تغییر جهت سینما

نگاهی به تاریخ سینمای ایران

دکتر عبدالحمید انصاری

در قسمت‌های گذشته، سینمای ایران به‌شکلی اجمالی از آغاز تا مقطع انقلاب اسلامی تحلیل شد. انواع گرایش‌های موجود در آن دوران مورد بررسی قرار گرفت. در آنجا گفته شد که جریان غالب بر سینمای آن زمان ابتذال، عوامیّت و فقدان زیبایی‌شناسی معمول سینما بود؛ هرچند گاهی و بسیار نادر فیلمی به‌اصطلاح روشنفکرانه مانند گاو ارائه می‌شد، اما آن فیلم‌ها هم به‌طور عمده  از آن لحاظ که نکات منفی معمول را فاقد بودند، مورد توجه قرار می‌گرفتندوالّا پیام مثبت و  آموزنده قابل توجهی ارائه نمی‌کردند. از این شماره سینمای دوران پیروزی انقلاب اسلامی را مرور می‌کنیم.

***

‌اکنون بهمن ۱۳۵۷ فرارسیده است و نظامی سر تا پا مسلح، حافظ منافع آمریکا و دست‌نشانده علی‌رغم حمایت بدون استثنای قدرت‌های موجود (حتی چین و شوروی) ساقط شده است. عالم در بهت و حیرت فرو رفته، توده‌های وسیع مردم و صاحبان انقلاب ناگهان خود را وارث حکومتی منحط و ضددین می‌بینند در‌حالی‌که به‌دلیل سرعت حیرت‌انگیز پیروزی، برنامه‌های خود را برای حوزه‌های مختلف تدوین نکرده‌اند و اساساً باورشان نمی‌شود که به این سرعت نظام وابستۀ پهلوی سقوط کرده باشد.

در نتیجه رسیدگی به سینما در آن شرایط اولویت دست‌چندم انقلابیون هم محسوب نمی‌شود، اما فضای انقلاب و سایۀ اسلام به‌گونه‌ای دامن‌گستر است که  هیچ‌کس به خود اجازه نمی‌دهد از جریان کلی و حاکم بر کشور تخطی کند. اساساً دست‌اندرکاران به سینما و مسائل آن اهمیتی نمی‌دهند و دغدغۀ آنان نیست، بلکه بعضی اوقات تصور عده‌ای این بود که وجود سینما چه ضرورتی دارد؟

بنابراین، تعدادی از افرادی که قبل از انقلاب در این حوزه کم‌و‌بیش فعال بودند تا حدودی گرایش‌های غیرمبتذل، ولی البته معمولی داشتند وارد عرصۀ ادارۀ سینما و تلویزیون شدند. عوامل و چهره‌های فاسد و بی‌بند‌و‌بار و بیشتر مشهور خود‌به‌خود حذف شدند و برخی حتی به خارج از کشور رفتند، اما برخی هم ماندند و با تطبیق خود با شرایط انقلاب به فعالیت سینمایی ادامه دادند. عده‌ای نیز برای اعلام بیعت با نظام اسلامی در فیلم‌هایی بازی کردند که فی‌الواقع توبۀ دسته‌جمعی محسوب می‌شد (برای مثال فیلم برزخی‌ها ساختۀ مرحوم ایرج قادری).

در سال ۱۳۵۸ هرچند هنوز نسیم انقلاب در وادی سینما به‌طور کامل وزیدن را آغاز نکرده بود، اما متأثر از فضای کلی اجتماع دست‌اندرکاران ناگزیر بودند قصه‌ها و خروجی‌ها و شخصیت‌ها را لااقل در تعارض با جوّ حاکم قرار ندهند، اما همچنان بازیگران بی‌فرهنگ و فاسد فعال‌اند. آرام‌آرام ابتذال کاهش می‌یابد و هدفمندی اخلاق‌گرایانه خود را نشان می‌دهد.

