حضرت علی(ع) در اندیشه و سیرۀ امام خمینی(ره)

 

غلامرضا گلی‌زواره

در پیشگاه پیشوای پارسایان

در پیشگاه والا و آستان باشکوه امیرمؤمنان علی«ع» زبان را یارای بیان نیست و قلم در این میدان درمی‌ماند، زیرا کلمات و سخن‌ها از عهده رسالت معمول و دیرین خود برنمی‌آیند و مفاهیم محدود و مضامین محصور، در بیان و بنان، ظرفیت ترسیم شخصیت لایتناهی آن مولای پارسایان و پرهیزگاران را ندارند. در این عرصه ملکوتی، واژه‌ها به هنگام معرفی این خورشید جاوید عاجز و ناتوان می‌گردند و به‌راستی جام‌هایی خرد و پیمانه‌هایی اندک در ساحل اقیانوسی بی‌پایان چه گنجایشی دارند.

غواصان اندیشه در ژرفای این بحر بی‌کران هر چه فروتر روند، باز هم تهیدست بازمی‌گردند و قادر نیستند عمق رازآلود آن را بازیابند.

در صورتی که ناگزیر از پرداختن به خصال او باشیم، یا باید آنچه را معصومان دیگر در باره آن همای رحمت فرموده‌اند بازگو کنیم  و یا از لابلای خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های آن حضرت، در این باره به حقایقی دست یابیم.

در گذر تاریخ نیز رجال نادری بوده‌اند که کوشیده‌اند با تکیه بر احادیث معتبر و روایات مستند، با نیروی فکر و منطق خود، آن بزرگوار را معرفی کنند و تابشی از پرتوهای آن خورشید فروزان را در زندگی فردی، اجتماعی و اخلاق، رفتار و کردار خویش منعکس سازند.

بی‌شک امام خمینی شخصیتی برجسته و بی‌بدیل بود که پس از امامان معصوم، کسی چون او در عرصه‌های علمی، فرهنگی، عرفانی و سیاسی جلوه‌گر نگردید:

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

آن روح قدسی و به تعبیر مقام معظم رهبری، آن حقیقت همیشه زنده با وجود آنکه صد ملک سلیمان را در زیر نگین خود داشت، در خانه‌ای محقر می‌زیست و خویشتن را خادمی بیش نمی‌دانست و می‌فرمود: «اگر به من خدمتگزار بگویند بهتر از آن است که رهبر بگویند».(۱) امام نونهالی سیزده ساله را رهبر خود و جامعه اسلامی می‌خواند(۲) تا فداکاری و جان‌نثاری نوجوانی را که شکوه شهادت را به نمایش گذاشت و خاطره دلاوری‌های حضرت قاسم‌ بن حسین«ع» را در جان‌ها زنده کرد، به عنوان والاترین ارزش به امت مسلمان بنمایاند.

امام خمینی نه تنها در زبان و بیان، تعالیم حضرت علی«ع» و دیگر امامان را ترویج می‌کرد، بلکه با تزکیه درون و پالایش دل و ذهن به درجه‌ای از اخلاص رسیده بود که اعمال و رفتارش برای مردم سرمشق محسوب می‌گردید. بسیاری از خصوصیات اخلاقی امام خمینی الهام گرفته از سیره و شیوه مولای متقیان بود.

 

مصداق بارزی از انسان کامل

امام خمینی(ره) که از متمسکان واقعی ولایت حضرت علی«ع» و فرزندانش بود، در آثار قلمی و سخنرانی‌های خود در باره ولایت و امامت اهل‌بیت«ع» در مواقعی به اجمال و در پاره‌ای موارد به حقایقی اشاره کرده است که مهم‌ترین آنها کتاب «مِصباحُ ‌الهِدایِه اِلی الخَلافه و الوِلایه» است. در این اثر، بحث ولایت امیرمؤمنان و سایر ائمه معصومین«ع» با مشرب عرفانی به نگارش درآمده است. امام در کتاب «کشف اسرار» به شبهاتی که مؤلف کتاب اسرار هزار ساله و نیز افرادی چون کسروی و وهابی‌ها در این باره مطرح کرده‌اند، پاسخ‌های خردمندانه، منطقی و مستند داده و به دفاع از امامت و اعتقادات شیعیان پرداخته است. به علاوه ایشان در آثار دیگرشان نیز به مناسبت‌های مقتضی به بحث درباره موضوع مزبور پرداخته و امامت و ولایت ائمه را در ابعاد عرفانی، کلامی، سیاسی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده است.

با بررسی نگاشته‌ها و بیانات امام به‌خوبی مشخص می‌شود که ایشان درنهایت اعتقاد به مقام سیاسی معنوی حضرت علی«ع» و دیگر امامان و اثبات ولایت کلیه الهیه و مظهریت تام و تمام حق تعالی برای آنان، از شئون اجتماعی و سیاسی امام معصوم غافل نمانده و مبارزات و مقاومت‌های آن وجودهای مبارک در برابر ستمگران و منحرفان و نیز حکومت حضرت علی«ع» را مورد توجه قرار داده است.

امام خمینی، حضرت علی«ع» و جانشین‌های آن بزرگوار را در همه شئون اعم از زندگی فردی و اجتماعی، تزکیه نفس و سیر و سلوک اسوه دانسته است. از دید امام، پیشوایان شیعه یعنی حضرت علی«ع» و فرزندانش مصداق بارزی از انسان کامل هستند و این عنوان مظهر جمیع اسماء و صفات حضرت حق تعالی و دارای برزخیت کبیری است. اسم اعظم مبدأ خلقت این انسان کامل است. اسم اعلی در مقام ظهور رسول اکرم«ص» و ائمه اطهار«ع» است. آنهایی که در مرتبه سیر و حرکت از نقص به کمال رسیده‌ و از همه چیز وارسته شده‌اند.(۳)

از نگاه امام خمینی، نبوت و امامت با یکدیگر متحدند و بر این اساس، خلافت محمدی با ولایت علوی اتحاد دارد. این دو بزرگوار (حضرت محمد«ص» و حضرت علی«ع») در عوالم غیب با هم متحد بودند و در شهادت در این عالم، یکی مظهر آن غیب مطلق است در بعثت و یکی مظهر آن غیب مطلق است در امامت. این دو بزرگوار در این دنیا هم که آمدند، اخوت و برادری داشتند و در تمام ایام عمر در این عالم پشتیبان هم بودند.(۴)

امام در جای دیگری متذکر گردیده است: «ذکر به رسول اکرم«ص»‌ و علی‌بن ابی‌طالب«ع» و اسمای حسنی به ائمه هدی و آیت‌الله نیز به آن بزرگواران تفسیر و تطبیق شده [است] آنان آیات الهیه و اسماءالله حسنی و ذکرالله اکبرند.»(۵)

امام عقیده دارد فریاد و ناله‌های حضرت علی«ع» از این واقعیت سرچشمه می‌گیرد که آن بزرگوار از عالم وحدت به سوی کثرت آمده و این انتقال برای امام رنج‌آور بوده است: «این همه ناله‌هایی که ایشان می‌زده است، سر در چاه می‌کرده، ناله می‌کرده، دعاهایی از ایشان وارد شده که در آن ناله است، اینها چیست؟ آیا حضرت امیر«ع» برای خاطر اینکه توجه به این دنیا دارد و از مرتبه وحدت به سوی کثرت آمده است می‌نالد؟ آن ناله‌ها راجع به این بوده است که خدایا مرا از جوار خودت برگرداندی به عالم کثرت. با همین رجوع به کثرت کدورت بوده. توجه به این عالم طبیعت با اینکه در نظر آنها جلوه خداست، مع‌ذلک از آن جلوه باطنی و از آن مرتبه غیر حضرت الوهیت آنها را واداشته است، از این جهت ناله می‌زدند.»

به باور امام عامل دیگری که باعث می‌شده حضرت علی«ع» و دیگر اولیای الهی در این دنیا احساس ناراحتی کنند، از این جهت است که آن بزرگان وقتی مشاهده می‌کردند بر جامعه اسلامی مصائبی وارد شده و یا افراد به دلیل روی آوردن به خلاف و گناه، کارنامه سیاهی را برای خود تدارک می‌بینند، رنج می‌بردند.

«آنها مظهر رحمت خدا هستند، می‌خواهند همه مردم سعادتمند باشند. وقتی می‌بینند که مردم این طور هستند و دارند دسته دسته به جهنم می‌روند، از این (موضوع) رنج می‌برند. یا وقتی (حضرت) ملاحظه می‌کند که می‌خواهد حکومت عدل تشکیل بدهد، آن وقت آن قدر رنج می‌برد، نه از باب اینکه برای خودش، برای اینکه می‌خواهد مردم را به عدالت برساند و (آنان) زیر بار نمی‌روند.»(۶)

امام خمینی برای امیرمؤمنان«ع» و سایر ائمه، در حال عبودیت، مقام خاصی را متصور است که افراد غیرمعصوم را از این حالت بهره‌ای نیست:

«نظر کن در حال آن بزرگواران و کیفیت عبادت و مناجات‌های آنها، بعضی از آنها در وقت نماز رنگ مبارکشان تغییر می‌کرد و پشت مبارکشان می‌لرزید از خوف آنکه مبادا در امر الهی لغزشی شود، با آنکه معصوم بودند. از حضرت مولی (امیرمؤمنان) معروف است که تیری به پای مبارکشان رفته بود که طاقت بیرون آوردن نداشتند. در وقت اشتغال به نماز (آن تیر را) بیرون ‌آوردند و ایشان اصلاً ملتفت نشد.(۷)

اگر بشر پشت به پشت یکدیگر دهند و بخواهند یک لااله الا الله امیرالمؤمنین را بگویند،‌ نمی‌توانند. به مقام علی‌بن ابی‌طالب«ع» قسم که اگر ملائکه مقربین و انبیای مرسلین، غیر از رسول خاتم که مولای علی و غیر اوست، بخواهند یک تکبیر او را بگویند نتوانند، حالِ قلب آنها را جز خود آنها نمی‌داند کسی.(۸)

جناب مولی الموحدین«ع»، وقت نماز که می‌شد به خود می‌پیچید و متزلزل می‌شد. از آن حضرت سئوال شد چه می‌شود تو را یا امیرالمؤمنین؟ فرمود: آمد وقت امانتی که حق تعالی عرضه داشت بر آسمان‌ها و زمین و آنها ابا کردند از حمل آن.»(۹)

امام خمینی عبادت حضرت علی«ع» را نوع عبادت احرار می‌داند و آن را  این گونه توضیح می‌دهد:

«عبادت احرار که برای حب حق تعالی و یافتن آن ذات مقدس توسط اهل عبادت واقع می‌شود و خوف از جهنم و شوق بهشت محرک آنها در آن نیست، اول مقام اولیاء و احرار است.»(۱۰)

 

منزلت نورانی، اما ناشناخته

سخن گفتن در باره علی«ع» کار آسانی نیست. عمر با برکت و سراسر افتخار آن حضرت در راه صیانت از اسلام و قرآن و ترویج آن سپری گردید. آن بزرگوار در راه استقرار و احیای سنت نبوی لحظه‌ای از فداکاری و جانبازی در راه خداوند غفلت نورزید. زندگی او از نظر فردی و اجتماعی نمونه و سرمشق تمام‌نمای ارزش‌های اسلامی بود. در خانه گِلین و محقرش فرزندانی چون امام حسن و امام حسین«ع» و زینب کبری»س» پرورش یافتند که در گذر تاریخ اسلام نقش‌آفرین بودند و مشعل فروزان انسانیت را در ظلمت‌سرای دوران بر دوش کشیدند و مقتدای انسان‌های حقیقت‌جو شدند. با وجود عظمت مقام علمی و معنوی و عبادی حضرت علی«ع» هنوز هم سیمای ایشان در هاله‌ای از گمنامی قرار گرفته است. به‌راستی دانشمندان و نامداران جهانی چگونه می‌خواهند آن مولای مؤمنان را معرفی کنند.

امام خمینی معتقد است این بزرگان با تمام فضایل و علوم ارجمندی که از آنها برخوردار بوده‌اند، در این عرصه گرفتار حجاب وجود خویش گردیده‌اند و بهتر است که از این قلمروها عبور کنیم و بگوییم حضرت علی«ع» عبدالله بود:

«دانشمندان، اهل فضیلت و عارفان و اهل فلاسفه با همه فضایل و دانش ارجمندشان، آنچه از آن جلوه تام حق دریافت کرده‌اند، در آئینه محدود نفسانیت خویش است و مولا غیر از آن است، پس اولی آن است که از این وادی بگذریم و بگوییم علی‌بن ابی‌طالب«ع» فقط بنده خدا بود و این بزرگ‌ترین شاخصه اوست که می‌توان از آن یاد کرد. کدام شخصیت می‌تواند ادعا کند که عبدالله است و از همه عبودیت‌ها بریده است جز انبیای عظام و اولیای معظم که علی«ع» آن عبد وارسته از غیر و پیوسته به دوست که حجب نور و ظلمت را دریده و به معدن عظمت رسیده است. در صف مقدس است و کدام شخصیت است که می‌تواند ادعا کند از خردسالی تا آخر عمر رسول اکرم«ص» در دامن و پناه و تحت تربیت وحی و حامل آن بوده است جز علی‌بن ابی‌طالب«ع» که وحی و تربیت صاحب وحی در اعمال روح و جان او ریشه دوانده، پس او به حق عبدالله است و پرورش‌یافته عبدالله اعظم.(۱۱)

