از سیاست تا دیانت
محمدصالح
خارج از
محدوده
بر همگان واضح و
مبرهن است که یک حکومت دینی مشخصاتی دارد و بارزترین مشخصه تسلط یک نظام اسلامی بر
جامعه، اجرای احکام الهی و احترام به شریعت در آن جامعه است! یعنی اگر در یک جایی به
شریعت بیحرمتی شود (آن هم بهکرات) و یا احکام الهی اجرا نشوند (آن هم بهمرّات)
میتوان نتیجه گرفت که آنجا در سیطره حکومت اسلامی قرار ندارد!
بر این اساس
مناطقی که به نظر میرسد از حوزه استحفاظی نظام جمهوری اسلامی خارجند و احکام و
قواعد نظام اسلامی بر آنها بار نمیشوند عبارتند از:
۱ـ فرودگاه بینالمللی
مسمی به امام خمینی:
این فرودگاه که
معلوم نیست چرا به نام حضرت امام نامگذاری شده (چون وجه تسمیه آن مشخص نیست و
نسبتی هم با اسم خود ندارد!) از جمله مناطقی است که افراد (اعم از ذکور یا اناث،
ایرانی، فرنگی، اجنبی و غیره) در آن هر جور که بخواهند میگردند، رفتار میکنند،
لباس میپوشند (و یا نمیپوشند!) و به احدی هم جوابگو نیستند! فروشگاههای آن
تصاویر قدی و متری زنان مکشوفه و اجنبیه را در آن با افتخار تمام به نمایش میگذارند
و اصولاً آزادی در آن بیداد میکند!
۲ـ منطقه آزاد
کیش و قشم و… :
این مناطق همان
گونه که از اسمشان پیداست «آزادند» و بندگی در آن جایی ندارد! روش حاکم بر این
مناطق «هر کی به هر کی» نام دارد. در این مناطق نسوان آزادند که شلوارک بپوشند یا
جوراب شلواری و یا …! مانتو بپوشند یا نپوشند! دکمهاش را ببندند یا نبندند،
روسری سر کنند یا نکنند، در اماکن عمومی شوخیهای رکیک جنسی و خندههای مستانه و
رفتارهای شنیع انجام دهند، (و البته اصل بر این است که انجام بدهند! در غیر این
صورت نه تنها تحویل گرفته نمیشوند، بلکه ممکن است به جرم متانت و عفت حالشان هم
گرفته شود!)
بساط ساز و آواز
و بزن و بکوب (و حتی رقص!) با مجوزهای قانونی در این مناطق برپاست، آن هم از ساعت
۱۲ شب تا بوق صبح! و البته شرکت در این جلسات هم برای عموم آزاد است به شرط خرید
بلیط!
موارد فراوانی
هم از حضور نسوان به صورت دلبخواه در هر قسمت از ساحل و شنای در دریا هم در این
جزایر مشاهده و گزارش شده و به حد تواتر رسیده است!
۳ـ سواحل شمال:
اکثر این سواحل
هم در محدوده «رفع القلم» قرار دارند، فلذا در زمره مناطق تحت سیطره و حاکمیت
جمهوری اسلامی محسوب نمیشوند! در شهرکهای خصوصی این مناطق هر کاری ـ از شرب خمر تا پوشیدن لباسهای نصفه و نیمه از سوی
بانوان و اختلاط و همآغوشی و فسق و فجور ـ به هر شکلی و با هر کیفیتی آن هم به
شکل علنی و در منظر عام قابلالاجراست!
مقصود از شهرک
خصوصی جایی است که صد یا دویست دستگاه خانه ویلایی در یک مجموعه حصارکشی شده در
جوار ساحل قرار دارند و هر کسی با خریدن یکی از این خانهها میتواند از قلمرو
حاکمیت نظامی اسلامی خارج شود و اختیار نوشیدن و پوشیدن و عیش و طرب خود را خودش
به دست بگیرد و… ! البته در سایر نقاط سواحل شمال هم اوضاع دست کمی از شهرکهای
خصوصی ندارد! به هر حال مردم نیاز به تفریح دارند! سختگیری هم حدی دارد و… !
لازم به ذکر است
که جادههای منتهی به سواحل شمال کشور هم مانند خود سواحل از سیطره حکومت دین
خارجند! چون در کنار این جادهها دختر و پسر و زن و مرد میتوانند به صورت مختلط،
آن هم در روز روشن به رقص و بزن و بکوب بپردازند و حتی برای گشتیهای پلیس دست هم
تکان بدهند!
۴ـ پارک چیتگر
تهران:
این منطقه هم
مثل خیلی دیگر از مناطق مملکت تابع قوانین شریعت نیست. مثلاً سیزده فروردین همین
امسال هر کسی که گزارش به پارک چیتگر تهران میافتاد مطمئن میشد که تنها چیزی که
در این پارک اعتباری ندارد احکام الهی است. دختر و پسر، زن و مرد در این پارک چنان
به رقص و موسیقی و بیحجابی و والیبال و فوتبال مختلط و معاشقه و سبزه گرهزنی
مشغول بودند که بعید است مثل و مانندش را در بلاد کفر پیدا کنید. (از بس که خلایق
با امنیت و راحتی و بدون هرگونه مزاحمتی به فسقشان مشغول بودند، نه از پلیسی و
مأموری و نه از نیروی انتظامی خبری بود و نه از گشت ارشاد! به قول یکی خیال کردیم
زمان شاه است، حالش را بردیم!
البته سایر پارکهای
تهران و اکثر شهرستانها هم تا حدود قابل ملاحظهای مثل پارک فوقالذکر در حریم
رفعالقلم قرار دارند و ملت حسب انصاف و کرم (به فتح ک و را) شان به ارتکاب افعال
دلخواه مشغولند!
۵ـ پیستهای
اسکی شمال تهران:
این اماکن از
همان روز اول هم تحت سیطره نظام اسلامی نبودند و لذا الان هم نیستند. باید آنجا
باشید و با چشمان خودتان ببینید که چه میگویم والا باورتان نمیشود! عبارت
«ارتکاب اعمال خلاف اخلاق و عفت عمومی در کمال آسایش» مؤدبانهترین توصیف برای
وقایعی است که در پیستهای اسکی شمال تهران (و برخی شهرهای دارای پیست اسکی دیگر) رخ
میدهند.
به هر حال وقتی
جایی زیر پوشش نظام اسلامی و قوانین آن قرار ندارد، دیگر نمیتوان از مردم رعایت
شریعت و فقه و اخلاق را توقع داشت! مردم آزادند و هر چه دلشان بخواهد و بتوانند
انجام میدهند! نتیجه هم آن میشود که در قهوهخانههای اطراف پیستهای اسکی،
مشروب الکی هم به مشتریان ارائه میشود و زن و مرد در بالا و پایین پیست در هم میلولند
و با هم برفبازی و عشقورزی میکنند! (آن هم دستهجمعی!)
۶ـ البته مناطق
بسیار دیگری هم در مملکت وجود دارند که مانند موارد فوقالذکر خارج از حوزه
استحفاظی حکومت اسلامی و احکام شریعتاند که معرفی آنها مجال دیگری را میطلبد! به
وقتش عرض خواهیم کرد.
حرامفروشی
اگر به بازار و
مغازههای ماهیفروشی در بوشهر و بندرعباس و شیراز و تهران و… سری بزنید حتماً
مواردی از فروش حیوانات دریایی حرامگوشت مثل خرچنگ، لابستر، هشتپا، ماهی مرکب
و… را مشاهده خواهید کرد!
اگر به فروشنده
بفرمایید که این جانوران حلال نیستند و فروششان اشکال دارد، در بهترین حالت به شما
خواهد گفت از جانب حکومت و دولت به آنها چیزی گفته نشده و این یعنی فروش این
جانوران بلااشکال است! (البته استدلال این بندگان خدا خیلی هم بیراه نیست!)
اگر غیرت دینی
شما را وادار کند تا برای مقابله با این حرامفروشی و حرامخواری با دستگاههای مسئول
تماس بگیرید، معمولاً چنین پاسخهایی خواهید شنید:
۱ـ پلیس ۱۱۰: چی
گفتی؟ حرام؟ مطمئنی؟ در این مورد چیزی به ما ابلاغ نشده! بررسی میکنیم! طبق قانون
فروش این چیزایی که گفتی جرم نیست! ما کاری نمیتونیم انجام بدیم!
۲ـ وزارت
بازرگانی (تلفن ۱۲۴): اگر گرانفروشی کردهاند با ذکر مشخصات پیغام بگذارید! حرامفروشی
به ما مربوط نمیشود! نمیدانم باید به کجا زنگ بزنید.
۳ـ مجامع امور
صنفی: وظیفه ما برخورد با فروشندگانی است که جواز کسب ندارند! این موردی که شما میفرمایید
به ما مربوط نمیشود!
۴ـ سازمان
تبلیغات اسلامی: صحیح میفرمایید، اما این مسئله به ما مربوط نیست! به اداره
بازرگانی زنگ بزنید!
۵ـ اداره
اطلاعات: …
۶ـ ستاد امر به
معروف و نهی از منکر: وظیفه ما انجام امور ستادی است! در این خصوص وظیفه و اختیاری
نداریم!
۷ـ اداره
بهداشت: اگر این موجودات به صورت غیربهداشتی عرضه شوند با فروشندگان برخورد خواهیم
کرد، اما اگر عرضه این جانوران با رعایت مسائل بهداشتی انجام شود از نظر ما اشکالی
ندارد!
£ درنهایت
شما خسته و فرسوده از این همه تماس به این نکته اساسی میرسید که:
«در تنها مملکت
و نظام اسلامی جهان که برای تحقق احکام الهی برپا شده و در این راه چندصد هزار
شهید و جانباز فدا شدهاند، هیچ نهاد، اداره یا دستگاهی به خود زحمت دفاع از حلال
و حرام را نمیدهد! اصلاً جایی برای نظارت بر حلال و حرام بودن کسب و کار وجود
ندارد! شما اگر به بستهبندی کالایی اعتراض داشته باشی میتوانی به مؤسسه استاندارد،
وزارت صنایع و بازرگانی و یا اداره بهداشت مراجعه کنی و جواب بگیری، اما اگر به
فروش حیوانات حرام گوشت آن هم به صورت علنی معترض باشی، باید به خود قاضیالحاجات
رجوع کنی!»
£
ممکن است این سئوال به ذهنت خطور کند که: «اگر حکومت اسلامی به وظیفه اساسی خود که
پیاده کردن احکام الهی است اعتنایی ندارد، پس مشغول چیست و چه میکند و چه تفاوتی
با سایر نظامهایی دارد که وظیفه خود را تأمین مسکن و نان و امنیت مردم میدانند؟»
بايستههاي
انتخاباتي
□ شرط
اول در هر انتخاباتي خاصتاً اگر اخير باشد آن است كه قانون، شرع و اخلاق را در آن
رعايت نكني كه در غير اينصورت از خاسران خواهي بود!
□ بدان
كه قانون و اخلاق براي گفتن ، نوشتن و تجليل كردن است نه انجام دادن و رعايت كردن!
پس همانند گروهي مباش كه به قانون و اخلاق پايبندي كردند و كلاهشان از زمان مادها
تاكنون پس معركه افتاده است!
□ شرط
ثاني آن است كه انتخابات راست نيايد مگر به پول و پول فراهم نگردد الّا به حرام!
سپس تا ميتواني هزينه كن و به حلال و حرام آن كار نداشته باشي! نذري كه نميخواهي
بدهي كه دغدغه حلال و حرامش را داشته باشي! انتخابات است ديگر! بجنب تا از سايرين
عقب نيافتي!
□ آگاه
باش كه سايرين از كدّ يمين و عرق جبين هزينههاي تبليغات فراهم نكردهاند! پس تو
هم مثل بقيه!
□
انتخابات بهار خالي بندي است! اگر در موقع انتخابات خالي نبندي پس كي ببندي؟
□ شرط
سوم مبالغه است! افراط را براي انتخابات آفريدهاند! هر چه ميخواهي و ميتواني در
مدح نامزد مورد علاقهات بگو و بر فضايل او بيفزا ! اصلاً فضيلت تراش باش و اگر
براي نامزدت فضيلت نتراشي پس براي كه فضيلت بتراشي؟؟
□ همان
اندازه كه افراط براي نامزد مورد علاقهات جايز است تفريط در حق رقيب يا رقباي او
لازم بل واجب است و گاه از اوجب واجبات است! چنان در حق رقبا تفريط كن كه همگان
آنها را مجسمه شيطان و يا شيطان مجسم بدانند!
□ هنوز
كسي از آن دنيا به دنياي ما باز نگشته است! معلوم هم نيست كه از پس امروز فردايي
باشد، پس آخرت خودت را فداي دنياي نامزد مورد علاقهات كن! از چيزي هم نترس! همانطور
كه گفتيم هنوز كسي از آن دنيا برنگشته است!
سهم نمازخانه
اگر به فرودگاه
شیراز تشریف ببرید ملاحظه خواهید کرد از مجموع چندهزار متر سالنهای نوساز فرودگاه
مذکور (خصوصاً سالن ترانزیت آن) فقط چند متر به نمازخانه اختصاص داده شده، آن هم
در یک گوشه پرت و ناپیدا که به احتمال زیاد مصرف تجاری نداشته است! در حالی که
صدها متر از مرغوبترین، روشنترین و دلبازترین بخشهای سالن مذکور به غذاخوری و
قهوهخوری و عرقخوری (منظور عرقیات گیاهی است!) و امثالهم اختصاص پیدا کرده است.
از این رفتار
نتیجه میشود که:
۱ـ آیه شریفه
«ان مکناهم فیالارض اقاموا الصلوه» درخصوص برخی (یا بسیاری) از مسئولان جمهوری
اسلامی صادق نیست!
۲ـ بعضی از
مسئولان چیزی در بارة «اقامه صلاه» نشنیدهاند!
۳ـ شاید هم
شنیدهاند، اما رابطهای با صلاه و اقامه آن ندارند!
۴ـ شاید هم
برایشان اهمیتی ندارد!
۵ـ در پایان به
استاندار فارس، نمایندگان این استان در مجلس، مسئول فرودگاه شیراز، مسئولان سازمان
تبلیغات اسلامی فارس و همه کسانی که در حوزه استحفاظی آنها چنین دستهگلهایی به
آب داده میشود خسته نباشید عرض میکنیم!