مقاومت امام
خمینی(ره)در برابر نقشههای اسارتبار
غلامرضا گلیزواره
سلطه
سیاه در پوشش انقلاب سفید
رژیم
شاه بعد از چندین شکست متوالی، برای فریب ملت، اسارت کشور و مسدود نمودن راههای
نفوذ معنوی و اجتماعی روحانیت و در نهایت اسلامزدایی و منزوی کردن مرجعیت شیعه،
ترفند دیگری را به کار برد. برای اجرای این توطئه در ۱۹ دی ۱۳۴۱ عدهای از افراد
را که لباسهای سنتی، بومی و محلی بر تن کرده بودند، به نام کشاورز در یکی از استادیومهای
ورزشی تهران جمع و مأموریت جدید خود را عنوان و در بخشی از سخنان خود به روحانیون اعتراض کرد
و گفت:
«ما
تصمیم گرفتهایم مملکت را به سوی توسعه پیش ببریم و به این حرفهای ارتجاع سیاه و
اعتراضهای آنان اعتنایی نداریم. ما برای پیشرفت و رفاه کارگران، ترقی و توسعه
صنعت و اقتصاد کشور و آزاد کردن کشاورزان از یوغ اربابان و مالکان بزرگ و نیز نجات
زنان از بندهایی که مانع ترقی آنان است، انقلاب سفید را اعلام میکنیم».
سپس
اصول ششگانه آن را برشمرد و اضافه کرد:
« من به
عنوان پادشاه مملکت و رئیس قوای سهگانه، این اصول را به آرای عمومی میگذارم و
بدون واسطه و مستقیماً رأی ملت را در استقرار آن تقاضا میکنم». البته شاه به این
۶ اصل اکتفا نکرد و در سالهای بعد آن را به ۲۱ اصل رسانید.(۱)
به
دنبال اعلام رفراندوم از طرف شاه، جراید و رسانههای غربی و بوقهای تبلیغاتی
استعمار(۲) بدون پایه و اساس ادعا کردند که اکثریت قاطعی در این همهپرسی
شزکت کرده و به آن رأی آری میدهند. این حرکت در میان جامعه روحانیت انعکاس منفی
داشت و رژیم که از این ماجرا آگاه بود و سابقه و خاطره بدی هم داشت و نمیخواست
طرح لوایح ششگانه به سرنوشت تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی دچار گردد، لذا
به فکر چارهجویی افتاد.
از طرف
دیگر نشستهایی برای مقابله با این لوایح از طرف روحانیون مبارزه برقرار شد، اما
به تصمیم مشخص و منسجمی نینجامید. در این میان یکی از کارگزاران رژیم بنا به
درخواست علمای قم روانه این شهر شد و با علما و روحانیان بانفوذ به گفتوگو نشست و
چندین بار هم بین تهران و قم رفت و آمد کرد و دیدگاههای مقامات حوزه قم را به
رژیم و بالعکس رسانید.(۳)
علمای
حوزه قبل از هر اقدامی درصدد برآمدند تا معنا و مفهوم لوایح ششگانه موردنظر شاه
را بدانند. در این میان آیتالله سید روحالله کمالوند که از علمای بزرگ منطقه خرمآباد
بود بعد از تبادل نظر با علمای قم بر آن گردید به دربار برود و با شاه در این
موضوع گفتوگو کند. او در روز معینی با محمدرضا پهلوی ملاقات و موضع منفی و مخالفت
شدید علما را در صورت دست زدن شاه به اجرای لوایحاش گوشزد کرد، اما شاه در پاسخ
به وی گفت به هر نحوی که شده این اصول را اجرا میکند و روحانیان باید با برنامه
اصلاحی او موافقت کنند و از کارشکنی و مخالفت دست بردارند.(۴)
ملاقات
آیتالله کمالوند با شاه و هشدار خیرخواهانه این عالم بزرگ تغییری در خطمشی رژیم
استبدادی به وجود نیاورد و در پی اصرار شاه در اجرای لوایح مذکور، علمای قم طی
نشستی تصمیم گرفتند به مقابله و مبارزه علیه رژیم برخیزند تا شاه را در این ماجرا
هم مثل جریان لغو تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی به بنبست بکشانند. البته
برخی هم مواضع محافظهکارانهای را در پیش گرفتند و گفتند مگر میشود با رژیمی که
به انواع سلاحها مجهز است و غرب و شرق از آن حمایت میکنند به مبارزه برخاست و
حتی گفتند شاه اگر هم انحرافاتی دارد و مرتکب خلافهایی هم میشود، ولی بالاخره
تنها پادشاه شیعه دنیاست و اگر او از این کشور برود، مملکت به دست کمونیستها میافتد.(۵)
موضعگیری
امام خمینی و عکسالعمل اقشار مردم
در این
میان امام خمینی موضع خود و نیز روند مبارزات خویش را درباره رفراندوم و تصویب
لوایح انقلاب سفید اعلام داشتند. به باور امام اگر این اصلاحات برای رفاه کارگران
و کشاورزان انجام میگرفت پس چرا با مخالفت مردم مواجه شد. پاسخ روشن بود، زیرا در
عمل شاه واقعیتی مشاهده نمیشد و نقشه او به بیگانگان ارتباط داشت و ملت متوجه بود
که در این اقدامات اصلاحی دسیسهای وجود دارد. در روز دوم بهمن ۱۳۴۱ اعلامیه امام
خمینی در تحریم رفراندوم، در تهران و شهرستانها انتشار یافت. امام رفراندوم را
خلاف اصول و قانون و اجباری دانستند که در قوانین ایران هم پیشبینی نشده بود و به
همین دلیل آن را تحریم کردند.(۶)
امام در
بیانات خود، توطئه مشترک شاه و امریکا را در پوشش انقلاب سفید خطری بزرگ و حسابشده
علیه اسلام، ملت ایران و استقلال کشور نامیدند و شکست رژیم در این توطئه را به
معنای سقوط رژیم دانستند و هشدار دادند که رژیم استبداد این بار عقبنشینی نخواهد
کرد و علما و مردم باید خود را برای مبارزهای سخت و طولانی آماده کنند و جوانب
امر را بهدقت بسنجند تا در برابر خطرات و مصائبی که امکان دارد در آینده با آن
مواجه گردند، بتوانند استقامت کنند. در سخنرانیها، اعلامیهها و پیامهای بعدی
رهبر نهضت، مسائل اساسی، آگاهیبخشی و هشداردهنده بهتدریج مطرح و روحانیت و اقشار
گوناگون با عمق این خیزش و آرمانهای آن آشنا شدند.
تحریم
رفراندوم قلابی شاه توسط امام در فاصله کوتاهی در سراسر کشور بهویژه در تهران شور
و هیجان وصفناپذیری را به وجود آورد و تظاهرات مردمی با شعار «رفراندوم قلابی
مخالف اسلام است» و «ایران کشور خقفان است، مرگ بر خفقان» و «روحانیت پیروز است»،
«مرگ بر دشمنان اسلام» رو به افزایش نهاد. اجتماع روحانیون مقیم تهران در منزل یکی
از علمای مبارز در فردای روز تحریم رفراندوم، مورد تهاجم ساواک و مأموران انتظامی
قرار گرفت و اکثر حاضران دستگیر شدند.
در روز
چهارم بهمن ۱۳۴۱ اجتماع و تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران توسط عدهای از مزدوران
ساواک به خاک و خون کشیده شد و دولت استبداد رسماً اعلام کرد هر نوع مخالفتی را
توسط کارگران و کشاورزان وفادار به شاه و انقلاب سفید سرکوب خواهد کرد. به دنبال
آن عدهای از اراذل و اوباش چاقوکش و مزدوران رژیم، جاویدشاه گویان در خیابانها
به راه افتاد تا مخالفین را با کارد، چماق و قمه سرکوب نمایند.
در قم،
مشهد، جنوب تهران و برخی از شهرهای دیگر، اعتصابات سراسری، تظاهرات عمومی و تعطیلی
بازارها موجب گردید بازتاب اعلامیه تحریم رفراندوم که توسط امام صادر گردیده بود،
گستردهتر و اقدامات تمهیدی رژیم خنثی و مأموران دچار سرگردانی و آشفتگی شوند.
در
پیشاپیش تظاهرکنندگان علما و روحانیون حرکت و همراه طبقات دیگر در مقابل تهاجمات
رژیم مقاومت کردند و از ادامه تظاهرات ضدرژیم پهلوی دست نکشیدند و حتی روز بعد هم
تظاهرات را ادامه دادند.(۷)
شاه در
قم
در
چهارم بهمن ۱۳۴۱، شاه ظاهراً برای زیارت مرقد حضرت فاطمه معصومه«س» و در واقع برای
قدرتنمایی به قم رفت. او با این سفر میخواست به اهالی دیگر شهرها وانمود کند که
مخالفت یکپارچه روحانیون واقعیت ندارد و از او هم استقبال به عمل میآید.
جهانگیر
تفضلی، روشنفکر خودباخته و وابسته به دستگاه طاغوت که در رأس اداره کل تبلیغات و
رادیو قرار داشت و عملاً به بلندگوی استکبار، صهیونیسم و شاه علیه مردم و روحانیت تبدیل
شده بود، در این سفر شاه را همراهی میکرد. او سخنرانی شاه را از قبل نوشته و
تنظیم کرده بود. درحالی که اهالی قم به عنوان اعتراض محل کسب و کار خود را تعطیل و
رفراندوم را تحریم کرده بودند،(۸) مقامات دولتی در تدارک استقبال و
چراغانی شهر و بر پا کردن طاق نصرت بودند. عدهای از مردم قم در روز قبل از ورود
شاه به راهپیمایی پرداختند و اعلامیه علما را در تحریم رفراندوم خواندند، شاهدوستان
را به باد کتک گرفتند، عکس شاه را پاره کردند، طاقنصرتها را درهم کوبیدند و شعار
«اسلام پیروز است، استبداد محکوم است» سر دادند.
برای
تقابل با مخالفین شاه، چندین کامیون سرباز آمدند و به مدرسه فیضیه حمله کردند و
بسیاری از مغازههای مردم را مورد یورش وحشیانه خود قرار دادند. امام در مورد حمله
اوباش دولتی به علما، جامعه روحانیت و اهالی قم خاطرنشان ساختند:
«…
عدهای رجاله [فرومایه و پست] با مأمورین دولت در شهر مقدس قم به راه افتادند و به
مردم بیپناه، طلاب و روحانیون حمله و اهانت کردند، بسیاری را کتک زدند و به زندان
بردند. جمعی از مأمورین به مدرسه فیضیه، مجاور حرم مطهر ریختند و تیراندازی کردند،
با چوب و چماق طلاب مظلوم را کتک زدند، به بازار و خیابان قم ریختند و بعضی از
دکانها را غارت کردند. هیچ کس هم پیدا نشد که به داد مردم متدین و روحانیون
برسد.»(۹)
و در
بیاناتی متذکر گردیدند:
«… با
یورش وحشیانه دیروز مأمورین دولت به علما و مردم شریف تهران و هتک مقام مقدس
روحانیت و نیز رفتار غیرانسانی امروز مأمورین دولت با اهالی محترم قم و جامعه
روحانیت این شهر و تجاوز به حریم این حوزه مقدسه، دیگر جای هیچگونه تفاهم و حسن
مراوده با دستگاه حاکمه باقی نمانده است و هیچ راهی برای ملاقات با شاه وجود ندارد».(۱۰)
برای
آمدن شاه تمام امکانات را فراهم نمودند، تشریفات را کامل کردند، قوای نظامی در همه
جا مستقر گردید، اتوبوسهای شرکت واحد افرادی را به قم آوردند. شاه بعد از رفتن به
حرم مطهر در میدان آستانه نطقی را که شجاعالدین شفا تنظیم کرده بود، ایراد کرد و
در آن مخالفین مذهبی را مورد حمله قرار داد و در بخشی از این سخنان گفت:
«ارتجاع
سیاه اصلاً نمیفهمد و از هزار سال پیش تا کنون فکرش تکان نخورده است. مفتخوری
دیگر از بین رفته، در لوایح ششگانه برای همه فکر مناسبی شده، اما چه کسانی با این
مسایل مخالفت میکنند؟ ارتجاع سیاه. کسان نفهمی که درک ندارند و بد نیت هستند».(۱۱)
این
سخنرانی یا همان نوشتههای شجاعالدین شنا بهقدری زننده و اهانتآمیز بود که
علاوه بر عکسالعمل شدید امام خمینی، روحانیت و مردم باعث شد که حتی مسئولان خبری
رژیم نظیر نصرتالله معینیان مجبور شدند بخشی از گفتههای شاه را سانسور کنند،
سخنانی که به قول دکتر احسان نراقی، مشاور برجسته شاه، آغاز انقلاب و شمارش معکوس
عمر رژیم پهلوی بوده است.(۱۲)
این
سخنان شاه بعداً مورد بهرهبرداری علیه خودش قرار گرفت. شاه از این مسافرت که در
آستانه رفراندوم به قم انجام داد، نتیجه مثبتی به دست نیاورد و به جای استقبال
علما و مردم قم با شهری خالی، سرد و ماتمزده مواجه شد و همین اوضاع شاه را به