در آن سال فیلم‌هایی نظیر «مرد خدا» به‌کارگردانی رضا صفایی و «فریاد مجاهد» اثر مهدی معدنیان ساخته شدند که گرچه نام و قصه‌ای متناسب با تحولات روز داشتند، اما فاقد جذابیت‌های دراماتیک سینمایی و عمق اثرگذاری بودند. چندین فیلم دیگر نظیر «پیش تاریخ» به‌کارگردانی حسین فردوست و داوود کنعانی و «لیله‌القدر» به‌کارگردانی محمدعلی نجفی و «شهامت» به‌کارگردانی «لودنز بیکر» و «سقوط ۵۷» به‌کارگردانی باربد طاهری و «حماسۀ قرآن» به‌کارگردانی فرامرز باصری، «برای آزادی» اثر حسین ترابی در ژانر انقلاب اسلامی ساخته شدند که در واقع تمرین فیلم‌سازان برای ساخت فیلم‌هایی راجع‌به مسائل انقلاب اسلامی محسوب می‌شد.

در سال ۱۳۵۹ شیبِ ساخت فیلم‌های سینمایی به‌سمت موضوعات انقلابی و هدفمند و در بعضی موارد مذهبی بیشتر شد. فیلم‌های نظیر «پرواز به‌سوی مینو» اثر تقی کیوان سلحشور، «قیام» به‌کارگردانی رضا صفایی، مضامین تعارض طبقات مرفه و فقیر یا خان و رعیت داشتند که با شعارهای انقلاب اسلامی مبنی‌بر حمایت از مستضعفان هم‌خوانی داشت. نهادهای تازه‌تأسیس نظیر «بنیاد مستضعفان» نیز برای اشاعه فرهنگ اسلامی در آن سال در ساخت فیلم سرمایه‌گذاری کردند. به‌عنوان نمونه فیلم «خونبارش» را به‌کارگردانی امیر قویدل (که چندی قبل درگذشت) به بازار عرضه کردند. داستان فیلم مربوط به سه سربازی است که در ماجرای قتل‌عام ۱۷ شهریور به مردم می‌پیوندند. امیر قویدل فیلم «ترن» را هم در اوایل انقلاب ساخت که مربوط به ارسال اسلحه با قطار برای پادگانی در شهری دور‌افتاده در دوران مبارزات سال ۵۷ بود. فیلم دارای تعلیق و جذابیت‌های سینمایی فراوانی بود که بارها از تلویزیون پخش شود.

فیلم‌هایی نیز ساخته شدند که می‌توان مضمون مبارزه، ولی از نوع هدفمند و انقلابی به آنها داد؛ مانند «از فریاد تا ترور» اثر منصور تهرانی، «زنده باد…» اثر خسرو سینایی، «سرباز اسلام» به‌کارگردانی امان منطقی که همگی تلاش‌هایی روزمره برای تطبیق فیلم و فضای سینما با جوّ انقلاب اسلامی تلقی می‌شدند.

در سال ۱۳۶۰ که شش‌ماه از تجاوز عراق به ایران اسلامی گذشته است، آرام‌آرام فیلم‌هایی با مضمون دفاع و جنگ روانۀ بازار می‌شود. «مرز» نخستین فیلمی است که به‌کارگردانی جمشید حیدری و فیلم‌نامۀ سیروس الوند (که بعدها مجموعه‌ای از فیلم‌های ضعیف، خوب و متوسط را کارگردانی کرد) با بازی سعید راد، داود رشیدی، آهو خردمند، علی ثابت (ایفاگر نقش عبداله‌ بن عباس در سریال امام علی (ع) که چند سال قبل درگذشت و قبل از انقلاب اغلب بازیگر نقش‌های منفی بود) به‌نمایش درآمد. فیلم «اعدامی» به‌کارگردانی محمدباقر خسروی، عملیات تعقیب و گریزهای ساواک را به‌نمایش می‌گذاشت. فیلم «آمریکا نابود است» مستندی است که به جنایات آمریکا در ایران می‌پردازد. فیلم «دست شیطان» به‌کارگردانی حسین زندباف و بازی محمدعلی کشاورز، مرحوم هادی اسلامی و محبوبه بیات ماجرای جاسوسی در تهران را به تصویر می‌کشد. فیلم «رسول پسر ابوالقاسم» به‌کارگردانی داریوش فرهنگ، ماجرای تقابل کارگردان و کارفرمایان را روایت می‌کند و البته مطابق فضای ملتهب آن دوران کارفرمایان را مفت‌خور و ظالم و… به‌تصویر می‌کشد. فیلم «آفتاب‌نشین‌ها» به‌کارگردانی مهدی فخیم‌زاده (که بعدها سریال تنهاترین سردار و ولایت عشق را به‌ترتیب دربارۀ زندگی امام حسن (ع) و امام رضا (ع) ساخت) و تهیه‌کنندگی سیدغلامرضا موسوی با فیلم‌نامۀ فریدون جیرانی و بازی علی ‌نصیریان، محبوبه بیات، بیژن امکانیان عرضه شد که به ماجرای اصلاحات ارضی اوایل دهۀ ۴۰ می‌پرداخت. «فصل خون» ساختۀ حبیب کاوش (که هم‌اکنون رئیس اتحادیه تهیه‌کنندگان سینماست) فعالیت‌های ظالمانه ساواک را ترسیم می‌کرد. «دانه‌های گندم» اثر حسن رفیعی داستان مناسبات ظالمانۀ ارباب و رعیت را به‌تصویر می‌کشد. «طلوع انفجار» اثر پرویز نوری نیز ماجرای مبارزات مردمی و خشونت ساواک و انتقام متقابل را ترسیم می‌کرد. فیلم «برنج خونین» به‌کارگردانی مرحوم امیر قویدل و اسداله نیک‌نژاد نیز قصۀ آسیب‌رسانی آمریکاییان به محصولات کشاورزی ما و حمایت ساواک از آمریکاییان را عرضه می‌کرد. «در محاصره» به‌کارگردانی اکبر صادقی نیز ماجرای یک درجه‌دار کادر ژاندارمری رژیم پهلوی است و گرایش تدریجی خانواده و خودش به مبارزه علیه نظام پهلوی را به‌تصویر می‌کشد. فیلم «عصیان‌گران» اثر جهانگیر جهانگیری نیز به برخوردهای ارباب و رعیتی پرداخته بود. «کرکس‌ها می‌میرند» به‌کارگردانی جمشید حیدری نیز ماجرای مبارزات مردمی و حذف و انزوای عناصر چاپلوس در مسیر مبارزه را نشان می داد. «جست‌وجو» » اثر امیر نادری که به بررسی سرنوشت مفقودشدگان دوران پیروزی انقلاب اسلامی می‌پرداخت در واقع تلاش می‌کرد برای آنان هویتی تعریف کند. «خانۀ آقای حق‌دوست» هم با سرمایۀ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و کارگردانی محمود سمیعی روانه بازار نمایش شد که پیام اصلی و ارزشمند ایثار و از‌خودگذشتگی را ترویج می‌کرد.

