بیپرده با تاریخ/اردیبهشت و خرداد ۱۳۶۰
سیدروحالله امینآبادی
در اردیبهشت و خرداد سال ۱۳۶۰ بهتدریج تقابل میان دو جریان انقلابی به رهبری امام خمینی و طیف لیبرال و ضدانقلاب به میانداری بنیصدر به اوج رسید. رئیسجمهور وقت به تلاشهای از سر دلسوزی امام امت برای برگشت به دامن نظام اسلامی وقعی ننهاد تا آنجا که حضرت روحالله در یک اقدام انقلابی، بنیصدر را ابتدا از فرماندهی کل قوا و در ادامه و به دنبال رأی مجلس شورای اسلامی مبنی بر عدم کفایت سیاسی بنیصدر، او را از ریاستجمهوری برکنار کردند.
شهادت سروان شیرودی یکی از برجستهترین خلبانان هوانیروز و نیز شهادت دکتر مصطفی چمران در جبهههای نبرد حق علیه باطل و نیز جنایت بزرگ گروهکهای ضدانقلاب دموکرات و کومله در به شهادت رساندن دهها اسیر پاسدار از دیگر وقایع ماههای اردیبهشت و خرداد ۱۳۶۰ محسوب میشود.
گام به گام با سقوط اولین رئیسجمهور
امام خمینی پس از غائله ۱۴ اسفند و مسائل پس از آن، دستوری برای پیگیری و رسیدگی به این موضوع صادر کردند و رسیدگی قضایی به پروندۀ چهاردهم اسفند، از تاریخ شانزدهم اسفند همین سال شروع شد و ده نفر قاضیِ تحقیق تا اوایل خرداد۱۳۶۰ به تحقیقات وسیع و دامنهداری در این زمینه دست زدند.
پس از رسیدگی طولانی قوه قضائیه به پروندۀ حادثۀ دانشگاه تهران در ۱۴ اسفند و جمعآوری مدارک جرم در این باره، برخی از نتایج به دست آمده از این رسیدگی اعلام شد و گروههای طرفدار رئیسجمهور به جهت اعمال تحریکآمیز و حمل اسلحه، به عنوان متهمان حادثۀ چهاردهم اسفند معرفی شدند.
همچنین به دلیل آنکه اعلام جرایمی نیز علیه شخص رئیسجمهور صورت گرفته بود، در این باره نیز تحقیقاتی صورت گرفت و دلایل کافی بر مجرمیت وی در مواردی چون سوءاستفاده از قدرت، تخلف از اختیارات قانونی، تحریک مردم، سردستگی طاغیان و گروههای مسلح به دست آمد.
در پی رسیدگی به واقعۀ دانشگاه و توقیف روزنامه «میزان» و سپس رأی دادگاه بر رفع توقیف این روزنامه، بنیصدر و روزنامه انقلاب اسلامی هیاهویی در مورد عدم عدالت در جریان دادگاهها به راه انداختند.
با وجود تمام مشکلات، این پرونده مراحل تکمیل خود را طی کرد و دلایل کافی در مورد اتهامات مجرمین به دست آمد و آمادۀ تقدیم به دادگاه شد، اما در این مرحله، پیگیری قضایی به جهاتی متوقف شد و پرونده به دادگاه نرفت. حضور دکتر بهشتی که آن روزها رئیس دیوانعالی کشور بود و در رأس محاکم قضایی قرار داشت، یکی از مشکلات پیش رو بود.
بنیصدر رسیدگی قضایی را که تحت نظر ایشان صورت میگرفت، مغرضانه میدانست و مدعی بود او مثل سایرین باید محاکمه شود، بنابراین علیه آیتالله بهشتی طرح دعوا کرد.(۱)
از سوی دیگر در ۲۵ اسفند ۱۳۵۹ با توجه به واقعه ۱۴ اسفند، حضرت امام دستور دادند هیئتی سه نفره تشکیل شود و به اختلافهای پیشآمده رسیدگی کند.
براساس این فرمان برای رسیدگی به شکایاتی در باره جنگ و سایر مسائل مورد اختلاف بین مقامات جمهوری اسلامی، هیئتی مرکب از یک نماینده از طرف رئیسجمهور و یکی از طرف مقابل و یکی از سوی اینجانب تعیین میشود که در حل شکایات کوشش نماید و رأی اکثریت هیئت مذکور معتبر است. و در صورت تخلف یکی از مقامات، باید متخلف را به مردم معرفی کنند و مورد مؤاخذه قرار گیرد.»(۲)
بنیصدر آیتالله اشراقی را به عنوان نماینده خود در آن هیئت انتخاب و معرفی کرد. امام خمینی آیتالله مهدوی کنی را به عنوان نماینده خود معرفی کردند و از سوی رؤسای قوه مقننه و قضائیه نیز آیتالله یزدی برای عضویت در این هیئت انتخاب شد.
هیئت پس از بررسی شکایات و نامههای وارده، بنیصدر و روزنامههای حامی وی را متخلف شناخت و به ملت معرفی کرد، ولی بنیصدر نظر هیئتی را که نماینده خود او در آن عضویت داشت نپذیرفت و هیئت حل اختلاف نیز منحل شد.
نخستین اقدام عملی امام؛ برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا
به دنبال اقدامات تنشزای بنیصدر که هر روز بر شدت و حدت آن افزوده میشد، امام خمینی در ۲۰ خرداد ماه سال ۱۳۶۰ بنیصدر را از فرماندهی کل نیروهای مسلح برکنار کردند.(۳)
بنیصدر در این روزها در کرمانشاه به سر میبرد و بر اساس خاطراتی که بعدها در خارج از کشور منتشر شد، مشغول امکانسنجی کودتایی بود که براساس آن میخواست ارتش را به تهران آورد و مخالفان را سرکوب کند!
امام خمینی چند روز پس از این حکم در جمع فرماندهان نیروهای سهگانه ارتش با اشاره به پیشنهاد رفراندوم از سوی بنیصدر تأکید کردند: «معنایش این است که ثبات این مملکت را از دست مردم بگیرند. اینکه الان ثبات دارد، از افتخارات این انقلاب است که در ظرف یک سال همه این چیزها درست شد. میخواهند این را بگیرند و بگویند حالا نشد، دو باره از سر! دوباره از سر!؛ آرا[آرای] مردم است. خوب. اگر میزان آرای مردم است، اینها که هستند. اینها که از اروپا نیامدهاند. اینها آرای همین مردماند؛ همین مردماند که به مجلس رأی دادند، وکیل تعیین کردند؛ همین مردماند که به جمهوری اسلامی رأی دادند و همین مردماند که به قانون اساسی رأی دادند و همین مردماند که همه چیز را خودشان ایجاد کردند. حالا ما دو باره از سر برویم سراغ چه مردمی؟»(۴)
یک روز پس از این سخنان امام امت در جمع گروهی دیگر از مردم ضمن اعلام ارتداد جبهه ملی به خاطر اعلام تظاهرات علیه قصاص خطاب به بنیصدر تأکید کردند: «شما اگر واقعاً میخواهید به قانون عمل بکنید، ما هم میخواهیم که همه شماها بیایید به قانون عمل کنید. آمدید اینجا و بنا بر این شد که دیگر روزنامههایتان و صحبتهایتان برای تشنج نباشد. آیا شما وفا کردید به عهد خودتان؟ در اینجا آمدید و قرار دادید به این. بعد از اینکه میخواستید به جنگ هم بروید، به این منتهی شد که یک هیئت سه نفرهای باشد. یک نفر از طرف آقای رئیسجمهور. یک نفر هم از طرف آن آقایان و یکی هم من تعیین کنم. اینها حَکَم باشند. بعد از اینکه حَکَم رفته و موارد خلاف را دیده، در روزنامههایشان نوشتند که این حکمیت مثل حکمیت ابوموسی اشعری است!»
تلاشهای ناکام برای بازگشت بنیصدر به آغوش نظام
زمان بهسرعت برای بنیصدر در حال تمام شدن است و امام همچنان نمیخواهد اولین رئیسجمهور به چنین سرنوشتی گرفتار شود. از این رو حضرت روحالله نصیحت میکنند: «حالا هم توبه را قبول میکنم. اسلام قبول میکند. حالا هم بروند در رادیو، بروند در تلویزیون، توبه کنند بگویند ما تا حالا خطا کردیم؛ اشتباه کردیم، مردم را دعوت کردیم به شورش و غلط بوده. خلاف اسلام بوده. خلاف قوانین کشوری بوده. ائتلاف کردیم با گروه منافق. من چندین بار به این آقا [بنیصدر] گفتم آقا این جمعیت تو را به باد فنا میدهند. این افرادی که دور تو جمع شدهاند، بعضی از اینها، یک گرگهایی هستند که تو را به باد فنا میدهند.»(۵)
با وجود این بنیصدر به نصایح امام گوش فرا نمیدهد تا اینکه بررسی عدم کفایت سیاسی اولین رئیسجمهور تاریخ ایران وارد دستور کار مجلس شورای اسلامی میشود.
بررسی عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس شورای اسلامی
۳۰ و ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۰ دو روز تاریخی و ماندگار در تاریخ جمهوری اسلامی است. در این دو روز کفایت سیاسی نخستین رئیسجمهور ایران اسلامی در مجلس شورای اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفت و تعداد زیادی از نمایندگان مجلس که بعد از یک سال صبر و سکوت دیگر تحمشان تمام شده بود به افشای مفاسد و خیانتهای بنیصدر پرداختند.
در این میان سخنرانی تاریخی حضرت آیتالله خامنهای در جلسه روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ خواندنی و شنیدنی است.
آیتالله خامنهای در این سخنرانی ۱۴ دلیل برای عدم کفایت سیاسی بنیصدر برشمردند. این دلایل به اختصار عبارتند از: عدم احترام به نهادهای قانونی، رعایت نکردن حرمت جمهوری و رئیسجمهور، استفاده از هر ابزاری در مقابله با مخالفان، سیاستگرایی به جای حقیقتگرایی، صادق و راستگو نبودن رئیسجمهور، بیقدر و منزلت کردن امام و امت، رعایت نکردن حیثیت جمهوری در خارج از کشور، مشاوران بدنام و مشکوک، افشای اسرار اقتصادی کشور، ایجاد تشنج در کشور پیش از جنگ، بیتوجهی به خط رهبری انقلاب، حرکت به سمت قدرت مطلقه و استبداد، اخلالگری و شورش و خصلتهای ناپسند فردی از جمله غرور… .(۶)
سرانجام مجلس تصمیم تاریخی خود را میگیرد و آیتالله هاشمی رفسنجانی در بیان نتیجه رأی نمایندگان چنین میگوید: «جمع افرادی که در مجلس حاضر بودند ۱۹۰ نفر، آرایی که موافق عدم کفایت سیاسی آقای بنیصدر به صندوق ریخته شده ۱۷۷ نفر، رأی مخالف یک نفر، آقایان! دیگر از این به بعد آقای بنیصدر به عنوان رئیسجمهور از قاموس جمهوری اسلامی حذف شده، شعارها برگردد به طرف آمریکا.» (۷)
یک روز پس از این تصمیم مجلس شورای اسلامی، امام خمینی نیز در حکمی ابوالحسن بنیصدر را از ریاستجمهوری برکنار کردند و پرونده نخستین رئیسجمهور تاریخ انقلاب بسته شد.
اعلام قیام مسلحانه منافقین علیه جمهوری اسلامی
به دنبال بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس، منافقین علیه نظام اسلامی اعلام قیام مسلحانه میکنند. روزنامه اطلاعات در شماره ۳۱ خرداد ۱۳۶۱ مینویسد:
«به دنبال اعلام راهپیمایی و آشوب از طرف سازمان منافقین و گروهک پیکار به نفع بنیصدر، در ساعت ۴ بعد از ظهر امروز در حد فاصل چهارراه ولیعصر [مصدق سابق]، میدان ولیعصر، با پخش اعلامیهها و تراکتهایی مبنی بر درگیری بهطور قاطع با هر کس و در هر لباس و با اعلام صریح و مستقیم گروهک پیکار مبنی بر درگیری مسلحانه، با مردم در خیابانهای مرکزی تهران به خاک و خون کشیده شدند.
در این درگیریهای خونین دهها اتومبیل، اتوبوس یا مینیبوس شرکت واحد و نهادهای انقلابی توسط عناصر آشوبگر به آتش کشیده شده و دهها نفر کشته و مجروح از طرفین به جای گذاشته شد.
گزارشهای رسیده از چهارراه ولیعصر حاکی از آن است که در حدود ساعت ۴ بعد از ظهر امروز تعدادی از هواداران گروهکها در حالی که شعارهایی به نفع بنیصدر میدادند، تعدادی از دکههای خیابان و چندین مبل و صندلی را به وسط خیابان بردند و به آتش کشیدند.
با ورود حزبالله به صحنه، مجاهدین خلق اعلام جنگ مسلحانه کردند و از آن رو که مردم اطلاعی از این اعلام جنگ مسلحانه نداشتند و بناگاه با تیراندازی گسترده از سوی منافقین روبرو شدند، تعداد کثیری از مردم در این درگیری و در جریان تیراندازی مجاهدین خلق به شهادت رسیدند و یا زخمی شدند. روزنامه اطلاعات گزارش داد هادی غفاری نیز در میان مردمی که با هواداران رئیسجمهور درگیر شده بودند حضور داشته است.
براساس گزارشهای رسیده به دنبال اعلامیه سیاسی نظامی مجاهدین خلق در مورد آنچه مقاومت انقلابی خوانده شد، درگیریهایی در سطح شهر تهران به وجود آمد که درگیری امروز ابعاد وسیعتری به خود گرفت. در این درگیریها بیش از ۱۰۰ نفر با سلاحهای گرم و سرد و سنگ و چوب مجروح شدند و چند نفر نیز کشته شدند.(۸)
جنایت بزرگ زندان دولتو
۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۰، ۱۲۱ نفر از رزمندگان سپاه که در زندان دولتو در نزدیکی سردشت در اسارت افراد کومله و دموکرات بودند در یک نقشه از پیش تعیینشده با بمباران جنگندههای رژیم بعث به شهادت رسیدند. زندانبانان ساعتی پیش از بمباران زندان را ترک کرده بودند. درنهایت تعداد انگشتشماری از این حادثه جان به در بردند.
جزئیات جنایت کومله و دموکراتها
هاشمی معاون استاندار وقت آذربایجان غربی در ۱۹ اردیبهشت همین سال در یک مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی شرکت و در مورد چگونگی جریان بمباران زندانهای حزب دموکرات در سردشت گفت: «گزارشهای رسیده در این مورد طی دو روز گذشته نشانگر خیانت بزرگی است که حزب بعث عراق با همکاری حزب منحله دموکرات صورت داده است.»
وی افزود: «در روز ۱۷ اردیبهشت چند فروند از میگهای متجاوز عراقی جهت بمباران اسیرانی که در زندانهای حزب منحله دموکرات به سر میبردند به این زندانها حمله میکنند، اما به نظر میرسد به دلیل وضعیت خاص جغرافیایی منطقه در بمباران کامل زندانها موفق نمیشوند و صرفاً بمبهای خود را در نزدیکی یک زندان و روی قسمتی از یک آبادی و احیاناً بعضی نقاط دیگر فرو میریزند.»
