخستین
شب ماه محرم، مردم تهران و دیگر شهرها بر بام منازل خود رفتند و با سردادن شعارهای
سیاسی و بانگ «الله اکبر» بهشکل تازهای اعتراض خود را نشان دادند. در تهران هزاران
تن زن و مرد، ساعات منع عبور را نادیده گرفتند و در خیابانها به تظاهرات پرداختند.
نظامیان در مقابله با تظاهرکنندگان، نخست با مسلسل و تفنگ شلیک هوایی کردند و سپس مردم
را به گلوله بستند.. روز بعد، دولت اعلام کرد که هفت تن در جریان حوادث شب پیش کشته
و 24 تن زخمی شدهاند، ولی به گفتۀ سفیر انگلیس، تعداد مقتولان آن شب، حدود پانصد تن
بود.
باز هم
بگو نواره
ارتشبد ازهاري
در سخنراني خويش دربارۀ تظاهرات شبانۀ مردم گفت: «من با دوربيني كه مخصوص ديد در شب
است همهجا را نگاه كردم هيچكس بالاي پشت بامها نبود. دوربين را به دخترم دادم او
هم چيزي نديد. يك عدۀ معدودي نوار شعار الله اكبر را پشت بلندگوهاي قوي ميگذارند
و از بالاي بامها پخش ميكنند. رنگ قرمز در جوي خيابان ميريزند و شايع ميكنند كه
جوي خون راه افتاده…»
این
سخنان سبب شد تا مردم در روزهای بعد ازهاری را مسخره کنند و با این شعار به سخنان
وی پاسخ دهند ؛ ازهاری گوساله، بازهم بگو نواره، نوار که پا نداره!
تاسوعا
و عاشورای حماسی
در روز
19 آذر جامعۀ روحانيت مبارز، آيتاله طالقاني و جمعيت ايراني دفاع از حقوق بشر بهوسيلۀ
اعلاميههايي از مردم دعوت كردند تا در راهپيمايي روز تاسوعا و عاشورا شركت كنند. آيتاله
طالقاني گفت: «در ساعت نه صبح روز تاسوعا از مقابل منزل خود در پيچشميران حركت خواهد
كرد». درحاليكه مطبوعات در اعتصاب بهسر ميبردند و راديو و تلويزيون در دست دولت
نظامي بود، نوع تازهاي از اطلاعرساني در ايران تجربه شد: اعلاميهها، ديوارنوشتهها
و هزاران جوان و نوجواني كه خبر را روي مقواهايي نوشته و در شهر ميگرداندند. خبر به
شهرستانها هم رسيد و صبح عاشورا در تمام ايران، عزاداري مردم به تظاهرات ضددولتي تبديل
شد.
دولت نظامي اعلام كرد برپايي عزاداري در تاسوعا و
عاشورا آزاد است و يك ساعت نيز از ساعات منع عبور و مرور كم كرد، اما مردم كه بهجاي
علموكتل هزاران پلاكارد با جملههايي تند عليه حكومت و هزاران عكس از دشمنان تاريخي
شاه و مبارزان و شهدا را حمل ميكردند، هرلحظه منتظر وقوع حادثهاي تازه يا آغاز درگيري
يا تيراندازي بودند. آنها اسم، نشاني و گروه خون خود و كودكانشان را نوشته و در جيب
لباسهايشان گذاشته بودند تا در صورت درگيري يا شهادت، قابل شناسايي باشند.
مسير اصلي راهپيمايي در تهران از پيچشميران تا ميدان
-شهياد كه مردم آن را آزادي ميناميدند- بود. راه طولاني بود و راهپيمايي ساعتها طول
مي كشيد. به همين خاطر خانههاي سر راه از مردم با آب و شربت و ساندويچ پذيرايي ميكردند.
چند مينيبوس در كنار جمعيت بهسختي حركت مي كرد تا كودكان و سالمنداني كه خسته بودند،
بتوانند سوار شوند و چنددقيقهاي استراحت كنند. كميتۀ تظاهرات براي هماهنگكردن شعارها
با صدها بلندگو تمام مسير را پوشش داده بود. شعارهاي آن روز همچون نوحههاي عزاداري
ماه محرم بيشتر آهنگين و سرودگونه بود و هنگامي كه از دهان ميليونها نفر، همزمان و
هماهنگ بر ميآمد، شكوهي افسانهاي مييافت. صدها عكاس، خبرنگار و تصويربردار روي سقف
ماشينهايي كه بهسختي ميان جمعيت حركت ميكردند، ايستاده بودند و برخی نیزاز پشتبام
خانههاي مشرف بر خيابان، اين راهپيمايي تاريخي را ضبط ميكردند. آنچه در اين راهپيمايي
جلوهاي ويژه داشت، حضور صدها زنداني سياسي آزاد شدهبود كه در صف اول راهپيمايان حركت
ميكردند. هنگام بازگشت از اين تظاهرات، مردم قرار راهپيمايي فردا را گذاشتند. رژيم
بهسرعت دست به اقدامات امنيتي زد.
راهپيمايي
عاشورا، انبوهتر از روز پيش
دستههاي
عزادار از گوشهوكنار شهرها به مسير اصلي راهپيمايي ميپيوستند و با ياد شهداي كربلا،
سنت عزاداري مذهبي خود را به حركتي حسابشده عليه رژيم شاه تبديل كردند.
بهرغم شايعۀ آمادگي ارتش براي سركوب مردم، آن روز
هزارانبار در فضاي ايران شعار «مرگ بر شاه» تكرار شد. همصدايي ميليونها نفر در خواندن
سرودهايي كموبيش طولاني و آهنگين، از زيباترين جلوههاي راهپيمايي آن روز بود. جواناني
با بازوبند سفيد رنگ «انتظامات»، دستهايشان را به هم زنجير کرده و دور جمعيت حلقه
زده بودند. چند هلیکوپتر بالاي سر مردم پرواز ميكردند. ميان مردم شايع شد كه يكي از
آنها «شاهين» هلیکوپتر سفيد و آبيرنگ شخصي شاه است. هر بار با ظاهرشدن اين هلیکوپتر
صداي مرگ بر شاه جمعيت بلندتر ميشد.
چادرهاي كمكهاي اوليه با حضور پزشكان داوطلب در
چند نقطه از مسير برپا شده بود. پخش آب و خوراكي ميان مردم -كه ديگر بهصورت سنت راهپيماييهاي بزرگ درآمده
بود- حمل پلاكاردها و عكسهاي مبارزاني كه به مخالفت با شاه شهره بودند، درست مثل راهپيماييهاي
گذشته بهچشم ميخورد. ظهر وقتي ابتداي جمعيت در ميدان آزادي بود و انتهايش آن سوي
ميدان فوزيه (امام حسين(ع)) و دستههاي كوچكتر نيز از خيابانهاي اطراف بهسوي اين
مسير در حركت بودند، مردم عملاً سرجاي خودشان ايستاده بودند و حركتي نداشتند.
تمام راه
يكپارچه از جمعيت سياه بود. قطعنامۀ اين راهپيمايي در 17 بند قرائت شد. اين قطعنامه
كه تقريباً تمام اهداف قيام و خواستهاي ملي، مذهبي، مادي و معنوي مردم را در خود داشت،
به قانون يا منشور انقلاب معروف شد. در بند اول اين قطعنامه آمده بود: «آيتاله العظمي
خميني، رهبر است و خواستههاي ايشان خواست عموم ملت است و اين راهپيمايي رأي اعتمادي
است كه از جان و دل و براي چندمينبار به ايشان داده ميشود و قدرداني صميمانهاي
است كه ملت مسلمان و مبارز ايران از رهبري ارزشمند مراجع عاليقدر دارند». در مادۀ
دوم، سقوط و برچيدهشدن نظام شاهنشاهي و در سومين ماده «برقراري حكومت عدل اسلامي براساس
آرای مردم و حفظ و پاسداري از استقلال و تماميت ارضي كشور و تأمين آزاديهاي فردي و
اجتماعي با معيارهاي اسلامي» خواسته شده بود. در مادۀ چهارم، با اشاره به همزماني
اين روز با روز جهاني حقوق بشر تأكيد شده بود: «نهتنها تأمين حقوق فطري و طبيعي بشر
از اساسيترين هدفهاي جنبش ماست، بلكه اسلام خود مبتكر حقوق بشر است.»
پس از قرائت
هر بند بيش از سه ميليون زن و مرد با فرياد «صحيح است صحيح است» اين قطعنامه را
تأييد کردند.
در
پایان مراسم، خبري ميان مردم دهانبهدهان چرخيد؛ ساواكيها از پنجرۀ خانههاي اطراف
از جمعيت فيلمبرداري ميكنند تا با شناسايي آنها اقدام به دستگيري و حبس آنان كنند.
ترسي كه نام «ساواك» در دلها ايجاد ميكرد، بعضي را به هراس انداخت، اما جوانان با
شعار كوتاهي كه بسیار سريع ساختند و تكرار كردند، جواب اين شايعه را دادند: «چه ترسي،
چه باكي، گور پدر ساواكي».
راهپيمايي
عاشورا در شهرهاي ديگر هم بهخصوص تبريز، مشهد و قم با وسعت بيسابقهاي برگزار شد.
در تمام شهرها و روستاها عزاداري به مراسمي براي ابراز تنفر به رژيم شاهنشاهي تبديل
شد. در اصفهان، تيراندازي هلیکوپترها به روي مردم، چند شهید بر جاي گذاشت و بسياري
را زخمي كرد.
روز خونین پادگان لویزان
در روز عاشورا هنگامی که مردم در خیابان اصلی شهر علیه رژیم طاغوت در
حال تظاهرات بودند در آن سوي شهر -در پادگان لويزان و محل گارد شاهنشاهي- يك افسر،
دو درجهدار و دو سرباز پس از نوشتن وصيتنامههاي خود به ناهارخوري افسران رفتند و
به روي مطمئنترين نيروهاي حامي شاه تيراندازي كردند. راديوهاي خارجي، تعداد كشتهشدگان
را 30 نفر و مجروحان را بيش از صد نفر اعلام كردند.
تأمین
معاش روزنامهنگاران اعتصابي به دستور امام
در روز
5 آذر كاركنان مطبوعات كه از زمان تشكيل كابينۀ ارتشبد ازهاري در اعتصاب بهسر ميبردند،
با پخش يك اعلاميه از مردم تقاضاي كمك مالي كردند. مردم نيز به حساب بانكي آنها پول
واريز كردند تا هزاران كارمند و كارگر اين تشكيلات بزرگ بتوانند به اعتصاب خود ادامه
دهند.
در روز
دوازدهم آذر سال 1357 ناشران هفت روزنامۀ بزرگ تهران اعلام کردند که دیگر قادر به
پرداخت حقوق کارکنان اعتصابی خود نیستند و تصمیم گرفتهاند که از کار کنارهگیری
کنند.
یک روز
پس از اعلام این موضوع از سوی ناشران به دستور امام خمینی بازاریهای تهران و دیگر
بازاریان مخالف شاه مکلف شدند که به تأمین معاش روزنامهنگاران اعتصابی کمک کنند.
همچنین امام خمینی دستور داد تا از صندوق ویژهای که در اختیار دارد برای پرداخت
حقوق به روزنامهنگاران اعتصابی کمک گرفته شود.
حمایت
آمریکا از شاه در اوج قیام
با
گسترش قیام مردم ایران در آذرماه که در تظاهرات و راهپیماییهای میلیونی تاسوعا و
عاشورا تجلی پیدا کرد، دولت کارتر در
آمریکا حمایت خود از رژیم شاه را بیشتر و عیانتر کرد.
شاه
متحد استراتژیک آمریکا در منطقه بود و کارتر نمیخواست این متحد را در منطقهای که
جزیرۀ ثباتش خوانده بود از دست بدهد.
در
نهمین روز آذرماه سال 57 کارتر در یک مصاحبۀ مطبوعاتی گفت به شاه اعتماد دارد و از
وی در مبارزه با مخالفان حمایت میکند. درعینحال کارتر تأکید کرد قصد دخالت در
امور داخلی ایران را ندارد!
در
هفدهمین روز این ماه نیز فورد رئیسجمهور سابق آمریکا گفت: در جهت منافع حیاتی آمریکا
است که شاه در قدرت باقی بماند.
هنری
کیسنجر نیز در 20 آذر طی مصاحبهای در حمایت از شاه گفت: آنچه در ایران پیش میآید
یک تراژدی برای غرب است.
منابع:
1. اقلی، دکتر باقر، روزشمار تاریخ ایران،
جلد 2.
2. طاهرخانی، رضا،
روزنگار جامع ایران پس از انقلاب اسلامی.
3. صحیفۀ امام.
سوتیتر1: حضور گستردۀ
مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا سال 57 شکل مبارزه را وارد مرحلۀ تازهای کرد و
سرنگونی رژیم شاه را برای ناظران سیاسی حتمی کرد
سوتیتر2: در نخستین شب ماه
محرم، مردم تهران و دیگر شهرها بر بام منازل خود رفتند و با سردادن شعارهای سیاسی
و بانگ «الله اکبر» بهشکل تازهای اعتراض خود را نشان دادند
سوتیتر3: آنچه در اين راهپيماييها
جلوهاي ويژه داشت، حضور صدها زنداني سياسي آزاد شده بود كه در صف اول راهپيمايان
حركت ميكردند