سلطه یهودیان بر آمریکا از چه زمانی و چگونه شکل گرفت؟

                                             

پاسخ به شبهات تاریخی

                     

                                                                                             

مجید صفاتاج

حضور یهودیان در امریکا از اواخر قرن هجدهم شکلی علنی به خود گرفت. در سال‌های پایانی این قرن، یهودیان به‌رغم تعداد کم توانستند بیش از هر گروه دیگری در جامعه امریکا و در مراکز اقتصادی این‌کشور رخنه کنند تا جایی که «فرانکلین»  از رهبران جنبش استقلال امریکا در کنفرانسی‌ در سال ۱۷۸۹ به مردم امریکا در مورد مهاجرت یهودیان و ورود و رخنه آنان به جامعه امریکا هشدار داد و گفت: «خطر بزرگی ایالات متحده امریکا را تهدید می‌کند. این خطر از سوی یهودیانی است که به این سرزمین مهاجرت و در آن اقامت می‌کنند. آنان بر عزم ملت خلل وارد می‌آورند و منش تجارت شرافتمندانه را متزلزل می‌سازند. آنان هرگز با بقیه مردم در هم نمی‌آمیزند،  بلکه دولتی را در درون این دولت ایجاد می‌کنند. آنان همان‌گونه که در پرتغال و اسپانیا انجام دادند، مردم را در خفقان مالی قرار خواهند داد.

«من به شما آقایان هشدار می‌دهم که اگر یهودیان از مهاجرت به اینجا منع نگردند حتماً فرزندان شما در پای گورهایتان شما را نفرین و لعن خواهند کرد. یهودیان حتی اگر ده نسل هم در میان ما زندگی کنند، باز هم کردار و منش‌شان با ما فرق می‌کند.۱ »

این هشدار فرانکلین به مردم امریکا هنگامی بیان شد که شمار یهودیان مهاجر به این کشور از چند هزار نفر تجاوز نمی‌کرد. در سال ۱۸۲۵ فقط ده هزار یهودی در امریکا زندگی می‌کردند، ولی با مهاجرت یهودیان آلمانی تا سال۱۸۸۰ این رقم به۲۵۰ هزار نفر رسید. بین سال‌های۱۸۸۱ تا ۱۹۴۱ با مهاجرت یهودیان یدیش زبان و فقیر اروپای شرقی و مرکزی به امریکا که از ترس (شایعه) اردوگاه‌های مرگ، (افسانه)کوره‌های آدم سوزی و قتل عام فرار کرده بودند، رقمی نزدیک به ۴ میلیون نفر به یهودیان امریکا افزوده شد. یهودیان جدید اکثراً در شهرهای شمال شرقی و همان شهرهایی که پدربزرگان‌شان، انتخاب کرده بودند، سکونت گزیدند، ولی افزایش تعداد یهودیان موجب شد تا آنها در جوامع کوچک‌تری در سطح امریکا پخش شوند.۲»

تا پیش از جنگ جهانی دوم محافل صهیونیست امریکا نفوذ زیادی در بین یهودیان این کشور نداشتند، اما قدرت آنها در دستگاه‌های حکومتی زیاد بود. پس از شروع جنگ جهانی دوم که امریکا به عنوان قدرت برتر غرب در مقابل کمونیسم قد علم کرد، رهبران صهیونیست در کنفرانس بالتیمور در ۸ می ۱۹۴۲ در شهر نیویورک امریکا تصمیمات مهمی در این زمینه گرفتند. هر چند این کنفرانس نشست رسمی صهیونیست‌ها محسوب نمی‌شد، اما امکان برگزاری آن از اهمیت خاصی برخوردار بود. چنین نشستی را در امریکا می‌توان نقطه آغاز یک جریان دگراندیشی دانست. عده‌ای معتقدند این اقدام نشانه اتکای جریان صهیونیستی به امریکا به جای انگلستان بود.

در همین سال‌ها (۱۹۴۸) بود که کمیته اجرایی شعبه سیاسی صهیونیست‌ها که نقش رابط این سازمان با دولت انگلستان را داشت به شهر نیویورک منتقل شد. رهبران صهیونیست پس از جنگ جهانی دوم به این اعتقاد رسیده بودند که در هر اقدامی حمایت ایالات متحده امریکا برای موفقیت یهودیان ضروری است، زیرا از یک سو حمایت سیاسی امریکا را برای فشار وارد کردن به بریتانیا که نیاز شدیدی به حمایت‌های مالی و سیاسی امریکا داشت، جلب می‌کردند و از سوی دیگر از کمک‌های مالی و تبلیغاتی یهودیان امریکا که ثروتمندترین یهودیان جهان بودند برخوردار می‌شدند.۳‌«

اقلیت یهودیان امریکا تا آن زمان با افکار صهیونیسم مخالف بودند، ولی با کشتار یهودیان توسط نازی‌ها که با تبانی صهیونیست‌ها انجام شد و صهیونیست‌های اروپایی تبلیغات گسترده و اغراق‌آمیزی را در ارتباط با مظلومیت قوم یهود و نیز ضرورت ایجاد یک سرپناه برای آنان کردند، به سوی صهیونیسم گرایش پیدا کردند.

پس از این رویدادها سیل مهاجرت یهودیان به امریکا سرازیر شد و آنها توانستند در اندک زمانی بیش از هر گروه دیگری در یکی شدن و جمع گردیدن با جامعه امریکا موفق شوند و به‌سرعت در مراکز قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن کشور رخنه کنند.

استیو کوهن، دانشیار، جامعه شناس کالج کوئیان و مرکز مطالعات جدید در باره یهودیان در دانشگاه برندیس، در کتابی با عنوان «تجدد امریکایی و هویت یهودی» چنین می‌نویسد:

«یهودیان امریکایی که بسیاری از آنان به طبقه بالا و مرفه جامعه امریکایی تعلق دارند،  با سرعتی فوق‌العاده‌ و در مدت زمانی کوتاه در طبقه متوسط جامعه امریکا قرار گرفتند. این حقیقتی است که در تاریخ اجتماعی صد ساله اخیر امریکا ثبت شده و مستند است. ناظرین در این مورد آمار درخور توجهی را ذکر می‌کنند. به عنوان مثال تقریباً کلیه جوانان یهودی در سنین ورود به دانشگاه وارد کالج و دانشگاه‌های مختلف شده‌ و تعداد مشاغلی را که احراز کرده‌اند نسبت به تعداد جمعیت آنها کاملاً بی‌تناسب است. این امر اگر در سال‌های قبل محرز نبود، ولی از سال‌ ۱۹۲۰ به بعد کاملاً مشخص است. میانگین ثروت یهودیان چنانچه از درآمد اسقف تجاوز نکند، با آن مساوی است. شایان ذکر است که در امریکا اسقف‌ها ثروتمندترین گروه مذهبی هستند. بدیهی است که ثروت یهودیان از سایر گروه‌های نژادی امریکا هم بیشتر است.»

در قسمت دیگر این کتاب می‌خوانیم:

«به‌رغم تعداد فراوان یهودیان کم بضاعت شهری، یهودیان در مجموع صاحب مشاغل سطح بالایی هستند که نوید برخورداری آنها از موقعیت اجتماعی بهتری را در امریکا می‌دهد. اکثر بررسی‌هائی که در ده سال اخیر به عمل آمده نشان می‌دهند که یهودیان دائماً پیشرفت می‌کنند و بسیاری از آنان برگزیده‌ترین مشاغل اجتماعی ازقبیل سناتوری، ریاست شرکت‌ها، ریاست مجامع دانشگاهی و مدارس حرفه‌ای را به خود تخصیص داد‌ه‌اند.۴»

پس از تشکیل رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ و به دنبال یک سلسله تحولات سیاسی بین‌المللی که صهیونیست‌های امریکایی در آن نقش مهمی را ایفا کردند، این گروه توانست در سازمان جهانی صهیونیست‌ها جایگاه مهمی را به دست بیاورد.

به عنوان مثال:

«یهودیان امریکا حدود ۲۹ درصد از اعضای سازمان را به خود اختصاص دادند و سهم رژیم صهیونیستی حدود ۳۸ درصد و سایر اتحادیه های جهانی جمعاً ۳۳ درصد بود.۵ »

روند صعودی نفوذ و سیطرۀ یهودیان امریکا در دستگاه‌های دولتی و مراکز قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این کشور، نتیجه عملکرد و آمیختگی موفقیت‌آمیز آنان با جامعه امریکایی است. آمار حیرت‌انگیز ذیل که اندکی پس از تشکیل اسرائیل در سال۱۹۵۰،  از نفوذ و فعالیت صهیونیسم در جامعه امریکا گرفته شده، درخور توجه است و به‌خوبی این روند صعودی را نشان می‌دهد.۶

وکلای دادگستری  ۷۰% یهودی       ۳۰%                 آمریکایی

پزشکان         ۶۹% ˝           ۳۰%   ˝

بازرگانان      ۷۷% ˝           ۲۳%   ˝

پیشه‌وران       ۴۳% ˝           ۵۷%   ˝

کارمندان دولت  ۳۸% ˝           ۶۲%   ˝

کارگران فنی    ۲%   ˝           ۹۸%   ˝

کشاورزان       ۰۰۱%            ˝     ۹/۹۹%                 ˝

بیکاران و از پا افتادگان        ۰۰%   ˝                ۱۰۰%            ˝

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با اینکه یهودیان حدود۶/۲ درصد جمعیت امریکا را تشکیل می‌دهند، اما همان طور که در جدول بالا ملاحظه می‌شود تمام مراکز حساس و مشاغل مهم اجتماعی در دست آنهاست. یهودیان با استفاده از جامعه باز امریکا و به دلیل داشتن یک سری  خصلت‌های معروف این قوم، نقاط حساس و کلیدی امریکا را پیدا می‌کنند و با رخنه به آنها به نفوذ و سلطه‌ خود می‌افزایند و بعد از سپری شدن ۵۰ سال از تشکیل اسرائیل می‌توان به‌راحتی میزان سلطه صهیونیست‌ها را بر امریکا حدس زد. آمارهایی که از اوایل دهه ۸۰ تا کنون در این زمینه ارائه شده به خوبی سلطه پنهانی صهیونیست‌ها بر امریکا را نشان می‌دهند که از آن میان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. تاثیرگذاری مادی بر سیاستمداران، اندیشمندان و افراد صاحب نفوذ و شستشوی فکری آنها با مفاهیم صهیونیستی.
  2. ایجاد ارتباط کامل بین منافع آمریکا و صهیونیسم
  3. به سکوت کشاندن مخالفان  سیاست‌های رژیم صهیونیستی به هر نحو ممکن از تطمیع و ترغیب گرفته تا تهدید و ارعاب.
  4. رخنه در میان اقشار صاحب نفوذ در افکار عمومی و تحت تاثیر قراردادن آنان.
  5. تسلط بر وسایل تبلیغاتی و ارتباط جمعی.
  6. تسلط بر اساتید دانشگاه‌ها و اندیشمندان و ادبا.

بدیهی است که دارایی و ثروت یهودیان نقش عمده‌ای را در راستای تحقق این اهداف ایفا می‌کند. مجموعه‌هائی چون کنگرۀ امریکا، محافل رسانه‌ای (مطبوعات و رسانه‌های گروهی)، محافل علمی کلاسیک و دانشگاه‌ها و … نیز به کمک یهودیان شتافته‌اند و آنان را در تحقق این امر یاری می‌کنند.

 

پانوشت:

  ۱- مجله «نداء قدس» سال سوم، شماره ۵۱، ۱۵/۳/۱۳۷۹، ص۳۱

  ۲ – اوبرین، لی: سازمان‌های یهودیان امریکا و اسرائیل، ترجمه ع. ناصری، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی نور، چاپ اول، ۱۳۶۹، ص ۱۱

 ۳ – علیزاده، علی: گروه‌های فشار (لابی) یهود در امریکا، نشریه «پژوهش یار» ویژه نامه اسرائیل، مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، پاییز ۱۳۷۸، ص ۸۹

۴ – اوبرین، لی: همان، ص ۱۲و۱۳

۵ – مؤسسه مطالعات فلسطین: سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی، مرکز مطالعات و تحقیقات اندیشه سازان نور و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران: ۱۳۷۷، ص۳۸۳

۶ – به نقل از: زاوش، م، ج: همان، ص ۸۷

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *