حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی رهبر
موضوع مقاله منشور مدیریت، بر اساس عهدنامه مالک اشتر است که جامعترین و بینظیرترین آیین سیاست و مدیریت و جهانداری است.
در ۲ بخش پیشین مقاله، بخشی از این منشور گرانسنگ را به بررسی نهادیم و اینک به بخش دیگر مقاله میپردازیم.
«امره بتقویالله و ایثار طاعته و اتباع ما امر به فی کتابه من فرائضه و سنته التی لا یسعد احد الا باتباعها و لا یشقی الا مع جحودها و اضاعتها».
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، مالک را امر میکنند به تقوای خداوند و گزینش طاعت او و پیروی از آنچه در کتاب خود، قرآن کریم فرمان داده است از واجبات و سنتها که هیچکس خوشبخت نشود؛ مگر به اطاعت آن و بدبخت نگردد جز به انکار و ضایع کردن آن.
نخستین نکتهای که حضرت امام علی(ع) به یار وفادار و والی اعزامی خود برای امارت مصر تأکید فرمودهاند، تقوا و پرهیزکاری و تسلیم فرامین حق بودن و گردن نهادن به امر و نهی است که قرآن کریم به بیان آن پرداخته است و سعادت جمله آدمیان به آن بستگی دارد.
تقوای سیاسی
تقوا و پرهیزکاری، گرچه از نظر مفهوم کلی یکی بیش نیست و آن انجام تکالیف و ترک محرمات است اما از نظر مصادیق و آثار، مراتب گوناگون دارد. یک فرد عادی از توده مردم نوعی، مکلف به تقوا و پرهیزکاری است که عمل کردن یا نکردن به آن در سرنوشت شخص تأثیرگذار است اما برای یک زمامدار و کارگزار به این سادگی نیست. یک مقام مسؤول اگر باتقوا شد و شؤون پرهیزکاری را رعایت کرد، در سرنوشت کشور و ملت تأثیر گسترده دارد و سرنوشت جامعه را رقم میزند؛ در حالی که اگر زمامدار، بیتقوایی کند آتش فتنه و فساد او کل جامعه را در برمیگیرد.
اگر یک کاسب بیتقوا بود و مثلاً در خرید و فروش اجناس، بیعدالتی و گرانفروشی کرد، رقم تخلف او به هزار و ۲ هزار تومان میرسد که البته این هم ناپسند است و عقوبت دارد اما اگر یک کارگزار بیتقوا بود، تخلف او از میلیون و میلیارد میگذرد(همانگونه که به خوبی در حقوقهای نجومی ماههای اخیر دیدیم و بالاخره معلوم نشد با این تخلفات زشت و زیادهخواهیها چگونه برخورد کردند و چه پاسخی به افکار عمومی دادند!).
دروغ، یک گناه کبیره است که از همه کس ناپسند است ولی دروغ یک کاسب شعاع محدودتری از فساد دارد؛ در حالی که اگر یک مسؤول به ملت دروغ بگوید و موجب بیاعتمادی مردم شود، نه تنها اعتماد میان دولت و ملت خدشهدار میشود بلکه عقاید مردم را تخریب میکند و وای به وقتی که اعتماد مردم به اسلام و نظام اسلامی خدشهدار گردد که قابل جبران نیست؛ به فرموده حضرت امام خمینی قدس سره، اگر اسلام سیلی بخورد دیگر کمر راست نخواهد کرد.
همانگونه که بیتقوایی یک عالِم، بویژه عالِم دینی فسادی گسترده جهانی دارد. در روایت نبوی است:
«صنفان من امتی اذا صلحا صلح العالم و اذا فسدا فسد العالم العلماء و الامراء»؛ دو صنف از امت من اگر صالح شوند، جهان صالح شود و اگر فاسد گردند جهانی به فساد کشیده شود؛ که نمونه آن را در عملکرد مفتیان فاسد وهابی، این روزها شاهدیم که با فتواهای سخیف ضداسلام و ساخته و پرداخته آمریکا و اسرائیل، جهان را به فساد کشیده و چهره رحمانی اسلامی را به آئین تعصب و خشونت و کشتار تبدیل کردهاند که به هیچوجه قابل جبران نیست.
از جامعه خودمان بگوییم. در میان جوامع جهانی، ایران اسلامی تنها کشوری است که به اسلام ناب محمدی دل بسته و فرهنگ علوی را ملاک عمل قرار داده است و احدی از مسؤولان در برابر فرهنگ علوی و درسهای نهجالبلاغه و سنت و سیره نبوی و اهل بیت عصمت و مقام ولایت امر، مقاومت ندارد؛ همانگونه که آحاد ملت نیز در این مواضع ثابت و پایدارند. تا اینجا، جای سخن نیست.
اما سؤال این است: این مدعا چه مقدار به عمل مقرون است؟ در سیاست و مدیریت امام علی بن ابیطالب(ع) جز صداقت و تقوا دیده نشد، در دوران خلافت ایشان، دغدغهشان نسبت به بیتالمال به حدی بود که از دادن چند کیلو گندم بیتالمال به برادرش عقیل نیازمند، امتناع ورزید و او را با آهن داغ شده هشدار داد. در دستگاه حکومتش از تجمل و اشرافیگری، کمترین اثری دیده نشد، نسبت به دوستان و دشمنانش تقوا و عدالت را میزان قرار داده بود، غیرت و حمیّت حضرتش به محارم و نوامیس مردم تا حدی بود که میگفت: جای آن دارد مرد مسلمان از غصه بمیرد که لشکر معاویه در شهر انبار به زنان مسلمان و معاهد هجوم برده و خلخال و زیور آنان را ربودهاند و صدها نمونه دیگر از سیره مبارک آن حضرت و بالاخره شهید عدالت در محراب عبادت.
تقوای سیاسیِ یک مسؤول را در این موارد و نظایر آن باید ارزیابی کرد، نه فقط در تسبیح و انگشتر عقیق.
صدها هزار شهید و جانباز و اسیر، پای آرمانهای انقلاب اسلامی پای فشردند و جان باختند. خونبهای این شهیدان، دفاع از آرمانهای اسلامی و جوهره انقلاب اسلامی است و این وظیفه همه است و در صدر، همه مسؤولان نظام، که مراقب باشیم آرام آرام نفوذ دشمن، ما را به استحاله تدریجی فرهنگ اسلامی و خودفراموشی نکشاند که معالاسف حساسیت محدود برخی مسؤولان در این امر مایه تأسف است!.
به بخش دیگری از نامه امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر بنگریم:
«و ان ینصرالله سبحانه بقلبه و یده و لسانه فانّه جل اسمه قد تکفل بنصر من نصره و اعزاز من اعزه»؛ سفارش مولای متقیان به مالک این است که خداوند سبحان را با قلب و دست و زبانش یاری کند، چه؛ خدای بزرگ عهده دار است که یاری کند کسی را که به یاری او برخاسته و عزت بخشد آنکه را که به اعزاز او همت گماشته است».
بنابراین یک مقام مسؤول باید سراسر وجودش در خدمت اسلام و خداوند و مردم باشد و با خلوص و ایمان از حوزه دین دفاع کند. اگر جز این بود مشروعیت خود را از دست میدهد.
در ادامه این فراز آمده است:
باید شهوات نفسانی را سرکوب کند و سرکشیهای آن را مهار نماید زیرا نفس فرمانده بدیهاست؛ مگر خدا یاری کند.
خلاصه! زمامداران بیش از آنچه از دشمنان بیرونی هراسانند، باید از خطر هوای نفس و خودمحوری و نفسپرستی بهراسند و به خدا پناه ببرند. همانگونه که همه ما باید از نفس اماره هراسان باشیم و به خدا پناه بریم.
چهره نفس اماره برای همه یکسان نیست، بل هر کس به نوبه خود درگیر نفس اماره است؛ از شهوت و شهرت و حب جاه و حب مال و… و دیگر جلوههای این جهان مادی. و بدین ترتیب هر کسی به نوعی در آزمون نفس قرار گرفته که با خودمدیریتی باید به مقابله با نفس مهاجم برخیزد.
از خداوند کمک می طلبیم.
سوتیتر:
۱٫
دروغ، یک گناه کبیره است که از همه کس ناپسند است ولی دروغ یک کاسب شعاع محدودتری از فساد دارد؛ در حالی که اگر یک مسؤول به ملت دروغ بگوید و موجب بیاعتمادی مردم شود، نه تنها اعتماد میان دولت و ملت خدشهدار میشود بلکه عقاید مردم را تخریب میکند
۲٫
اگر یک کاسب بیتقوا بود و مثلاً در خرید و فروش جنس بیعدالتی و گرانفروشی کرد، رقم تخلف او به هزار و ۲ هزار تومان میرسد که البته این هم ناپسند است و عقوبت دارد اما اگر یک کارگزار بی تقوا بود، تخلف او از میلیون و میلیارد میگذرد؛ همانگونه که به خوبی در حقوقهای نجومی ماههای اخیر دیدیم و بالاخره معلوم نشد با این تخلفات زشت و زیادهخواهیها چگونه برخورد کردند و چه پاسخی به افکار عمومی دادند