اسلام و خرافات، راههای پیشگیری و درمان
دکتر
مرضیه مختاريپور
اسلام از بدو ظهور با تمام
قدرت و توان با خرافهپرستی به مبارزه برخاست و درصدد برآمد تا فکر بشر را از
آلودگیها و اوهام پاک و در جهت تعقلگرایی و حکمت و منطق هدایت کند که نمونه عملی
آن را میتوان در برخورد با بعضی از اوهام از سوی پیامبر«ص» اسلام مشاهده کرد.
در این مبجث به برخی از
نکاتی که مبین مبارزه دین اسلام با خرافهپرستی و خرافهگرایی است به صورت مختصر اشاره میکنیم:
۱ـ از دید
اسلام، هر عملی اعم از گفتار، رفتار و اعتقاد که برخلاف مبانی دینی و عقلی باشد،
خرافه است. کسانی که خرافات را با دین مرتبط میدانند، یا دین را درست نشناختهاند
یا مغرضانی هستند که با ایجاد شبهه و شائبه میخواهند چهره پاک دین را آلوده و مشوه
سازند.(۱)
2ـ اسلام خرافات را
به منزلۀ غل و زنجیرهایی میداند که بشر بر دست و پای فکر و روح خود بسته است. در
قرآن کریم در چهار جا از جمله در آیۀ ۱۵۷سوره
اعراف آمده است: «همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّى» پیروى مىکنند؛
پیامبرى که صفاتش را در تورات و انجیلى که نزدشان است، مىیابند. آنها را به معروف
دستور مىدهد و از منکر باز میدارد، اشیاء پاکیزه را براى آنها حلال مىشمرد و
ناپاکیها را تحریم میکند و بارهاى سنگین و زنجیرهایى را که بر آنها بود، (از دوش
و گردنشان) برمیدارد…».
در قرآن کریم اغلال، هم در مورد دنیا
و هم در مورد آخرت به کار رفته است. منظور از غل و زنجیر در دنیا، زنجیر جهل و
نادانى، زنجیر انواع تبعیضات و زندگى طبقاتى، زنجیر بتپرستى و خرافات و زنجیرهاى
دیگرند. پیامبران مبعوث شدند تا از طریق دعوت پیگیر و مستمر، با کمک علم و دانش و
از راه دعوت به توحید و دعوت به اخوّت دینى و برادرى اسلامى و مساوات در برابر
قانون، این زنجیرها را از دست و پای مردم بردارند.(۲)
اسلام با دعوت به تفکر و تعقل، انسانها
را از پذیرش بیدلیل و تقلید کورکورانه از دیگران برحذر میدارد، برای هر پدیدهای
سبب و علت خاصی را قرار میدهد تا ما گرفتار شانس و اتفاق و خرافاتی از این قبیل
نشویم. امام صادق«ع» میفرمایند: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ
إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیْءٍ سَبَباً…؛ خداوند متعال، خوددارى و
امتناع فرموده که کارها را بدون اسباب فراهم آورد، پس براى هر چیزى سبب و وسیلهاى
قرار داده است…».(۳)
3ـ برقی در کتاب المحاسن
با سندی از حضرت امام موسی بن جعفر«ع» نقل میکند که آن حضرت فرمودند: «هنگامی که
ابراهیم فرزند رسول اکرم«ص» رحلت کرد، خورشید گرفت و مردم نزد خود گفتند این
خورشیدگرفتگی به سبب مرگ فرزند پیامبر«ص» بوده است، اما پیامبر خدا«ص» بر منبر رفتند
و پس از حمد و ثنای الهی فرمودند: ای مردم، ماه و خورشید دو آیه از آیات الهیاند
که به امر او در جریانند و هیچگاه به سبب مرگ یا زندگی کسی کسوف و خسوف پدید نمیآید.
پس هنگامی که کسوف یا خسوف رخ داد، نماز بخوانید.» سپس از منبر پایین آمدند و
همراه با مردم نماز خواندند.
پیامدهای خرافات
1ـ خرافات، آفت دین: دین استوارترین ستون حیات مادی و معنوی انسان
است که به او عزت و شرافت میبخشد و او را از اسارتها و تعلقات و وابستگیهای
نفسانی و حیوانی آزاد میسازد. دین، امری قدسی و الهی است که در آن خطا و اشتباه و
آسیب و آفت راه ندارد. خطاپذیری و اشتباه کاری مربوط به امور بشری است و آسیب و
آفت در بحث آسیبشناسی دین و دینداری به حقیقت دین باز نمیگردد، بلکه به نحوۀ
رویکرد مردمان به دین و فهم و تلقی انسان از دین و نوع معرفت دینی و شیوۀ دینداری
باز میگردد. وارد کردن خرافات و بدعتها در دین، نمایش چهرهای موهوم و خیالی و
غیر واقعی از دین و… از آفات و آسیبهای بسیار خطرناک ابقاء و گسترش و توسعه دین
در جوامع بشری است. آمیخته شدن آموزههای اصیل دینی با خرافات، بدعتها و مسائل
خارج از دایره دین و عقل، سبب ایجاد تصویر غیرواقعی و غیر قابل قبول از دین خواهد
شد که نتیجهاش طردشدن دین است.(۴)
2ـ تهاجم فرهنگی و ترویج خرافات: از ابزارهای مهم دشمنان اسلام و انقلاب
اسلامی ایران، تهاجم فرهنگی علیه باورها، اعتقادات و مقدسات است. این تهاجم
گسترده در قالب توهین به قرآن و اسلام و پیامآور آن، تحقیر دستورات اسلامی و
بزرگان جهان اسلام، رواج ابتذال، بیبند و باری، سرگرم شدن به بازیها و لذات
دنیایی، ترویج عقاید خرافی، فرقههای انحرافی و… میباشد. این تهاجم با ابزارهای
گوناگونی چون کتاب، روزنامه و نشریات، فیلم، سخنرانی و کاریکاتور انجام میگیرد و
با توجه به رسانههای وسیع و فراگیری که دشمنان در اختیار دارند هجومی سازمانیافته
و همهجانبه را بر ضد اسلام و مسلمانان انجام میدهند. غرب در این برنامهها میکوشد
اسلام را دینی تروریستی و تروریستپرور، خشونتطلب، مخالف آزادی، استبدادخواه، خرافی و
بیمنطق معرفی کند تا در سایۀ این اتهامات ناحق به اهداف شوم خود دست یابد.
آنان برخی از خرافات و مطالب سست و ضعیفی را که
بعضاً توسط ناآگاهان یا دشمنان آگاه در منابع اسلامی یا در بین مسلمانان وارد شده
است دستمایه چنین اتهاماتی قرار دادهاند. دشمنان اسلام میکوشند با ارائه تصویری
نادرست و غیرواقعی از اسلام، مسلمانان را نسبت به دین خود بدبین کنند و از اسلام
جدا سازند. آنان از عدم آشنایی مسلمانان
به دین خود سوءاستفاده میکنند و با بهرهبرداری از ابزارهای تبلیغاتی و به روز،
اسلام را همان گونه که خود میخواهند به مسلمانان معرفی میکنند. دشمنان همواره
اسلامی را معرفی میکنند که در تضاد با منافع آنها نباشد، از این رو آشنایی عمیق
با فرهنگ اسلامی، تهذیب و پاکسازی منابع اسلامی و زدودن خرافات از چهرۀ دین و
تصحیح رفتار مسلمین و استفاده از ابزارهای گوناگون برای معرفی دین اسلام از راهکارهای
مهم دفاع در برابر هجوم دشمنان است.(۵)
راهکارهایی برای
پیشگیری از خرافات
1ـ بالا بردن سطح علم و آگاهی
منشأ عمدۀ خرافات، جهل و نادانی بشر است، بنابراین بالا
بردن سطح علم و آگاهی یکی از مهمترین راهکارهای عملی در پیشگیری از خرافات است.
از همین رو اسلام و قرآن سفارشات زیادی به دانش و تفکر شده و دستیابی به معرفت
صحیح و دوری از عقاید باطل و خرافی شده است. همۀ فقهای شیعه فرمودهاند تقلید در
اصول دین جایز نیست و انسان باید با فکر و تحقیق و دلیل این اصول را بپذیرد و به
آنها یقین پیدا کند. بنابراین هر فرد مسلمانی باید باورها و اعتقادات خود را مستدل
سازد، مطالعه و تحقیق در مسائل دین بهویژه مسائل اعتقادی را جزو برنامههای
روزانه خود قرار دهد و روز به روز بر عمق و گسترۀ اطلاعات دینی و مذهبی خود
بیفزاید تا بتواند ساحت اعتقادات خود را از خرافاتی که توسط افراد مغرض و ناآگاه
ساخته و به اسم دین و مقدسات عرضه میشوند، پاک سازد و اسلام ناب محمدی را که
همان مذهب حقه شیعه اثنا عشری (دوازده امامی) است، به دیگران نیز عرضه نماید.
اگر انسان با دلیل و استدلال مطلبی را باور کند، ایمانش با
کوچکترین شبهه سست نخواهد شد. به عنوان نمونه، «سحر» واقعیت دارد،(۶)
لکن اغلب مواردی که مردم آن را سحر میپندارند ناشی از توجه بیش از حد به خرافات و
اوهام و سوءاستفاده عدهای سودجوست، زیرا آنها از واقعیت سحر اطلاعی ندارند. همان
طور که در جریان ساحران و حضرت موسی«ع» اتفاق افتاد، بخشی از سحر با تصرف در خیال
انسان انجام میپذیرد.(۷) بدیهی است که افزایش سطح آگاهیهای مردم
بهترین راه برای مقابله با این مشکل اعتقادی است.
2ـ وجود رهبران دینی و پیروی از آنها
یکی از حکمتهای وجود رهبران دینی و معصوم، پاسدارى از دین
و آیین خداست. امیرمؤمنان، على«ع» در کلامى نورانى و کوتاه، لزوم وجود رهبران الهى
در هر عصر و زمان را بیان فرمودهاند: «زمین هیچگاه از قیامکننده با حجت و دلیل،
خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفى و پنهان. خالى نمىماند تا دلایل و اسناد روشن
الهى ضایع نگردند و به فراموشى نگرایند».(۸)
با گذشت زمان و آمیختن سلیقهها و افکار شخصى و خرافات به
مسائل مذهبى و گرایشهاى مختلف به سوى برنامههاى ظاهرفریب مکتبهاى انحرافى و
دراز شدن دست مفسدهجویان به سوى مفاهیم آسمانى، اصالت پارهاى از این قوانین از
دست مىرود و دستخوش تغییرات زیانبخشى مىگردند، بنابراین آیا ضرورى نیست که در
میان جمع مسلمانان کسانى باشند که مفاهیم فناناپذیر تعالیم اسلامى را در شکل
اصلىاش حفظ کنند و براى آیندگان نگه دارند؟
بدیهی است که دیگر وحى آسمانى بر کسى نازل نمىشود، زیرا با
خاتمیت دین اسلام، باب وحى تشریعی براى همیشه بسته شده است، پس آیین اصیل چگونه باید
حفظ و جلوى تحریفات و تغییرات و خرافات گرفته شود و این آیین براى نسلهاى آینده
محفوظ بماند؟ آیا جز این است که باید این رشته به وسیلۀ یک پیشواى معصوم، خواه
آشکار و مشهور باشد یا پنهان و ناشناس ادامه یابد ؟ بنابراین راه ورود و
دسترسی به حقایق، راه کسانی است که خداوند سبحان آنها را وسیلۀ فیوضات و باب علم
خویش قرارداده است که همان پیامبر اسلام«ص» و ائمۀ طاهرین«ع» هستند، نه خرافات و
بدعتهایی که ساخته و پرداختۀ بشر عادی است. خداوند متعال در قرآن میفرماید:
«ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ
فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ؛(۹) و
شما آنچه را که رسول حق دستور میدهد بگیرید و هر چه را که نهى میکند واگذارید و
از خدا بترسید که عقاب خدا بسیار سخت است». پیروی کامل از تعالیم حیاتبخش رهبران
آسمانی، ضامن محفوظ ماندن از ظلمات خرافات و انحرافات است.
3ـ توجه به قرآن و تعالیم آن
از مهمترین راهکارهای عملی برای پیشگیری از خرافات، توجه
به قرآن کریم و تعالیم آن است. قرآن کریم با ارائه تصویری صحیح از خداوند متعال و
تنزیه ذات مقدسش از هرگونه شائبه جسمانیت و صفات نقص و همچنین پیراستن دامن پاک
انبیا و اولیای خدا «ع» از هرگونه آلودگیهای بشری و نسبتهای ناروا نقش مهمی در
دور نگهداشتن اذهان و افکار از هرگونه عقیدۀ خرافی و انحرافی ایفا میکند.
قسمت بسیار مهمى از قرآن کریم به صورت سرگذشت اقوام پیشین و
داستانهاى گذشتگان بیان شده است. این کتاب تربیتى و انسانساز، تاریخ، داستان و
حکمتهائی دارد که بخشی از آنها نمونههایى از تاریخ اصیل و خالى از خرافات و
دروغپردازیها و تملقها و ثناخوانیها و تحریفها و مسخهاست. خداوند پس از بیان
داستان مباهله میفرماید: «إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقّ؛ این داستان به
حقیقت سخن حق است».(۱۰) و بعد از بیان گوشهای از زندگی حضرت عیسی«ع»
میفرماید: «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ؛ سخن حق همان است که از جانب خدا به تو رسید».(۱۱)
داستانهای قرآنی متضمن واقعیهائی هستند که در جهان پدید
آمدهاند و نه خیالپردازی و لذا قرآن برای پی بردن به حقایق زندگی انبیا و زندگی
پیراسته از خرافات منبع معتبری است. علاوه بر این دعوت قرآن کریم به تفکر و
اندیشیدن پیرامون قصص انبیاء و سایر حقایق عالم هستی، گام مهمی در پیشگیری از خرافات
است. خداوند در آيه ديگری ميفرمايد: «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ
یَتَفَکَّرُونَ؛ این داستانها را به خلق بگو شايد بينديشند و بيدار شوند».(۱۲)
4ـ وظیفه دینی علمای اسلام در برابر
خرافات و بدعتها از نظر قرآن
قرآن در چندین موضع، بیان
حقیقت را وظیفة اصلی علمای ادیان میداند و آنان را برای ترک این فریضه مورد عتاب
شدید قرار میدهد: «لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ
قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ».(۱۳)
دقت در کلمه یصنعون و کاربرد ویژهای که در مقابل یعملون دارد (در صنع،
حذاقت هست)، ما را بیشتر به اهمیت این مسئله واقف میسازد. قرآن میخواهد بگوید
این گونه علما میخواهند با حیله از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کنند.
قرآن کتمان حقیقت علمای ادیان را
سرزنش میکند و بیان حقیقت را به عنوان یک عهد ازلی، برای آنان میداند: «وَ إِذْ
أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ
لا تَکْتُمُونَهُ؛(۱۴) خدا از آنان که کتاب آسمانی به آنها داده شد پیمان
گرفت که حقایق را برای مردم بیان کنند و کتمان نکنند!»، «إِنَّ الَّذِینَ
یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما
بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ
اللاّعِنُونَ؛(۱۵) خدا و تمام جن
وانس و ملک، آن گروه از اهل کتابی را که آیات واضحی را که برای راهنمایی خلق
فرستادیم کتمان و پنهان کردند، لعن میکنند.»
و در جایی دیگر آن را شدیدترین ظلم
فرهنگی مینامد: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللّهِ
وَ مَا اللّهُ به غافل عَمّا تَعْمَلُونَ؛(۱۶) کیست ستمکارتر از آنکه
شهادت خدا در باره این انبیاء (یا گواهی خدا
به رسالت محمد«ص») را کتمان کند و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.»
نتیجهگیری
خرافه و خرافهگرایی از
دیرباز در هر جامعهای وجود داشته است، ولی شیوع و رواج آن در بین جوامع مختلف، فرق میکند. خرافهگرایی امری
موهوم و زاییده جهل است و تا زمانی که علم مطلق نصیب بشر نگردد، انسانها پیوسته
گرفتار اوهام و اباطیل خواهند بود. متأسفانه بخشی از خرافهها با نیت خاصی از کشورهای
غربی به کشور ما منتقل شدهاند که کارکرد سیاسی دارند. مسئولان فرهنگی باید در
این زمینه هوشیار باشند و بهموقع این توطئهها را خنثی کنند. خرافه از
مظاهر فساد است و لذا باید با آن مبارزه کرد و به اصلاح آن پرداخت. خرافه بیماریای
است که بر تن جامعه عارض میشود و مصلح، طبیبی است که به معالجه بیماری میپردازد.
در این راستا دستگاههای فرهنگی کشور و مراکز آموزشی جامعه و
حوزههای علمیه وظیفه دارند که اولاً خرافهها را از دین بزدایند و دین حقیقی را در
معرض دید و فکر مخاطبان خود قرار دهند و
ثانیاً با بهرهگیری از الزامات جدید، تصویری را از دین ارائه دهند که در مقابل
گزارههای نوین، صامت و ساکت نباشد. این دو مهم البته نیازمند جهد فراوان است.
بنابراین لزوم مبارزه با
خرافهگرایی در روزگار ما اصلی تردیدناپذیر است. در این مسیر ابتدا باید معنای خرافه را بهدرستی شناخت و در عین حال در
مسیر نفی خرافه، کرامات، امور خارقالعاده غیبی و معنویتگرایی را نفی نکرد. البته
این مسئله لزوم حذف خرافات از جامعه را نفی نمیکند و لذا تمام نهادهای فرهنگی و
آموزشی کشور برای ریشهکن کردن خرافات در دین رسالت عظیمی را بر دوش دارند و
کوتاهی در این زمینه قطعاً خسارات جبرانناپذیری را به اجتماع و دین وارد خواهد
ساخت.
پینوشتها
۱ـ سجاد، 1386.
۲ـ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374، ص660.
۳ـ کلینی، الکافی، 1365، ج 1، ص 184.
۴ـ
1390، گرفته شده از سایت: www.islampedia.ir.
۵ـ
1390، گرفته شده از سایت www.islampedia.ir.
۶ـ
سوره بقره، 102.
۷ـ سوره طه، 66.
۸ـ
محمدی ریشهری، میزان الحکمه، 1379، ج ۱، ص ۱۶۷.
۹ـ سوره حشر، 7.
۱۰ـ سوره آلعمران، 62.
۱۱ـ همان، 60.
۱۲ـ سوره اعراف، 176.
۱۳ـ سوره مائده، 63.
۱۴ـ سوره آلعمران، 187.
۱۵ـ سوره بقره، 159.
۱۶ـ سوره بقره، 140.
منابع
قرآن کریم.
ابن
ابیالحدید المعتزلی (1337). شرح نهج البلاغه، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی
نجفی. ج ۹، ص ۱۹۰.
ابن حجر عسقلانی، احمد بن
علی بن حجر (1415). الاصابه فی تمییز الصحابه. تحقیق: احمد عبدالموجود و علی
محمد معوض، بیروت: دارالکتب العلمیه. ج 2 ص 233.
ابن منظور، لسان العرب. بیروت: دارصادر. ج ۹، ص ۶۵ و 66.
اسکندری گله، ابراهیم (1388). خرافات در فرهنگها و ملل مختلف جهان . گرفته شده از سایت: www.eskandarigalah.blogfa.com.
اسکندری، عباس(1388). خرافه،علم
و دین. گرفته شده از سایت: www.bazandishi.blogfa.com.
بحرانی،
سیدهاشم (1416). البرهان فی تفسیر القرآن، تهران: بنیاد بعثت.
پاکدامن، محمدحسن (1378). جامعه
در قبال خرافات. مشهد: نشر مرندیز. صص 37-38.
توفیقی،
حسین (1385). آشنایی با ادیان بزرگ، تهران: سمت، چاپ نهم، صص۱۶۴و 231.
جاهودا، گوستاو (1371). روانشناسی خرافات. (ترجمه محمدتقی
براهنی). تهران: نشر البرز. صص3 و 4.
چرابرخی
به دین توجهی ندارند(1388).گرفته شده
از سایت: www.tagva110.persianblog.ir
خمینی،
سید روحالله، تحریر الوسیله، قم: مؤسسه مطبوعات دارالعلم، بیتا. ج ۲، ص
۲۳۸.
دانیال،
فصل ۷، آیه ۹٫.
دهخدا، علیاکبر.
(1335). لغتنامه. تهران، چاپ
سیروس. ج20، ص 387.
دینستیزی
در قالب اصلاحگری و مبارزه با خرافات از شاه امان ا… تا عصر حاضر/ نقدی بر
مقالات علیزاده مالستانی. گرفته شده از سایت: www.payam-aftab.com
سبحانی، جعفر (1385).
فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام«ص»، تهران: مشعر، چاپ نوزدهم. صص21-23.
سجاد (1386). خرافهگویی
در اجتماع. گرفته شده از سایت راسخون: www.rasekhoon.ir
سفر خروج،
فصل ۲۴، آیه ۹ و۱۰.
شیخ
مفید، محمد بن محمد بن نعمان. (1413). الإرشاد، قم: انتشارات کنگره جهانى
شیخ مفید. ص ۳۹۹.
طباطبایی،
محمدحسین (1372). المیزان فی تفسیر القرآن، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ
پنجم. ج ۲۰، ص ۵۰.
فاضل
هندی، محمدبن حسن (1416). کشف اللثام. قم: دفتر انتشارات اسلامی. ج ۷، ص ۱۳.
فیض
کاشانى، محمدمحسن(1406). الوافی. اصفهان: کتابخانه امیرالمؤمنین، ج ۱۲،
ص۳۵۵.
قمی،
عباس (1416). سفینه البحار. ایران: دارالاسوه، چاپ دوم. ج ۶، ص ۵۹۰.
کاشفالغطاء،
جعفر (1422). کشفالغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء، قم: انتشارات دفتر
تبلیغات اسلامى، ج ۴، ص ۴۸۵.
کتاب
مقدس تورات، سفر پیدایش، ۹، ۲۱، ۱۶، ۱ – ۱۶، ۱۹، ۳۰ – ۳۸، ۲۷، ۱- ۴۰، ۳۲، ۲۴- ۳۱. انجیل لوقا، ۱، ۲۶ – ۳۳، سموئیل دوّم، فصل ۱۱، ۱- ۲۷، همان، حزقیال، فصل
۴، آیات ۱۲- ۱۵.
کلینی،
محمدبن یعقوب (1365). الکافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه، ج ۱، ص ۱۸۴، ج ۸،
صص ۱۹۶ و ۲۷۵،
مجلسی،
محمد باقر (1404). بحارالانوار. بیروت: مؤسسة الوفاء، چاپ اول، ج ۶۰، صص 18-25،
۳۹، ج ۹۲، ص ۱۳۲، ج ۹۲، ص ۱۳۲، ج ۹۵، ص ۱۶۷.
مجیدی،
غلامحسین (1379). نهجالفصاحه، قم: مؤسسه انصاریان، چاپ اول، ج ۲، ص ۷۰۴.
محمدحسین. (1385). خرافهستیزی در اندیشه دینی از دیدگاه شهید
مطهری بخش اول. مجله اندیشه حوزه. شماره 59.
محمدی ریشهری، محمد. (1379). میزانالحکمه.
(ترجمه حمیدرضا شیخی). ج۱، ص ۱۶۷؛ مؤسسه فرهنگی دارالحدیث.
مسعودی، ابوالحسن علی بن
حسین (1364)، مروج الذهب، تحقیق، اسعد داغر، قم: دارالهجره. ج 2، ص 251
مطهری،
مرتضی (1362). خدمات متقابل اسلام و ایران.
تهران: صدرا، صص62-61،74.
مطهری،
مرتضی (1389). مجموعه آثار، تهران: صدرا، چاپ چهارم. ج ۲۵، ص ۴۰۴.
مفهوم
شناسی خرافات (۱۳۹۰).گرفته شده از سایت: www.islampedia.ir
مکارم
شیرازی، ناصر (1374). تفسیر نمونه،
تهران: دارالکتب الاسلامیه، ج ۲، ص ۱۹۳، ج ۶، ص ۴۰۰، ج ۱۵، ص ۱۴۳، ج ۱۸، ص
۴۸-۵۱، ج ۲۵، ص ۱۵۵ و ۱۵6.
نمایۀ شمارۀ ۱۰۹۳۷ (سایت اسلامکوئیست: ۱۰۷۹۵).
نمایه ۸۳۳۴ (سایت اسلامکوئیست: ۸۳۹۵).
نهجالبلاغه (1379). ترجمه دشتی، خ ۷۹، ص 127.
قم. مشهور.
یوسفی، سید جواد.(1389). خرافه و دین.
گرفته شده از سایت سبیل. www.sabil.mihanblog.com.
سوتیتر:
1.
از دید اسلام، هر عملی اعم از گفتار، رفتار و اعتقاد که برخلاف
مبانی دینی و عقلی باشد، خرافه است. کسانی که خرافات را با دین مرتبط میدانند، یا
دین را درست نشناختهاند یا مغرضانی هستند که با ایجاد شبهه و شائبه میخواهند چهره
پاک دین را آلوده و مشوه سازند.