صهیونیست‌ها برای سلطه بر جهان تاکنون چه برنامه‌هایی در پیش گرفته‌اند؟(۱)

شبهات تاریخی اشغال فلسطین

 

 

مجید صفاتاج

صهیونیسم نهالی نوپا وگذرا نیست، بلکه در اعماق وجود برخی از جوامع بشری ریشه دوانده و گذشته طولانی آن با پروتکل‌ها و برنامه‌های سلطه‌گرانه سردمداران پلید آن برای سلطه بر جهان در ارتباط است. برنامه‌هایی که با دقت و کوشش فراوان همراه با اندیشه‌های فریبکارانه توسط صهیونیست‌ها در جهان اجرا می‌شوند و عبارتند از:

ایجاد آشوب در دنیا، تسلط بر تبلیغات و رسانه‏های گروهی جهان، حاکمیت و تسلط بر اندیشه‏ها و افکارعمومی جهان، ایجاد اختلاف و تفرقه در مردم دنیا، بی‏اعتنا کردن مردم جهان نسبت به جامعه‏ خویش، ایجاد بحران‏های اقتصادی در جهان، رواج مادی‏گری و تجمل‏پرستی، ایجاد دیکتاتوری مذهبی و بی‏اعتبار کردن مذاهب غیریهود، رواج موسیقی و نژادپرستی.

 

ایجاد آشوب در سراسر جهان

هدف عمده‏ صهیونیست‏ها، ایجاد آشوب در سراسر جهان و فرو ریختن ساختار سیاسی ـ اجتماعی جوامع مختلف از طریق ایجاد اختلاف و تنش میان افراد و احزاب و گروه‏های سیاسی ـ اجتماعی کشورهاست. در پروتکل شماره سه آمده است:

«موازین قانونی کشورهای جهان به‌زودی در هم خواهد شکست، زیرا ما از همان آغاز تأسیس، آنها را با نوعی‏عدم تعادل ایجاد کرده‏ایم و به سبب همین عدم تعادل، شروع به نوسان می‏کنند و سرانجام محوری ‌‌را‌ که‌ به دورش می‏چرخند، فرسوده می‏سازند. غیرصهیونیست‏‌ها می‏پندارند که معیارهای قانونی‌شان از تعادل و ثبات همیشگی برخوردار است، اما نمی‏دانند که روزی با عدم تعادل موازین قانونی خود مواجه می‏شوند. در این گونه جوامع، رهبر چون محوری است که توسط درباریان احاطه شده و درباریان آن قدر بر او می‏شورند تا سرانجام او را از پای درمی‌آورند. به عبارت دیگر بعد از حکومت از مردمی که مایه‏ قدرتش هستند، فاصله می‏گیرد و نمی‏تواند با آنهایی که به دنبال کسب قدرت هستند، مقابله کند و در نتیجه مغلوب می‏شود. البته این ما هستیم که میان رهبر و توده مردم شکاف عمیقی ایجاد و قدرت را از هر دو سلب کرده و هر دو را چون کور و عصا از هم جدا ساخته‏ایم.»(۱)

در همین پروتکل آمده است:

«برای آن‏که قدرت‏طلبان جهان پس از دستیابی به قدرت نتوانند از آن ‌به‌نحو‌ مطلوبی‌استفاده‌ کنند، ما ‌از پیش تدابیر ویژه‏ای اندیشیده‏ایم. نخست آنکه تمایلات قدرت‌‏طلبان را به آزادیخواهی معطوف و متوجه استقلال‏طلبی می‏کنیم. دوم آنکه احزاب گوناگون به وجود می‏آوریم و آنها را رو در روی هم قرار می‏دهیم. سوم آنکه از به وجود آمدن قدرت‏های بزرگ جلوگیری می‏کنیم و وضعی پیش می‏آوریم که دستیابی به قدرت برای هرکسی هدف شود.»

با مروری کوتاه بر حوادث جهان در صد سال اخیر به‌خوبی روشن است که واژه‏های مقدسی چون آزادی، استقلال، دموکراسی، حقوق بشر و… چگونه ماهیت خود را از دست داده و ابزار دست صهیونیست و امپریالیسم جهانی شده‌اند تا جایی که با آنها هر دولتی و ملتی که بخواهد در مقابل اراده‏ سازمان‏های بین‏المللی وابسته به قدرت‏های حاکم جهانی ایستادگی کند، او را از میدان بیرون می‏کنند.

در قسمتی دیگر آمده است:

«در میان توده‏ مردم، حسد، نفرت و زیاده‏خواهی ایجاد می‏کنیم تا از خشم مردم استفاده و همه‏ موانعی را که بر سر راهمان قرار دارند، با دست‏های آنها ریشه‏کن کنیم.»(۲)

در پروتکل شماره نُه نیز آمده است:

«مردمی با نظرات و عقاید متفاوت، سلطنت‏طلبان، عوام‌فریبان، سوسیالیست‏ها، کمونیست‏ها و سایر طرفداران مدینه‏ فاضله در خدمت ما قرار دارند. ما همه‏ آنها را به کار گماشته‏ایم. هریک از آنان از دید خود در حال از میدان بردن آخرین بقایای قدرت و اقتدار است و می‏کوشد نظم موجود را واژگون سازد. همه‏ حکومت‏ها از این‌گونه حرکت‏ها و جریان‏ها در عذابند، اما آنان را تا زمانی که ابرحکومت ما را به رسمیت نشناسند، آسوده نخواهیم گذاشت.»(۳)

 

ایجاد بحران‏های اقتصادی در جهان

در پروتکل شماره سه، آنجا که بحث قدرت اقتصادی را مطرح می‏کند، آمده است: «زنجیری که انسان‏ها را به دام و تله فقر می‏بندد، به‌مراتب محکم‏تر از زنجیر بردگی است. به بیان دیگر، از زیر یوغ بردگی می‏توان آزاد شد، ولی رهایی از زیر یوغ بینوایی و فقر بسیار دشوار است.»

در بخشی دیگر از این پروتکل آمده است:

«وجود بحران اقتصادی، نفرت غیرصهیونیست‏ها را افزایش می‏دهد و صنعت را دچار رکود می‏سازد. در این هنگام ما می‏توانیم با بهره‏گیری از عملیات مخفیانه و نیز به یاری طلا که قبلاً آن را به دست آورده‏ایم، آتش بحران اقتصادی را شعله‏ورتر سازیم و کارگران را در سراسر اروپا به خیابان‏ها بریزیم. توده‏ مردم به سبب ناآگاهی‌شان و نیز به سبب وجود بذری که ما در همان آغاز کودکی در ذهنشان کاشته‏ایم، آماده می‏شوند تا خون کارفرمایان را بریزند و اموال آنها را به غارت ببرند. ما در این حادثه به‌خوبی آگاهیم و می‏توانیم به موقع برای حفظ خویش تدابیری را بیندیشم.»(۴)

صهیونیست‏ها برای ایجاد فضایی متشنج در جوامع غیرصهیونیستی و برای به وجود آوردن درگیری و اختلاف و عصبیت‏های اجتماعی از هر گونه وسیله‏ای برای از بین بردن زمینه‏های تفاهم، همکاری، رشد و بالندگی یک کشور استفاده می‏کنند.

در پروتکل شماره شش آمده است:

«برای آنکه بتوانیم صنعت غیرصهیونیست‏ها را به‌طورکلی نابود کنیم، علاوه بر انحصارطلبی، باید تجمل‏پرستی را رایج کنیم و نیازهای کاذب مردم را افزایش دهیم. اقدام دیگر ما این است که مزد کارگرها را بالا ببریم، به‌طوری که این افزایش دستمزد هیچ‌گاه به سود آنها تمام نشود. چاره‏ این کار آن است که بهای ارزاق عمومی را بالا ببریم و گناه این گرانی را به گردن کاهش فرآورده‏های کشاورزی و دامی بیندازیم. در عین حال، به شیوه بسیار زیرکانه‏ای میزان تولید را کاهش ‏دهیم و به مدد شیوه‏های گوناگون، صحنه‏ زمین را از وجود متخصصان و تحصیلکرده‏های غیرصهیونیست پاک ‏کنیم تا میزان تولید کاهش یابد.»(۵)

یکی از مهم‏ترین بخش‏های پروتکل‏های صهیونیست‏ها توجه آنان به مسائل مالی و راه‏اندازی نظام‏های بانکی در کشورهای مختلف و وابسته کردن آنان در یک نظام پیچیده‏ اقتصادی است. در این نظام کشورهای مختلف با وابسته کردن اقتصاد کشورشان و دریافت وام از بانک‏های خارجی، شریان اقتصادی کشورشان را به نظام طراحی شده توسط صهیونیست‏ها وصل می‏کنند. این آغاز به وجود آمدن بحران‏های سیاسی ـ اقتصادی در جوامع مختلف است.

در پروتکل شماره ۲۰ در مورد نحوه‏ وابسته کردن کشورها به شبکه اقتصادی صهیونیسم جهانی آمده است:

«دگرگونی‏هایی که ما در مؤسسات غیرصهیونیست‏ها ایجاد می‏کنیم، به گونه‏ای خواهد بود که کسی متوجه خطر نمی‏شود. ما به دولت‏های غیرصهیونیستی خاطرنشان می‏کنیم که دولت‏های آنها به دلیل بی‏نظمی و ابهام در امور مالی احتیاج به تحولاتی در این زمینه دارند. نخستین بی‌‏نظمی و نابسامانی را که ما به آنها یادآور می‏شویم، تنظیم بودجه‏های آنهاست که سال به سال اقدام به تنظیم آن می‏کنند. البته آنها نخست بودجه شش ماهه‏ اول سال را تنظیم و سپس هزینه‏های سه ماه بعد را برآورد  و سرانجام به یک مکمل بودجه نیاز پیدا می‏کنند. سال بعد که اقدام به تنظیم بودجه می‏کنند، بودجه‏ آنها نسبت به بودجه‏ سال قبل ۵۰ درصد افزایش می‏یابد و به این سان بودجه آنها سال به سال اضافه می‏شود و دیری نمی‏پاید که خزانه‏ آنها خالی می‏شود و بهره‏ دیونشان به طور ناگهانی افزایش می‏یابد و سرانجام دچار ورشکستگی می‏شوند. هرگونه وامی برای دولت نوعی ضعف به بار می‏آورد. قرض‏ها چون شمشیر دموکلس روی سر فرمانروایان آویزانند. این گونه فرمانروایان، به جای آنکه برای پرداخت قرض‏ها، مالیات‏های موقت از مردم بگیرند، دست تکدی خود را به سوی بانکداران ما دراز می‏کنند. وام‏های خارجی چون زالو بر تن دولت می‏چسبند و شروع به مکیدن خون می‏کنند و سرانجام یا دولت را از پای در می‏آورند یا خود در اثر مکیدن فراوان از پیکر دولت کنده می‏شوند. اما دولت‏های غیرصهیونیستی این‌گونه زالوها را از تن خویش جدا نمی‏کنند، یعنی آن قدر به گرفتن وام ادامه می‏دهند که سرانجام در اثر از دست‌دادن خون فراوان، آن‌ هم بنا‌ به خواست خود از پای درمی‏آیند.»

در قسمتی دیگر آمده است:

«دولت با وضع مالیات‏های گوناگون، پول‏های مردم فقیر را به منظور تسویه‌حساب با سرمایه‏داران خارجی جمع می‌کند و به جای آنکه این گونه پول‏ها را برای رفع نیازمندی‏های خود صرف کند، بابت بهره‏ وام‏های خارجی هدر می‏دهد.»

در جای دیگر می‏گوید:

«تا زمانی که وام‏های داخلی رایج بودند، غیرصهیونیست‏ها فقط پول فقرا را به جیب ثروتمندان می‏ریختند، اما از وقتی که وام‏های خارجی را مرسوم کردیم، ثروت ملت‏ها به سوی صندوق‏های پولمان سرازیر شدند و غیرصهیونیست‏ها شروع به پرداخت باج به ما کردند. سطحی فکر کردن فرمانروایان غیرصهیونیست در زمینه‏ مسائل مالی، رشوه‏گیری وزیران و آشنا نبودن مقامات مسئول با مسائل مالی موجب گردید که ممالک غیرصهیونیست زیربار دیون ما که پرداخت آنها به‌سادگی مقدور نیست، بروند. یکی از نشانه‏های ذکاوت و هوش قوم برگزیده ما این است که مسئله وام‏ها را به‌نحوی به غیر صهیونیست‏ها عرضه کرده‏ایم که آنها فکر می‏کنند وام گرفتن امتیازات فراوانی برایشان دربردارد.»(۶)

پروتکل شماره ۲۱، چگونگی وابسته کردن کشورها را توضیح می‏دهد و می‏گوید:

«پول‏های مازاد بر احتیاج دولت را به کشورهای غیرصهیونیست وام می‏دهیم و با استفاده از رشوه‏خواری مدیران و اهمال و ندانم‏کاری فرمانروایان این گونه ممالک، دو تا سه برابر پول‏هایمان را پس می‏گیریم. آیا کسی می‏تواند در حق ما چنین کند؟ از آنجا که ما وام خارجی نمی‏گیریم، پاسخ منفی است.»

با نگرشی کوتاه به وضعیت اقتصادی در اکثر کشورهای جهان، از آمریکای لاتین گرفته تا خاورمیانه نظیر مصر، اردن، الجزایر، عراق و همچنین کشورهای آسیایی، این واقعیت به‌نحو چشمگیری خودنمایی می‏کند که شبکه‏ اقتصادی صهیونیسم جهانی تحت عنوان بانک جهانی و صندوق بین‏المللی پول چه بلایی بر سر کشورهای جهان آورده است و چگونه روز به روز این کشورها در منجلاب فقر و تهیدستی غرق می‏شوند. جالب است که صهیونیست‏ها وقتی دولت جهانی خود را ترسیم می‏کنند، هیچ‌ یک از اصولی را که هم ‌اکنون بر اقتصاد جهان تحمیل کرده‏اند به کار نمی‏گیرند و همه‏ این تئوری‏های اقتصادی را که به عنوان‌ علم اقتصاد در طول صد سال‌گذشته ارائه داده‏اند، ملغی‌اعلام می‏کنند.

در پروتکل شماره ۲۱ آمده است:

«هنگامی که به فرمانروایی جهان رسیدیم، تمام مقرراتی را که با منافع ما هماهنگ نباشند، از پیش پای خویش برمی‏داریم و تراشه‏های بقایای آنها را پاک می‏کنیم. حتی بازار بورس بازی را از بین می‏بریم و اجازه نمی‏دهیم که نوسان قیمت‏ها و ارزش‏های متغیری که روی کالاها گذاشته می‏شوند، به شأن و پرستیژ قدرتمان لطمه‏ای وارد کند. به جای بازار سهام و بورس، مؤسسات اعتباری وابسته به دولت را ‌تأسیس‌ می‏کنیم.‌ هدف ‌این گونه ‌مؤسسات ‌آن‌‌ است ‌که‌ قیمت ‌کالاهای صنعتی را مطابق با خواست و نظر دولت تثبیت کنند.»(۷)

در پروتکل شماره ۲۰ آمده است:

«هنگامی ‌که زمان موعود فرا می‌رسد، سیستم ‌حسابداری‌مان را عرضه می‏کنیم تا هر کسی بتواند در یک نگاه کوتاه، وضع، دقت و ابداعاتمان را در زمینه ‏‌حسابداری ملاحظه کند. البته این گونه پیشرفت‏ها معلول تجربیاتی هستند که ما‌ روی دولت‏های غیرصهیونیستی به عمل آوردیم، اما هنگامی که حکومت شاهنشاهی‌مان آغاز شود، به آن دسته از سوءاستفاده‏هایی که در زمان تسلط بر غیرصهیونیست‏ها رایج بوده‌اند، خاتمه می‏دهیم.»(۸)

 

تسلط بر تبلیغات و رسانه‌های گروهی جهان

پیش از تشکیل اولین کنگره‏ صهیونیسم در سال ۱۸۹۷ میلادی در شهر بال سوئیس، خاخام یهودیان پراگ به نام «راشو رون» در سخنرانی خود در خصوص اهتمام یهود به تبلیغات گفت:

«اگر طلا نخستین ابزار ما در سیطره و حکومت بر جهان است، بی‏‌تردید مطبوعات و روزنامه‌نگاری دومین ابزار کار ما خواهد بود.»(۹)

در اولین کنگره‏ صهیونیسم که به ریاست «تئودور هرتزل» تشکیل شد، وی درباره‏ اهمیت تبلیغ و نقش آن در تبادل اندیشه و ارتباط یهودیان پراکنده در نقاط مختلف جهان مطالبی را بیان داشت. این کنگره زمینه‏ خطرناکی را به وجود آورد و این دسیسه شیطانی (تسلط بر تبلیغات و رسانه‏های گروهی جهان) چهره کریه خود را به نمایش گذاشت، زیرا شیاطینی که در این کنگره گرد هم آمده بودند، بر این عقیده اتفاق نظر داشتند که نقشه برپایی دولت اسرائیل جز با تسلط بر سازمان‏های خبری جهان به‌ویژه مطبوعات و روزنامه‏نگاری میسر نخواهد شد. بر این اساس صهیونیست‏ها اصول شیوه‏های تبلیغی، اهداف، روش‏ها، ابزار و نیز راهبرد تبلیغاتی خود را در چهارچوب عقاید دینی و سیاسی خود مشخص کردند. این کنگره در ماده‏ سوم مورد تصویب خود بر تبلیغات و آموزش برای ایجاد میهن ملی یهود در فلسطین تأکید ورزیده است. پروتکل پنجم از پروتکل‏های حکمای صهیونیست تصریح دارد که:

«باید افکارعمومی را با تغییرات در تمامی نواحی به سوی خود جلب کنیم.»(۱۰)

در پروتکل شماره ۱۲ آمده است:

«ما جریان مطبوعات و روزنامه‏نگاری را به این صورت در خدمت خویش درمی‏آوریم. آرام آرام به سمت صهیونی کردن مطبوعات حرکت می‏کنیم و افسار و عنان آنها را به دست می‌گیریم و به سمت خود منعطف می‏سازیم. ما نباید بگذاریم دشمنانمان به روزنامه‏ها و رسانه‏های خبری‏ای که بیانگر آرا و نظرات آنان باشد، دست یابند. هیچ خبری نباید بدون کنترل و نظارت ما برای مردم بیان شود.

«باید روزنامه‏های‌ مختلفی داشته باشیم و به وسیله‏ آنها دموکراسی‌(!) و جمهوری‌‏خواهی(!) و انقلابی‌گری و بالاتر از همه لا اُبالی‌گری را ترویج کنیم. ما باید بتوانیم هرگاه که خواستیم، شور و هیجان ملتی را برانگیزیم و هرگاه خواستیم آنان را آرام نماییم.

«همچنین لازم است که ما افرادی را که دارای سوابق اخلاقی نادرستی در جامعه هستند، به‌ سرپرستی ‌امور ‌روزنامه‏های‌ مهم، به‌ویژه روزنامه‏هایی ‌که ‌بر ضد ما مطلب ‌می‏نویسند‌، بگماریم ‌و‌ آنگاه‌ که‌ دریافتیم‌ اینان‌ در برابر ما خضوع ‌نمی‏کنند‌ و ‌بر خلاف ‌ما‌ موضع ‌می‏گیرند، ‌مسائل ‌سوءاخلاقی ایشان را فاش سازیم و کارشان را یکسره کنیم و به ‌دیگران نیز بفهمانیم که در صورت مخالفت با ما به چنین وضع اسفباری دچار خواهند شد…»(۱۱)

صهیونیسم می‌گوید:

«لازم است کارهای خود را متناسب با افکارعمومی بنا کنید و همسویی با افکارعمومی در واقع چیزی است که نهایتاً موضوع حکومت‏ها را تعیین‌ و عملکرد آنها را در جوامع دموکراتیک مشخص می‏کند… آینده‏ حرکت صهیونیست‏ها و سرنوشت آنها را با روی خوش نشان دادن به افراد، هر چند که دوست و بزرگ‌تر باشند، تعیین نکنید. لازم است به دامن ملت‏های جهانی بازگردید و به تبلیغات گسترده در محیط آنان در چهارچوب نفوذتان میان دوستان خود اقدام کنید.»(۱۲)

به این لحاظ تبلیغات صهیونیسم که هم پیوند با اهداف آن است، تمام جهان را دربرگرفت، به‌طوری که از پنج خبرگزاری جهان که انحصار مهم دنیا را در دست دارند، چهار خبرگزاری متعلق به صهیونیست‏هاست و از این طریق افکار عمومی جهان را به سمت اهداف مورد نظر خود سوق می‏دهند. عبارت زیر مربوط به یکی پروتکل‏هاست:

«لازم ‌است هیچ خبری در اختیار جامعه قرار نگیرد، مگر اینکه با موافقت و تأیید ما باشد. تحقق این امر جز با سلطه بر خبرگزاری‏ها ـ که اخبار همه‏ جهان در آنجا متمرکز می‏شود، امکان‏پذیر نیست. تنها با این زمینه‏ها می‏توان ‌ضمانت کرد که ‌هیچ خبری منتشر نشود، مگر اینکه ما آن را انتخاب و با آن موافقت بکنیم.»(۱۳)

ارتباط بین خبرگزاری‏ها و مطبوعات همچون رابطه‏ تفنگ و باروت است. تفنگ هرگز مفید و ثمربخش نخواهد بود، مگر آنکه باروت آن مهیا و آماده شده باشد. همان ‏گونه که سازندگان باروت و فشنگ بر تفنگداران سیطره و غلبه دارند، خبرگزاری‏ها نیز بر مطبوعات غالب و چیره‏اند.

با توجه به این مسئله، فرهنگ اصلی صهیونیسم ژورنالیستی است. آثار برجسته فنی، علمی و ادبی یهود نیز به‌طور عمده آثار ژورنالیستی هستند. این آثار برجسته، نتیجه استعداد شگفت‏انگیز یهودیان در پذیرش و درک ایده‏های دیگران است. سرمایه و ژورنالیسم در قالب مطبوعات با هم پیوند می‏خورند و مسائل سیاسی و معنوی قدرت یهود را به وجود می‏آورند.

در پروتکل شماره ۲ آمده است:

«مطبوعاتی که تحت قدرت و سیطره حکومت‏ها هستند، نیروی عظیمی ‌به‌شمار می‏روند که ما می‏توانیم آنها را برای هدایت ملت‏ها به دست آوریم، زیرا حکومت‏ها نمی‏دانند که چگونه از این نیرو به شکل صحیح استفاده کنند. به همین دلیل آنها به چنگ ما افتاده‏اند و از خلال این مطبوعات نفوذ بسیاری کسب کرده‏ایم، در حالی که همواره پشت پرده باقی مانده‏ایم…».

در بخش دیگری از این پروتکل آمده است:

«می‏دانیم که ممالک جهان از مطبوعات به عنوان وسیله‏ای برای هدایت فکر مردم در جهت خواسته‏های خود استفاده می‏کنند، لذا برای آنکه بتوانیم از مطبوعات در جهت خواسته‏های خود استفاده کنیم، باید در بین مردم نارضایتی ایجاد کنیم و سپس از طریق مطبوعات نارضایتی‏ها را منعکس سازیم.»

در فرازی دیگر از آن آمده است:

«آزادی بیان تنها از طریق آزادی عمل تضمین می‏شود، اما مردم غیرصهیونیست نمی‏دانند چگونه از مطبوعات استفاده کنند. خوشبختانه این وسیله به دست ما افتاده است و ما می‏توانیم از طریق مطبوعات اعمال نفوذ کنیم. جای بسی خوشبختی است که ما علاوه بر مطبوعات، طلا را هم دراختیار داریم.»(۱۴)

پروتکل هفدهم، در بند عجیبی، مدعی مهارت خاصی در هنر فحاشی در نژاد یهود است:

«مطبوعات معاصر ما رسوایی‏های حکومتی و مذهبی و بی‏صلاحیتی غیریهود را افشا خواهند کرد و این کار را با استفاده از تعابیر بسیار توهین‌‏آمیزی که نژاد ما به دلیل توانایی و استعدادش در به کار‌گیری آن بسیار شهرت دارد، انجام خواهند داد.»(۱۵)

در بخشی از پروتکل شماره ۱۵ آمده است:

«تحت نفوذ ما اجرای قوانین غیریهود به حداقل کاهش می‏یابد. تفسیر لیبرالیستی که ما در حیطه‏ قوانین رواج داده‏ایم، احترام به قانون را از میان می‏برد. دادگاه‏ها حتی در مهم‏ترین مواردی که پای اصول اساسی و مسائل سیاسی در میان است، همان‌ گونه حکم می‏کنند که ما فرمان می‏دهیم. آنان به این اصول و مسائل از همان دریچه‏ای می‏نگرند که ما به وسیله مأمورانی که ظاهراً به هیچ وجه اشتراکی با ایشان نداریم ـ و از طریق روزنامه‏ها و سایر مجاری [تبلیغی] ـ به کارگزاران اجرایی غیریهود عرضه می‏داریم.»(۱۶)

موارد متعددی از ادعای کنترل مطبوعات [توسط یهود] در پروتکل‏ها وجود دارند. به این عبارات مؤکد از پروتکل شماره ۱۴ توجه کنید:

«در کشورهایی که پیشرفته خوانده می‏شوند، ادبیاتی بی‏معنی، کثیف و نفرت‌انگیز را به وجود آورده‏ایم. مدتی کوتاه بعد از اینکه قدرت را به دست گرفتیم، وجود این نوع ادبیات را تشویق خواهیم کرد تا تفاوت میان آن و اطلاعیه‏های کتبی و شفاهی که خودمان منتشر خواهیم کرد به شکل بارزتری آشکار شود.»(۱۷)

بخشی از پروتکل شماره ۱۲:

«در حال حاضر تا آنجا در این زمینه [کنترل مطبوعات] موفق بوده‏ایم که همه‏ اخبار از طریق چندین آژانس که خبرها از تمامی نقاط جهان در آنجا تمرکز می‏یابند، دریافت می‏شود. آنگاه، این آژانس‏ها عملاً مؤسسات خود ما خواهند بود که تنها آنچه را ما مجاز بدانیم، منتشر خواهند کرد.»

این بند از پروتکل شماره ۷ درباره همین موضوع است:

«ما باید حکومت‏های غیریهود را به اتخاذ تدابیری وادار کنیم تا برنامه‏ ما را که در مقیاس وسیعی طرح‏ریزی شده و اکنون به هدف موفقیت‏آمیزش نزدیک می‏شود، پیش می‌برند و رواج می‌دهند. این کار با اعمال فشار افکارعمومی که البته به کمک به اصطلاح «نیروی عظیم» مطبوعات توسط خود ما تحریک شده است، انجام خواهد شد. این «نیروی عظیم» به‌جز چند استثنای بی‏اهمیت، هم اینک در اختیار ماست.»(۱۸)

موارد فوق‏الذکر بیانگر این نکته‌اند که تبلیغات صهیونیستی ماده‏ مهمی از مواد برنامه‏ریزی عمومی اقدامات صهیونیسم هستند.

بنابراین تبلیغات صهیونیستی در کنار اهداف جنبش جهانی صهیونیسم به حرکت افتاد و با انواع ابزارها برای تحقق این هدف‏ها ادامه یافت. به‌طوری که چند سالی نگذشت که صهیونیسم نه تنها بر اغلب رسانه‏های خبری در اروپا و امریکا، بلکه بر اغلب نقاط جهان تسلط پیدا کرد و مشخص شد که چگونه این تبلیغات، تحریک افکارعمومی «متفقین» را به منظور فشار بر حکومت انگلیس برای لغو قیود مهاجرت یهودیان به «فلسطین» به عهده گرفت. در این راه نیز از ستم نازی‏ها بر یهود بهره برد و توانست چهره‏ کریه و زشت صهیونیسم را به‌ویژه نزد اروپایی‏ها و آمریکایی‏ها زیبا و دوست‌داشتنی جلوه دهد.

به‌طورکلی صهیونیست‏ها از زمان تشکیل جنبش صهیونیسم از تبلیغات خود و ایجاد شبکه‏های گسترده‏ تبلیغاتی در سراسر جهان اهداف متعددی را دنبال کرده‏اند که همگی آنها در پروتکل‏های سردمداران صهیونیست مطرح شده‌ و  به جلب افکارعمومی جهان به نفع خود و نابودی جوامع فکری و فردی غیریهودیان پرداخته‌اند.

مهم‏ترین این اهداف را می‏توان در مسائل زیر خلاصه کرد:

۱ـ برانگیختن عواطف و احساسات مردم و گاهی برانگیختن جدل‏ها و کشمکش‏های داخلی بین جوامع غیر یهودی

۲ـ هدف دیگری که صهیونیسم از راه سلطه‏یابی بر ابزارهای تبلیغی در پی آن است، اتلاف ساعاتی از وقت مردم است که هر روز دو یا سه ساعتی را مشغول به خود کنند

۳ـ تأثیرگذاری بر افکارعمومی جهان و اخلاق ملت‏ها. نمونه بارز و عینی این مسئله، موفقیت آنها در مورد تجویز انحراف جنسی در جهان است

۴ـ به خدمت درآوردن غیریهودیان، همچون برده برای یهودیان، در تمام دنیا و به دست گرفتن قدرت در جهان.

پروتکل دوازدهم حاکی از توجه و اهتمام صهیونیسم برای تسلط بر تبلیغات جهانی است. در بخشی از این پروتکل آمده است:

«ما اگر تا کنون موفق شده‏ایم در ذهن جامعه‏ غیریهود تا آنجا تسلط پیدا کنیم که تقریباً همه‏ مردم امور جاری جهان را از پشت شیشه‏ رنگی عینکی نگاه کنند که ما در مقابل چشمانشان قرار می‏دهیم و اگر اکنون یک دولت هم وجود ندارد که آنچه که بلاهت غیریهود اسرار دولتی می‏نامد، از دسترس ما دور نگه داشته باشند، آنگاه که ما از طریق حکومت جهانی خویش اربابان رسمی جهان شویم، شرایط چگونه خواهد بود؟»(۱۹)

تبلیغات صهیونیستی پیش از بنیان‌گذاری رژیم صهیونیستی به گونه‏ای بر اعضای سازمان ملل متحد اثر گذاشت که مسئله‏ فلسطین در نظر افکارعمومی جهان به مسئله خلق ستمدیده یهود تبدیل شد. یعنی گویی این قوم است که برای استقلال خویش مبارزه و برای گشودن دروازه‏های کشورش به روی آوارگان خود در جهان تلاش می‏کند.

تبلیغات صهیونیستی به این شکل  تا پس از برپایی دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین ادامه یافت و توانست اطلاعات دروغینی درباره‏ مبارزه‏ موجود در فلسطین به افکارعمومی جهان بباوراند. این مبارزه به عنوان یک مسئله‏ مرزی و مسئله‏ آوارگان قلمداد ‏شد. افزون بر آن رژیم صهیونیستی سیاست خارجی خود را در رتبه‏ نخست بر به کار گرفتن حداکثر نفوذ بین‏المللی برای تأیید استقلال دولت اسرائیل و تمامیت ارضی آن قرار داد.

همه این مسائل ‌در سایه ‏‌فعالیت‌‏های ‌روزنامه‌‏نگاران، ناشران،‌ کارگردانان و… در جنبش صهیونیسم انجام می‏شود و سازمان موساد، کنترل و هماهنگی همه‏ آنها را به عهده دارد. گزارش‏های سازمان جاسوسی مرکزی‌آمریکا(سیا) که توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان تسخیر سفارتخانه آمریکا در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ هـ .ش به دست آمد، بر این مسئله تأکید دارد. به عنوان نمونه:

«موساد به‌طور اساسی پیرامون جمع‏آوری اطلاعات و کنترل عملیات اجرایی و تبلیغاتی‌خارج از اسرائیل با به‌ کارگیری شبکه‏ وسیعی از کارگزاران و ‌مزدوران‌ در سراسر دنیا برای کنترل عملیات سیاسی و تبلیغاتی و تروریستی عمل کرده است.»(۲۰)

موارد فوق‏الذکر بیانگر این نکته‏ مهم هستند که رژیم صهیونیستی از طریق خطوط و ابزارهای تبلیغاتی وسیع در دنیا، خود را یک ضرورت تاریخی، سیاسی و تمدنی جهانی مطرح می‏کند. این موارد عبارتند از:

الف) تمدن اسرائیل مرتبط به موجودیت غربی است

ب) اسرائیل یک حقیقت تاریخی است

ج) اسرائیل ایدئولوژی را به عقاید سیاسی معاصر تعبیر می‏کند

د) از این جهت قائل به مبدأ دنیاست

هـ) از مسئولیت تاریخی خود دفاع می‏کند

و)اسرائیل از نظر جغرافیایی، تاریخی و تمدنی، به منطقه‏ای یا سرزمینی در خاورمیانه منسوب است

ز) در آن منطقه عقاید و جمعیت‏هایی وجود دارند که از فرهنگ و تمدن بشری عقب هستند.

تبلیغات صهیونیسم به این شکل از افکارعمومی در برابر تثبیت حضور نظامی اسرائیل در منطقه سود جست. در مدت زمانی کوتاه، مهاجرت یهودیانی که در تمام دنیا پراکنده بودند، به‌ویژه در کشورهای کمونیستی به دلیل اینکه بیشتر رهبران صهیونیست از این کشورها هستند، به اهداف خود رسیدند.(۲۱)

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ عجاج نویهض، پروتکل‏هاى دانشوران صهیون، ترجمه‏، حمیدرضا شیخى ، مشهد: انتشارات آستانه قدس رضوى، چاپ اول، ۱۳۷۳٫

۲ـ همان.

۳ـ همان، پروتکل شماره۹٫

۴ـ همان، پروتکل شماره ۳٫

۵ـ همان، پروتکل شماره ۶٫

۶ـ همان، پروتکل شماره ۲۰٫

۷ـ همان، پروتکل شماره۲۱٫

۸ـ پیشین.

۹ـ رفاعی، فؤادبن سیدعبدالرحمن، نفوذ صهیونیسم بر رسانههای خبری و سازمانهای بینالمللی، حسین سروقامت (تهران: سازمان انتشارات کیهان، سال اول، ۱۳۷۷، ص۸).

۱۰ـ عجاج نویهیض، پروتکل شماره ۵٫

۱۱ـ همان، پروتکل شماره ۱۲٫

۱۲ـ عبداللّه حلاق، الاعلام الیهودى ـ اسلوب و هدف، الدارالاسلامیه، بیروت، ۱۹۸۵، ص۳۸٫

۱۳ـ بی‌نا، جهان‌ زیر سلطه ‌صهیونیسم، تهران: ‌انتشارات‌‌ سپاه ‌پاسداران ‌‌انقلاب ‌اسلامی‌، ‌۱۳۶۱٫

۱۴ـ عجاج نویهض، پروتکل شماره ۲٫

۱۵ـ همان، پروتکل شماره ۱۷٫

۱۶ـ همان، پروتکل شماره ۱۵٫

۱۷ـ همان، پروتکل شماره ۱۴٫

۱۸ـ همان، پروتکل شماره ۷٫

۱۹ـ همان، پروتکل شماره ۱۲٫

۲۰ـ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسى، اشغالگران قدس، شماره ۳۶٫

۲۱ـ ابراهیم عابد، سیاسه اسراییل الخارجیه ـ اهداف‌ها و رسائل‌ها و ادوات‌ها، مرکز ابحاث الفلسطینیه ـ دراسات الفلسطینیه، بیروت، ۱۹۶۸٫

 

 

سوتیترها:

 

۱٫

صهیونیسم نهالی نوپا وگذرا نیست، بلکه در اعماق وجود برخی از جوامع بشری ریشه دوانده و گذشته طولانی آن با پروتکل‌ها و برنامه‌های سلطه‌گرانه سردمداران پلید آن برای سلطه بر جهان در ارتباط است. برنامه‌هایی که با دقت و کوشش فراوان همراه با اندیشه‌های فریبکارانه توسط صهیونیست‌ها در جهان اجرا می‌شوند.

 

 

۲٫

 

فرهنگ اصلی صهیونیسم ژورنالیستی است. آثار برجسته فنی، علمی و ادبی یهود نیز به‌طور عمده آثار ژورنالیستی هستند. این آثار برجسته، نتیجه استعداد شگفت‏انگیز یهودیان در پذیرش و درک ایده‏های دیگران است. سرمایه و ژورنالیسم در قالب مطبوعات با هم پیوند می‏خورند و مسائل سیاسی و معنوی قدرت یهود را به وجود می‏آورند.

 

۳٫

تبلیغات صهیونیستی در کنار اهداف جنبش جهانی صهیونیسم به حرکت افتاد و با انواع ابزارها برای تحقق این هدف‏ها ادامه یافت. به‌طوری که چند سالی نگذشت که صهیونیسم نه تنها بر اغلب رسانه‏های خبری در اروپا و امریکا، بلکه بر اغلب نقاط جهان تسلط پیدا کرد و مشخص شد که چگونه این تبلیغات، تحریک افکارعمومی «متفقین» را به منظور فشار بر حکومت انگلیس برای لغو قیود مهاجرت یهودیان به «فلسطین» به عهده گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *