روح الله نجابت
اتفاقات این روزهای یمن را شاید بتوان نقطه عطف حرکت جنبشی دانست که یکی از مولفههای مهم و قابل اعتنای شکلگیری نظم جدید در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقاست. البته باید اذعان کرد که شیعیان زیدی در یمن و بهویژه جنبش انصارالله(حوثی ها) از سال ها پیش فعالیت خود را آغاز کرده و با یک حرکت ریشهای اعتقادی توانستهاند به یک نفوذ اجتماعی گسترده در جامعه یمن، حتی در میان اهل سنت دست پیدا کنند. این جنبش که در سال ۲۰۰۴ وارد فاز جدیدی از حرکت خود شد، توانسته با الهامگیری از آموزههای انقلاب اسلامی، جوانان زیدی را از خواب چند ده سالهشان بیدار کند و اکنون در جایگاهی قرار گرفته که هیچ نظارهگری نمیتواند بهسادگی از کنار نام جنبش انصارالله عبور کند.
جنبش انصارالله بی دلیل حزب اللهی دیگر نامیده نشده است، زیرا نه تنها به لحاظ اعتقادی و سیاسی بهشدت متاثر از حزبالله لبنان هست، بلکه امکان تغییر معادلات منطقهای جهانی را نیز دارد. شاید بتوان گفت ناظران منطقهای زمانی متوجه پیوند عمیق انصارالله یمن با حزب الله لبنان شدند که در پی شهادت سید حسین الحوثی، پیام تسلیت سید حسن نصرالله خطاب به رهبر فعلی انصارالله صادر شد. البته الهامگیری از حزب الله لبنان، پیش از آن نیز با رصد افکار و رفتار شیعیان یمن قابل فهم بود.
انصارالله در یمن، میداندار نهضتی مبتنی بر اندیشههای زیدیه که امام باید قائم به سیف باشد و اهل قعود نباشد و نیز امام قائم به سیف را باید یاری نمود، شده است و عمیقا متاثر از اندیشههای الهی امام راحل و درایت و شجاعت رهبر انقلاب در مقابل جریان استکبار جهانی است.. جریان سیاسی و اعتقادی زیدیه یمن نزدیکی ایدئولوژیکی زیادی با تئوری مترقی ولایت فقیه پیدا کرده است. همین عامل پیونددهنده جوانان زیدی مذهب با آرمانهای انقلاباسلامی است و مخالفت جدی ایالات متحده و عربستان با این جنبش نیز به نگاههای اعتقادی، سیاسی انصار الله بر میگردد.
علیرغم تاثر جنبش انصارالله از حزب الله لبنان، نسخه شفابخش این جریان در یمن باید متفاوت از اقدامات حزبالله در لبنان باشد و انصارالله تنها با یک مدل بومی متناسب با اقتضائات یمن به نتیجه خواهد رسید.
موقعیت ممتاز یمن در منطقه
توجه به جایگاه یمن در منطقه، تاریخ و پیشینه آن و اساساً موضوعاتی که آن خطه از دنیای اسلام را متمایز کرده است، نمایانگر اهمیت جنبش انصارالله در معادلات منطقه است.
در باب جمعیت یمن، آمار دقیق و رسمی وجود ندارد، اما مطابق آخرین برآوردها، شیعیان(مشتمل بر پیروان زیدیه، اسماعیلیه و اثنیعشریه) حدود ۴۶ درصد جمعیت یمن و اهل سنت(شافعی مذهب) ۵۳ درصد از جمعیت ۲۶ میلیونی یمن را تشکیل میدهند.گفتنیاست، زیدیها که بخش اصلی جمعیت شیعیان را تشکیل میدهند عمدتاً ساکن قسمتهای شمالی هستند و شافعیها عموما در مناطق جنوبی سکنی گزیدهاند.
ویژگیهایی که جایگاه یمن را در منطقه منحصر به فرد کرده عبارتند از: مجاورت این کشور با حرمین شریفین و نسبت مستقیم آن با حکومت و تحولات سعودی و بالعکس، اهمیت جغرافیایی و ژئوپلتیک یمن با توجه به تسلط بر آبراه استراتژیک باب المندب، اشراف بر دریای سرخ ، اشراف بر بخش قابل توجهی از اقیانوس هند، تاثیرگذاری فکری و فرهنگی بر سه منطقه مهم دنیا یعنی خلیج فارس، شاخ آفریقا و آسیای جنوب شرقی.
همه اینها موجب شده هر تحولی در وضع سیاسی صنعا، موقعیت حساس یمن را تحت تاثیر قرار دهد، تا آنجا که به عقیده برخی از کارشناسان، اگر کشور یمن از کنترل قدرتهای غربی خارج شود قطعا امنیت سعودی و شبهجزیره عربستان از بین خواهد رفت و به دنبال آن شبه جزیره عربستان، خلیج فارس، نفت خاورمیانه و… در یک کلام قلب جهان اسلام از چنگ قدرتهای بزرگ خارج خواهند شد.
در دورانی که پیامبر ختمی مرتبت«ص» در سرزمین حجاز مبعوث گردیدند، یمن به واسطه قرابت سرزمینی، متاثر از آن فضا بود. اسلام آوردن مردم یمن یکی از مؤلفههاییاست که مردم آن دیار تا به امروز بدان افتخار میکنند، زیرا به دست مبارک امیرالمومنین«ع» و بدون خونریزی به دین اسلام مشرف شدند. در واقعه عاشورا نیز جمعی از یاران سیدالشهدا«ع» از اهالی یمن بودند.
زیدیه در یمن
قرن سوم هجری نخستین زمانی بود که مردم یمن به وسیله «یحیی بن حسین» با مذهب زیدی و آموزههای آن آشنا شدند و متعاقبا جمع قابل توجهی از مردم به این مذهب گرایش پیدا کردند و بدان اقبال نشان دادند تا آنجا که از «یحیی بنحسین» با عنوان «امام» یاد میکردند. پس از او بود که سیستم امامت به عنوان مدل حکومتی درصعده بنیان گذارده شد و از آن زمان تا میانههای قرن بیستم م. مقارن با اواخر قرن ۱۴ هجری، حکومت امامان زیدی در مقاطع مختلف در قسمت های شمالی یمن برقرار بود.
باید اذعان کرد در مقاطعی حکومت امامان زیدیه در یمن شکلی موروثی و سلطنتی به خود گرفت، اما کودتای افسران ارتش در سال ۱۹۶۲ برای همیشه به مدل حکومتی امامت در یمن خاتمه بخشید و پس از آن دوران نیز زیدیه در یمن بهطور جدی درصدد احیای مجدد سیستم امامت نبوده است. در پی کودتای ۱۹۶۲ مدل حکومتی در شمال یمن به جمهوری مبدل شد.
جنوب یمن به محوریت بندرعدن که با موقعیت استراتژیک خود تحت استعمار انگلستان قرار داشت، در سال ۱۹۶۷ استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد و نهایتاً پس از کشمکشهایی، یک رژیم مارکسیستی به پشتوانه چین و شوروی سابق با نام جمهوری دمکراتیک خلق یمن در یمن جنوبی تاسیس گردید.
یمن پس از اتحاد
در سال ۱۹۷۹ تضادها و کشمکشهای میان رژیم کمونیستی یمن جنوبی و حکومت مردمی(خلق) یمنشمالی به جنگی تمام عیار بدل گشت، اما در دهه ۸۰، این جنگ جای خود را به نوعی همزیستی توام با همکاری داد. سرانجام پس از فراز و نشیبهای بسیار، دو کشور در سال ۱۹۹۰ با یکدیگر متحد شدند. بخش عمدهای از اتحاد دو یمن نشات گرفته از فروپاشی بلوک شرق بود و موجب شد فصل تازهای در تاریخ تحولات بخشهای جنوبی شبهجزیره عربستان رقم بخورد.
کشور جمهوری یمن مبتنی بر قانون اساسی جدیدی که اسلام درآن دین رسمی و شریعت اسلامی منبع قانونگذاری ذکر شده بود، تشکیل گردید و علی عبدالله صالح رئیس جمهور شمال یمن به ریاست شورای ریاست جمهوری یمن واحد منصوب شد. صنعا، پایتخت و عدن مرکز اقتصادی و تجاری این کشور تازه تاسیس گردید.
پس از اتحاد یمن نیروهای سیاسی و احزاب مختلف برای کسب قدرت به مبارزه با یکدیگر پرداختند و نهایتا در سال ۱۹۹۴م. میان نیروهای شمال با محوریت صنعا و جنوب با محوریت عدن جنگ خونینی در گرفت، هرچند این جنگ با ایفای نقش سازمان ملل متحد تا حدودی مدیریت شد، اما در نهایت با چیرگی شمالیها بر جنوبیها اتحاد پابرجا ماند.
جنبش انصارالله و نقش آن در معادلات سیاسی اجتماعی یمن
سال ۲۰۰۴ مقطع مهم دیگری در تاریخ یمن بود. در آن سال قیام شیعیان زیدی وارد فاز جدیدی گردید و جریان شیعیزیدی صعده با محوریت جریان الحوثی و شخص سید حسین الحوثی با موضعگیری علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی نضج گرفت. البته نقطه آغازین حرکت تشکیلاتی در زیدیه را باید در سالهای پیش از اتحاد دو یمن و در زمانی که در سال ۱۹۸۶م. تشکیلاتی با عنوان «اتحاد شباب» برای آموزش جوانان طایفه زیدیه به دست «صلاحاحمدفلیته» ، از بیت ساداتزیدی آلفلیته شکل گرفت، جستجو کرد.
ازجمله کسانی که در آن مجموعه بار آموزش اعتقادی کار را به دوش می کشیدند، علامه مجدالدین المویدی و علامه بدرالدین الحوثی[دو تن از علمای بنام زیدیه] بودند. در آن سالها سید بدرالدین الحوثی ـ پدر شهید حسین الحوثی و عبدالملک الحوثی ـ دولت مرکزی را به دلیل روابط با امریکا و رژیم صهیونیستی مورد انتقاد جدی قرار داد و در مساجد پایتخت علیه سیاستهای علیعبداللهصالح سخنرانی کرد، اما خشونت دولت علیه او و طرفدارانش تنها پاسخی بود که در قبال انتقادها متوجه علامه سید بدرالدین الحوثی گردید و او و یارانش را وادار به بازگشت به صعده کرد.
با اتحاد دو یمن (شمالی و جنوبی) در۱۹۹۰ م. تشکیلات اتحاد شباب در حزب «الحق» که یک تشکیلات سیاسی زیدی بود، ادغام شد. شهید حسینالحوثی که از بنیانگذاران حزب الحق به شمار میرفت، در سال ۱۹۹۳ در انتخابات شرکت کرد و به عضویت پارلمان یمن درآمد. در سال ۱۹۹۶ به دلیل بازگشت بسیاری از یمنیهای وهابی از افغانستان، حکومت یمن برای اینکه از اندیشههای تند و افراطی جلوگیری کند، از حسین الحوثی کمک گرفت. او در سال ۱۹۹۷ از حزب الحق جدا شد و جنبش جوانان مؤمن را تأسیس کرد. در آن زمان دولت یمن نیز به این جنبش کمک میکرد و به آنان اجازه فعالیتهای فرهنگی برای مبارزه با اندیشههای وهابی را میداد.
جنگ های ششگانه صعده و ریشه های آن
شهید حسین الحوثی بهتدریج و از سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ نیروهای جوان زیدی منطقه را جذب و سازماندهی کرد. در این مقطع، مراکز وابسته به حوثیها محملی برای تجمع جوانانی شده بود که با روحیه آزاد منشانه خود و متاثر از اعتقادات اصیل زیدیه از دیگر مناطق یمن در مسیر صعبالعبور صعده در رفت و آمد بودند. رفته رفته دامنه فعالیت حوثیها از استان صعده به استانها و شهرستانهای دیگر که صبغه زیدیشان قوی بود کشیده شد.
شیهد حسین الحوثی تقربیا در همه سخنرانیهایش از امام راحل و اندیشههای ایشان یاد و به آموزههای ضداستکباری انقلاب اسلامی استناد میکرد..شعار اصلی او که در همه جا آن را طرح میکرد و از سوی جوانان مورد استقبال واقع میشد عبارت بود از: الله اکبر، الموت لأمریکا، الموت لإسرائیل، اللّعنه علی الیهود، النصر للإسلام. هماینک نیز این شعار، شعار محوری جنبش انصارالله است.
در سال ۲۰۰۳ روابط دولت با شیعیان صعده رو به تیرگی گذاشت، حرکات و تلاشهای جنبش حوثیها شکل معناداری به خود گرفت. در این سال اعضای جنبش جوانان مؤمن که با مدیریت حسین الحوثی به نماز جمعه صنعا میرفتند و در آنجا شعار مرگ برآمریکا و مرگ براسرائیل سر میدادند، بازداشت شدند و تلاش سید حسین الحوثی و هسته مرکزی جریان حوثیها برای آزادی این افراد به نتیجه نرسید، ابتدا اختلاف میان شیعیان زیدی و دولت مرکزی وارد فاز سیاسی شد و پس از چندی شکل نظامی و مسلحانه به خود گرفت. این در شرایطی بود که تا پیش از آن دولت از کمک شیعیان زیدی برای مقابله با وهابیت بهره میبرد؛ اما با رخدادهای سال ۲۰۰۳ این وهابیت بود که دوشادوش دولت به مبارزه با شیعیان صعده کمر بست. در جریان درگیریهای نخستین بین نیروهایدولتی یمن و گروه الحوثی در سال ۲۰۰۴ «حسین الحوثی»، رهبری این گروه را بر عهده گرفت و طی درگیریها به شهادت رسید.
از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ ، از جانب ارتش صالح شش جنگ بر شیعیان صعده تحمیل شد، شش جنگی که شیعیان هیچگاه آغازگر آن نبودند، اما در عین حال در هیچ یک از جنگها شکست نخوردند چون مبارزه آنان با ارتش صالح و بعضاً ارتش عربستان مبنای اعتقادی داشت.
در طی این سالها حوثیها همواره پرداختن به مسئله فلسطین را در راس برنامههای خود داشته و همواره مغضوب حکام مرتجع عرب منطقه بودهاند، اما در نقطه مقابل، رهبرمعظم انقلاب و حزبالله لبنان را پشتیبان معنوی خود دانستهاند.
در دوران صالح کلیه مطالبات مردم صعده از جمله احترام به حقوق پیروان زیدیه، امکان برگزاری مراسمات دینی از جمله عزاداری در ایام محرم، جشن عید غدیر و … کوتاه کردن دست کشورهای بیگانه از دست اندازی در امورداخلی یمن، تاسیس دانشگاه، دادن آزادیهای اولیه شهروندی به شهروندان زیدی مذهب، رفع فقر در مناطق زیدینشین و از این دست مطالبات، همگی به صورت مدنی و کاملاً مسالمت آمیز مطرح میشد اما عملاً پاسخی جز گلوله از جانب حکومت داده نمیشد.
عبدالملکالحوثی، رهبر فعلی جنبشانصارالله که از لحاظ اعتقادی و فرهنگی دارای شخصیتی قوی است، پس از به شهادت رسیدن برادرش -شهید سید حسین الحوثی و با وجود گزینههای دیگر به رهبری این جنبش انتخاب شد و توانسته از سال ۲۰۰۴ تا کنون با کمک برخی دیگر از شیعیان زیدی آن دیار جنبش انصارالله را هدایت و رهبری کند.
کار تشکیلاتی منسجم که در روزهای آغازین حرکت حوثیها یکی از نقاط ضعف آنها محسوب میشد، اکنون با تلاش و مجاهدت جنبش تبدیل به یکی از نقاط قوت آنان شده است. این وضعیت.در حالحاضر امکان و قدرت بسیج گسترده مردمی را به آنها میدهد، بهطوری که علاوه بر نیروهای وابسته به جنبشانصارالله در میان سایر جریانات زیدیه نیز از مقبولیت بالایی برخوردار شدهاند.
سوتیترها:
۱٫
انصارالله در یمن، میداندار نهضتی مبتنی بر اندیشههای زیدیه که امام باید قائم به سیف باشد و اهل قعود نباشد و نیز امام قائم به سیف را باید یاری نمود، شده است و عمیقا متاثر از اندیشههای الهی امام راحل و درایت و شجاعت رهبر انقلاب در مقابل جریان استکبار جهانی است..