این مقام مسئول ادامه داد: «بعد از تجاوز میگها، ۴ تا ۶ هلیکوپتر عراقی به زندانها از جمله زندان شماره ۵ حملهور میشوند و زندانها را تخریب و تعدادی از برادران اسیر را شهید مینمایند. تعداد دقیق مجروحین و شهدا هنوز مشخص نشده است و عدهای از مجروحین نیز هم اکنون در بیمارستان سردشت بستری میباشند و عدهای دیگر در دست دموکراتها باقی ماندهاند. ضمناً ده نفر از مجروحین هم در قریه واوان نزدیک سردشت در دست اهالی به سر میبرند.»
وی گفت: «این اولین جنایت و برای اولین بار نیست که توسط حزب دموکرات و بعث عراق انجام میشود. اکثر درگیریهایی که در منطقه روی میدهد یا مستقیماً به دست عناصر فریبخورده حزبی و یا با هدایت سرسپردگان عراقی و یا با سلاحهایی که توسط حزب دموکرات از بعث عراق دریافت شده است انجام میشود. باید پرسید سران خائن حزب دموکرات چگونه میاندیشند؟ آیا فکر نمیکنند باید بهزودی جواب مردم مسلمان ایران را بدهند؟»(۹)
سرقت اسناد سری از هشت سازمان دولتی
در ۵ خرداد ۱۳۶۰ دادسرای انقلاب در خصوص سرقت اسناد سری از هشت سازمان دولتی اطلاعیهای صادر کرد. مرتضی فضلینژاد و اسماعیل ناطقی که در این جریان دستگیر شدند اعتراف کردند که «برخی از اسناد سری چند وزارتخانه و سازمان دولتی را خارج و به دفتر ریاست جمهوری منتقل کردهاند.»
دادسرای انقلاب اسلامی مرکز طی اطلاعیهای در این زمینه اعلام کرد: «بنا به اعتراف متهم ردیف اول یعنی آقای مرتضی فضلینژاد وی تا کنون ۵ بار بدون داشتن مجوز به وزارت خارجه مراجعه و تعداد ۵۰۰ برگ مدارک مهم و سری را با کمک آقای اسماعیل ناطقی به محل دفتر ریاستجمهوری منتقل کرده است. آخرین بار در حال انتقال ۳۷۲ برگ از اسناد طبقهبندی شده و از جمله اصل سند و سوابق همکاری کاظم رجوی فرزند حسین با نام مستعار صفا با ساواک و تعدادی اوراق سوابق کارمندان و سفیران وزارت امورخارجه و مقداری هم اسناد و مدارک افراد پاکسازی شده دستگیر میشود.»
در این اطلاعیه تصریح شده است: «متهم اقرار کرده است تاکنون به هشت وزارتخانه و ارگان دیگر از جمله دانشگاهها، وزارت کشور، وزارت کشاورزی، شهربانی و… جهت دریافت مدارک مراجعه نموده و بدون داشتن حکم خروج اسناد مقادیر متنابهی مدرک و سند و فتوکپی پرونده اشخاص را به دفتر ریاستجمهوری برده است.(۱۰)
برجستهترین خلبان هوانیروز به شهادت رسید
در هشتمین روز خرداد ۱۳۶۰ سروان علیاکبر شیرودی، خلبان برجسته هوانیروز در جبهه سرپل ذهاب به شهادت رسید. وی در جریان غائله کردستان داوطلبانه به آن منطقه رفت و در مقابل گروههای ضدانقلاب به مبارزه پرداخت و در پاکسازی پاوه از اشرار نقش مؤثری داشت. شیرودی با ۲۵۰۰ ساعت پرواز جنگی بالاترین زمان پروازهای جنگی در دنیا را داشت.
رئیس وقت ستاد مشترک ارتش درباره وی میگوید: «او ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکن را ممکن ساخت. کسی بود که وقتی خبر شهادتش را به امام خمینی دادم، امام در مورد وی فرمود او آمرزیده است.»
شهادتی که شیرینی برکناری بنیصدر را تلخ کرد
مصطفی چمران نماینده امام خمینی در شورای عالی دفاع ۳۱ خرداد ۱۳۶۱ در جبهه دهلاویه به شهادت رسید. روزنامهها در این باره نوشتند: «بار دیگر صفحات تاریخ با خون یکی از یاران امام حسین«ع» و عاشقان اسلام و شهادت رنگین شد و دکتر مصطفی چمران عارف و مجاهد خستگیناپذیر و سردار رشید اسلام و نماینده امام امت در ارتش که همیشه در جبههها حضور داشت و میجنگید در یکی از جبهههای جنوب به شهادت رسید.
دو تن از یاران همیشگی دکتر چمران نیز در جبهه دهلاویه به شهادت رسیدند.
سرگرد شهید ایرج رستمی و سیداحمد مقدم به ترتیب دیشب و امروز در جبهه دهلاویه به شهادت رسیدند.»(۱۱)
روزنامه کیهان در باره نحوه شهادت چمران به نقل از یکی از مسئولان ستاد جنگهای نامنظم نوشت: «دو شب قبل ارتش متجاوز عراق طی یک ضد حمله شدید درصدد بود تا روستای دهلاویه را به تصرف خود درآورد. در این درگیری یکی از فرماندهان نیروهای نامنظم به نام سروان رستمی که شهید چمران او را یکی از بهترین افسران ارتش جمهوری اسلامی میخواند، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. براساس این گزارش در پی این ضد حمله، ارتش متجاوز عراق که تیپ ده زرهی عراق قویترین تیپ ارتش این کشور در آن شرکت داشت و رزمندگان اسلام آن را کاملاً دفع کردند، صبح امروز دکتر چمران برای رسیدگی به وضع جبهه و معرفی فرمانده جدید به دهلاویه رفت و طی سخنانی برای رزمندگان اسلام، ضمن اعلام شهادت سروان رستمی آنان را به صبر و استقامت دعوت کرد و از آنها خواست که راه او را ادامه دهند.»
این گزارش میافزاید: «چمران در ادامه، فرمانده جدید این منطقه برادر مقدم را به رزمندگان معرفی کرد و سپس در جلسهای با حضور فرماندهان گروهها ضمن تشریح موقعیت منطقه برنامههای آینده را برای آنان توضیح داد و آنگاه برای نشان دادن منطقه به فرمانده جدید رهسپار مقدمترین خطوط جبهه نبرد شد.
براساس این گزارش ساعت ۱۲ ظهر امروز بر اثر اصابت گلوله خمپاره برادر مقدم و برادر حدادی در جا شهید شدند و ترکش خمپاره به پشت سر دکتر چمران اصابت کرد و بر زمین غلتید و پس از مداوای اولیه راهی اهواز شد. در یک کیلومتری اهواز بر اثر خونریزی شدید دکتر مصطفی چمران این عارف مجاهد جبهههای نبرد شهید شد.»(۱۲)
پینوشتها
۱ـ سخنرانیهای تنشزا، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱ تیر ۱۳۸۹٫
۲ـ صحیفه امام، جلد ۱۴، ص ۲۰۱٫
۳ـ صحیفه امام، جلد ۱۴، ص ۴۲۰٫
۴ـ صحیفه امام، جلد ۱۴، ص ۴۳۴٫
۵ـ صحیفه امام، جلد ۱۴، ص ۴۴۸٫
۶ـ مشروح مذاکرات مجلس، ۳۱ خرداد ۱۳۶۰٫
۷ـ همان.
۸ـ اطلاعات، ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، ص ۲٫
۹ـ کیهان، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۰، ص ۲٫
۱۰ـ جمهوری اسلامی، ۵ خرداد ۱۳۶۰، ص ۵٫
۱۱ـ جمهوری اسلامی، ۱ تیر ۱۳۶۰، ص ۲٫
۱۲ـ کیهان، ۱ تیر ۱۳۶۰، ص ۲٫