رفتاری جنونآمیز واداشت.(۱۳)
سوگواری
در ایام شادمانی
در ششم
بهمن ۱۳۴۱ رفراندوم فرمایشی در شرایط اختناقی شدیدی برگزار شد. دولت وقت اعلام کرد
که اصول پیشنهادی شاه با استقبال بینظیر مردم روبهرو گردید و آن را روز موفقیتآمیزی
نامید و به عنوان انقلاب سفید شاه و مردم معرفی کرد. به دنبال این حرکت روحانیون
به پیشنهاد امام تصمیم گرفتند در ماه رمضان آن سال که از روز بعد از این همهپرسی
ساختگی شروع میشد، به عنوان اعتراض به دولت از رفتن به مساجد خودداری کنند و برای
جلبنظر عمومی در ایام این ماه مبارک تمام مساجد تعطیل شوند و دلایل آن هم به
دنیای اسلام اعلام گردد، لذا در نقاط گوناگون کشور وضع فوقالعادهای پیش آمد و
محراب، مسجد و منبر تعطیل شد و از علمای نجف هم خواسته شد چنین کنند.(۱۴)
با فرا
رسیدن عید نوروز، امام خمینی مقدماتی را فراهم ساختند تا ضربه محکمی به اقدامات فرمایشی
شاه که در واقع هموار کردن راه برای سلطه استبداد داخلی و استکبار جهانی بود، وارد
سازند. مراسم و تشریفات عید نوروز سال ۱۳۴۲ با سالهای قبل تفاوت بسیار داشت. از
طرفی یورش وحشیانه نیروهای امنیتی به مردم، مصائبی را به بار آورده بود و از سوی
دیگر این ایام با سالروز شهادت حضرت امام صادق(ع) مصادف شده بود و مراجع عظام بدین
مناسبتها در اعلامیههای صادره عزای عمومی اعلام کردند.(۱۵)
امام
خمینی در نشستی که با مقامات روحانی قم داشتند، پیشنهاد کردند که عید نوروز آن سال
را به عزای عمومی مبدل سازند و با پیک، نامه و پیام این تصمیم را به سراسر کشور
انتقال دهند. مردم متدین ایران از پیشنهاد امام استقبال کردند و عید شادیآفرین را
تبدیل به سوگ و ماتم کردند. در بسیاری از محافل مذهبی شهرها بهخصوص در قم پارچههای
سیاهی آویخته شدند که این عبارت بر آن دیده میشد: «مسلمین امسال عید ندارند»،
بسیاری از روحانیون و طلاب حوزهها، نوار سیاه رنگی به سینه خود زدند. هنگام تحویل
سال جدید انبوه جمعیت در حرم مطهر قم و مساجد اطراف موج میزد و بهمحض اینکه چراغها
به نشانه علامت تحویل خاموش شدند، طلبهها اعلامیه امام خمینی را میان حاضران
توزیع کردند. امام در این اعلامیه فرمودند:
«من این
عید را برای جامعه مسلمین عزا اعلام میکنم تا مسلمین را از خطرهایی که برای قرآن
و مملکت در پیش است آگاه کنم.(۱۶) من چاره را در این میبینم که این
دولت مستبد به جرم تخلف از احکام اسلام و تجاوز به قانون اساسی کنار برود و دولتی
که پایبند به احکام اسلام و غمخوار ملت ایران باشد بیاید.(۱۷)
یورش
وحشیانه به کانون دیانت و فقاهت
با
تمهیدات امام خمینی و مقدمات قبلی، آیات عظام تصمیم گرفتند مجالس سوگواری جداگانهای
را منعقد سازند. عصر روز ۲۵ شوال ۱۳۸۲ مطابق ۲ فروردین ۱۳۴۲ مجلس سوگواری سالروز
شهادت امام صادق«ع» از سوی آیتالله العظمی گلپایگانی در مدرسه فیضیه با حضور معظمله
برگزار شد. جمعیت قابلتوجهی از طلاب، علما، اقشار قم و زائرین حرم مطهر در این
مراسم حضور داشتند. در حین سخنرانی خطیب که بر فراز منبر بود، کماندوهایی که برحسب
برنامهریزی قبلی لابلای حاضران نشسته بودند بنای اخلال گذاشتند و چون آقای آل طه
(واعظ مذکور) از منبر پایین رفت و مرحوم حاج آقا انصاری قمی پای بر پلههای منبر
گذاشت، حرکات غیرعادی این فرومایگان و جاوید شاه گفتنشان مجلس را برهم زد. هنگام
غروب کماندوهای تعلیمدیده و ورزیده با فرمان سرهنگ مولوی، طلاب بیپناه را
وحشیانه مورد حمله قرار دادند. در تهاجم خونین آنان دهها طلبه بهسختی مجروح و
مصدوم شدند و یا به شهادت رسیدند.(۱۸)
به
دنبال انتشار این خبر اسفبار در قم، تهران، مشهد و برخی از نقاط دیگر ایران،
مراجع عظام و علما به مدت یک هفته از برگزاری نماز جماعت امتناع کردند و در مشهد
مقدس تظاهرات پرشوری به راه افتاد. با فرا رسیدن ماه محرم و عاشورای حسینی، برخلاف
انتظار رژیم سفاک پهلوی، مبلغان و خطبا طبق برنامهای حسابشده و برحسب سفارش
مراجع به سراسر کشور رفتند تا در فرصت پیش آمده حقایق را برای مردم بازگو نمایند و
برخلاف تهدیدهای ساواک به افشاگری جنایات رژیم منحوس پهلوی بپردازند.(۱۹)
امام
خمینی طی بیاناتی فرمودند:
«دستگاه
حاکمه با ارتکاب این جنایت، خود را مفتضح ساخت، ماهیت چنگیزی خود را بهخوبی نشان
داد و با دست زدن به این فاجعه، شکست و نابودی خود را حتمی ساخت. ما پیروز شدیم،
ما از خدا میخواستیم که این دستگاه ماهیت خود را بروز دهد و خود را رسوا کند».(۲۰)
با
نزدیک شدن ایام محرم، رویارویی بین رژیم و امت مسلمان به رهبری امام خمینی امر
مسلمی بود. امام که بعد از فاجعه فیضیه مبارزه را در قالب پیامها و اعلامیههای
متعدد ادامه دادند، در ساعت چهار بعد از ظهر عاشورای سال ۱۳۸۳ هجری/ ۱۳ خرداد ۱۳۴۲
به سوی مدرسه فیضیه رهسپار گردیدند تا سخنان تاریخی خود را در اجتماع عده کثیری از
اهالی قم، طلاب و روحانیون و هیئتهای عزادار که از نقاط گوناگون به قم آمده
بودند، ایراد و تکلیف خود را ادا کنند.
امام در
ابتدا با هوشیاری تمام، ضمن بیان مصایبی که بر امام حسین و یارانش وارد گردید، به
مقایسه دو رژیم بنیامیه و پهلوی پرداختند و چنین نتیجه گرفتند که هر دو با اساس
دین مخالفند و با ریشه کار دارند و بلافاصله مسئله را از حد تعدی رژیم پهلوی به
سوی اسلام فراتر بردند و موضوع را به دسیسههای بیگانه بهخصوص صهیونیسم که از دیر
باز با اسلام عناد داشته گسترش دادند و فرمودند:
«اسرائیل
نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد».
و در پاسخ به اتهامات شاه درباره مفتخوری،
زندگی بسیار ساده و قناعت طلاب را مثال زدند و به ثروتاندوزی عمال رژیم و غاصبان
قدس و دستاندازی آنان به دسترنج محرومین اشاره کردند و این رافاهطلبی توأم با
عیاشی و فساد را مورد تهاجم قرار دادند. امام در ادامه هیبت و استقلالخواهی
دروغین شاه را زیر سئوال بردند و عاقبت رضاشاه را به یاد او آوردند:
«اگر
دیکته میکنند، به دست تو میدهند، در اطراف آن فکر کن! چرا بیتأمل حرف میزنی؟»
بهتدریج
وقت آن رسیده بود که امام با استفاده از حساسیتهای رژیم، موضوعات اصلی را در معرض
تهاجم قرار دهند:
«امروز
به من خبر دادند که عدهای از وعاظ و خطبای تهران را بردهاند سازمان امنیت
[ساواک] و تهدید کردهاند از سه موضوع حرف نزنند: از شاه بدگویی نکنند، به
اسرائیل حمله نکنند و نگویند اسلام در خطر است. تمام گرفتاریهای ما در همین سه
موضوع نهفته است. اگر ما نگوییم اسلام در خطر نیست، آیا در معرض خطر نیست؟ اگر ما
نگوییم شاه چنین و چنان است، آیا این طور نیست. اصولاً چه ارتباطی و تناسبی میان شاه
و اسرائیل هست که سازمان امنیت میگوید از شاه صحبت نکنید. آیا به نظر سازمان
امنیت [کشور] شاه اسرائیلی است؟».
امام به
این نکته اشاره کردند که شاه در موضوع تساوی حقوق زن و مرد که پیگیر آن است، از
بهائیان تأثیر پذیرفته است:
«این را
به تو تزریق کردهاند که بگویند بهایی هستی. نکن این طور، بدبخت! نکن این طور.
تسلیم اجباری عمومی و نظامی کردن زن، رأی عبدالبهاء است.»(۲۱)
پینوشتها
۱ـ بیست و پنج سال حاکمیت امریکا در ایران،
جواد منصوری، ص ۸۳.
۲ـ روزنامه اطلاعات، ۲۰ دیماه ۱۳۴۱، به
نقل از خبرگزاریهای غربی و صهیونیستی.
۳ـ ایران و تاریخ، بهرام افراسیابی، ص ۳۲۵.
۴ـ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، سید
حمید روحانی، ج اول، ص ۲۲۳ و ۲۲۴؛ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی،
علیرضا امینی، ص ۲۶۸.
۵ـ بیست و پنج سال حاکمیت امریکا بر ایران،
ص ۱۰۵؛ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، ص ۲۶۹.
۶ـ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ص
۲۳۷.
۷ـ همان، ج اول، ص ۲۳۷، تحولات سیاسی و
اجتماعی ایران، ص ۲۶۹، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ص ۲۲۰.
۸ـ خاطرات جهانگیر تفضلی، به کوشش یعقوب
توکلی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ص ۲۰.
۹ـ فرازی از پیام امام خمینی که در ۳ بهمن
۱۳۴۱ صادر فرمودهاند (صحیفه امام، ج اول، ص ۱۴۲.
۱۰ـ بخشی از بیانات امام خمینی که در سوم
بهمن ۱۳۴۱، شعبان ۱۳۸۲ ایراد گردیده است، همان ص ۱۴۳.
۱۱ـ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج
اول، ص ۲۵۴، تاریخ سیاسی معاصر ایران، سیدجلالالدین مدنی، ج اول، ص ۲۷۱؛ تحولات
سیاسی و اجتماعی ایران، ص ۲۷۱ـ۲۷۰.
۱۲ـ از کاخ شاه تا زندان نوین، احسان
نراقی، ترجمه سعید آذری، تهران، رسا، ۱۳۷۲، ص ۲۰.
۱۳ـ انقلاب اسلامی و ریشههای آن (گزیده)،
ص ۲۲۰، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، ص ۲۷۱.
۱۴ـ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران
پهلوی، ص ۲۷۲.
۱۵ـ قلم و سیاست، محمدعلی سفری، تهران،
نامک، ۱۳۷۳، ص ۵۲۷.
۱۶ـ تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج ۲، ص ۲۴.
۱۷ـ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج
اول، ص ۳۱۵.
۱۸ـ از فیضیه ۱۳۴۲ تا فیضیه ۱۳۵۸، ص ۷۹ـ۷۸.
۱۹ـ همگام با خورشید، اسماعیل فردوسیپور،
ص ۶۹ـ۶۸، فرازهای فروزان، ص ۳۰۴.
۲۰ـ صحیفه امام، ج اول، ص ۱۶۶.
۲۱ـ همان، ص ۲۴۸ـ۲۴۳.
سوتیترها:
1.
امام توطئه
مشترک شاه و امریکا را در پوشش انقلاب سفید خطری بزرگ و حسابشده علیه اسلام، ملت ایران
و استقلال کشور نامیدند و شکست رژیم در این توطئه را به معنای سقوط رژیم دانستند و
هشدار دادند که رژیم استبداد این بار عقبنشینی نخواهد کرد.
2.
در چهارم
بهمن ۱۳۴۱، شاه ظاهراً برای زیارت مرقد حضرت فاطمه معصومه«س» و در واقع برای قدرتنمایی
به قم رفت. او با این سفر میخواست به اهالی دیگر شهرها وانمود کند که مخالفت یکپارچه
روحانیون واقعیت ندارد و از او هم استقبال به عمل میآید.
3.
مراسم و تشریفات عید نوروز سال ۱۳۴۲ با سالهای قبل تفاوت بسیار
داشت چون امام خمینی مقدماتی را فراهم ساختند تا ضربه محکمی به اقدامات فرمایشی شاه
که در واقع هموار کردن راه برای سلطه استبداد داخلی و استکبار جهانی بود، وارد سازند.