حجتالاسلام والمسلمین جواد محدثی
اگر در پی «تحکیم رابطه» بین خود و همنوعانیم، چند کلید را همیشه همراه داشته باشیم:
- خوشبینی و حُسن ظنّ
پرهیز از بدگمانی نسبت به دیگران و داشتن «حسن ظنّ» عامل استواری رابطههاست. بدگمانی، سبب تهمت و غیبت و دروغ و بدخواهی میشود و ایمان را نابود میسازد و انسانرا به موضع عداوت میکشاند.
حُسنظنّ پادزهرِ این سموم خطرناک در رفتار و پندار است. حتی در مواردی هم که حرفها و حرکات دیگری ممکن است موجب بدگمانی ما نسبت به او شود، وظیفه داریم تا میشود حرف و عمل او را «حمل به صحت» و محملی برای آن تصور کنیم تا به بدگمانی دچار نشویم. این حالت، جوی از اعتماد و صفای قلب را در میان افراد پدید میآورد و زندگیها را هم شیرینتر میسازد.
- گفتار نیک
سخنی که از زبان برمیآید، میتواند «دوستآفرین» باشد یا «دشمنآفرین»؛ محبوبیتآور یا نفرتآور؛ موجب تفرقه یا وحدت؛ مؤمنی را شاد کند یا دلیرا بشکند و بیازارد. کجاست هنر حسنقول؟
آنچه در روایات، به عنوان «طیبالکلام» آمده است، جنبه مثبت و سازندۀ گفتار است و پرهیز از هر نوع بدگویی، تندی، مردم آزاری و دل شکستن.
در سخنی از امام صادق(ع)، گفتار نیک یکی از حدود و مرزهای «حسن خلق» بهشمار آمده است. در حدیثی یکی از سیحقی که مؤمن بر مؤمن دارد این است که کلامش را با او نیکو قرار دهد و پسندیده حرف بزند. چه بسا دلهایی که در پی حرفهای زشت و نسنجیده شکستهاند و چه بسا دلهایی که با کلام پسندیده و خوش، با هم اُلفت یافتهاند.
«گفتار نیکو» کلید رابطه و دوام دوستی است.
- عیادت و تفقّد
احوالپرسی از دیگران، بهخصوص به صورت عیادت از بیماران، از رموز مهم ایجاد الفت قلبی و تقویت رابطهها و از مهمترین حقوق اجتماعی مسلمانان در برابر یکدیگر است. البته آداب عیادت مریض بسیار است، از جمله: کم نشستن، حرفهای امیدوار کننده به او گفتن، دلداری دادن، مژده تندرستی و شفا و عافیت به وی دادن، برای او دعا کردن، از او التماس دعا کردن.
از امام صادق(ع) روایت است که از جمله حقوق مسلمان بر مسلمان آن است که به او سلام بدهد و هرگاه مریض شد به عیادتش برود. به گفته روایات، هرکه به دیدار مؤمنی برود، گویا خدا را دیدار کرده و پاداش آن برعهده خداست و از حقوق مؤمنان است که در حال زنده بودن، به دیدارشان بروی و چون از دنیا رفتند به زیارت قبرشان بروی.
- عفو و گذشت
آنیکه آتش شعلهور غضب و کینه و انتقامجویی را فرو مینشاند «گذشت» است. «عفو» به انسان آرامش روحی و لذّت بردن از زندگی میبخشد. «در عفو، لذّتی است که در انتقام نیست» اگر در باره شما جفا و بدی و قدرناشناسی و حتی اهانت و بدزبانی شد، چون عفو از بزرگان است، شما بزرگی کنید و بگذرید و مقابله به مثل نکنید. تا کرامت و بزرگی خویشرا ثابت کنید و از پاداش الهی برخوردار شوید. قرآن کریم میگوید: «فَمَن عَفَا وَأَصلَحَ فَأَجرُهُ عَلَى اللَّهِ»(شورا/۴۰). هرکس در گذرد و اصلاح کند (وآشتی دهد) پاداش او بر خداست. صد البته که عفو، از کسی پسندیدهتر و زیباتر است که قدرت انتقام داشته باشد و از موضع قدرت عفو کند تا کرامت خویشرا نشان دهد.
- غمزدایی و مشکلگشایی
یادکردن از نعمت غفلتزداست. دیدن گرفتاری گرفتاران، انسانرا به یاد نعمتی میاندازد که از آن برخوردار است. یعنی «سلامتی و عافیت» به شکرانه برخورداری از مواهب الهی شایسته است که هرکسی در حد توان به گشودن گِره از مشکلات دیگران بپردازد.
بخشی از «احسان» هم، غمزدایی است.زدودن غبار غم از چهرهها از محبوبترین کارها نزد خداست.
آنچه بهخصوص برآن تاکید شده، رفع نیاز دیگران پیش از درخواست و عرض حاجت است. همت داشتن برای رفع مشکلاتی که دیگران در معیشت و گذران زندگی دارند، نوعی تضامن اجتماعی و همکاری و نوع دوستی و از مهمترین عوامل تحکیم روابط انسان هاست.
- پوزش پذیری
یکی از مکارم برجسته اخلاقی عذرخواهی و عذرپذیری است. اگر لغزشی و جفایی از ما سر زد، متواضعانه معذرتخواهی کنیم و اگر کسی نزد ما عذر آورد، حتی اگر بدانیم عذری که طرف آورده غیر واقعی است، بزرگوارانه عذرپذیر باشیم این رفتار حرمتها را حفظ میکند، مانع از پرده دریها و وقاحتهای بیشتر میشود، دلها را بههم نزدیکتر میسازد.
امام کاظم(ع) روزی در جمع فرزندانش چنین توصیه فرمود: اگر کسی آمد و در گوش راست شما حرفهای ناخوشایندی زد، سپس آنطرف شما رفت و در گوش چپ شما از آنحرفها عذرخواهی کرد و گفت «من چیزی نگفتهام» عذرشرا بپذیرید!.
- طمع نداشتن
کسیکه چشمش به داشتههای دیگران است و پیوسته آزمندی و حرص و طمع، او را به افزون خواهی و درخواست وامیدارد، از چشمها میافتد و مردم بهتدریج از او فاصله میگیرند. همچنان که حرص و طمع، ذلتآور است، رهایی از آز و طمع، عزتبخش و محبوبیتآور است. صائب تبریزی میگوید:
دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز
پل بستهای که بگذری از آبروی خویش
استغنای روح، علوّ همت، روحیه قناعت و پارسایی، انسانرا از بردۀ طمع گشتن مصون میدارد. کسیکه بردۀ آز است حقیر است. چشم داشتن به دارایی دیگران، هم خفتآور است و هم مایه عذاب روح و وجدان.
- بیآزاری
سعدی میگوید:
خدارا برآن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است
گاهی در ستایش خوبی کسی میگویند، آزارش به موری هم نرسیده است.از آنسو، هزاران لعنت و نفرین و نفرت نثار کسی میشود که «مردمآزار» است. در این میان، چه کلیدی بهدست میآید؟ پرهیز از آزار دیگران! چه آزار زبانی و رفتاری، چه زیانرسانی مالی و معیشتی، چه ضررهایهای آبرویی و اجتماعی، چه سلب آرامش و آسایش از دیگران.
در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: کسیکه دست از آزار مردم بدارد، یک دست از آزار آنان برداشته، امّا آنان دستهای بسیاریرا از آزار او برمیدارند. این یعنی بازتاب اجتماعیِ این سلوک پسندیده.
و اگر آزارتان به کسی نمیرسد، خدارا شکر کنید بر این نعمت. این نکته ظریف نیز از سعدی است که:
کجا خود شکر این نعمت گذارم
که زور مردم آزاری ندارم
- راز داری
گاهی راز با حیات انسان پیوند میخورد و گاهی وجهه و آبرو و اعتبار کسی با افشای یک راز بر باد میرود. گاهی هم کشف اسرار، خیانت به فرد و جامعه تلقی میشود. پس باید زبانها و دهانها را به «رازداری» عادت داد و از این رهگذر، حافظ حقوق و حیثیت دیگران و وحدت اجتماعی و وفاق ملی بود. به فرمودۀ امام علی(ع) در مورد وظیفۀ ما در قبال برادران دینی: «راز و عیب او را بپوشان و نیکی او را آشکار ساز.»
برخی متاسفانه برعکس عمل میکنند.. هرگز زبانشان به طرح خوبیهای دیگران نمیچرخد، امّا بهراحتی عیوب آنانرا فاش میکنند و آبرویشانرا بر باد میدهند. نتیجه؟ عداوت و کدورت و جدایی!.
- آیینه بودن
یکی از مشهورترین روایات، این کلام امام علی(ع) است که: « لمؤمِنُ مِرآتُ الْمُؤمِن» یعنی مؤمن برای برادر مؤمنش مثل آیینه است.آیینه با کسی غرض ندارد و صادقانه، عیوب را به خود کسیکه به آن مینگرد نشان میدهد.ما هم از آیینه ممنونیم که زشتیها و عیوب ما را نشان میدهد. تا آنها را بر طرف کنیم. برخورد صادقانه با دیگران، انتقاد از سر دلسوزی و رأفت، ارشاد و خیر خواهی، مصادیقی از «آیینه بودن» نسبت به برادر مؤمن هستند. به قول نظامی گنجوی:
آینه چون روی تو بنمود راست
خود شکن، آیینه شکستن خطاست
آنچه گفته آمد «ده کلید» بود. این کلیدها، قفل کدورتها و دشمنیها و جداییها را میگشایند و رابطه و صمیمیّت میآفرینند. نیاز ما به «تحکیم رابطهها» جدّی و اساسی است.چه خیری از جدایی و چالش و خصومت به ما رسیده است؟
تا میتوانیم «واو عاطفه» باشیم، چرا «خط فاصله» باشیم؟
سوتیتر:
۱٫
یکی از مکارم برجسته اخلاقی عذرخواهی و عذرپذیری است. اگر لغزشی و جفایی از ما سر زد، متواضعانه معذرتخواهی کنیم و اگر کسی نزد ما عذر آورد، حتی اگر بدانیم عذری که طرف آورده غیر واقعی است، بزرگوارانه عذرپذیر باشیم این رفتار حرمتها را حفظ میکند، مانع از پرده دریها و وقاحتهای بیشتر میشود، دلها را بههم نزدیکتر میسازد.