«روحانیت، خدمت و مظلومیت»!

پاسداری از ارزش‌های
اسلام و انقلاب

حجت‌الاسلام‌والمسلمین
محمدتقی رهبر

«در هر نهضت و
انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام نخستین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون
و شهادت نقش بسته است. کدام انقلاب مردمی ـ اسلامی را سراغ داریم که در آن حوزه و
روحانیت پیشکسوت شهادت نبوده‌اند و بر بالای دار نرفته‌اند و اجساد مطهرشان بر سنگ‌فرش‌های
حوادث خونین شهادت نبوده‌اند؟ در پانزده خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزی،
شهدای نخستین از کدام قشر بوده‌اند؟ خدا را سپاس داریم که از دیوارهای فیضیه گرفته
تا سلول‌های مخوف و انفرادی رژیم شاه و از کوچه و خیابان‌ها تا مسجد و محراب امامت
جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه‌ها و میادین مین، خون
پاک شهدای حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است. در پایان افتخارآمیز جنگ
تحمیلی نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودان حوزه‌ها نسبت به قشرهای دیگر بیشتر بود.
بیش از 250 هزار نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلی شهید شده‌اند
و این رقم نشان می‌دهد که روحانیت برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی ایران تا چه
حد مهیا بوده است».

امام خمینی (ره)،
صحیفه نور، ج 21، ص 89

مردم دیندار و
انقلابی ما با وجود مشکلاتی که پیش رو دارند و فشارهایی که از خارج و گاهی عملکرد
داخل بر آنها تحمیل شده و تضیقاتی که در اقتصاد و معیشت آنان به وجود آمده دم نمی‌زنند
و صبورانه تحمل می‌کنند که دشمنان نظام را شاد نکنند، اما نسبت به استحاله تدریجی
ارزش‌های فرهنگی و مسئولیت‌نشناسی‌های برخی دست‌اندرکاران حساس و نگرانند؛ زیرا
همان‌گونه که بنیانگذار نظام، حضرت امام‌خمینی(ره) می‌فرمود: ما برای دنیا و رفاه
انقلاب نکردیم و شهید ندادیم، بلکه برای اسلام و احیای ارزش‌های اسلامی به‌پا خاستیم،
هر چند رفاه و معیشت نیز یکی از مسائل حیاتی است و باید برای حل آن تلاش کرد، اما
آنچه اصل و هدف راهبردی است اسلام و حاکمیت دین در همه عرصه‌های زندگی اعم از
فردی، اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است که اگر اینها به‌تدریج به
فراموشی سپرده شود و انحراف تدریجی از مسیر انقلاب اسلامی رخ دهد و فرهنگ اسلامی
تحت‌الشعاع مسائل سیاسی و حتی اقتصادی و معیشتی قرار گیرد، از هدف اصلی انقلاب و
چشم‌انداز فرهنگی و اجتماعی که مسئله راهبردی است دور افتاده‌‌ایم و این همان چیزی
است که دشمنان ما می‌خواهند.

اگر عملکردها،
سیاست‌زدگی‌ها، خودمحوری‌ها و کاسب‌کاری‌های جناحی و گروهی و خطی که عده‌ای غافل را
به خود سرگرم کرده است، مجال تفکر به اصول و ارزش‌های اسلام و انقلاب را از آنان
بگیرد، نه‌تنها اعتماد مردم نسبت‌به حاکمیت آسیب‌پذیر می‌شود، بلکه برای برخی
افراد ضعیف موجب دلسردی و سست اعتقادی خواهد بود که خسارت عظیم و غیرقابل جبرانی
است. به علاوه آنکه به دشمنان نظام مجال می‌دهد با سوءاستفاده از این فضا حملات
خود را موفق و توطئه‌های خود را کامیاب ببینند. به‌عبارت دیگر عملکردهای نسنجیده
چه در عرصه‌های فرهنگی اجتماعی و چه اقتصادی یا سیاسی نه‌تنها خیانت به نظام است،
بلکه ضربه نابخشودنی به دین و معتقدات مردم است که به هیچ‌وجه قابل جبران نیست و
این چیزی است که این روزها در میان برخی اقشار که از اصالت اعتقادی و نیات کافی
برخوردار نیستند و اغراضی را دنبال می‌کنند، مشاهده می‌شود. نمونه آن برخورد
نامناسب پاره‌ای افراد در کوچه و خیابان نسبت‌به روحانیت و زهرچشم به نیروهای
انقلابی است که با اهداف خاص و دیکته‌شده از سوی ستون پنجم و اپوزسیون ضد‌انقلاب
شکل می‌گیرد.

در این میان مخدوش‌شدن
چهره روحانیت خسارت کوچکی نیست که بتوان از کنار آن گذشت. روحانیت نهاد‌ اسلام و
فرهنگ تشیع است که در طول تاریخ هزار‌ساله بیشترین درد و رنج و محرومیت را کشیده و
همواره چون استوانه‌ای شکست‌ناپذیر توفان حوادث را به‌جان خریده و از سر گذرانده و
با شهادت، اسارت، زندان و خدمت بی‌دریغ و خالصانه به دین و ملت با سربلندی زیسته و
امید و تکیه‌گاه مردم بوده و خواهد بود. آحاد مردم از لحظه تولد تا مرگ به روحانیت
نیاز دارند، از نام‌گذاری کودکانشان تا ازدواج و خانواده و عروسی و عزا و تا نماز
مردگانشان و جمعه و جماعتشان و احکام دین و نماز و روزه و حج و غیره تا برسد به
مسائل سیاسی اجتماعی، در همۀ این موارد و دیگر موارد روحانیت مرجع و ملجأ مردم
بوده و هست در عین حال همین روحانیت از نظر معیشتی در سطح اقشار متوسط و حتی طبقات
محروم جامعه در شهر و روستا زندگی کرده و سنگ صبور غم و شادی مردم بوده است. این
اعتبار و آبرو ارزان به‌دست نیامده است به فرموده حضرت امام خمینی (اعلی الله
مقامه):

«در ترویج روحانیت
و فقاهت نه زور سر نیزه بوده است، نه سرمایه‌ پول‌پرستان و ثروتمندان، بلکه هنر و
صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم 
آنان را برگزیده‌‌اند… خصوصیات بزرگی چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب
علم و عدم وابستگی به قدرت‌ها و مهم‌تر از همه احساس مسئولیت در برابر توده‌ها
روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است و چه عزتی بالاتر از اینکه روحانیت با
کمی امکانات تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افطار و اندیشه مسلمانان جاری ساخته است
و نهاد مقدس فقاهت در گلستان حیات و معنویت هزاران محقق به شکوفه نشسته است. راستی
اگر فکر کنید که استعمار روحانیت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نکرده و
نمی‌کند ساده‌اندیشی نیست؟»

صحیفه نور، ج 21، ص
90

حضرت امام خمینی ـ
قدس‌اله روحه ـ در جای دیگر طی نامه‌ای که به مناسبت شهادت علامه عارف حسینی به
علمای پاکستان نوشته‌اند. به بیان انگیزه و عامل کوبیدن روحانیت و شهادت و
ترور  آنان پرداخته و در بخشی از نامه ضمن
مقایسه روحانیت متعهد شیعه و دیگران چنین می‌فرمایند:

«تا به حال یک
آخوند درباری یا یک روحانی وهابی را ندیده‌ایم که در برابر ظلم و شرکت و کفر
خصوصاً در مقابل شوروی متجاوز و آمریکای جهانخوار ایستاده باشد. همان‌گونه که یک
روحانی وارسته عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را ندیده‌ایم که برای یاری پابرهنگان
زمین لحظه‌ای آرام و قرار داشته باشد و تا سر منزل جانان علیه کفر و شرک مبارزه
نکرده باشد و عارف حسینی این‌گونه بود و ملت‌های اسلامی حتماً دلیل این واقعه را
دریافته‌اند که چرا در ایران مطهری‌ها و بهشتی‌ها و شهدای محراب و سایر روحانیون
عزیز و در عراق صدرها و حکیم‌ها و در لبنان راغب حرب و کریم‌ها و در پاکستان عارف‌حسینی‌ها
و در تمام کشورها روحانیون دردآشنای اسلام ناب محمدی ـ صلی‌اله علیه و آله و سلم ـ
هدف توطئه و ترور می‌شوند».

صحیفه نور، ج 21، ص
7

و اینها بخشی از
درد و رنج‌ها و در عین حال افتخارات روحانیت است. اگر به گذشته تاریخ و هزاران شهید
راه فضیلت و زندانی و تبعیدی از علمای اسلام و روحانیت شیعه بنگریم، تاریخی
پرماجرا از زندان و شکنجه و سوختن و ساختن را مجسم خواهیم دید و اگر به شهدای جنگ
تحمیلی و ده‌ها‌هزار روحانی و طلبه را خواهیم دید و اینها نباید بر تاریخ مجاهدات
دین و ملت پوشیده و نادیده بماند.

از سوی دیگر، از
نظر معیشت و رفاه مادی در زندگی روحانیت و طلبه‌های حوزه‌ها و ائمه جماعات و جمعه
و دیگر روحانیان، اینها در سطح پایین‌تر از متوسط و گاه با ریاضت و مشقت زندگی‌شان
را گذرانده و انگشت‌شمارند روحانیانی که در وضع مطلوب و معیشت مرفه باشند. اینها
را مردم می‌بینند و قضاوت می‌کنند که آیا روحانیت در انقلاب اسلامی کدام دستاورد
مادی را داشته است با این وجود آیا بی‌انصافی نیست که موج حملات متوجه این قشر
خدوم و زحمت‌کش باشد؟ و غرامت دیگران را روحانیت بپردازد؟! و مقام و منزلت را
دیگران تصاحب کنند؟!

اما یک مسئله وجود
دارد که نباید از آن غفلت کرد: به هر صورت روحانیت پرچمدار این انقلاب بوده و مع‌الأسف
هر کجا خبط و خطا یا تخلف و قصور یا تقصیر و سوءاستفاده‌ای رخ دهد یا هر فشاری بر
مردم وارد شود، مردم روحانیت را می‌شناسند؛ چه به مسئولانِ دیگر کمتر دسترسی دارند.
آنها اکثراً با ماشین‌های زرهی و دودی و با محافظ و گروه امنیتی می‌آیند و می‌روند
و مردم نمی‌توانند از نزدیک درد و رنج خود را برای آنها بازگو کنند. منابع
اقتصادی، بودجه و بانک و درآمدها در خزانه‌هایی است که کلید آن در دست مسئولان است،
نه روحانیت و آنها باید مدیریت کنند و مصالح توده‌ها را منظور دارند. و بالاخره
روحانیت در این میان مظلوم واقع شده و ناسزاها و زخم‌زبان‌ها را به ناحق نوش جان
می‌کند! عده‌ای مغرض و بسیار هم، از این فضا سوءاستفاده کرده و عقده‌های خود را بر
دل روحانیت خالی می‌کنند! هدف دشمنان خارجی و داخلی شکستن قداست و حرمت روحانیت،
یعنی این دژ امن دینی و ملی است که بدون سپاه و لشگر حریم امنیت و حرمت جامعه را
پاسداری می‌کند.

اینجاست که باید
گفت: در این نظام که برآمده از اعتقاد دست پاک ملت به پرچمداری روحانیت و البته
مددکاری دیگر خادمان دین و ملت است، هیچ فردی در هیچ رتبه و جایگاهی، به‌ویژه در
منصب مسئولیت اعم از روحانی یا غیرروحانی به‌هیچ‌وجه حق ندارد غفلت و اشتباه کند؛ زیرا
این غفلت یا بد‌عمل‌کردن و خودسری خسارتی به‌بار می‌آورد و اصول را مخدوش می‌کند،
اعتقادات را سست می‌کند، به کمربند امنیتی و اخلاقی و انسانی جامعه آسیب می‌رساند
که جبران آن مشکل یا غیرممکن است؛ آن هم در شرایطی که چشم جهانیان به ایران اسلامی
دوخته شده و برآنند تا از تجربه انقلاب اسلامی و حکومت دینی برای رهایی ملت‌های
تحت ستم الگو بگیرند.

در نظام اسلامی ما
که محور اصلی خدا و دین و معنویت و خدمت به مردم است، نباید به وساوس شیطانی و
نفسانی تن داد و به مقاصد خناسان که از دین و روحانیت نردبانی برای بالا رفتن
بسازند، آنگاه همه‌چیز را فراموش کنند و حذف روحانیت و خطرناک‌تر از آن بی‌اعتبار‌کردن
سنگرداران دین را در دستور کار خود قرار دهند و چوب حراج به ارزش‌ها بزنند. همان‌گونه
که روحانیت نیز باید با کمال هوشیاری و بصیرت و آگاهی و صراحت و قاطعیت نقشه‌های
خناسان را بخواند و نقش بر آب کند و به مسئولیت الهی خویش عمل کند.

وظیفه سخنوران،
نویسندگان، رسانه‌ها به‌ویژه رسانه ملی است که در ترسیم چهره روحانیت و مجاهدت و
نقش آنان در دین و دنیای مردم به مسئولیت خود عمل کنند.

 

سوتیتر1:  امام خمینی (ره): در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سر نیزه بوده است، نه سرمایه‌ پول‌پرستان و
ثروتمندان، بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم  آنان را برگزیده‌‌اند…

سوتیتر 2: روحانیت پرچمدار این انقلاب بوده و مع‌الأسف هر کجا خبط و خطا یا تخلف و قصور یا تقصیر و سوءاستفاده‌ای رخ دهد یا هر فشاری بر
مردم وارد شود، مردم روحانیت را می‌شناسند؛ زیرا به مسئولانِ دیگر کمتر دسترسی دارند