در سال ۱۳۶۱ جمعاً حدود ۱۵ فیلم ساخته شد که بیشترشان متناسب با فرهنگ تازۀ حاکم بر فضای فرهنگی ـ اجتماعی کشور و آغاز جنگ تحمیلی بود. فیلم «جاده» به‌کارگردانی محمدعلی سجادی و سرمایه‌گذاری وزارت ارشاد اسلامی یک ملودرام اجتماعی، «سفیر» به‌کارگردانی فریبرز صالح، داستان قیس بن مسهّر به‌عنوان سفیر امام حسین (ع) و حامل نامۀ ایشان برای سلیمان صرد خزاعی است که به‌وسیلۀ ابن‌زیاد دستگیر می‌شود و به‌شهادت می‌رسد. فیلم با اینکه داستان معروف و شناخته‌شده‌ای دارد، ولی دارای ساختار بسیار محکم، منسجم و جذابیت‌های سینمایی ارزشمندی  بود که مورد استقبال نسبی هم قرار گرفت و پس از اکران عمومی بارها از تلویزیون پخش شد. «مرگ یزدگرد» اثر بهرام بیضایی، ماجرای تاریخی قتل یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی به‌دست آسیابان و همسرش را به‌تصویر می‌کشد که به‌نظر می‌رسد صرفاً ارائۀ یک فیلم سرگرم‌کننده مدنظر سازندگان بوده است. «ابراهیم در گلستان» ساختۀ ایرج امامی با استناد به قصۀ حضرت ابراهیم و مستند به قرآن کریم تولید شده است. «خط قرمز» اثر مسعود کیمیایی که به ماجرای ازدواج یک مأمور ساواک و فراز و فرود شغلی وی می‌پردازد، مانند اغلب فیلم‌های کیمیایی کشش داستانی مد نظر فیلم‌ساز بوده و به‌نظر نمی‌رسد که هدف پیام‌رسانی را در نظر داشته باشد. «اشباح» ساختۀ رضا میرلویی با سرمایۀ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به‌نمایش درآمد. داستان فیلم به قصۀ دو فرد ساواکی فراری در جنگل‌های دورافتاده برمی‌گردد که قصد دارند پس از پیوستن دوست سومشان از کشور خارج شوند. ماجراهای حضور در جنگل و فضای روانی تحت تعقیب‌بودن، کش‌و‌قوس‌های فراوانی را ایجاد می‌کند که در نهایت به تحول آنان منجر می‌شود. «دادا» ساختۀ مرحوم ایرج قادری با بازی ایرج قادری، فخری خوروش و جمشید مشایخی به مناسبات ظالمانۀ فئودالی و ستم خوانین می‌پردازد که به قیام «دادا» یکی از روستاییان غیور قبیله منجر می‌شود، این فیلم با توجه به جوّ حاکم بر سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی تماشاگران قابل‌توجهی داشت. «یک جنگل» به‌کارگردانی حسن هدایت و سرمایه‌گذاری بنیاد مستضعفان و بازیگران غیرمشهور ساخته شد که قصۀ فیلم به ماجرای دوران قیام میرزا‌کوچک‌خان جنگلی و حواشی آن اختصاص داشت.

لازم به‌یادآوری است که حسن هدایت بعدها مجموعۀ پُربینندۀ «کارآگاه علوی» را ساخت که هر هفته به‌صورت داستانی مستقل بعدازظهر جمعه‌ها از تلویزیون پخش می‌شد و در ردۀ آثار موفق ارزیابی می‌شد. حسن هدایت در سال‌های ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ قسمت دوم «کارآگاه علوی» را برای صدا و سیما ساخت که موفقیت سری نخست را نداشت. از آثار فاخر و قابل اعتنای سال ۱۳۶۱ فیلم «حاجی واشنگتن» اثر مرحوم علی حاتمی است که با سرمایۀ سیمای جمهوری اسلامی ساخته شد. این فیلم که فیلم‌نامۀ آن مطابق معمول آثار حاتمی به‌وسیلۀ خودش نوشته شده بود به‌طرز ماهرانه و هنرمندانه‌ای ماجراهای اعزام اولین سفیر ایران به امریکا را روایت می‌کرد. نقش اصلی را عزت‌اله انتظامی برعهده داشت که به‌خوبی از عهدۀ القای آن برآمده بود. حاتمی در آن فیلم دغدغه‌های همیشگی خود یعنی فرهنگ ایرانی، غرب‌زدگی، خودباختگی در مقابل بیگانگان و نگاه نقادانۀ توأم با انصاف به تمدن غرب و ویژگی‌های مثبت و منفی آن را به‌خوبی ترسیم کرده بود، هر چند فیلم خالی از نقد نیست، اما نسبت به محصولات هم‌زمان خود در جایگاه بسیار بالاتری طبقه‌بندی می‌شود. «یا زهرا» محصول سازمان تبلیغات اسلامی است که به‌کارگردانی جواد شمقدری (رئیس فعلی سازمان سینمایی) به توصیف فداکاری و جانبازی اقشار مختلف در صحنه‌های گوناگون دفاع مقدس می‌پرداخت. «توجیه» با سرمایه‌گذاری حوزۀ اندیشه و هنر اسلامی و کارگردانی منوچهر حقانی‌پرست با فیلم‌نامه‌ای از محسن مخملباف، قصه‌ای مربوط به گروهی مبارزِ مسلح علیه رژیم پهلوی را حکایت می‌کرد. نکتۀ کلیدی فیلم تعارض افکار اعضای گروه است که ایدئولوژی‌های مختلف دارند. «کودک و استثمار» محصول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با کارگردانی محمدرضا اصلانی است  که نگاهی به وضعیت کودکان و نوجوانان در رابطه با مقولۀ «کار» و «فرهنگ اجتماعی» دارد.

