حمله غرب و ضرورت آگاهی
حسین
رویوران
هنگامی که موج
بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه آغاز شد و مردم برای رسیدن به آزادی و کرامت
انسانی، نه تنها در مقابل رژیمهای استبدادی که در مقابل حامیان غربی آنان نیز قد علم کردند.
تضاد جوامع منطقه با غرب و سیاستهای سلطهطلبانه آنها عملاً نوعی وحدت داخلی را
در میان مردم منطقه به وجود آورد و منافع نامشروع و گسترده غرب را تهدید کرد. این
جهتگیری به علت تأثیرپذیری موج بیداری اسلامی از مقاومت ضدصهیونیستی در لبنان و
فلسطین شکل گرفت و در میان مسلمانان، بهویژه در جریانهای سیاسی اصیل و اسلامی
نهادینه شد.
غرب در آغاز با
پیشنهاد گفتوگو میان امریکا و جریان اخوانالمسلمین کوشید این جهتگیری را به
انحراف بکشاند، اما بهرغم رخنه افراد خودباخته و طرفدار رابطه با امریکا در میان
جریانات اسلامی، غرب نهایتاً نتوانست این جریانها را به آشتی با خود وادار کند.
حمله مردم مصر به سفارت اسرائیل در قاهره، ۱۶ بار انفجار لوله گاز مصر به اسرائیل
که درنهایت دولت مصر را به قطع صادرات گاز به اسرائیل واداشت و حملات پیدرپی
مجاهدان مصری از شبه جزیره سینا به شهرهای جنوبی فلسطین اشغالی و دهها شاخص
دیگر، حمله به کنسولگری امریکا در بنغازی در لیبی و کشتن سفیر و دو دیپلمات
امریکا و نیز تظاهرات گسترده ضدامریکایی در تونس، فراگیری این گرایش جدید در حوزه
بیداری اسلامی را کاملاً نمایان میسازد.
غرب که در برابر
موج بیداری اسلامی و جهتگیریهای آن به اعتراف اکثر مسئولان آن غافلگیر شده بود،
در یک برنامهریزی سریع با بهرهبرداری از حوادث مهندسیشده سوریه و نفاقافکنی در
میان رهبران قیامها، تلاش کرد تا با کمک برخی از همپیمانان سرسپرده منطقه
تضادهایی را در منطقه ایجاد کند و آنها را جایگزین جریانات مخالف نظام سلطه غربی
در منطقه سازد. در این برنامه، غربیها بر
محور اختلافات مذهبیـ دینی و تضاد میان
اسلامگرایان و ملیگرایان تکیه کردند و با کمک رسانههایی که دراختیار دارند، به
گسترش و تقویت این تضادها پرداختند.
ایجاد اختلاف
میان شیعه و سنی و قطببندی مذهبی در سراسر منطقه و درگیری دینی میان مسلمانان و
مسیحیان قبطی و شکاف عمیق سیاسی میان اسلامگرایان اخوانالمسلمین با احزاب ملی در
مصر، تونس و لیبی پس از سقوط دیکتاتورها یکی از مهمترین نتایج این برنامهریزی
غرب به شمار میآید.
متأسفانه در این
فرایند، بخش وسیعی از احزاب سلفی سنی بدون درک توطئه دشمن وارد این بازی شدند و رسانههای
وابسته، با وارونهسازی حوادث سوریه، راحتتر زمینه اجرای این توطئه را فراهم
ساختند.
ترور شیعیان و
بمبگذاری در پاکستان، افغانستان، عراق و سوریه آغاز شد و ادامه یافت. متاسفانه برخی
از افراد سادهلوح و ناآگاه، بی آن که بدانند در این نوع اقدامات عملاً سرباز بیجیره
و مواجب امریکا و اسرائیلاند، با انگیزههای مذهبی دست به چنین اعمالی میزنند.
در این فرایند، جوامع شیعی در همه این کشورها با به کارگیری عقلانیت دینی خود تا کنون
وارد این بازی نشده و با خودداری از دستزدن به انتقام و اقدام متقابل نشان دادهاند
تا چه حد آگاه و پایبند به اصول دینی خود هستند.
غرب در این
اقدام خود نه تنها در پی انحراف اهداف جنبشهای بیداری اسلامی است، بلکه تلاش میکند
همپیمانان خود را به قدرت بازگرداند. غرب از تجربههای تاریخی خود بهره میگیرد و
اکنون آن را در خاورمیانه به اجرا درآورده و منتظر به بار نشستن برنامههای خود است.
اروپا در قرون
وسطی به علت ظلم کلیسای کاتولیک دچار تحولاتی شد که به بروز جنبشهای اعتراض دینی
(پروتستانها) انجامید. درگیری میان هواداران کلیسا و معترضان به کلیسا چند دهه به
درازا کشید و سرانجام نوعی سرخوردگی و ناامیدی در میان مردم پدید آمد و آنان با
کنار گذاشتن دو جریان متعارض دینی، قدرت را به سکولارها و جریانهای غیردینی
سپردند.
غرب در حال حاضر
با ایجاد فتنه مذهبی میان شیعیان و سنیها میکوشد خشونت دینی را تولید و مردم را
از هرگونه مقوله دینی دلسرد و ناامید کند و از این طریق زمینه بازگشت غربزدگان را
تحت عنوان دموکراسی به قدرت برساند.
امروزه تلاش غرب
برای ارائه تفکر دینی به عنوان عنصر ناامنی و خشونت، کل تفکر اسلامی را تهدید میکند
و در این فرایند تفاوتی میان تفکر شیعی و سنی وجود ندارد، به همین علت امروزه
علمای شیعه و سنی مکلفاند در مقابل این توطئه عظیم که اسلام سیاسی و حکومت اسلامی
را تهدید میکند، علم توحیدی خود را برافرازند و با تولی با مؤمنان و تبری از
دشمنان، جهتگیریهای صحیح را به مردم نشان دهند.
در گام نخست
وظیفه همگانی علما، روشنفکران و نخبگان دینی است که از گسترش این توطئهها جلوگیری کنند. در حال حاضر غرب میکوشد این فتنه
را از سوریه به عراق و لبنان صادر کند و تا کنون عوامل بسیاری را برای اجرای این
فتنه بسیج کرده است. تلاش برای دور ساختن فتنه از دو کشور عراق و لبنان اولویت
نخست است و اگر با کمک افراد خیر، دیندار و مستقل این گام تحقق یابد، زمینه محاصره فتنه در سوریه فراهم خواهد شد.
دیپلماسی عمومی
و رسمی هر دو کشور در دور کردن منطقه از دودستگی و ناامنی ضروری است. آگاهسازی در
همه سطوح باید صورت گیرد تا منطقه استقلال خود را حفظ کند و به دامان وابستگی و
سلطهپذیری بازنگردد.
سوتیتر:
جوامع شیعی در کشورهای
منطقه با به کارگیری عقلانیت دینی خود تا کنون وارد بازی تفرقهافکنی دینی مذهبی
غرب نشده و با خودداری از دستزدن به انتقام و اقدام متقابل نشان دادهاند تا چه حد
آگاه و پایبند به اصول دینی خود هستند.