احمد بروایه
رژیم صهیونیستی برای غصب سرزمینهای اسلامی و قرار گرفتن در میان این کشورها از یک تهدید وجودی رنج میبرد. این رژیم میداند که به دلیل خصومت ملتهای مسلمان با او، هیچ سازشی با نظامهای خائن منطقه نخواهد توانست منافع او را در بلند مدت تأمین کند؛ از این رو تلاش میکند با ایجاد تفرقه و استفاده از مشکلات موجود در جهان اسلام، زمینه تجزیه بیش از پیش جوامع اسلامی را در راستای منافع خود فراهم آورد.
در این میان یکی از مناطق مورد توجه رژیم صهیونیستی سودان است و در راستای سیاست محاصره مصر و ممانعت از تشکیل یک دولت قوی و حامی مصر در منطقه، با استفاده از مشکلات این کشور در امور داخلی آن دخالت میکند. رژیم صهیونیستی با حمایت از جنبشهای جداییطلبانه در جنوب سودان توانست گام اول هدف خود یعنی تجزیه سودان را عملی کند و هماکنون با حمایت از شورشیان دارفور به بهانه حمایت از سیاهپوستان در مقابل ظلم عربها علاوه بر این هدف میخواهد افکار عمومی ملتهای آفریقایی غیرعرب را نسبت به عربها بدبین و طرفدارانی را میان افکار عمومی مسلمانان منطقه دست و پا کند.
دارفور:
دارفور منطقهای در شرق سودان است با مساحت ۴۹۳ هزار کیلومتر مربع و یک پنجم مساحت این کشور را در بر میگیرد و با کشورهای لیبی، چاد، آفریقای مرکزی و جنوب سودان همسایه است. این منطقه در شمال محدود به صحرای بزرگ و در جنوب حاصلخیز و دارای منابع آبی است. جمعیت این منطقه ۵/۷ ملیون نفر و از نظر تقسیمات کشوری دارای پنج استان شمال دارفور، غرب دارفور، جنوب دارفور، شرق دارفور و وسط دارفور است.
همه مردم دارفور مسلمانند و به دو گونه کوچنشین دامدار و یکجانشین کشاورز تقسیم میشوند و ساختار اجتماعی قبیلهای دارند. قبایل کوچنشین عمدتاً خود را عرب میدانند و قبایل یکجانشین عمدتاً غیرعرب هستند. قبایل دارفور عمدتاً با قبایل موجود در کشورهای همسایه خصوصاً چاد، روابط فامیلی دارند. دارفور در دورانهای گذشته استقلال داخلی داشته و همزمان با جنگ جهانی اول به وسیله انگلستان به سودان ملحق شده است. عمده صادرات منطقه دارفور صمغ عربی است که در صنایع نوشابهسازی، چاپ و آرایشی بهداشتی کاربرد دارد. این منطقه همچنین از بزرگترین تولیدکنندگان محصولات دامی در سودان و دارای منابع غنی نفت و اورانیوم و موقعیت جغرافیایی ممتازی است که بر اهمیت آن می افزاید.(۱)
بحران دارفور:
بحران دارفور بحرانی منطقهای با ابعاد جهانی است که از سال ۲۰۰۳ و پس از نمایان شدن نشانههای صلح در جنوب سودان شدت گرفت و ملیونها نفر براثر جنگ بیخانمان شدند. این نزاع با پیدایش جنبش آزادیبخش سودان به رهبری عبدالواحد محمد نور و سپس جنبش عدالت و آزادی به رهبری خلیل ابراهیم در دارفور آغاز گردید. پس از شروع نزاع در این منطقه کشورهای غربی و شورشیان، دولت سودان را متهم کردند که با استفاده از شبه نظامیان عربتبارِ طرفدار دولت، اقدام به پاکسازی قومی منطقه دارفور کرده است و بر همین اساس دادگاه جنایی بینالمللی حکم بازداشت عمرالبشیر رئیس جمهور سودان را صادر کرد.(۲)
ریشه های بحران دارفور:
*ریشه اصلی بحران سودان و دارفور ساختار قبیلهای و ناعادلانه دولت مرکزی سودان از ابتدای استقلال تا کنون است. دولت مرکزی از ابتدا هیچ توجهی به توسعه این منطقه نداشت و بر اساس ادعاهای «کتاب سیاه» که توسط جنبش عدالت و آزادی برای نشان دادن بیعدالتی در سودان منتشر شده است، بیشتر مناصب کشوری و لشکری دولت مرکزی از ابتدای استقلال تا امروز در دست سه قبیله شمالی است که تنها پنج درصد جمعیت سودان را تشکیل میدهند. از منظر اقتصادی نیز تقریباً تمام طرحهای اقتصادی در منطقه دارفور نیمهکاره رها شده و بودجه آن به استانهای مرکزی اختصاص داده شده است.
*انطباق تفاوتهای قومی مردم دارفور بر تفاوتهای معیشتی به گونهای که کوچنشینها عرب و یکجانشینها غیرعرب هستند. در صورت بروز درگیریهای قبیلهای این امر میتواند شکل نزاع قومی به خود بگیرد.
*دولت سودان در سالهای جنگ با شورشیان جنوبی، برای کاهش هزینههای جنگ، قبایل، از جمله قبایلی از منطقه دارفور را مسلح کرد که بعدها باعث گسترش نزاعهای قبیلهای، سرقتهای مسلحانه و غارت در منطقه شد.
*خشکسالیهای گسترده در منطقه غرب سودان که قبایل کوچنشین را مجبور کرد برای پیدا کردن آب و غذا برای دامهای خود وارد مناطق کشاورزان شوند. این امر باعث تشدید درگیری بر سر منابع محدود آب و زمین میان قبایل مختلف دارفوری شد و بیتفاوتی دولت مرکزی، شبه حمایت این دولت از قبایل عرب را تشدید کرد.
*در پی انشعاب در دولت سودان در سال ۲۰۰۱ و جدایی حسن الترابی از حاکمیت سودان، برخی از گروههای دارفوری موجود در حاکمیت به طرفداری از ترابی از نظام منشعب شدند. این افراد بعد ها با انتشار کتابی به نام «کتاب سیاه» به انتقاد از نابرابری در سودان پرداختند و پس از چندی جنبش عدالت و آزادی را تأسیس کردند. ترابی متهم است که پدر روحی و حامی اصلی این جنبش محسوب میشود، هر چند او همواره این اتهام را رد میکند.
دولت سودان در ابتدای بحران اعلام کرد که این شورش در حقیقت اعمالی تبهکارانه است و نشان داد که در حل ریشهای بحران جدی نیست و پس از شکست مذاکرات در سال ۲۰۰۳ هم عزم خود را برای حل بحران با استفاده از زور اعلام کرد و با استفاده از نیروهای شبهنظامی حامی خود ـ «جنجوید» ـ بحران را پیچیدهتر و زمینه دخالت کشورهای غربی را در امور داخلی سودان فراهم کرد.(۳)
طرفهای منطقهای و بینالمللی درگیر در بحران دارفور:
موقعیت جغرافیای دارفور به عنوان پلی میان شرق و غرب آفریقا، همسایگی با چهار کشور آفریقایی، وجود قبایلی که در دو سوی مرزها زندگی میکنند و منابع سرشار منطقه، باعث توجه ویژه کشورهای همسایه، قدرتهای منطقهای و جهانی و نقشآفرینی آنها در بحران دارفور شده است.
بر این اساس طرفهای بینالمللی درگیر بحران به دو گروه عمده طرفداران دولت سودان و حامیان شورشیان تقسیم میشوند. طرفداران دولت، کشورهای عربی همسایه سودان مانند مصر، لیبی و نیز چین هستند. لیبی از ابتدای بحران طرفدار دولت و قبایل عربی بود، ولی پس از دخالت قدرتهای غربی در این کشور تلاش کرد نقش یک میانجی بیطرف را بازی کند. چین نیز پس از تحریم سودان در ابتدای دهه ۹۰ توسط امریکا، تبدیل به بزرگترین مشتری نفت این کشور و مانع صدور چندین قطعنامه در شورای امنیت بر ضد سودان شد.
کشورهای طرفدار مخالفان در دارفور، آمریکا، رژیم صهیونیستی، اتحادیه اروپا و چاد هستند. شورشیان دارفور از ابتدا تلاش کردند با باز کردن راه دخالت قدرتهای بزرگ در منطقه، قدرت خود را بالا ببرند. از طرف دیگر وجود روابط خانوادگی در دو سوی مرز دارفور، بهخصوص قبیله زغاوه که رئیس جمهور چاد از فرزندان آن است باعث شده که بسیاری از دولتمردان چادی با شورشیان همدردی و به آنان کمک کنند.(۴)
نقش رژیم صهیونیستی در بحران دارفور:
رژیم صهیونیستی از ابتدای بحران و در راستای سیاست خود در تضعیف دولتهای منطقه، از طرق مختلف به دخالت در امور داخلی سودان پرداخته است، به گونهای که آفی دیختر، وزیر سابق امنیت داخلی این رژیم در سال ۲۰۰۸ در یک سخنرانی در مرکز پژوهشی امنیت ملی رژیم صهیونیستی تصریح کرد که این رژیم در جنوب سودان و پس از آن در دارفور دخالت کرده تا مانع قدرت گرفتن سودان در منطقه شود. او همچنین عنوان کرد: «دخالت ما در دارفور بدون پشتیبانی آمریکا و اتحادیه اروپا بسیار مشکل میشد و کشور ما از ابتدای بحران در سال ۲۰۰۳ راههایی برای دخالت در دارفور داشته است.»
وی میافزاید: «دخالت در کانون جدید بحران و تشدید آن امری ضروری است تا سودان نتواند قدرت پیدا کند و یک سودان صد پاره بهتر از سودانی قوی و تأثیرگذار است. تحرکات ما در دارفور محدود به بُعد رسمی نیست، بلکه کل جامعه اسرائیل از جمله نهادهای مدنی را دربر میگیرد.»
همچنین آریل شارون در اظهاراتی در سال ۲۰۰۳ در کابینه رژیم صهیونیستی اعلام داشت: «وقت آن رسیده است تا با همان ابزار، وسایل و اهدافی که برای دخالت در جنوب سودان داشتیم در غرب سودان نیز دخالت کنیم.»(۵)
دخالت رژیم صهیونیستی در دارفور شامل حمایت مالی، اطلاعاتی و تسلیحاتی از گروههای شورشی، تلاش برای جلب نظر افکار عمومی جهان غرب به بحران دارفور، نشر اخبار نادرست از منطقه و فشار بر سیاستمداران غربی از طریق لابیهای صهیونیستی برای تحریم دولت سودان در شورای امنیت میشود.
از جمله گروههای صهیونیستیای که با هدف تأثیرگذاری بر افکار عمومی آمریکا تأسیس شد، ائتلاف «دارفور را نجات دهید» است که توانست تأثیر زیادی بر افکار عمومی آمریکا و به تبع آن سیاستمداران این کشور بگذارد و راه را برای افزایش فشارهای این کشور بر سودان باز کند. مؤسسات دیگری چون موزه هولوکاست نیویورک نیز با برپایی نمایشگاههای مختلف توانستند افکار عمومی را به بحران دارفور جلب کنند. رژیم صهیونیستی همچنین با پذیرفتن هزاران پناهنده دارفوری در فلسطین اشغالی سعی کرد در میان مردم دارفور طرفدارانی را پیدا کند تا در آینده بتواند از آنها به عنوان مهرههای این رژیم در منطقه استفاده کند. رژیم صهیونیستی و آمریکا همچنین از طریق گروههای امدادرسان دست به جمعآوری اطلاعات، نشر اطلاعات نادرست و جعل اسناد برای ارائه به دادگاه بینالمللی کیفری زدهاند. از دیگر فعالیتهای این جنبشها جمعآوری یک میلیون امضا از بخشهای مختلف ایالات متحده برای مجبور کردن دولت بوش به دخالت در دارفور بود.
علاوه بر این، رژیم صهیونیستی از ابتدای بحران با حمایت مادی و تسلیحاتی از مخالفان دولت در دارفور، بهخصوص از جنبش آزادیبخش سودان به رهبری عبدالواحد نور، بهویژه از طریق چاد، در امور داخلی سودان دخالت کرد.
روزنامه صهیونیستی هآرتص در ۱۶ فوریه ۲۰۰۷ اعلام کرد که این رژیم به دولت مجاور دارفور سلاح فروخته است. قاچاق سلاح به دارفور از طریق چاد صورت میگیرد و گزارشها حاکی از آنند که فرزند دانی یاتوم، رئیس سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی در قاچاق اسلحه به دارفور دست داشته است.
وجه دیگر دخالت رژیم صهیونیستی در مسئله دارفور تلاش برای جذب رهبران گروههای شورشی در این استان است. رژیم صهیونیستی پس از تجربه موفق خود در جنوب سودان تلاشهایش را برای نفوذ در شورشیان دارفوری شدت بخشید. یکی از چهرههای شاخص طرفدار این رژیم در دارفور، عبدالواحد محمد نور رئیس جنبش آزادیبخش سودان است. این جنبش در سال ۲۰۰۸ و از طریق پناهندگان دارفوری حاضر در فلسطین اشغالی دست به تأسیس دفتری در مناطق اشغالی زد و رئیس این جنبش در مصاحبهای با الجزیره اعلام کرد که ایدئولوژی جنبش متبوعش اجازه گشودن سفارت اسرائیل در سودان را میدهد.
علاوه بر این، منابع خبری فاش کردهاند که رژیم صهیونیستی اردوگاههای آموزش نطامی برای اعضای گروه عبدالواحد محمد نور در صحرای «نقب» را راهاندازی کرده است. وی همچنین در سال ۲۰۰۹ با سفر به سرزمینهای اشغالی با عاموس گلعاد، مدیر سیاستگذاری و امور نظامی این رژیم دیدار داشته است.(۶) این رژیم تا سال ۲۰۰۹ مبلغ ۲۰۰ میلیون شیکل به پناهندههای دارفوری کمک کرده است. برخی از منابع خبری نیز فاش کردهاند که خلیل ابراهیم، رهبر سابق جنبش عدالت و آزادی نیز از فلسطین اشغالی دیدار کرده است. البته جنبش عدالت و آزادی دیدار رهبر این جنبش با مقامات رژیم صهیونیستی را تکذیب کرده است. (۷)
خاتمه:
سودان مانند دیگر نقاط جهان اسلام در نتیجه دخالت قدرتهای بزرگ و رژیم صهیونیستی در امور داخلی این کشور در معرض تجزیه قرار دارد. مشکل اساسی سودان عدم تشکیل دولتی یکپارچه و نیرومند از زمان استقلال تا کنون و تقسیم ناعادلانه امکانات در میان مناطق بوده است. انشعابات گسترده در صفوف جنبشهای مخالف دولت در سودان باعث شده است که دولت سودان تلاش کند از طریق تفرقهافکنی میان گروههای مسلح، کنترل اوضاع را در دست گیرد.
از طرفی گروههای مسلح نیز با پشتوانه قدرتهای بیگانه، برای صلح جدیت نشان نمیدهند و همین امر دورنمای منطقه را تیره کرده است. دولت سودان و سایر کشورهای اسلامی باید با حمایت از برقراری صلح و عدالت در سودان و تلاش برای توسعه منطقه، دست بیگانگان را از سرزمینهای اسلامی کوتاه کنند.
منابع:
- en.wikipedia.org/wiki/Darfur
- مستاک یحیی احمد لمین، قضیه دارفور و ابعادها الإقلیمیه و الدولیه، رساله ماجستیر، جامعه مولود معمری، تیزی وزو، الجزایر، ۲۰۱۳
- همان
- جولی فؤاد هرکل، دور التدخلالخارجی فیتأزیم مشکله دارفور، بحث مقدم لنیل درجه الدبلوم فی الشؤن الدولیه و الدبلوماسیه، الاکادیمیه السوریه الدولیه، ۲۰۱۰
- رضا عامری، اسرائیل و سودان، طمعهای کهن… و رویاروییهای نوین، پایاننامه کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات عرب، دانشگاه تهران، ۱۳۹۲
- www.aljazeera.net/encyclopedia/icons/2014/10/2/%d8%b9%d8%a8%d8%af-%d8%a7%d9%84%d9%88%d8%a7%d8%ad%d8%af-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af-%d9%86%d9%88%d8%b1
- رضا عامری، اسرائیل و سودان، طمعهای کهن… و رویاروییهای نوین، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات عرب، دانشگاه تهران، ۱۳۹۲
سوتیترها:
۱٫
رژیم صهیونیستی میداند که به دلیل خصومت ملتهای مسلمان با او، هیچ سازشی با نظامهای خائن منطقه نخواهد توانست منافع او را در بلند مدت تأمین کند؛ از این رو تلاش میکند با ایجاد تفرقه و استفاده از مشکلات موجود در جهان اسلام، زمینه تجزیه بیش از پیش جوامع اسلامی را در راستای منافع خود فراهم آورد.
۲٫
سودان مانند دیگر نقاط جهان اسلام در نتیجه دخالت قدرتهای بزرگ و رژیم صهیونیستی در امور داخلی این کشور در معرض تجزیه قرار دارد. مشکل اساسی سودان عدم تشکیل دولتی یکپارچه و نیرومند از زمان استقلال تا کنون و تقسیم ناعادلانه امکانات در میان مناطق بوده است.