دكتر
محمدصادق كوشكي
1. آنچه عموم رسانهها و تحليلگران دربارة نبرد هشتروزة رژيم
صهيونيستي و مقاومت اسلامي غزه بيان كردند، بيانگر بخشي آشكار از اين واقعه بود.
رژيم صهيونيستي براي دومينبار نبردي نابرابر با مقاومت اسلامي غزه را آغاز كرد،
اما بهسرعت دريافت كه تاب تحمل ضربات موشكي و پاسخ قدرتمندانة مجاهدان مسلمان
مستقر در غزه را ندارند، از اینرو در كمتر از هشتروز پذيراي آتشبس شد! اين، همة
آن چيزي بود كه از اين نبرد ارائه شده است!
2. ولی
اين نبرد چهرة ديگري هم دارد كه كمتر به آن پرداخته شده است! در حقيقت اين نبرد
پاسخ جمهوري اسلامي به تهديدات يك سال اخير رژيم صهيونيستي عليه جمهوري اسلامي و
منافع آن بهويژه تأسيسات هستهاي بود!
3. در
سال ميلادي گذشته، حجم تهديدات رژيم صهيونيستي و عمدة مقامات آن عليه جمهوري اسلامي
و تأسيسات هستهاي آن بهصورت بيسابقهاي شدت گرفت تا آنجا كه گاه به صورت
روزانه، مقامات عاليرتبة اين رژيم از حمله به نيروگاه بوشهر، تأسيسات هستهاي
اصفهان، مركز غنيسازي نطنز و… سخن به ميان ميآوردند و بهظاهر تنها در اينخصوص
تصميم نهايي اتخاذ شده و فقط ابهام بر سر چگونگي حمله بود! اين تهديدات بهصورتي
سازمانيافته و نظاممند از سوي رسانههاي بينالمللي (بخوانيد صهيونيستي) و برخي
عوامل رسانهاي وابسته به صهيونيسم در داخل كشور بازتاب مييافت؛ با اين هدف كه
تكرار تهديدات، آن را به يك خطر جدي براي نظام و بهخصوص مسئولان و افكارعمومي
جامعه تبديل كند و اين دلهره در ميان افكار عمومي و جمهوري اسلامي ايجاد شود كه
«حملة اسرائيل قطعي است! تنها شيوة آن است كه محل ترديد مقامات صهيونيست است و اگر
اين ابهام نيز برطرف شود، حمله اتفاق خواهد افتاد!»
4.
آنهايي كه با بديهيات مسائل نظامي و راهبردي آشنا بودند ميدانستند كه اين تهديدات
صرفاً جنگ رواني است و به دلایل مختلف سياسي و نظامي، امكان عمليشدن پيدا نميكند
و از اينرو جمهوري اسلامي در برابر اين تهديدات، سياست پاسخهاي كوتاه و موردي
رسانهاي را برگزيد و عملاً در برابر هجوم انبوه تهديدات نظامي صهيونيستها، سكوت
نسبي اختيار كرد.
5. ولی
بهترين فرصت برای پاسخ عملي و حقيقي جمهوري اسلامي به تهديدات رژيم صهيونيستي در
سال اخير در نبرد دوم غزه بهدست آمد. جمهوري اسلامي با فراهمآوردن امكانات متنوع
تسليحاتي و موشكي براي گروههاي جهادي مستقر در غزه، پاسخ تهديدات كلامي مقامات
صهيونيست را با موشكهايي داد كه ساخت و ابداع متخصصان ايراني بود؛ موشكهايي كه
همة دنيا آنها را با نام فجر 5 و فجر 3 ميشناسد!
هنگامي
كه موشكهاي فجر ساخت جمهوري اسلامي به چندمتري محل سكونت رئيس ستاد ارتش رژيم
صهيونيستي و تلابيب (همان تلآويو جعلي صهيونيستها!) و حوالي نيروگاه تأسيسات
اتمي رژيم صهيونيستي در «ديمونا» اصابت كرد، مقامات رژيم صهيونيستي به چشم خود
ديدند كه با جمهوري اسلامي طرف هستند و با صراحت اين حقيقت را بيان كردند كه «ما
در حال جنگ با ايران هستيم!»
6. براي
ساكتكردن مقامات صهيونيست و مقابله با تهديدات كلامي آنها، بهترين روش، پاسخ
موشكي بود؛ زیرا تجربه ثابت كرده است كه بهترين زبان براي سخن گفتن با رژيم
صهيونيستي و مقامات آن، زبان و منطق زور و سلاح است!
7. در
نبرد دوم غزه به همان ميزان كه مقامات ارشد رژيم صهيونيستي حملات وَهمي و رسانهاي
به جمهوري اسلامي انجام داده بودند، با انفجار واقعي موشكهايي روبهرو شدند كه
هيچ نقطه از مناطق مياني فلسطين اشغالي از شعاع آتشبار آن در امان نماند! موشكهايي
كه از جمهوري اسلامي ميآمد تا خواب و بيداري و كابوس و توهم مقامات صهيونيست را
يكي كند!
8.
مقامات صهيونيست در همان روزهاي نخست اين نبرد كوتاه، پيام «موشكهاي ايراني» را
بهخوبي درك كردند! و به همين دليل هم رئيس رژيم صهيونيستي بهصراحت بيان كرد:
عليه تهران نخواهيم جنگيد و تنها سعي خواهيم كرد جلوي ارسال موشكهاي ايراني به
غزه را بگيريم!!
9. در همين راستا بود كه رايس (وزير خارجة سابق آمريكا)
پس از پايان نبرد هشتروزة غزه، جمهوري اسلامي ايران را پيروز واقعي در تحولات
منطقه خواند!
10.
بعيد نيست كه پاسخ عملي و موشكي جمهوري اسلامي به تهديدات شفاهي مقامات رژيم
صهيونيستي سبب شده باشد تا «هنري كيسينجر» (سياستمدار ارشد صهيونيست و از طراحان
سياست خارجي آمريكا در چهار دهة اخير) ناچار شد به اين حقيقت تلخ اعتراف كند كه: «تا
ده سال ديگر اسرائيلي در كار نخواهد بود»!
والعاقبة
للمتقين
سوتیتر:
1: هنگامي كه موشكهاي فجر ساخت
جمهوري اسلامي به چندمتري محل سكونت رئيس ستاد ارتش رژيم صهيونيستي و تلابيب (تلآويو)
و حوالي نيروگاه تأسيسات اتمي رژيم صهيونيستي در «ديمونا» اصابت كرد، مقامات رژيم
صهيونيستي به چشم خود ديدند كه با جمهوري اسلامي طرف هستند
2: در حقيقت نبرد هشتروزه پاسخ
جمهوري اسلامي به تهديدات يك سال اخير رژيم صهيونيستي عليه جمهوري اسلامي و منافع
آن بهويژه تأسيسات هستهاي بود