آفرینش شش چیز در شش جا
خداوند متعال به حضرت موسی علیه السلام فرمود:
ای موسی! من شش چیز را در شش جا قرار دادم؛ ولی مردم در جای دیگر آنها را جست و جو میکنند و این درحالی است که هرگز آنها را در آنجا نخواهند یافت:
۱٫ راحتی و آسایش مطلق را در «آخرت» قرار دادم، ولی مردم در «دنیا» به دنبال آن میگردند!
۲٫ عزت و شرف را در «عبادت» قرار دادم، ولی مردم آن را در« پست و مقام» میجویند!
۳٫ بینیازی را در «قناعت» قرار دادم، ولی مردم آن را در «زیادی مال و ثروت» جستجو میکنند!
۴٫ رسیدن به بزرگی و مقام را در «فروتنی» قرار دادم، ولی مردم آن را در«تکبّر و خودبرتربینی» میجویند!
۵٫ کسب علم را در «گرسنگی و تلاش» قرار دادم، ولی مردم با «شکم سیر» دنبال آن میگردند!
۶٫ اجابت دعا را در « لقمه حلال» قرار دادم، ولی مردم آنرا در «طلسم و جادو»جست و جو میکنند!
(مستدرک الوسائل ،ج ۱۲ ، ص ۱۷۳ ، باب ۱۰۱)
خود را با قرآن بسنج نه با گفتار دیگران!
امام محمدباقر(ع)به جعفرجعفى فرمود:
بدان! آن وقت از دوستان ما مىشوى که اگر تمام مردم یک شهر بگویند: تو آدم بدى هستى، گفتار آنان تو را اندوهگین نکند و اگر همه آنها گفتند: تو آدم خوبى هستى، باز سخن آنان خوشحالت ننماید، بلکه خودت را به کتاب خدا، عرضه کن.
اگر دیدى به دستورات قرآن عمل مىکنى، آنچه را که دستور داده ترککن، ترک مىکنى و آنچه را که خواسته، با میل و علاقه انجام مىدهى و از مجازاتهایى که در قرآن آمده ترسناکى، در راه و روش خود پابرجا و بردبار باش، زیرا در این صورت گفتار مردم به تو زیانى نمىرساند، ولى چنانچه از پیروان کتاب خدا نباشى و رفتارت، ضد دستورات قرآن باشد، باید در اندیشۀ نجات خویشتن باشى، نه در فکر گفتار دیگران. (بحارالانوار جلد ۷۸، ص ۱۶۳)
امام عصر از اعمال ما آگاه است
موسی بن سیار میگوید: در سفری که حضرت امام رضا(ع) از مدینه به خراسان میآمدند، من همراهشان بودم. وقتی به نزدیکی شهر توس رسیدیم، دیدم سروصدایی بلند شد و جنازهای آوردند. تا امام جنازه را دیدند از مرکب پیاده شدند و با سرعت به سمت جنازه رفتند و آن را بر دوش گرفتند، آنگونه که گویی میت از نزدیکان ایشان است.
من تعجب کردم و پیش خود گفتم ایشان تازه وارد این شهر شدهاند، چطور افراد این شهر را میشناسند. جنازه را تا کنار قبر بردند. دیدم امام رفتند کنار او نشستند و دست خود را روی سینه میت گذاشتند و فرمودند: بشارت باد بر تو بهشت، دیگر از این پس ترسی نخواهی داشت.
تعجب من بیشتر شد. پس از فراغت از دفن میت گفتم، آقا من یقین دارم که شما اولین بار است که به این شهر آمدهاید. تا به حال قدم شما به اینجا نرسیده است، از کجا شما این میت را میشناسید؟
فرمود: ای موسی بن سیار! مگر تو نمیدانی که اعمال شیعیان ما صبح و شام به ما عرضه میشود؟ در نتیجه ما، هم عمل را و هم صاحب عمل را میشناسیم.
اگر تقصیری در عملش باشد، از برایش استغفار میکنیم و اگر عبادتی باشد برای او از خدا تقاضای پاداش مینماییم.
با آنچه که دوست دارى محشور مى شوى
در حدیث ریان بن شبیب از امام رضا علیهالسلام نقل است که آن حضرت فرمود: اى پسر شبیب! اگر مىخواهى که به درجات اعلاى بهشت رسى، با ما باش! به غم ما غمگین باش و به شادى ما شاد! و بر تو باد ولایت ما! که هر کس سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قیامت او را با آن محشور کند.
(پندهای حکیمانه)
تلاش در راه زندگی
عمربن مسلم یکى از یاران امام صادق(ع) بود. مدتى گذشت، خدمت حضرت نیامد، امام جویاى حال او شد، عرض کردند: او تجارت را ترک کرده و مشغول عبادت است.
حضرت فرمود: واى بر او آیا نمىداند کسى که در طلب روزى کوشش نکند دعایش مستجاب نمىشود؟ سپس فرمود: گروهى از اصحاب پیامبر(ص) هنگامى که آیه «و من یتقالله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب» نازل شد درها را به روى خود بستند و رو به عبادت آوردند و گفتند: خداوند، روزىِ ما را عهده دار شده!. این قضیه به گوش رسول خدا(ص) رسید حضرت فرمود:
هرکس چنین کند دعایش مستجاب نمىشود، لذا شما باید در راه زندگى سعى و تلاش کنید.( .(بحارالانوار جلد ۷۸، ص ۱۶۳)