صلوات و سلام بی‌پایان به رسول اعظم که چنین موجود الهی را در پناه خود تربیت فرمود و به کمال لایق انسانیت رسانید و درود بر مولای ما که نمونه انسان و قرآن ناطق است و تا ابد نام بزرگ او باقی است و خود الگوی انسانیت و مظهر اسم اعظم است.»(۱۲)

امام خمینی یادآور می‌گردد حضرت علی«ع» از آن منزلت اعلی و وجود مطلق تنزل پیدا کرده تا به ما رسیده است و اینکه برخی خواسته‌اند حدیث غدیر را شأنی برای آن حضرت در نظر گیرند درست نیست، بلکه این مولای متقیان است که غدیر را به وجود آورده و مقام شامخ اوست که باعث گردیده خداوند متعال ایشان را حاکم جامعه قرار دهد.»(۱۳)

امام خمینی تصریح می‌نماید که ابعادی از زندگی و خصال حضرت علی«ع» که بر ما مخفی است، افزون‌تر از آن جوانبی است که به دست ما رسیده است.(۱۴) آنگاه از جهات متناقص آن حضرت سخن می‌گوید:

«انسانی که در عین حال که زاهد است، بزرگ‌ترین جنگجوست در دفاع از اسلام، اینها در افراد عادی جمع نمی‌شود. در عین حال که در معیشت آن طور قناعت می‌کند، قدرت بازو دارد. آن قدرت بازو و این (قناعت و کم خوردن) جمع متضادین است. در عین حال که دارای علوم متعدد است، هر قشری که اهل رشته‌ای است حضرت امیر را از خودشان می‌داند و حضرت امیر از همه است، دارای همه اوصاف است و دارای همه کمالات.(۱۴) اینکه هر کسی یک طرفش را گرفته است و خیال می‌کند که ایشان اوست و بعد واقعی این است. تا کنون آن بعدی که ایشان دارند برای کسی کشف نشده است مگر برای اشخاصی که هم‌طراز او هستند.»(۱۵)

امام خمینی متذکر می‌گردد ما انسان‌ها از بیان کمالات حضرت علی«ع» قاصر و عاجزیم و اگر هم به وصف ایشان می‌پردازیم، دون شأن و منزلت اوست:

«آنچه شعرا، عرفا، فلاسفه و دیگران درباره او گفته‌اند شمه‌ای از آن چیزی است که او هست. آن چیزهایی را که ما نمی‌توانیم درک کنیم و دست دیگران از آن کوتاه است قابل ذکر نیست و لهذا ما باید در پیشگاه مبارک ایشان عذرخواهی کنیم که ما قاصریم و نمی‌توانیم بیان کمال شما را بنماییم.»(۱۶)

از دیدگاه امام خمینی، حضرت علی«ع» باب وحی، مفسرّ قرآن و سنت و حامی بعثت نبوی است:

«… [سیزدهم رجب] روزی است که علی‌بن ابی‌طالب«ع» که باب وحی و امانتدار وحی بود متولد شد و این روزی است که قرآن کریم و سنت رسول اکرم«ص» به ولادت این مولود بزرگ مفسرّ پیدا کرد و پشتوانه وحی و اسلام به وجود این مبارک مولود قوی شد.»(۱۷)

منزلت علی«ع» در حدی است که حتی فرشتگان در برابرش تعظیم می‌کنند:

«ملائکه بالشان را زیر پای امیرالمؤمنین«ع» پهن می‌کنند، چون مردی است که به درد اسلام می‌خورد، اسلام را بزرگ می‌کند، به واسطه او در دنیا منتشر می‌شود و شهرت جهانی پیدا می‌کند. با زمامداری آن حضرت، جامعه‌ای خوشنام و آزاد و پر از فضیلت به وجود می‌آید. البته ملائکه برای حضرتش خضوع می‌کنند و همه برای او خضوع و خشوع می‌کنند، حتی دشمن در برابر عظمتش تعظیم می‌کند.»(۱۸)

روح وارسته امام علی«ع» در نگاه امام خمینی این گونه اوج گرفته است:

«… آن کس که زمام مملکتی از حجاز گرفته تا مصر و اینجاها را، ایران و سایر جاها تحت سلطه او بود و قدرت جسمی و روحی خودش آن طور بوده، می‌بینیم از یکی از افراد پایین و متوسط متواضع‌تر است و این قدرت‌ها ابداً در روح او تأثیر نکرده، برای اینکه روح این قدر بزرگ است که همه عالم را می‌گیرد. یک روح مجردی که از آن آلایش‌ها تجرد پیدا کرده است، این قدر وسیع است که همه عالم مثل یک نقطه می‌ماند در او…».(۱۹)

از نظر امام خمینی، حضرت علی«ع» صرفاً در مسائل معنوی و امور حکومتی اسوه مردم نیست، بلکه در کار و تلاش و کوشش برای رفاه اقشار مردم نیز الگویی جاوید به شمار می‌رود:

«دوم شخص اسلام، علی‌بن ابی‌طالب«ع» خودش یک کارگر بود، یعنی قنات حفر می‌کرد، لکن برای خودش نه، وقف می‌کرد برای مستمندان. همان روزی که بیعت به امامت کردند برای او به خلافت، وقتی بیعت تمام شد، همان روز بیل و کلنگ خودش را برداشت (و رفت) دنبال کار، این دو نفر (پیامبر اکرم«ص» و حضرت علی«ع») کارشان باید سرمشق باشد برای ما».(۲۰)

 

ناظری مراقب برای حفظ مصالح اسلام

رسول اکرم«ص» در ۲۸ صفر المظفر سال ۱۱ هجری به دنبال ۲۳ سال تلاش بی‌وقفه در تأسیس امت اسلامی چشم از جهان فرو بست و از این تاریخ علی‌بن ابی‌طالب«ع» طبق تکلیف الهی زعیم مسلمین گردید، اما بنا به عللی برای مدتی دراز، قریب ۲۵ سال از اداره، رهبری و قرار گرفتن در رأس نظام اسلامی برکنار ماند. حضرت علی«ع» در نهج‌البلاغه به این ضایعه جبران‌ناپذیر اشاره کرده است: «خدایا من از تو یاری می‌جویم بر ضد قریش و یاران آنها که قطع رحم کردند و مقام بزرگ مرا کوچک شمردند و اجتماع کردند بر گرفتن امری که حق من بود.(۲۱) سوگند به خداوند که از زمان رحلت رسول اکرم تا امروز از حق خود ممنوع شدم و دیگری را بر من اختیار کردند.(۲۲) آنان از رشته‌ای که خداوند به مودت آن امر کرده بود روبرگرداندند و منقلب کردند بنا را از اساس و بنا کردند به غیر موضعش که معدن تمام خطاها بودند و با سرعت تمام در سرگردانی فرو رفتند و غفلت نمودند.»(۲۳)

در طول این ۲۵ سال امام پیش از هر چیز نقش ناظری مراقب را داشت و حضور نورانیش در میان امت مسلمان عاملی مهم در عدم بروز بسیاری از تحریفات بنیادی و انحرافات خطرناک بود. برخی از پاک‌ترین و نام‌آورترین صحابه پیامبر چون سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد بن اسودکندی و عمار یاسر از یاران نزدیک و پیروان راستین آن همام بودند و وی را در حراست از اصل و اصول اسلام یاری می‌کردند و مسائل را به استحضارش می‌رسانیدند. هر جا حکمی تحریف و تعلیمی نادرست ارائه می‌شد و قضاوتی ناحق می‌کردند، حضرت رسیدگی می‌کرد. در کار فتوحات اسلامی نظارت داشت. به علمای ادیان و مذاهب که برای سئوال از وصی رسول اکرم«ص» به مدینه سرازیر می‌شدند، تنها او بود که پاسخ می‌داد و به قول خودش در این دوره تا هنگامی حاضر بود دست از درگیری جدی بردارد که امور مسلمانان به‌گونه‌ای سالم و طبق نص قرآن و سنت نبی‌اکرم، فیصله یابد.

در پی ماجراهایی که در این ایام روی دادند، پیروان آن امام مظلوم افزوده گردیدند و آنها در عقاید خود راسخ‌تر و نسبت به وقایع جهان اسلام هوشیارتر شدند و روز به روز بر دامنه فعالیت شیعیان افزوده ‌شد. امام که دستش از تربیت عمومی و فراگیر کوتاه شده بود، به تربیت خصوصی افراد اهتمام ورزید.(۲۴)

امام خمینی ضمن اشاره به این برهه از حیات نورانی امیرمؤمنان«ع» از همکاری مولای متقیان با خلفای معاصر خود سخن گفته است:

«علی‌بن ابی‌طالب«ع» که رسول خدا«ص» او را به جای خود نصب کرد، بیست و چند سال برای مصالح موافقت کرد با اشخاصی که به عقیده او غاصب مقام بودند، برای اینکه مصالح اسلام اقتضا می‌کرد. اگر حضرت در آن وقت می‌خواست معارضه بکند، اسلام در خطر بود. حضرت امیرالمؤمنین«ع» با خلفا همکاری می‌کردند چون ظاهراً مطابق دستور دین عمل می‌نمودند و تشنجی در کار نبود. بعد از رسول خدا«ص» هم که مدت‌های طولانی ملت‌ها محروم ماندند از قیادت ایشان، ایشان باز کنار نبود. برای حفظ مصالح مسلمین همراه بود، صبر می‌کرد، بعد از اینکه آنها متکفل امور بودند، ایشان اهل مشورت با آنها بود. راهنمایی می‌کرد، بچه‌هایی را می‌فرستاد به جنگ… به واسطه مصالح عالیه ‌اسلام در نماز اینها رفت، تبعیت از اینها کرد، برای اینکه مصلحتی بود که فوق این مسائل بود.(۲۵)

 

روزهای زمامداری

جمعی از صحابه و گروه زیادی از تابعین در سرزمین‌های حجاز، یمن، عراق، مصر و دیگر نقاط جهان اسلام در سلک پیروان حضرت علی«ع» درآمدند و بعد از به قتل رسیدن سومین خلیفه، از هر سو به آن حضرت روی نمودند و به هر نحو بود با وی بیعت کردند و او را به خلافت و رهبری سیاسی برگزیدند. بدین‌گونه امام علی بعد از ۲۵ سال برکناری از زعامت جامعه اسلامی به اصرار و پافشاری مؤمنان و علاقمندان‌ جامعه اسلامی، زمامداری مسلمانان را پذیرفت. دوران حکومت آن حضرت از سال ۳۵ هجری آغاز شد و حدود چهار سال و نه ماه تداوم یافت. امام خمینی در این باره فرموده‌اند:

«آن وقتی که با ایشان بیعت کردند، البته ایشان هم در عین حالی که خودش را حق می‌دانست، می‌گفت بروید یکی دیگر را [انتخاب کنید]‌. می‌دانست اینها یک اشخاصی نیستند که اهل کار باشند، ولی خب فشار آوردند به ایشان، با ایشان بیعت کردند.(۲۶)

حضرت علی«ع» در خلافت، شیوه و سنت خاتم پیامبران را به کار بست و غالب تغییراتی را که بعد از رحلت رسول‌اکرم«ص» به وجود آمده بود، به حالت اول برگرداند. کارگزاران نالایق را که مناصبی را دراختیار گرفته بودند برکنار کرد. حکومت آن حضرت در واقع انقلاب و تحول گسترده‌ای بود و از این روی گرفتاری‌های بسیاری دربرداشت و موانعی بر سر راه آن پدیدار گردید.(۲۷)

امام امیرمؤمنان در اولین روزهای زمامداری خطاب به مسلمانان فرمود: آگاه باشید گرفتاری و مشکلاتی که هنگام بعثت نبی‌اکرم داشته‌اید امروز دوباره به سوی شما برگشته و دامنگیرتان شده است. باید درست زیر و رو شوید،.صاحبان فضیلت که عقب افتاده‌اند، پیش افتند و آنان که ناروا پیشی گرفتند، عقب افتند.»(۲۸)

حضرت علی«ع» در این دوران ضمن اینکه الگویی ناب و خالص از مدیریت اسلامی را  ارائه داد، در معاشرت‌ها، روابط مردمی و شیوه زندگی نمونه‌ای عالی از زهد، فروتنی، دلسوزی و عطوفت را به نمایش گذاشت. امام خمینی به این موارد اشاراتی روشن دارد:

«آن هم حکومت حضرت امیر است که همه‌تان می‌دانید. آن وضع حکومتش و آن هم وضع سیاستش و آن وضع جنگ‌هایش. نگفت که ما بنشینیم در خانه‌مان دعا بخوانیم و زیارت بکنیم و چه کار داریم به این حرف‌ها، به ما چه.(۲۹)

دولت حقه حضرت امیر«ع» که ولی امر بر همه چیز بود و در خدمت مردم بود. این طور نبود که حکومت بخواهد حکومت کند و مردم همین‌طور بی‌خود اطاعت کنند. ارزش‌های معنوی حکومت می‌کرد. حکومت عدل برقرار بود و حاکم ذره‌ای از قانون تخلف نمی‌کرد. حکومت قانون بود. هیچ وحشتی نبود و مردم در امان بودند.(۳۰)

با اینکه ده مقابل [ایران] سعه مملکتش بود، در کوچه و بازار مثل یک آدمی می‌آمد که نمی‌شناختندش بعضی‌ها.»(۳۲)

 

اسوه حماسه‌آفرینان و سلحشوران

از فرازهای مهم در زندگی حضرت علی«ع» مبارزات و نبردهای آن بزرگوار با کفار، مشرکان، منافقان و مخالفان حق و حقیقت است. امیرمؤمنان«ع» در پیکار با دشمنان، نستوه، شجاع و حماسه‌آفرین بود. همین نبردهای خالصانه در تقویت آیین محمدی و نشر گسترش اسلام بسیار مؤثر و تعیین‌کننده بود. جنگ‌های آن وجود مبارک انگیزه‌ای خالصانه و هدفی اصلاحی داشت. امام خمینی می‌فرماید:

«شمشیر علی‌بن ابی‌طالب«ع» ضربه‌اش (که) می‌فرماید از عبادت جن و انس هم بالاتر است.(۳۳) برای اصلاح است، ضربه افسادی نیست.(۳۴)

در صدر اسلام، امیرمؤمنان«ع» با مجاهدات خود، اسلام را رشد داد. اسلام را شکوفا کرد. در جنگ‌های بزرگ اسلام پیشقدم بود.(۳۵)

حضرت علی«ع» هنگامی که در رأس حکومت و نظام سیاسی مسلمانان قرار گرفت، به تلاش‌های مبارزاتی و انقلابی خود ادامه داد و همین مشی تحول‌آفرین، منافع عده‌ای طمعکار، دنیاخواه را به مخاطره انداخت و آنان از هر سویی عَلَم مخالفت و کارشکنی را برافراشتند و به بهانه خونخواهی سومین خلیفه، جنگ‌های خونین داخلی را به راه انداختند که تقریباً در تمام مدت زمامداری علی«ع» ادامه داشت. خونخواهی خلیفه سوم دستاویزی عوام‌فریبانه بود. علت در گرفتن جنگ جمل غائله طبقاتی بود.

امام بعد از به دست گرفتن زمام امور مسلمین، اموال را بالسویه میان مردم توزیع می‌کرد، همچنان که سیره رسول اکرم«ص» این گونه بود.‌ اما این شیوه‌ طلحه و زبیر را سخت برآشفت و بنای تمرد و نافرمانی گذاشتند و به نام زیارت خانه خدا، از مدینه عازم مکه شدند و عایشه همسر پیامبر را با خود همراه ساختند و جنگ خونین جمل را به راه انداختند.

سبب جنگ دوم (نبرد صفین) که یک سال و نیم به درازا کشید، طمعی بود که معاویه در امر خلافت داشت. او نیز خونخواهی از عثمان‌بن عفان را بهانه قرار داد و جنگی را برپا کرد که طی آن یک‌صد هزار نفر به ناحق کشته شدند. در این نبرد، عده‌ای با تحریک فرزند ابوسفیان در شهرهای اسلامی به آشوبگری و حرکت‌های تروریستی روی آوردند و در این راه قساوت‌ها به خرج ‌دادند. اینها که به خوارج نهروان موسوم شدند و افکاری منجمد داشتند، جاهلان متنسک به شمار می‌آمدند. آنان جنگ نهروان را به وجود آوردند و حضرت علی«ع» موفق شد فتنه آنان را سرکوب کند، ولی سرانجام یکی از این منافقان شقی حضرت را در مسجد کوفه به شهادت رساند.(۳۶)

امام خمینی از این نبردهای خونین چنین یاد کرده است:

«وقتی بنا شد یک طایفه‌ای از مسلمین، اسلامی را که می‌خواهد متولد شود از بین ببرند و یک دسته‌ دیگر هم اغفال کردند، دنبال این معنا، تکلیف حضرت امیر«ع» است که در سه جنگ با کسانی که اظهار اسلام می‌کردند و فریاد اسلام می‌کشیدند، شمشیر بکشد و [با آنها] جنگ بکند، برای اطاعت امر خدا و برای حفظ اساس اسلام.(۳۷)

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ در جست‌وجوی راه از کلام امام، دفتر ششم، ص ۹.

۲ـ سخنرانی امام خمینی در جمع روحانیان تهران، روزنامه کیهان، ۱۱ تیرماه سال ۱۳۶۰.

۳ـ بنگرید به کتاب چهل حدیث از امام خمینی، ص ۵۳۱ و نیز شرح حدیث جنود عقل و جهل، همو، ص ۲۶۵، تفسیر سوره حمد، همو،‌ ص ۱۲۱.

۴ـ صحیفه امام، سید روح‌الله موسوی خمینی، ج ۲۰، ص ۲۳۳.

۵ـ آداب الصلوه، امام خمینی، ص ۲۱۷.

۶ـ صحیفه امام، ج ۲، صص ۳۶۱ـ۳۵۹.

۷ـ چهل حدیث، ص ۴۲۹.

۸ـ همان مأخذ، ص ۷۵.

۹ـ سرالصلوه، صص ۱ و ۳.

۱۰ـ چهل حدیث، ص ۳۲۶.

۱۱ـ صحیفه امام، ج ۱۴، صص ۳۴۸ـ۳۴۷.

۱۲ـ همان مأخذ، ص ۳۴۹.

۱۳ـ تبیان (دفتر چهل و دوم)، امامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی، صص ۳۰۶ـ۳۰۵.

۱۴ـ صحیفه امام، ج ۱۹، صص ۲۱ـ۲۰.

۱۵ـ همان مأخذ، ج ۲۰، ص ۲۲۲.

۱۶ـ همان منبع، ج ۱۹، ص ۲۱۳.

۱۷ـ همای رحمت امام علی«ع»، به اهتمام مجید زمان‌پور، ص ۵۴.

۱۸ـ تبیان (دفتر دوازدهم)، سیمای معصومین در اندیشه امام خمینی، ص ۲۰۵.

۱۹ـ صحیفه نور، ج ۱۱، صص ۱۵ـ۱۴.

۲۰ـ همان مأخذ، ج ۱۶، صص ۱۴۳ـ۱۴۲.

۲۱ـ نهج‌البلاغه، فرازی از خطبه ۱۷۴.

۲۲ـ همان، خطبه ششم.

۲۳ـ همان، خطبه ۱۵۰.

۲۴ـ شیعه در اسلام، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، ص ۱۵.

۲۵ـ امامت و انسان کامل از دیدگاه امام خمینی، صص ۲۸۸ـ۲۸۷.

۲۶ـ صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۲۴.

۲۷ـ شیعه در اسلام، صص ۱۶ـ۱۵.

۲۸ـ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶۰.

۲۹ـ صحیفه نور، ج ۲، ص ۲۸.

۳۰ـ سیمای معصومین در اندیشه امام خمینی، صص ۲۵۵ـ۲۵۳.

۳۱ـ همان مأخذ، ج ۱۳، ص ۷۷.

۳۲ـ بحارالانوار، علامه مجلسی، ح ۳۹، صص ۲ـ۱.

۳۳ـ صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۲۰.

۳۴ـ همان، ج۶، ص ۳۶۰.

۳۵ـ صحیفه نور، ج ۷، ص ۱۳۷.

۳۶ـ مروج‌الذهب، مسعودی، ج ۲، ص ۴۱۵.

۳۷ـ صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۱۳۶، صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۲۱۴، همای رحمت، ص ۱۸۶.

 

 

 

سوتیترها:

 

۱٫

امام خمینی که از متمسکان واقعی ولایت حضرت علی«ع» و فرزندانش بود، در آثار قلمی و سخنرانی‌های خود در باره ولایت و امامت اهل‌بیت«ع» در مواقعی به اجمال و در پاره‌ای موارد به حقایقی اشاره کرده است که مهم‌ترین آنها کتاب «مِصباحُ ‌الهِدایِه اِلی الخَلافه و الوِلایه» است. در این اثر، بحث ولایت امیرمؤمنان و سایر ائمه معصومین«ع» با مشرب عرفانی به نگارش درآمده است.

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *