امامان(ع)
برترینها
آیتالله سیداحمد خاتمی
«زیارت
جامعه کبیره» متن فشرده امامشناسی شیعی است. در شمارههای پیشین به شرح
بخشهائی از این زیارت پرداختیم و اینک فرازهایی دیگر:
«فبلغ
الله بکم اشرف محل الکرّمین؛ پس خداوند شما را به شریفترین مرثیه گرامیان رسانید».
برترین
در بین گرامیان
برخی از
آنان که مخلوق خدایند، «مکرّم» یعنی گرامی داشته از سوی خداوند هستند. همه نعمتهای
خداوند عام و فراگیرند، اما نعمت گرامی
داشتن، آن هم از سوی خالق تنها از آنِ برخی از مخلوقات است:
الف)
فرشتگان
«… بَلْ
عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ لا يَسبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ؛(۱)
بلکه آن فرشتگان بندگان گرامیاند که به گفتار بر او پیشی نگیرند و آنان به فرمان
او کار میکنند». در این آیه فرشتگان به چهار خصلت ستوده شدهاند:
۱ـ بنده
خدا و گوش به فرمان او هستند.
۲ـ گرامی
داشته شده از سوی خداوند هستند.
۳ـ آن قدر
مؤدب، تسلیم و سر به فرمان خداوند هستند که هرگز در سخن از او پیشی نمیگیرند.
۴ـ و از
نظر عمل تنها فرمان او را اجرا میکنند.
فرشتگان،
بندگان مطیع حضرت حقاند، رسم عبودیت را بهخوبی به جا میآورند، به آن افتخار میکنند
و خداوند نیز به خاطر اخلاصشان در عبودیت آنان را گرامی داشته و مواهب خویش را به
آنها افزایش داده است.
ب)
مؤمنانی که در قله ایمانند
در سوره
معارج از آیه ۲۹ تا ۳۴ به توصیف مؤمنانی پرداخته شده که پاکدامناند، فقط از راه
مشروع به اشباع غریزه میپردازند، امانتدارند، به عهد خود پایبندند، وقتی وظیفه
دیدند که به اداء شهادت بپردازند وارد این میدان میشوند و مراقبت بر نماز خویش
دارند. بعد از این اوصاف در آیه ۳۵ میفرماید: « أوُلئِك فی جَنات مُكرَمون؛ آنان
در باغهای بهشتی پذیرایی و گرامی داشته میشوند».
اینان
مؤمنان برجستهاند و چرا گرامیان نباشند در حالی که میهمانهای خدا هستند. خداوند
قادر و رحمان تمام وسایل پذیرایی را برای آنها فراهم ساخته و در حقیقت این تعبیر
«جنات» و «مکرمون» اشاره به نعمتهای مادی و معنوی است که شامل حال این گروه است.
نیز در
سوره صافات در آیه ۳۰ از مؤمنان برجسته تجلیل میکند که: « الا عبدالله ا الْمُخْلَصین»؛ این تنها بندگان برگزیده
خدایند که از عذاب به دورند» و سپس در آیه ۳۱ و ۳۲ میفرماید: « اوْلَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ. فَوَاكِهُ
وَهُم مُّكْرَمُونَ؛ برای آنان روزی معین است، میوههای گوناگون و آنها گرامی
داشته میشوند» و در آیات بعد سخن از دیگر نعمتهای بهشتی است.
لازم به
ذکر است واژه «مخلِص» به کسر لام و «مخلَص» به فتح لام، متفاوت اما در عین حال
مرتبطاند. واژه اول در جایی به کار میرود که انسان گامهایی را در راه خودسازی و
رفتار الهی بردارد، ولی هنوز به تکامل نرسیده باشد، ولی واژه دوم آنجا به کار میرود
که گامهای کمال به انجام رسیده و انسان پس از مدتی جهاد با نفس و طی مراحل معرفت
و ایمان به مقامی برسد که از نفوذ وسوسههای شیاطین مصونیت پیدا کند. اینجاست که
بنده برگزیده حق میشود. میشود یوسف«ع»، «اِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ؛(۲)
او از بندگان مخلص ما بود». این مقام کسانی است که در جهاد اکبر پیروز میشوند و
دست لطف پروردگار تمام ناخالصیها را از وجودشان برمیچیند و در کوره حوادث چنان
ذوب میشوند که جز طلای معرفت خالص در آنها چیزی نمیماند.
امامان «س»
برترین بندگان گرامی داشتة اویند، زیرا در قله ایمان و معیار ایمانند. «میزان
الاعمال» یعنی همین که عیار فلز ایمان دیگران با معیار وجودی آنان سنجیده میشود.
پس امامان به شریفترین مرتبه گرامیان رسیدهاند.
بالاترین
جایگاه مقربان
توان تحصیل
«قرب معنوی به حضرت حق» را تنها گروهی از انسانهای مؤمن دارند. «قرب معنوی» تنها
در سایه ایمان، عمل صالح و تجلییافته در اطاعت از دستورات خداوند و دوری گزیدن از
محرمات الهی است به دست میآید. در روایات، این عوامل به عنوان سکوی قرب به خداوند
معرفی شدهاند:
۱ـ
اخلاص و خداباوری(۳)
۲ـ
برترین اخلاق(۴)
۳ـ حقمداری(۵)
۴ـ
تواضع(۶)
۵ـ سجده
در پیشگاه خداوند(۷)
۶ـ
کنترل بر نفس به هنگام غضب(۸)
۷ـ
رفتار عادلانه(۹)
۸ـ حقگویی(۱۰)
۹ـ
آوردن نمازهای مستحبی در کنار نمازهای واجب یومیه «نوافل»(۱۱)
۱۰ـ
نماز شب(۱۲)
۱۱ـ
تنها به خدا امید داشتن و بس و قطع امید از دیگران(۱۳)
۱۲ـ
هزینه دادن در راه دین(۱۴)
۱۳ـ
اخلاص(۱۵)
۱۴ـ
راضی به قدر الهی بودن
۱۵ـ
دوستی برای خدا و دشمنی برای او(۱۶)
۱۶ـ
انصاف(۱۷)
۱۷ـ فرو
بردن خشم
۱۸ـ
خوبی کردن به آن کس که به او بدی میکند.(۱۸)
و…
اینها
برخی از عوامل قرب به خداوندند. با توجه به آنکه ذات مقدس ربوبی بینهایت است،
بنابراین مراحل قرب هم نهایت ندارند و لذا اولیاء خدا آرام نداشتند و تا آخر عمر در
جهت «تقرّب» تلاش میکردند و شاید یکی از رموز سوز و گدازهای امامان در دعاها همین
است. به دیگر عبارت، امام معصوم گناه نمیکند تا بر آنها بگرید، بلکه گریهاش برای
آن است که او همچنان خود را اندر خم یک کوچه این مسیر بینهایت میبیند.
امامان «ع»
در بالاترین جایگاه مقربان قرار دارند، زیرا آنچه خوبان همه دارند، این گلهای
معطر جهان هستی یکجا دارند.
برترین
درجات پیامبران
در این
حقیقت جای تردیدی وجود ندارد که پیامبران الهی در یک رتبه نبوده، برخی از برخی
دیگر برترند و نزد خداوند مقام برتری دارند: «تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض منهم
من کلم الله و رفع بعضهم درجات و آتینا عیسی بن مریم البینات و ایدناه بروح
القدس…؛(۱۹) از میان آن پیامبران، بعضی را بر بعضی برتری دادیم، از
آنان کسی بود که خداوند با او سخن گفت و درجات بعضی از آنان را بالا برد و به عیسی
بن مریم نشانههای روشن و معجزات را دادیم و او را با روح القدس (جبرئیل) تأیید
کردیم».
با آنکه
انبیاء در هدف واحدند، اما هرکدام جایگاه و امتیاز خود را دارند. در تفسیر فخررازی
بیست امتیاز برای پیامبر اسلام بیان شده است. معجزه پیامبر اکرم«ص» قرآن بر همه
معجزات برتری دارد. کتابش تحریف نشده و تا قیامت هم تحریف نخواهد شد. او امّی بود
و در عین حال مسئلهآموز صد مدرس شد. او خاتمالانبیاء «ع» بود و دینش خاتمالادیان
بود. امتیاز حضرت ابراهیم«ع» یک تنه امت بودن و نسل مبارک داشتن، امتیاز حضرت نوح«ع»
طول عمر و پایداری و دریافت سلام ویژه از طرف خداوند است. امتیاز حضرت موسی«ع» آن
بود که مخاطب مستقیم خداوند و امتیاز حضرت عیسی«ع» تأیید به روحالقدس بود.
«… لَقَدْ
فَضلْنَا بَعْض النَّبِيِّينَ عَلي بَعْضٍوَ ءَاتَيْنَا دَاوُدَ زَبُورا؛(۲۰)
بعضی پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم و به داود زبور بخشیدیم». در این آیه
نیز سخن از تفضیل برخی انبیاء بر بعضی دیگر است.
در این
فراز از زیارت جامعه برترین درجات مرسلین برای امامان معصوم«ع» بیان شده است. در
اینجا سئوال این است که مگر امامان معصوم پیامبر بودهاند که برترینشان باشند؟
پاسخ این است که پیامبر نبودند، اما رسالت انبیاء بر دوش آنها بود. به دیگر عبارت،
خاتمیت پیامبر اکرم«ص» با امامت امامان تداوم یافته است، پس آنان در این مسیر تهمتها،
بیمهریها و… را به جان خریده، تکلیف خود را انجام دادهاند، پس در این عرصه
نیز برترین هستند.
امامان
بینظیر
«حیث لا
یلحفه لاحق و لایفوته فائق و لا یسبقه سابق و لایطمع فی ادراکه طامع؛ مقامتان آن قدر
بلند است که هیچکس بدان نمیرسد و به بالاتر از آن هیچ کس راه نمییابد و هیچ
پیشگامی بر آنان پیشی نمیگیرد و هیچ طمعکنندهای برای رسیدن به آن طمع نمیکند.»
این
فرازها در پی بیان این حقیقت است که مقام امامان بهقدری بلند است که کسی را یارای
رسیدن به آن قله نیست، دقیقاً همان که مولی علی«ع» در مورد خود فرمود در مورد دیگر
امامان هم صادق است: «… يَنحَدِر عنّي السيلُ و لا يرقي اليّ الطيرُ…»(۲۱)
سیل خروشان فضیلت از دامنه کوهسار وجودم پیوسته جاری است و مرغ (دورپرواز اندیشه)
به قله وجود من نمیرسد.
در این فراز،
وجود امام به کوه عظیمی با قله بسیار مرتفع تشبیه شده است. طبیعت این گونه کوهها
و قلهها این است که نزولات آسمانی را در خود جای میدهند و سپس به صورت مستمر به
روی زمینهای گسترده و دشتها جاری میسازند و گلها و گیاهان و درختها را باور
میکنند و از سوی دیگر هیچ پرنده دورپروازی نمیتواند به آنها راه یابد. این تعبیر
نشان میدهد که هیچ کس را یارای دستیابی به افکار بلند امام و اوج معرفت و کنه
شخصیت آن حضرت نیست و به اسرار وجود او جز پیامبر اکرم«ص» که استاد بزرگ آن حضرت
بود و امامان معصوم«ع» پی نمیبرد. هر کس از یاران و اصحاب و پیروان امام به
اندازه پیمانه وجود خویش از این اقیانوس بهره میگیرد، بیآنکه کرانهها و ژرفای
آن بر کسی روشن باشد.
اعتراف
به افضلیت امامان
حتی لا
یبقی ملک مقرب و لا نبی مرسل و لا صدیق و لا شهید و لا عالم و لا جاهل و لا دنی و
لا فاضل و لا قومس صالح و لا فاجر طالح و لا جبار عنید و لا خلق فیها بین ذلک شهید
الا عرفهم جلاله امرکم و عظم خطرکم و کبر شأنکم و تمام نورکم و صدق مقاعدکم و ثبات
مقامکم و شرف محلکم و منزلتکم عنده و کرامتکم علیه و خاصتکم لدیه و قرب منزلتکم
منه.
تا
اینکه نه هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلی و نه هیچ صدیق و شهیدی و نه هیچ عالمی و
جاهلی و نه هیچ صاحب فضیلتی و نه هیچ مؤمن درستکاری و نه هیچ تبهکار بدکاری و نه
هیچ ستمگر مستبدی و نه هیچ شیطان راندهشدهای و نه هیچ آفریده دیگری که در این
میان گواه باشد برجای نماند مگر آنکه خداوند بشناساند به آنان جلالت امرتان و عظمت
قدرتتان و بزرگی مقامتان و تمامیت نورتان و درستی جایگاهتان و استواری مقامتان
و شرافت رتبهتان، و منزلت شما در نزدش و کرامت شما را در نزد او و ویژه بودنتان
در پیشگاه او و منزلت و نزدیکی که با او دارید.
این
شناسایی نسبت به انبیاء مرسل خداوند، فرشتگان و صالحان انجام گرفته است و آنان
اعتراف به بزرگی مولی علی«ع» و امامان دارند. نسبت به دشمنان نیز در همین جهان
گرچه در ظاهر ابراز نکنند، اما در باطن خویش به آن معترفند، البته تجلی کامل این
اعتراف و معرفت در قیامت خواهد بود. آن روز که پردهها کنار رفته و اوج مقام این
برترینها را همگان میبینند.
«ابومسلم
خولانی» و جمعی دیگر نزد معاویه آمدند و به او گفتند تو که با مولی علی«ع» درگیری
همانند او هستی؟ او گفت نه به خدا قسم «انی لا علم نه افضل منی و احق بالامر منی»
تحقیقاً من بر این اعتقادم که علی از من برتر و شایستهتر از من در امر خلافت است.(۲۲)
«عمروعاص»
این دشمن مکار امام علی«ع» ضمن اعتراف به مناقب مولی علی«ع» میگوید که «و انا از
یدک انه لیس احد من صحابه رسولالله«ص» له مناقب مثل مناقب علی«ع»؛ من اضافه میکنم
که هیچکدام از اصحاب پیامبر«ص» فضائلی همچون فضائل مولی علی«ع» را نداشتند.(۲۳)
مروان
دشمن کینهتوز مولی علی«ع» که در دوره حاکمیتش دشنام بر مولا علی«ع» را در خطبه
جمعه باب کرد، در خطابهای که امام حسن«ع» در آن جمع حاضر بود به مولی علی«ع»
اهانت کرد. امام حسن«ع» به او فرمود: «ویلک یا مروان اهذا الذی تشتم شر الناس؟»،
وای بر تو مروان! آیا اینکه به او دشنام میدهی بدترین مردم است؟ او گفت نه او
بهترین مردم است.(۲۴)
و از
این گونه اعترافات فراوان است که در یک مقاله نمیگنجد. این اعترافات حتی در حوزه
مسلمانان هم نماند، بلکه غیرمسلمانان هم افضلیت مولی علی«ع» را باور دارند.
میخائیل
نعیمه نویسنده مسیحی و متفکر معروف عربزبان چنین میگوید: «اگر علی تنها برای
اسلام بود، چرا باید یک تن مسیحی در سال ۱۹۵۶ میلادی به شرح زندگی او و تفحص و دقت
در وقایع آن بپردازد (اشاره به جورج جرداق نویسنده مسیحی لبنانی و مؤلف کتاب
الامام علی صوت العداله الانسانیه) و مانند شاعری شیفته، آن قضایای دلفریب و
حکایات نغز و دلاوریهای شگفتانگیز را به سرودهای شاعرانه تغنی کند. پهلوانی امام
نه تنها در میدان نبرد بود بلکه در روشنبینی و پاکدلی، بلاغت، سحر بیان، اخلاق فاضله،
شور ایمان، بلندی همت، یاری ستمدیدگان و ناامیدان و متابعت حق و راستی و بالجمله
در همه صفات حسنه پهلوان بود.»(۲۶)
پینوشتها
۱ـ انبیاء، ۳۷ـ۳۶.
۲ـ یوسف، ۲۴.
۳ـ امام علی«ع» فرمود: لیکم بصدق الاخلاص و
حسن الیقین فانها افضل عباده المقربین. (غرر الحکم، حدیث ۶۱۵۹)
۴ـ حضرت امام زینالعابدین«ع»: ان اقربکم
من الله او سعکم خلقاً. (الکافی، ج ۸، ص ۶۹)
۵ـ حضرت امام علی«ع»: اقرب العباد الی الله
تعالی اقولهم للحق و ان کان علیه و اعملهم بالحق و ان کان فیه کرهه. (غرر الحکم،
حدیث ۳۲۴۳).
۶ـ کافی، ج ۲، ص ۱۲۳.
۷ـ عن الامام الصادق«ع»: اقرب ما یکون
العبد من ربّه اذا دعا ربّه و هو ساجد. (فروع کافی، ۳/۳۲۳).
۸ـ الخصال، ص ۸۱.
۹ـ همان.
۱۰ـ همان.
۱۱ـ حدیث قرب نوافل، کافی ۵، ص ۲۶۱.
۱۲ـ عن الامام العسکری«ع»: ان الوصول الی
الله سفر لایدرک الا بامتطاء اللیل. (بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۸۰)
۱۳ـ عن علی«ع»: الوصله بالله فی الانقطاع
عن الناس. (غررالحکم، حدیث ۱۷۵۰)
۱۴ـ عن الامام علی«ع»: من صبر علی الله وصل
الیه. (دعوات راوندی، ص ۲۹۲)
۱۵ـ عن الامام علی«ع»: اتقرب الی الله
باخلاص نیته. (غررالحکم، حدیث ۴۴۷۷)
۱۶ـ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۷۸.
۱۷ـ همان.
۱۸ـ همان.
۱۹ـ بقره، ۲۵۳.
۲۰ـ اسراء، ۵۵.
۲۱ـ نهجالبلاغه، خطبه ۳، خطبه شقشقیه.
۲۲ـ مسیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۱۴۰، تاریخ
دمشق، ج ۵۹، ص ۱۳۲، البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۱۲۹، وقعه صفین، ص ۸۵.
۲۳ـ الامامه و السیاسه، ج ۱، ص ۱۲۹.
۲۴ـ شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید
معتزلی، ج ۱۳، ص ۲۲۰.
۲۵ـ ر.ک به بخشی از این اعترافات به کتاب
«موسوعه الامام علی بن ابیطالب فی الکتاب و السنه و التاریخ، ج ۸، صص ۳۹۳ـ۳۷۷.
۲۶ـ پیام امام امیرالمؤمنین، ج ۱، ص ۳۶.
سوتیترها:
1.
امامان «س» برترین بندگان گرامی داشتة اویند، زیرا در قله ایمان
و معیار ایمانند. «میزان الاعمال» یعنی همین که عیار فلز ایمان دیگران با معیار وجودی
آنان سنجیده میشود. پس امامان به شریفترین مرتبه گرامیان رسیدهاند.
2.
وجود امام
به کوه عظیمی با قله بسیار مرتفع تشبیه شده است. طبیعت این گونه کوهها و قلهها این
است که نزولات آسمانی را در خود جای میدهند و سپس به صورت مستمر به روی زمینهای گسترده
و دشتها جاری میسازند و گلها و گیاهان و درختها را باور میکنند و از سوی دیگر
هیچ پرنده دورپروازی نمیتواند به آنها راه یابد.