دكتر حسن بنیانیان
مقدمه
گستردگي داده و ستاد برگزاري انتخابات ايران با نظام
اعتقادات، ارزشها و الگوهاي رفتاري مردم جامعة ما ميطلبد كه در چهارچوبي جامع،
اجزای اين داده و ستاد احصاءشود و براي بهرهگيري از ظرفيتهاي فرهنگي جامعه و
همچنين بهبود و ارتقای آثار و بركات برگزاري يك انتخابات مطلوب در فرهنگ جامعه،
چارهانديشي شود.
شايد الگوي عمومي كه براي تدوين پيوست فرهنگي طرحهاي
مهم تهيه شده است، الگوي خوبي براي اين منظور باشد.
در اين الگو پنج پرسش كليدي مطرح ميشود تا با پاسخ
آن، تعامل هر طرح و فعاليت مهم اجرايي با فرهنگ شناسايي شود. اين سؤالات براي
فعاليت حساس و تعيينكنندهاي چون انتخابات ميتواند شامل موارد زير باشد:
پرسش اول: چه فرصتهاي فرهنگي در جامعه
وجود دارد كه ميتوان با شناسایي، تقويت و بهرهگيري از آنها، انتخابات مطلوبي را
برگزار كرد؟
پرسش دوم: چه موانع و محدوديتهاي در
فرهنگ عمومي جامعه ما، سبب كاهش كيفيت انتخابات ميشود و چگونه ميتوان آنها را
حذف يا كاهش داد؟
پرسش سوم: با برگزاري يك انتخابات مطلوب و
باكيفيت، چه آثار مثبت و سازندهاي در فرهنگ جامعه به جاي خواهد ماند؟ و چگونه
ميتوان آن را افزايش داد؟
پرسش چهارم: اختلافات،
كاستيها و ضعفهاي موجود در انتخابات، چه پيامدهاي مخربي براي فرهنگ جامعه دارد؟
و چگونه ميتوان آن را برطرف كرد؟
پرسش پنجم: مسئوليتهاي نخبگان جامعه در
افزايش آثار مثبت و كاهش پيامدهاي منفي انتخابات چيست؟
بهطور طبيعي براي خواننده، اين پرسش قابل طرح است كه
با چه مبنایي پديدههاي فرهنگي مرتبط با انتخابات به خوب یا بد، مثبت يا منفي،
مطلوب و نامطلوب تقسیمبندی میشوند؟
در پاسخ به اين پرسش میتوان گفت، مبنای استقرار نظام
جمهوري اسلامي در اين نكته نهفته است كه در جامعة ما هر تصميم کلان و خردی که
گرفته ميشود، بايد بتواند علاوهبر تحقق هدف اولية تصميم، زمينه را براي تقويت
اعتقادات، ارزشها، الگوهاي اخلاقي و رفتاري مورد تأييد دين مبين اسلام فراهم کند
و نقشي سازنده در شكلگیری فرهنگ اسلامي داشته باشد. برگزاري انتخابات نيز از اين
امر مستثني نيست و بايد براساس مختصات فرهنگ ناب اسلامي، انتخابات مطلوبی را که
بتواند تقویتکننده فرهنگ اسلامی باشد مشخص کرد تا بتوان براساس آن، آثار و
پيامدهاي فرهنگي اين فعاليت گستردة ملي را طبقهبندي کرد؛ بنابراين الگوي عمومي
مطالعه اجمالي اين مقاله بهصورت زير قابل ارائه است:
![]() |
انتخابات مطلوب چيست؟
گام نخست در مطالعات مرتبط به شناخت تعامل فرهنگ با
انتخابات، شناخت مباني نظري اسلامي از يك انتخابات مطلوب است تا از اين رهگذر، حتيالمقدور
از تأثير گرايشات سياسي افراد در قضاوتها كاسته شود.
با توجه به ضرورت خلاصهنويسي در اين مقاله، بهتر است
در اين رابطه، نظرات حضرت امام (ره) معمار نظام مقدس جمهوري اسلامی و مقام معظم
رهبری را مبنا قرار دهيم.
نگاه امام (ره) به انتخابات مطلوب كه ريشه در جامعيت
و نظاممندبودن ديدگاههاي ايشان نسبتبه اسلام دارد دو وجه پيوسته با هم دارد؛
يك وجه آن الزاميبودن مراجعه به آرای مردم براي تشكيل حكومت و دنبالكردن خواست
مردم از سوي افراد انتخابشده و وجه ديگر آن، مأموريت اصلي حكومت مبتنيبر انديشههاي
ديني، در فراهمكردن شرايط براي رشد و تعالي معنوی همين مردمي است كه در انتخابات
شركت كردهاند. براي توجه دقيق به اين دو وجه، لازم است به متن رهنمودهای این
بزرگان مراجعه کنیم.
حضرت امام (ره) میفرمایند:
«ميزان رأي ملت است».(۱) «ما بناي بر اين
نداريم كه يك تحميلي به ملتمان بكنيم و اسلام به ما اجازه نداده است كه ديكتاتوري
بكنيم، ما تابع آراي ملت هستيم».(۲) «حكومت متكي به آراي ملت باشد، بهگونهاي
كه تمام آحاد ملت در انتخابات فرد يا افرادي كه بايد مسئوليت و زمام امور را در
دست بگيرند، شركت داشته باشند…». «در اين حكومت بهطور قطع بايد زمامداران امور
دائماً با نمايندگان ملت در تصميمگيريها مشورت كنند و اگر نمايندگان موافقت
نكنند نميتوانند بهتنهايي تصميمگيرنده باشند».(۳)
نظر حضرت امام (ره) در خصوص مسئوليتهاي حكومت
«حکومت در نظر مجتهد واقعی، نشاندهندۀ جنبة عملی فقه
است و فقه در تمام زوایای زندگی بشریت است. حکومت نشاندهندۀ جنبه عملی فقه در
برخورد با تمامی معضلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است.»(۴)
در جای دیگری میفرمایند:
«از غيبت صغري تاكنون كه بيش از هزار سال ميگذرد و
ممكن است صدهزار سال ديگر بگذرد و مصلحت اقتضا نكند كه حضرت تشريف بياورد، در طول
اين مدت مديد، احكام اسلام بايد زمين بماند و اجرا نشود؟… قوانيني كه پيغمبر
اسلام در راه بيان و تبليغ و نشر و اجراي آن 23 سال زحمت طاقتفرسا كشيد، فقط براي
مدت محدودي بود؟ آيا خدا اجراي احكامش را محدود كرد به 200 سال؟ و پس از غيبت
صغري، اسلام ديگر همهچيزش را رها كرده است؟»(۵) «فقه، تئوري واقعي و
كامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است».(۶)
همانطور که ملاحظه میکنید از نظر حضرت امام (ره)
انتخابات و مردمسالاری، جلب مشارکت مردم در شکلگیری نظام سیاسی، وقتی مطلوب است
که مقدمهای باشد برای احیای دین الهی در روابط جامعه.
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در اینباره میفرمایند:
نظام اسلامي بايد تضمين كند كه ارزشهاي الهي حاكم
باشد. آية مباركة «الذين ان مكناهم فيالارض اقاموا الصلاه و آتوا الزکات و امروا
بالمعروف و نهوا عن المنكر ولله عاقبه الامور»(۷) ناظر به همين معنا
است. چون اگر در محيطي، حكام، فرمانروايان و زمامداران مردم را به نيكي امر كردند
و از بدي بازداشتند و نماز را اقامه كردند، در آن محيط ارزشها رشد ميكند.(۸)
اين دو وجه مورد تأكيد امام (ره) و مقام معظم رهبري،
همان مفهوم مردمسالاري ديني است و وقتي ميتواند محقق شود كه در جامعه، نظام
فرهنگساز قدرتمندي بهوجود آيد كه هم بتواند ناخالصيهاي موجود در فرهنگ را اصلاح
كند و هم نگذارد مفاسد جديد از فرهنگ بيگانه وارد كشور شود.
به همین سبب انتخابات مطلوب از نگاه ديني، يعني حضور
حداكثري مردم براي انتخاب شخصی متدین، عالم و توانمند كه بتواند امور سياسي،
اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي جامعه را بهنحوي سامان دهد كه هر روز شاهد رشد
اعتقادات، ارزشها، الگوهاي رفتاري و اخلاقي اسلامي باشيم. برای آنکه بحث از کلیگویی
خارج شود میتوان تصور کرد که بعد از برگزاری انتخابات روی اینگونه پرسشها تعمق
کنیم:
۱. آیا انتخابات برگزارشده به افزایش وحدت جامعه میان
اقشار و اقوام گوناگون کمک کرده است؟
۲. آیا انتخابات برگزارشده به مشروعیت و
مقبولیت نظام افزوده است؟
۳. آیا انتخابات برگزارشده روحیۀ امیدواری به
آینده را تقویت کرده است؟
۴. آیا انتخابات برگزارشده علاقة مردم را به
رهبری افزایش داده است؟
۵. آیا انتخابات برگزارشده روحیة نخبگان را
برای حضور مؤثرتر در سازندگی جامعه تقویت کرده است؟
۶. آیا انتخابات برگزارشده محبوبیت نخبگان
سیاسی کشور را ارتقا بخشیده است؟
با اين مبنا و اینگونه پرسشهای کاربردی، ميتوان به
پاسخ نخستین سؤال پرداخت يعني اينكه:
۱. چه فرصتهاي فرهنگي در جامعه وجود دارد كه ميتوان
با شناسايي و تقويت و بهرهمندي از آن، انتخابات مطلوب را برگزار كرد؟
قبل از ورود در پاسخ به اين پرسش، لازم است اين نكته
توضيح داده شود كه مفهومي از فرهنگ مورد نظر است كه از جامعيت برخوردار بوده و آن
عبارت است از: نظامي از اعتقادات بنيادين، ارزشها، هنجارها، الگوهاي رفتاري
پايدار و نمادهاي مورد استفاده در تمامي ارتباطات جامعه.۹)
بدينترتيب ميتوان گفت: در شرايط موجود، برای
برگزاری انتخابات مطلوب يك ظرفيت فرهنگي داخلي و يك ظرفيت فرهنگی خارجي داريم كه
بخش داخلي آن عبارت است از:
الف) اعتقادات و ارزشهاي ديني: آنچه
بهعنوان اعتقادات و ارزشهاي ديني در لايههاي زيرين ذهني مردم و در درون جامعه
ما وجود دارد، براي حضور در انتخابات و انتخاب فرد شايسته، يك ظرفيت بالفعل و
بالقوه مثبت است و به ميزاني كه نميتوانيم از اين ظرفيت استفاده كنيم، بايد در
پاسخ سؤال دوم، يعني موانع و محدوديتها فرهنگي جامعه در جستوجوي دلايل آن باشيم.
مبتنيبر وجود اين اعتقادات و ارزشهاي ديني است كه
حضور در انتخابات از آن جهت كه انتخاب فرد مناسب به سلامت جامعه كمك ميكند، وظيفة
شرعي تلقي ميشود و عدم حضور ميتواند در منطق اسلامي گناه محسوب شود كه البته اين
بحثي است كه بايد در حوزة اجتهاد مورد بحث و بررسي و اعلام نظر قرار گيرد.
ب) علاقه به وطن: آنچه در فرهنگ
جامعه ما بهعنوان عشق به وطن و علاقهمندي براي ارتقای ايران اسلامي وجود دارد،
بخش ديگري از ظرفيتهای بالفعل و بالقوه فرهنگي ماست و اگر كساني باشند كه گرايشات
ديني كمتري دارند، اما بهلحاظ علاقه به وطن و سربلندي كشور احساس مسئوليت میکنند،
منطقاً بايد در انتخاب بهترين فرد در نگاه خود، حضوري فعال داشته باشند و اگر بخشي
از اين افراد در اين فرايند شركت نميكنند، بايد در جستوجوي موانع فرهنگي در این
بعد بود.
ج) ظرفيتهاي علمي و عقلاني: ظرفيتهاي
علمي و عقلاني جامعه، بخش ديگري از ظرفيتهاي فرهنگي جامعه است؛ گرچه اين مطلب
روشن است كه افراد متدين واقعي از ديدگاه اسلام، افرادي عقلاني و علمطلب و وطندوست
هستند، اما بهطور مستقل هم بايد توجه کرد كه گاهي افراد تحصيلكرده كه عادت به
محاسبات عقلاني و ذهني در تصميمگيري خود دارند، بهواسطة در دسترس نداشتن اطلاعات
كافي يا متأثر از موانع فرهنگي موجود، از ايفاي نقش منطقي خود در انتخابات غافل ميشوند
و لازم است براي رفع موانع ذهني اين دسته هم، چارهانديشي کرد.
فرصت فرهنگي در بعد خارجي
در شرایط امروز نظام جمهوری اسلامی سرعت افزایش نفوذ
و اقتدار نظام جمهوری اسلامی در روابط
بینالمللی که به لطف صدور پيام انقلاب اسلامي و بيداري اسلامي، بهوجود
آمده است، یکی از امتیازات خاصی است که ایران اسلامی از آن برخوردار است و هرچقدر
انتخابات نظام جمهوري اسلامي مطلوبتر برگزار شود، اين نفود و اقتدار گستردهتر
شده و متعاقب آن، بسياري از موانع سياسي، اقتصادي تحمیلی به نظام جمهوری اسلامی
كاهش پيدا ميكند. تبيين درست و كامل اين ظرفيت در داخل، زمينهساز حضور بهتر و
بيشتر مردم در انتخابات خواهد بود.
2. چه موانع و محدوديتهاي فرهنگي در مسير انتخابات مطلوب
وجود دارد؟
اين موانع را نيز ميتوان به دو دسته داخلي و خارجي
تقسيم کرد و توجه به اين معنا داشت كه همچون فرصتهاي مثبت فرهنگي، اين دو همديگر
را تقويت ميكنند.
۱. موانع فرهنگي داخلي
اين موانع را ميتوان به چهار گروه تقسيم كرد، شامل:
۱ـ۱. موانع فرهنگي ريشهدار در فرهنگ بومي جامعه؛
2ـ1. موانع فرهنگي حاصل از اشتباهات دوستان
جاهل؛
3ـ1. موانع فرهنگي حاصل از تلاشهاي مخالفان
داخلي؛
4ـ1. موانع فرهنگي حاصل از پیامدهای مخرب
فرهنگی فعاليتهاي سياسی ـ اقتصادي ـ اجتماعی که در فرایند سازندگی کشور صورت میگیرد.
۱. موانع فرهنگي ريشهدار در فرهنگ بومي جامعه
الف) آثار تداوم حكومتهاي استبدادي در تاريخ ايران
امتداد حكومتهاي استبدادي در طول هزاران سال در
ايران در ناخودآگاه ذهن بعضي از ايرانيان نوعي فرار از حكومت را بهوجود آورده است
كه ميتوان تجلي آن را در رفتار بعضي از روحانيان با اظهار مقدسيابي، كه من كاري
با حكومت ندارم يا در رفتار بعضي از هنرمندان در نقد غيرمنصفانه و ناعادلانه
عملكرد حكومت يا در تحليل روشنفكرنمايان جامعه با سياهنمايي و تمرکز بر كاستيها
و ضعفهای طبیعی یک جامعه در حال سازندگی مشاهده کرد. اينگونه اعتقادات و الگوهاي
رفتاري و انتشار آن در جامعه و اطرافيان اين افراد، عامل بازدارندگي بخشي از مردم
براي حضور در انتخابات ميشود.
ب) تلقي محدود از مفهوم پيشرفت در افكار عمومي
پيشرفت و توسعه در هر جامعهاي، تركيب پيچيدهاي از
تحولات نرمافزاري در اذهان، افكار، سازماندهيها و ساخت سختافزارهاي جامعه است.
وقتي پيشرفت پايدار و درونزا خواهد بود كه تحولات در اذهان و افكار و اصلاح
ساختارها و نظامهاي دروني جامعه اولويت پيدا كند و نتايج آن در ساخت سختافزارهاي
مناسب ظاهر شود. متأسفانه در كشورهاي عقب نگه داشته شده و از جمله از فرهنگ بهجامانده
از دوران پهلوی در ایران امروز، هنوز بخش زيادي از مردم ما افرادي را مدير موفق ميدانند
كه توانسته باشند در ساخت سختافزارها و پديدههايي كه با چشم ديده ميشود بيشترين
موفقيت را داشته باشند و با اين معيار در انتخابات شركت ميكنند، اما بهواسطة
وجود فطرت پاك انساني در آنها و پيوند اين فطرت با مباني ديني، در ناخودآگاه خود
انتظار دارند اين سازندگي مادي و سختافزاري با پيشرفت معنوي و اخلاقي جامعه همراه
باشد و وقتي مردم با محاسبات نادرست ذهني، احساس ميكنند منتخبان قبلي آنها، اينگونه
عمل نكردهاند و عليرغم آنكه هر روز اتوباني، كارخانهاي، تأسیساتی را افتتاح میکنند
در كنار آن احساس میکنند، رفتن پاي صندوق رأي و انتخاب افراد متدين تأثيري ندارد
و هر كسي بيايد مجبور است با درآمدهاي نفتي در اینگونه امور، صرف وقت کند. در عمل
دچار سرخوردگی سیاسی میشوند، غافل از آنكه، اين مشكل فرهنگي است كه ريشه آن در
افكار بخش قالب مردم جامعه است كه در واکنشها و طرح انتظاراتشان تجلي يافته است و
مديران ارشد را دچار گمراهي کرده است.
ج) نارسایيهاي موجود در فرهنگ عمومي
متأسفانه در فرهنگ جامعة ما آسیبهایی چون تعارف
زیاد، ريا، تملق، چاپلوسي، دروغ، تنبلي، بينظمي، قانونگريزي در بخشهايي از
جامعه، موجب يك سلسله نارسایي در روابط مردم با مسئولان ميشود كه از جمله آنها،
افزايش بيرویه توقعات از دولتها، نبود صراحت در توضيح مسائل با مردم، بیتوجهی
به اصلاحات فرهنگی در فرهنگ عمومی و اصلاح فرهنگهای سازمانی و فرهنگهای اقشار
متخصص جامعه، سبب بروز فساد یا بداخلاقی در بخشهايي از نظام اجرايي، قضايي و
مقننه شده است که اينگونه آثار فرهنگی، خود را در كاهش حضور مردم در انتخابات
ظاهر میکند.
سوتيترها:
1. در
جامعة ما هر تصميم کلان و خردی که گرفته ميشود، بايد بتواند علاوهبر تحقق هدف
اولية تصميم، زمينه را براي تقويت اعتقادات، ارزشها، الگوهاي اخلاقي و رفتاري
مورد تأييد دين مبين اسلام فراهم کند و نقشي سازنده در شكلگیری فرهنگ اسلامي
داشته باشد
2. آنچه بهعنوان اعتقادات و ارزشهاي ديني
در لايههاي زيرين ذهني مردم و در درون جامعه ما وجود دارد، براي حضور در انتخابات
و انتخاب فرد شايسته، يك ظرفيت بالفعل و بالقوه مثبت است