یکی از فیلم‌های معروف سال ۱۳۶۱ فیلم «برزخی‌ها» به‌کارگردانی مرحوم ایرج قادری است که انبوهی از بازیگران بزن‌بهادر قبل از انقلاب را در خود جمع کرده است. فردین، ناصر ملک‌مطیعی، ایرج قادری، محمدعلی کشاورز و توران مهرزاد از جمله بازیگران این فیلم بودند، داستان فیلم هم به سرنوشت عده‌ای از جانیان زندانی می‌پردازد که در بحبوحۀ انقلاب اسلامی پس از فرار از زندان یکی از شهرستان‌ها برای خروج از کشور به‌سوی مرز حرکت می‌کنند، اما هم‌زمان ارتش بعثی تجاوز به خاک ایران اسلامی را آغاز کرده و عبور از مرزها را برای آنان دشوار کرده است. آنان پس از کش‌و‌قوس‌های فراوان و اختلاف نظر جدّی بین افراد دربارۀ خروج از کشور یا مقاومت علیه بیگانه متجاوز، سرانجام متقاعد و هم‌داستان می‌شوند که در کنار ارتش جمهوری اسلامی ایران با دشمن بجنگند. فراریان پس از دلاوری و آسیب فراوان به دشمن بعثی، خود نیز به‌شهادت می‌رسند. برخی از صاحب‌نظران سینمایی فیلم «برزخی‌ها» را توبۀ دست جمعی بازیگران معروف فیلم‌های جاهلی و عوام‌پسند دوران طاغوت و اعلام وفاداری به آرمان‌های انقلاب اسلامی و مردم می‌دانند.فیلم «فرمان» به‌کارگردانی کوپال مشکاه و بازی سعید راد، مرحوم علی ثابت و جمشید آریا (جمشید هاشم‌پور) روابط فئودالی و مناسبات خوانین با انگلیسی‌ها و ظلم آنان نسبت‌به رعیت را روایت می‌کرد. آخرین فیلم سال ۱۳۶۱ فیلم «جانبازان» است که به‌کارگردانی ناصر محمدی روانۀ سالن‌های نمایش شد. داستان فیلم هم به عملیات مشترک دو جوان ارتشی و سپاهی که در کودکی با هم هم‌بازی بوده و در جبهه‌های جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان به‌هم رسیده‌اند برمی‌گردد که با فداکاری‌ به اهداف انقلابی خود نائل می‌شوند.

همان‌طور که ملاحظه می‌شود تمامی ۱۵ فیلم سال ۱۳۶۱ متأثر از فضای ارزشی اخلاقی و دفاعی کشور در جنگ ظالمانۀ رژیم صدام به نیابت از ستمگران عالم است و دیگر از بازیگران لات و زنان رقاصه، کاباره‌ای و خیابانی و کافه‌های قمار و شراب خبری نیست. اغلب آن بازیگران از ایران رفتند و تعدادی که ماندند یا خود را با فضای فرهنگی کشور تطبیق دادند یا برای همیشه از صحنۀ سینمایی حذف شدند.

* در نقل اطلاعات فیلم‌ها از کتاب «فرهنگ فیلم‌های سینمای ایران» تألیف جمال امید استفاده شده است.

 

 

 

سوتیتر:

 جریان غالب بر سینمای پیش از سال ۱۳۵۷ ابتذال، عوامیّت، فقدان خروجی زیبایی‌شناسی معمول سینما بود؛ هرچند گاهی و بسیار نادر فیلمی به‌اصطلاح روشنفکرانه مانند گاو ارائه شد، اما آن فیلم‌ها هم به‌طور عمده از آن لحاظ که نکات منفی معمول را فاقد بودند، مورد توجه قرار می‌گرفتند

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *